تاریخ : دوشنبه 30 مرداد 1391 | 07:01 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
"" آدم های تمام شده را
دیگر از نو شروع نکن!
نه آنها مثلِ قبل خواهند بود
نه تو
نه حتی رابطه تان...!! ""


تاریخ : دوشنبه 30 مرداد 1391 | 06:59 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
میترسم !
.
می ترسم تو بیایی
و من
.
به نداشتنت
...
به نبودنت
به ندیدنت
.
.
.
عادت کرده باشم . . .
.


تاریخ : دوشنبه 30 مرداد 1391 | 06:54 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
چه حس بدیست
با تمام احساست
به دیدن کسی بروی

که خودش را آماده کرده تا به تو بگوید
دیگر دوستت ندارد.....!


تاریخ : دوشنبه 30 مرداد 1391 | 06:43 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
گـوش کن لعنـتی .........!
اینی که من می کـشم .... درد بـی تو بودن نیـست ....
تـاوان با تو بـودنه .......!


تاریخ : یکشنبه 29 مرداد 1391 | 04:56 ب.ظ | نویسنده : الیاس

راستش توی این ماهی که دیگه روز های اخرش و داریم طی میکنیم برام چند تا اتفاق عجیب و غریب افتاد که به غیر از یکیش بقیش همش تلخ بود . 
توی این یک ماه از کار اصلیم امدم بیرون و ضرف یک هفته 3 تا شغل عوض کردم . 
یه تریپ این لباس شخصی های به درد نخور پیچیدن بهمون و یه روز امدیم خوش بگذرونیم کوفتمون شد . 
یه اتفاق خوبی هم که برام افتاد این بود که یه دوست خوب پیدا کردم . 
ولی یکی از اتفاق هایی که برام پیش امد خیلی عجیب و غریب بود هنوز هم خودم توی کفش موندم. 
اولش نمیخواستم این اتفاق و با کسی در میان بذارم ولی خیلی برام جالب بود که نظر شما دوستان خوبم و در موردش بدونم . 
چند وقت پیش اطراف شهریار یه کاری داشتم که باید میرفتم انجامش میدادم موقع برگشتن طرفای غروب بود که زد به سرم برم اطراف اون جا یه دوری بزنم من خیلی دوست دارم توی جاهایی که برای اولین بار میبینم توی جاده های خلوت و سر سبز بگردم . 
دیگه تقریبا هوا تاریک شده بود توی یه جاده بودم که دو طرفش و فقط باغ و درخت و دیوار های کاه گلی گرفته بود و میتونم بگم فکر نکنم اطرافش خونه ای بود . 
همین طوری که داشتم با سرعت کم میرفتم و از هوای خنک و بوی سر سبزیه جنگل ها لذت می بوردم دیدم که یه بچه سورا دوچرخه از کنار امد تو جاده . به محض این که دیدمش خوشحال شدم یواش داشتم میرفتم کنارش و توی این فکر بودم که این بچه این جا چی کار میکنه و اصلا از کجا ادم یهو . روم برگردوندم که بهش لبخند بزنم دیدم نیست . 
این مطلب و برای یه سریع از دوستام تعریف کردم گفتن الیاس دوباره رفتی بیش از حد خوردی توهم زدی یه چیزی دیدی ولی من توی ماه رمضان اصلا از این چیز ها نخوردم . 
خودم هنوز هم توی کفم ولی من مطمئنم که دیدمش .  



طبقه بندی: روزمرگی های ما، 
برچسب ها: الیاس اهورا، روز مرگی های من، اتفاق عجیب و غریب، کودکی که سوار بر دوچرخه بود ولی خودش نبود، ماهی که گذشت، باغ های شهریار، شما به روح اعتقاد دارین ؟،  

تاریخ : جمعه 27 مرداد 1391 | 06:55 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
سلامتیه اون پسری که…
۱۰سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت…
۲۰سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت….
۳۰سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه…!!!
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
...
گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید…!



تاریخ : جمعه 27 مرداد 1391 | 06:50 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟ خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟ پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما بخوری متوجه خواهی شد اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت باران لعنتی! – این است معنی مادر. . .


تاریخ : جمعه 27 مرداد 1391 | 06:47 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
دلتنگی یعنی:
روبروی دریا ایستاده باشی اما...
خاطره ی یه خیابون خفه ات کنه!!


تاریخ : جمعه 27 مرداد 1391 | 06:40 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
زمان کوتاه است!!
و لحظات برگشت ناپذیر.
زندگی، حبابی بیش نیست.
ساده تر ببینیم
ساده تر بگیریم
ساده تر بخندیم..


تاریخ : جمعه 27 مرداد 1391 | 06:38 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ؟

جــایــی کـه

نـه حـــق خــواسـتن داری

نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن


تاریخ : پنجشنبه 26 مرداد 1391 | 09:58 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
بخواب ای دختر معصوم آزربایجانی که فرش آزربایجان تارو پودش بدبختی ایست
بخواب ای دختر معصوم آزربایجانی که هر روز از 7 صبح تا 7شب در خانه ای کاهگِلی قالی هریس آزربایجان را گره می زدی اما حاصل دست رنج ات هم معنوی و هم مادی به جیب دیگران و با نام فرش پارسی به دنیا معرفی می شد.
بخواب که فرش آزربایجان تارو پودش بدبختی ایست


تاریخ : پنجشنبه 26 مرداد 1391 | 09:48 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
خدایا ، ناراحت نشی از دستم ...
دلگیرم ازت ... آخه اونا که گناهی نداشتن ... :(
نمی دونم شاید حکمته .... !!!


تعداد کل صفحات : 2 ::      1   2  

  • امیر خان
  • انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • کارت شارژ همراه اول
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات