تاریخ : دوشنبه 23 بهمن 1391 | 10:41 ب.ظ | نویسنده : الیاس
آن روز که روزنامه گفت : شاه رفت 

قلم داشت شهادت میداد هر آمدنی رفتنی دارد 

هر تولدی را کفنی باید 

تو که آمدی جای او که رفته 

بدان خوبی نیامده و بدی هم نرفته 

شاه رفت 

با تیتر بزرگ روزنامه 

چه چیز ها که می آید و می رود روزانه 

هر آمدنی رفتنی دارد و هر شروعی پایانی 

اکنون شما هم فکر نکنید که جاودانید 


الیاس اهورا 




طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: کاش میدانستیم همه چیز در این کره ی خاکی فانیست، شعر، الیاس اهورا، اشعار سیاسی، خانواده اهورا، شنیدن صداهایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند،  

تاریخ : دوشنبه 23 بهمن 1391 | 09:59 ب.ظ | نویسنده : الیاس


سلام دوست های عزیزم بهتون پیشنهاد میکنم این اهنگ از پایدارو بگیرن و گوش بدین . آهنگ زیبایی هستش . 






برچسب ها: دانلود اهنگ جدید عرفان و سوگند، دانلود اهنگ جدید پایدار، دانلود موزیک، اهنگ های جدید، اهنگ های عرفان،  

تاریخ : پنجشنبه 19 بهمن 1391 | 08:40 ب.ظ | نویسنده : الیاس
قبل از این که برم سر کار تقریبا از صبح که از خواب بیدار میشدم تا شب که دیگه میخواستم بخوابم روی مجموعه نسل سوخاریم کار میکردم  و فقط وسط هاش کمی که خسته میشدم میومدم نت و یه دوری میزدم و بعد دوباره میرفتم سراغ مجموعه شعرم . 

تقریبا این 6 ماهی که اسمش بود بی کار هستم و خونه میخورم و میخوابم من داشتم شب و روز روی این مجموعه شعرم کار میکردم.
 
تا دو سه روز قبل از این که این کار جدیدم برام درست بشه دیگه مجموعه شعر نسل سوخاریم و کامل کردم و میخواستم برم دنبال مجوز و کار های دیگش که زد و این کار جدیدم برام درست شد و من هم که برای ادامه زندگی و انتشار بهتر مجموعه شعرم احتیاج به پول داشتم قبول کردم تا از ساعت 5 صبح تا 7 شب وقت و عمرم و بفروشم و به جاش پول بگیرم . 

روز های اول هر روز میومدم و به نسل سوخاریم که مثل بچه ام بود میرسیدم و بهش اب و غذا میدادم و ساعت ها قبل از خواب همین طوری میشستم و بهش نگاه میکردم تا بخوابه و من هم برم بخوابم . 

ولی بعد از یه مدت به کل مجموعه شعرم و فراموش کردم و اصلا یادش نبودم . 

تا امروز که وقتی داشتم از دادگستری به خاطر مشکل قدیمی که برام همیشه جدیده برمیگشتم انگار مجموعه شعرم و دیدم که یه کوله مسافرتی بزرگ روی دوشش انداخته بود و مو های بلندش و نبسته داشت مثل همیشه بر خلاف جهت باد میرفت و از من دور میشد و دور میشد . 

وقتی رسیدم خانه فهمیدم درست دیدم مجموعه شعرم از من ناراحت شده و برای همیشه از پیشم رفته ... 








تاریخ : چهارشنبه 18 بهمن 1391 | 11:46 ب.ظ | نویسنده : الیاس
از مریم عزیز و مهربون و همچنین 
تمام دوست های گلم که زحمت کشیدن و 
به جشن تولد کوچولوی من آمدن و 
شادم کردن 
ممنونم 


امیدوارم توی این سالی که گذشت برای 
همتون دوست های خوبی بوده باشم و 
تونسته باشم کمی خوشحالتون کنم 


و تمام تلاشم و میکنم که توی سال جدیدم 
به همتون کمک کنم 
 و 
دوست بهتری براتون بشم 


کوتاهی و ضعف های من و 
به بزرگی خودتون بخشید 





طبقه بندی: روزمرگی های ما، 
برچسب ها: تولدم مبارک، تولد الیاس اهورا، تولد در خانواده اهورا، ممنون مریم عزیز و مهربون،  

تاریخ : یکشنبه 15 بهمن 1391 | 06:43 ب.ظ | نویسنده : مریم اهورا

در فراسویِ دریچه زمان ,
برای جاودانگیتــ کافیستــ از گذرگاه عمرمــ عبور کنی
روحِ من نماینده ایستــ برای تقدیمــ تمامــِ جانمــ به تو
این آرزوی راستین من استــ . . .


+ تقدیمــ به بهترین و مهربون ترین پسره دنیــــــــآ. . . 
+الیــــــــــآسِ عزیزمــ تولدتــ مبارکــ . . .
+با آرزویِ بهترین ها برای تو . . .



(مریمــ اهورا)



طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: تولدت مبارک، دریچه زمان، الیاس اهورا، خانواده اهورا، تبریک تولد، بهترین ها،  

تاریخ : جمعه 13 بهمن 1391 | 12:52 ب.ظ | نویسنده : مریم اهورا

وَهمگری (سورِئالیسم)                                                                                                surrealism 

بعد از پایان جنگ جهانی اول ، در همان گرما گرم بر خورد پیروان دو مکتب دادا و آینده گری (در مورده این دو مکتب بعدا صحبت می شود) و میان تضاد بیانیه های سنت شکنی و نوطلبی شیوه ای نو ظهور به نام وهمگری یا سورئالیسم تاسیس شد.این شیوه نخست بر ادب تاکید داشت.(ادامه مطلب)


ادامه مطلب برچسب ها: سبک سورئالیسم، وَهمگری (سورِئالیسم)، «واقعیت برتر»، خیالسازی، راز ماخولیای خیابان اثر کیریکو، زرافه شعله ور اثر سالوادو دالی، surrealism،  

تاریخ : چهارشنبه 11 بهمن 1391 | 07:34 ب.ظ | نویسنده : الیاس
سلام خدمت دوستان گلم . ببخشید یه مدت نبودم . 


یه بغضی که توی گلوت گیر کرده 
ساعت و نگاه میکنی و اون دیر کرده 

وسط خیابون میترکه بغض گلوت 
نگاه نکن کسی نیستش پهلوت 

بهت میخندن از دور عابر های پیاده 
با ترحم نگاه میکنن و میگن تفلکی و بیچاره 

این جا زمینه ولی تو باور نداری 
خودت و بکش اگه طاقت نداری 

جنس عشق های این جا مقواییه 
سادگیش . داستان جنایی و معماعیه 

این جا زمینه . میبینی ؟ همینه 
هر نفس گرگ ها در کمینت 

این جا زمینه . میبینی ؟ همینه 
ریدن به باور و یقینت 

این جا زمینه . . .  

الیاس اهورا 


+ این شعر هنوز کامل نشده اگه حسش بیاد سعی میکنم ادامش بدم . 

برچسب ها: شعر، الیاس اهورا، شعر سیاسی، شعر اجتماعی، شعر اعتراضی، خانواده اهورا، شنیدن صدا هایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند،  

  • امیر خان
  • انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • کارت شارژ همراه اول
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات