تاریخ : یکشنبه 28 آبان 1391 | 07:18 ب.ظ | نویسنده : مریم اهورا
تنهایی , بی کسی واژه ای آشنا برای نسلِ حاضر
انسان اجتماعی ,انسان همراه ,حسِ انسان دوستی واژگانِ جدا از عقل و فهم بشریت
من و تو ما شدن مساوی است با مجهولاتِ حل نشده ی تاریخ 
و فلسفه ی زندگی انسان متمدنِ امروزی است معنایِ هم فکری ,هم یاری, هم کاری
ای انسان ها کسی در اعماقِ وجودش به یاریتان نیازمند است 
اما ترس از بی توجهی به احساسش مدام از ابرازِ درونِ خود دور تر و دورترش می کند
انسانیتتان زیرِ سوال رفته!!!!!!
یک لحظه به هم فکر کنیم
که اگر سرد از کنارِ هم رد شویم دیگر زندگی جریان ندارد
سایه ی تردید را از قلبت دور کن 
فاصله ی من تا تو فقط یک لبخند یک دلگرمی می تواند پر کند...



+ نمی دونم شاید این جمله ای که یه نویسنده که متاسفانه اسمش یادم نیست به کار برده این روزا صدق می کنه
"ما با هم برابریم اما من برابرترم" یعنی حتی قبول داریم که با هم برابریم ولی باز هم میخوایم بگیم من سرترم و بیشتر حالیمه!!!!!! :|
مریمــ اهورا


طبقه بندی: روزمرگی های ما، 
برچسب ها: انسانیتت، مجهولات تاریخ، ما با هم برابریم اما من برابرترم، حسِ انسان دوستی، فلسفه ی زندگی، انسان اجتماعی،  

تاریخ : پنجشنبه 25 آبان 1391 | 11:43 ق.ظ | نویسنده : مریم اهورا
اخبار به دست آمده حاکی از این است که الیاس مشغول آماده سازی اولین مجموعه شعرش به نام نسلِ سوخاری هستش و از اون جایی که بسیاری از شعر های این مجموعه مجوز چاپ نخواهد گرفت به صورت اینترنتی پخش خواهد شد . تا این لحظه 20 شعر آماده شده و مراحل اولیش و طی کرده و در مرحله تایپ هست  . به احتمال زیاد این مجموعه تا 1 یا 2 ماه دیگه آماده خواندن می شه . 



+ ما هم برای الیاس عزیز آرزوی موفقیت می کنیم ...






طبقه بندی: مجموعه نسل سوخاری، 
برچسب ها: نسلِ سوخاری، مجوز چاپ، مجموعه شعر، الیاس اهورا، مجموعه شعر الیاس اهورا، چاپ کتاپ،  

تاریخ : دوشنبه 22 آبان 1391 | 10:48 ب.ظ | نویسنده : نگار اهورا
جنگیدن برای رسیدن به آرزو ها سخته نه؟؟؟؟؟

اما به نظرم نجنگیدن سخت تره....

راکد بودن و تسلیم شدن تو ذات انسان نیست و حالا فکرشو کن که انسان بخواد بر خلاف ذاتش عمل کنه ، جنگ اصلی اینجاست ....

وقتی که دیگه نجنگی!

وقتی که تسلیم شی!

درد اصلی اینه... نشیتن ، تسلیم شدن ، آروم آروم مردن!



طبقه بندی: روزمرگی های ما، 

تاریخ : پنجشنبه 18 آبان 1391 | 12:33 ب.ظ | نویسنده : نگار اهورا
هنر نزد ایرانیان است و بس!

می گی نه؟ تو بیجا می کنی رو حرف من نه میاری!

همینه که من می گم تازه دلیل هم واسه اش دارم

توی همه ی دنیا آدما می تونن چیزایی رو که یاد گرفتن به بقیه منتقل کنن آمااااا ماها می تونیم چیزایی رو که یاد نگرفتیم به بچه هامون یاد بدیم!

می گی نه؟؟؟؟ 
 
پررو شدیااااا چه معنی داره رو حرف من حرف بزنی! برو یه گوشه ساکت بشین!

ماها هیچ وقت یاد نمی گیریم که  "زندگی کنیم" 

ماها هیچ وقت یاد نمی گیریم که آدما رو سیاه و سفید نبینیم 

هیچ وقت یاد نمی گیریم آدما رو با تمام عیب هاشون عاشقانه دوست داشته باشیم

ماها هیچ وقت یاد نمی گیریم که تفاوت ها رو بپذیریم 

یاد نمی گیریم بین احساس و عقلمون توازن ایجاد کنیم

یاد نمی گیریم ادای آدمای روشنفکرو در نیاریم و به اون چیزی که هستیم احترام بذاریم و سعی نکنیم خودمونو جور دیگه ای جلوه بدیم!
 

یاد نمی گیریم خودمون باشیم و کسایی رو دوست داشته باشیم که "من واقعی مون" رو دوس دارم رک بگم ماها یا طرفدار اونایی هستیم که یا زیادی آدم حسابمون می کنن و بهمون اعتماد به نفس میدن یا طرفدار اونایی هستیم که رسما آدم حسابمون نمی کنن و برامون "جــــــذابـــــــــ " می شن! این وسط آدمایی که من واقعی مون رو می بینن و عاشقانه دوسمون دارن آدمای معمولی زندگی ما هستن! 

ماها یاد نمی گیریم که زود قضاوت نکنیم 

ماها یاد نمی گیریم برای زیبا بودن نیازی نیست شبیه دافای هلندی باشیم

ماها یاد نمی گیریم برای پاک بودن نیازی نیست شبیه مادر ترزا باشیم

ماها یاد نمی گیریم که پامون تو کفش دیگران و بعضا خدا نکنیم!

کلا یاد هم نمی گیریم به حقوق دیگران احترام بذاریم گاهی اوقات فک می کنم این یه مورد کلا تو ذاتمون نیست!

و خیلی چیزاااای دیگه ....

و ایشالا به حول و قوه ی الهی تمام این یاد نگرفته ها رو به بچه هامون یاد میدیم! اونا هم شکوفا می شن

می گی نه؟؟؟؟ لااله الا الله! فوشت بدم؟! 


+ خب شما نمی خواین چند تا از یاد نگرفته هاتون رو بنویسین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

+ اومدم موضوع واسه نوتم بذارم می بینم همه اش یا شعره یا داستانه یا سخنان بزرگانه .... بابا الیاس اینا به گروه خون من نمی خوره من کجا و سخن بزرگان کوجااااا پاشو بیا یه چرت نوشتی ، روز نوشتی چیزی به این موضوعاتت اضافه کن عریضه خالی نمونه!!!

+ این الیاسم خو رفت! همین جور میذاره میره نمیگه دل ما واسه اش تنگ میشه.... حالا وقتی اومد یه برنامه میذاریم می گیریم یه فصل کتکش می زنیم! خخخخخخ





طبقه بندی: روزمرگی های ما، 

تاریخ : چهارشنبه 17 آبان 1391 | 07:16 ب.ظ | نویسنده : مریم اهورا


همیشه اون طوری که می خوای پیش نمی ره دست بردن توی سرنوشت هم امکان نداره.

بعضی اوقات زندگیتو تمامه هستیتو می دی تا مثلا بتونی کناره بقیه زندگی خوبی رو داشته باشی.

پیشه خودم این جمله رو تکرار می کنم "این نیز بگذرد".وقتی چیزی برات نمونده چی می خواد بگذرد.

خدایا تو که هم من هم اونو دیدی .ما دوتارو و مشکلاتمونو با تمامه وجودت حس کردی.

چرا زندگیو سخت می کنی من که همین طوریش هم همه چی برام سخت بود.احساس عذاب وجدان داره خفه ام می کنه.

این نوشته هارو الان دارم تو جایی می نویسم که فقط و فقط خودت می دونی کجاست جایی که آرزومون بود که همیشه اونجا برای دفعه ی اول هم دیگرو ببینیم.

شاید هیچ کس باور نکنه ولی میگم امروز توی همین جایی  که هستم یه دختری اومد پیشم بعد با گوشیش داره بلند حرف میزنه مدام داره

اسمه کسی که دنیای منه رو میگه وای خدایا من خوابم آخه چرا بینه این همه آدماومد پیشه من. 

خوش به حالشون چه ذوقی میکنه وقتی داره باهاش حرف میزنه.این خواب نیست واقعیته چیزی  که می خواد مدام برای من تکرارشه.

