سر گرم شده ام به یک سری کار های بی خود
نمیدانم کدام سو میروم چه کار میکنم با خود
روزهایم را شب میکنم با ارزوی روزهای بهتر
روزهایم شب میشود در انتظار است شب های بدتر
من شده ام اهو و زندگی ببرست به دنبالم
هر گاه پشتم را نگاه کردم دیدم دردست به دنبالم
سلام دوستان عزیز دلم خیلی براتون تنگ شده من و ببخشید اگه دیر به دیر بهتون سر میزنم .
از شنبه میخوام دوباره شروع کنم یواش یواش خودم بکش بالا دوباره یه برنامه ای هم برای خودم ریختم این یه هفته همش مشغول مبارزه با یه سرما خوردگی از نوع خیلی سختش بودم با وجود دکتر رفتن هنوز هم که هنوزه خوب نشدم .
طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: الیاس اهورا، شعر، هنر، شنیدن صداهایی که در اعماق چها باز فریاد میزنند، خانواده اهورا، زندگی، هنر داستان و شعر و ...،
تاریخ : پنجشنبه 26 مرداد 1391 | 09:40 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
تاریخ : جمعه 30 تیر 1391 | 08:24 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
قسم به همان غروبی که
طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: الیاس اهورا، شعر های عاشقانه، شعر، هنر، خانواده اهورا، قسم، صندلی پارک،
دل هایمان گرفت
من نبودم که تورا رها کردم
چرا به جای تو غم کارم نشست . ؟
طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: الیاس اهورا، شعر های عاشقانه، شعر، هنر، خانواده اهورا، قسم، صندلی پارک،
تاریخ : یکشنبه 25 تیر 1391 | 06:18 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
تاریخ : جمعه 23 تیر 1391 | 05:44 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
برچسب ها: سلامتی، شعر، نثر ادبی، خانواده اهورا، گروهی مقاوم در برابر بیچارگی، هنر، نعشگی های ناخواسته،
تاریخ : پنجشنبه 22 تیر 1391 | 05:30 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
تاریخ : پنجشنبه 22 تیر 1391 | 05:25 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
وِلت میکنم و می رم ......
نه اینکه دوستت نداشته باشم ها ...
بین خودمون باشه ...
از نخودی بودن متنفرم ....
برچسب ها: ولت میکنم، نوخودی بودن، بی خودی بودن، هنر، داستان، شعر، خانواده اهورا،
نه اینکه دوستت نداشته باشم ها ...
بین خودمون باشه ...
از نخودی بودن متنفرم ....
برچسب ها: ولت میکنم، نوخودی بودن، بی خودی بودن، هنر، داستان، شعر، خانواده اهورا،
توی این جامعه نمیشه قشنگی و تجربه کرد
باید مثل اسکولا بود همین طوری زندگی کرد
طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: الیاس اهورا، هنر، شعر، اوسکولا، جامعه لعنتی من، قشنگی که مرده، من که نبودم نمیدونم مشروب و کی خورده،
شب دوست دارم
طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: شب، الیاس اهورا، ستاره، شعر، هنر داستان و شعر و ...، من شب و دوست دارم، هنر،
شب ستاره بارونه
شب و دوست دارم
دعا خوندن توش اسونه
شب و دوست دارم
با ولوله ی سوکوتش
شب و دوست دارم
با اسمون کبودش
شب و دوست دارم
با اهنگ تنهایی
شب و دوست دارم
با اسمون کذایش
شب و دوست دارم
با ماه اسمونش
شب و دوست دارم
با راه های اسونش
من شب و دوست دارم
من تو شب چند تا دوست دارم
ماه ستاره تاریکی تنهایی
من شب و دوست دارم
به خاطر همه دوستام .
طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: شب، الیاس اهورا، ستاره، شعر، هنر داستان و شعر و ...، من شب و دوست دارم، هنر،
تاریخ : شنبه 3 تیر 1391 | 11:40 ب.ظ | نویسنده : الیاس
باز دل تو از من تیره شد
دوچشمان وحشی تو به من خیره شد
باز شب است و من غم دارم
از شرم نگاه تو تب دارم
امشب صبح نخواهد شد
موذن صبح اذان نخواهد گفت
امشب شبی سخت است
کسی اسوده نخواهد خفت
خنجر میزنی بر من
با اتش رنگ چشات
اتش این دل خاموش نشود
تا خاموش نکنی از من نگات
چه کردی با من ای دو چشم
اشفته و مست و پریشانم
اتش زدی من را دو چشم
رسوا کردی بین رفیقانم
شب است و من در کوچه های بی خابی
خاب بر چشمانم نمی اید
افسوس هیچ فرشته ایه ای
جزء ایه یئس نمی خواند
کینه دارم از دو چشم
کسی این را نمی داند
در این کوچه سرد و نمناک
کسی به انتظار نمی ماند
امشب صبح نخواهد شد
موذن صبح اذان نخواهد گفت
امشب شبی سخت است
کسی اسوده نخواهد خفت
طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: شعر، هنر، داستان، شعر های مستی، کوچه تاریک، الیاس اهورا، روز های افسوس گرا، چشمان وحشی، شعری که از دهانم ریخت، خانواده اهورا، شنیدن صداهایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند، هنر داستان و شعر و ...،
.: Weblog Themes By Pichak :.