من نتونستم حتی کوچیک ترین خواستشم براورده کنم.

من فقط برای این که بتونم اون جوری که دیگران دوست دارن زندگی کنم  از بهترینم کسم گذشتم.

منو با تمامه بدی هام با تمامه بیچارگی هام ببخش.منو سرنوشتمو ببخش.من نیز بگذرم با همه بدی هایم.ولی از یاده تو هیچ وقت نخواهم گذشت.

هنوز هم  روزنه های امید در فراسویم با وجوده کوچک بودنش می درخشد و هنوز من به لطف خداوند ایمان دارم.

خاطراتم را با این جمله تمام می کنم "و به راهه  آرزو ها همه عمر جست و جوها". (مریمــ اهورا)


+این جدایی به خواستو ارده من نبود.


+بهترینم منو ببخش من دوست دارم به یادتم هنوز هم می خوامت کمکم کن.


نوشته شده در 16\8\91

11:25

ا






طبقه بندی: روزمرگی های ما، 
برچسب ها: مریم اهورا، و به راهه آرزو ها همه عمر جست و جوها، این نیز بگذرد، تکه ای از خاطرات من، روزنه های امید، جدایی، منو ببخش،  

تاریخ : سه شنبه 16 آبان 1391 | 05:26 ب.ظ | نویسنده : الیاس
سلام دوستان عزیز از همه تون ممنونم که این مدت با نظر های زیباتون به روند رشد مطالب من کمک کردین و همیشه بهم روحیه دادین راستش این روز ها زیاد حالم خوب نیست خودم و گم کردم حسابی باید برم دونبال خودم و پیداش کنم و دو دستی بگیرمش و بشونمش سر جاش . 
یه چند وقتی پیشتون نیستم ولی مطمئنم شما دوستان خوب فراموشم نمیکنید و با نظر های زیبا و خوبتون مثل همیشه بهم روحیه میدین . 
البته هنوز افشین و نگار و مریم عزیز هستن و با مطالب زیبا و خوبشون مثل همیشه گل میکارن . 

بهتون قول میدم با دست های پر برگردم پیشتون دوست های عزیزم . 

تا چند وقت دیگه و با برگشت من یه پسر با استعداد و گل دیگه هم به جمع خانواده اضافه میشه منتظر این عضو جدیدمون هم باشین. 


در اخرین ایستگاه تنهایی این روز ها 
در اخرین ایستگاه میسوزم این روزها 
این روز ها که تو نیستی من نیستم ولی ایستگاه اخر هست 
یاد تو من را به ایستگاه اخر میدوزد این روزها 
مست و افسرده نگاه میکنم به ساعت 
ساعت 7 شده و تو هستی و ایستگاه اخر 
ایستگاه اخر بود که خداحافظی کردیم برای بار اخر 
من منتظرت هستم تف به هر چه ایستگاهست آخر 






طبقه بندی: شعر،  روزمرگی های ما، 
برچسب ها: دیگه چه عنوانی وقتی باید، الیاس اهورا، شعر، روزمرگی های ما، خانواده اهورا، ایستگاه اخر، من رفتنیم و رفتن رسمم،  

تاریخ : یکشنبه 14 آبان 1391 | 10:47 ب.ظ | نویسنده : الیاس
اگر مادر نباشد جسم انسان ساخته نمیشود و اگر کتاب نباشد روح انسان پرورش نمی یابد . پلوتارک 

بدون حکومت میتوان زندگی کرد اما بدون کتاب هرگز . ابراهام لینکلن 

در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند نیست . تولستوی

من هیچ غمی نداشتم که خواندن یک صفحه کتاب ان را از بین نبرد . مونتسیکو 

نحوه ی افکار و اندیشه های انسان به طوری است که ممکن است فقط با خواندن یک کتاب پایه ی اندیشه ها و افکار انسان را بر مبنای جدید قرار دهد و چه بسا ممکن است تا مسیر سرنوشت میلیون ها انسان را در راه به خصوص بیندازد . انیشتین 

این جمله رو هم خودم چند سال پیش گفتم کا البته چند روز پیش فهمیدم شبیه جمله منتسیکو هستش که سال ها پیش گفته : 

ما باید بخوانیم تا بدانیم که هیچ نمیدانیم . 


چرا ما ایرانی ها برای هر چیزی حاضریم پول بدیم الا کتاب ؟ 

من ادم هایی و اطراف خودم دیدم که هر چیز از هر نوعی و که فکرش و میشه کرد میخرن که بعضی هاش هم اصلا هیچ استفاده خاصی نداره ولی وقتی موقع کتاب میرسه تازه اگه قرار باشه کتابی بخونن با هزاران بدبختی میگردن تا دانلودش کنن قسمت جالب ماجرا این که وقتی دیده بودن من کتاب خریدم انقدر تعجب کرده بودن که من هم داشتم یواش یواش به خودم شک میکردم دیگه .
البته من هم شده به خاطر شرایط مختلف کتابی و دانلود کنم یا از دوست هام قرض بگیرم ولی نه دیگه همیشه که . 
به نظر من این جریان میتونه دلایل زیادی داشته باشه . 

مثلا یکیش رد شدن کتاب ها از فیلتر های وزارت ارشاد که نماد ازادی بیان در ایران هستش . 

یکیش شرایط اقتصادی مردم که هر روز هم داره بد تر میشه . 

یا فرهنگ سازی نکردن از سنین کودکی و اگاه نکردن بچه ها از ارزش بالای کتاب . 

یا تبلیغات کم در این مورد .

یا چاپ کردن کتاب های بدون ارزش توسط یه عده افراد با نفوذ و  . . . که باعث پایین امدن اعتماد خواننده به کتاب های داخلی شده. 

یا مثلا زندانی کردن نویسنده های با استعداد و پر مخاطب به خاطر مسائل سیاسی . 

و صد ها دلیل دیگه که همه دست به دست هم دادن تا این باشه وضعیت چاپ و نشر کشور ما با این تاریخ غنی . 

مسئول های زحمت کش کشور ما هم که شبانه روز دارن تلاش میکنن تا این مشکلات حل بشه حتما دیگه . حالا کی میخواد درست بشه معلوم نیست اصلا ما نخواستیم درست بشه یه کاری کنن حد اقل بدتر نشه . 

با این شرایط فعلی که من زیاد امیدوار نیستم . 
شما چطور ؟ 







طبقه بندی: معرفی کتاب،  روزمرگی های ما، 
برچسب ها: کتاب، روز مرگی های ما، جملات بزرگان، الیاس اهورا، چرا ما ایرانی ها برای هر چیزی حاظریم پول بدیم الا کتاب ؟، انتقاد، ما باید بخوانیم تا بدانیم که هیچ نمیدانیم،  

تاریخ : پنجشنبه 11 آبان 1391 | 02:35 ب.ظ | نویسنده : مریم اهورا
با دستانم خاک می کنم
این زیبایی را 
این جلوه عروسکی س ک س  گونه را 
دنیا مگر تو عدالت نداری؟!
انسان ها بر می خیزند بالنده می شوند عاشق می شوند
ولی نه عاشق جوهره وجودی!
عاشقِ حس پنهان باش
این ها و آن ها زود گذرند
چشمانی را پیشکش کن که نگاهی با تمنای منیت ها باشد
سخت است می دانم ولی سختر کشتن حس لطیف است . . .    (مریمــ اهورا)

+ مخاطب: نسلِ جوونِ ایران




طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: مریم اهورا، س ک س، خانواده اهورا، شعر، مخاطب نسل جوان ایران، هنر داستان و شعر و ...، اشعار زیبا،  

تاریخ : چهارشنبه 10 آبان 1391 | 02:57 ب.ظ | نویسنده : الیاس


غروب جمعه امد و تو یک غروب دیگر به من بدهکار شدی 
غروب جمعه امد و من یک غروب دیگر محکوم به دار شدم 
غروب جمعه برای جفتمان دل گیر است 
تو تنها نیستی و این من هستم که محکوم به ف ا ک شدم 


دور کن این سایه تردید را برگرد دوباره پیشم 
دستت را میبوسم ای فرشته,  ای پری عاشق پیشم 
این غروب که هیچ غروب های قبلی را هم میبخشم به تو 
شطرنج زندگیم مات است نترسان من را از کیشم 


جای من را برای تو دیگری پر کرد و جای تو را برای من شعر 
آسوده بخواب با او گر شادی ارام میگیرد این دل
دست لرزانم را درون استین و قلبم را در سینه ام پنهان میکنم 
تو شب را با او سر کن من نیز با شعر 


غروبت تمام میشود و شبت کنار او سحر میشود 
شاعری که باشعرش به یاد تو در تخت سقط میشود 
تقصیر از توست یا روزگار نمیدانم  ولی 
تو شب را کنار او شاد باش من نیز شبم باشعر سحر میشود 


                                             از مجموعه  : نسل سوخاری الیاس اهورا 
 

 

 پ  ,  ن :  تشکر از نگاه مهربون و هنر مندانه نرگس عزیز

                        لینک وبلاگ من و هم اتاقیم  



طبقه بندی: شعر،  مجموعه نسل سوخاری، 
برچسب ها: الیاس اهورا، مجموعه نسل سوخاری، غروبی دیگر، خانواده اهورا، شعر، تو تنها نیستی و این من هستم که محکوم به ف ا ک شدم، هنر داستان و شعر و ...،  

تاریخ : دوشنبه 8 آبان 1391 | 10:49 ب.ظ | نویسنده : مریم اهورا

دوست دارم توی دنیا سیاه خودم غرق بشم
تا این که اینجا توی دنیا به ظاهر روشن آدم ها
دلم می خواد صدای سکوتُ بشنوم 
روحم به دنباله رهاییست
من مقصرم که اونو توی خودم حبس کردم
آزاد باش روحه من . . .    (مریمــ اهورا)




طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: مریم اهورا، شعر، خانواده اهورا، دنیای این روز های من، دوست دارم توی دنیای سیاه خودم غرق بشم، تا این که این جا توی دنیای به ظاهر روشن ادم ها،  

تاریخ : یکشنبه 7 آبان 1391 | 11:31 ب.ظ | نویسنده : الیاس
                                                             سلام دوستان عزیز 

با این که حرف زدن توی ایران و فضای مجازی کاملا ازاد هستش و هیچ گونه محدودیت یا سانسور و فیلتری هم وجود نداره ولی خوب ممکنه یه نفری دستش به اشتباه ها بخوره  وبلاگ ما فیلتر بشه دیگه نه یه وقت فکر بد نکنید ها اصلا به خاطر این که مطالب ما یه خورده تند هستش و ممکنه به طبع بعضی ها خوش نیاد نیستش ها چون مسولان زحمت کش کشور ازاد ما که خفن انتقاد پذیرن و به همه حرف ها گوش میدن و سعی میکنن درست عمل کنن قطعا پس اگر این وبلاگ یه وقت خدایی نکرده فیلتر شد بدونید و اگاه باشید که یا یکی اشتباه کرده یا کار استکبار جهانی هستش . 



در صورت فیلتر شدن وبلاگ ما به ادرس وبلاگ یک عدد    1   اضافه کنید برای مثال : 


dastan-ahora.mihanblog.com  تبدیل کنید به : 
dastan-ahora1.mihanblog.com 


و در صورتی که استکبار جهانی از کار خودش خجالت نکشید به 2 و 3 و بالا تر تبدیل کنید . 


با تشکر از همه دوستان : تو دهنی باشد به کشور ملعون امریکا که با فیلتر کردن وبلاگ ها در ایران ازادی کشور ما را به چالش میکشد. 



تاریخ : یکشنبه 7 آبان 1391 | 06:34 ب.ظ | نویسنده : مریم اهورا
بهش توجه کن , بغلش کن , حتی اگه عصبانیه , حتی اگه داد میزنه
موهاش رو نوازش کن قبل از این که سفید بشن 
سرش رو روی سینه ات بذار
بذار ضربان بی نظم قلبت رو بشنوه , بذار دوست داشتنت رو حس کنه
مرده. . .مغروره
ولی با همه ی مرد بودنش دوست داره نوازشت رو , حست رو , ظرافتت رو







طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: مریم اهورا، خانواده اهورا، شعر، دوست داره، عشقت را نشان بده، هنر داستان و شعر،  

تعداد کل صفحات : 2 ::      1   2  

  • امیر خان
  • انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • کارت شارژ همراه اول
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات