93- بی حسی یه طرفه!!!
پادرد،زخم دهن و زبون و درد استخوانی،کوفتگی و...مثل همیشه وجود داره+یه عارضه شیک جدید(بی حسی فک و چونه و لب اونم از نوع یک طرفه) الان بعد 9 روز هنوز اون بی حسی از بین نرفته.البته هیــــــــــــچ تغییری توی ظاهرم ایجاد نشده،ولی حس درونیش مثل یه زخم سوختگیه،که چون میسوزه دلت نمیاد بهش دست بزنی،اما بدتر لج میکنی و روش چنگ میندازی....
نه.نه.من اصلا خودآزاری ندارم،اما حوصله یه اتفاق جدید این مدلی رو ندارم.بعد از دوره بستری توی (ICU)هم این اتفاق برای انگشتای پام افتاد،فکر میکردم درست میشه،ولی الان نزدیک یک سال شده،هنوز همون حالتو دارهبا اینکه هیچی معلوم نیست،خودم احساس میکنم یه وری شدمهی به درسا میگم من کج و کله حرف نمیزنم؟؟میگه نه!!!
(حالا من نمیدونم اصلا شاید هم ربطی به شرکت جدید نداشت،یا شایدم اسفند روحیه م بهتر بود.تغذیه م بهتر بود.اصلا شاید بدنم تعجب کرده که بعد یک ماه دوباره دارو گرفته!!!مامان اینا خیلی حواسشون به تغذیه منه هیچوقت از محدودیت غذایی خوشم نمیومد،ولی اگه بگن چیزی واست بده،سعی میکنم نخورم.فکر کنم پارسال همین موقعها بود یه مطلب خوندم راجع به تغذیه در سرطان،از اون موقع لب به شیر نزدم،عاشق چای نبات بودم ولی الان خیلی کمتر میخورم،گوشت قرمزو هم با گوشت انواع ماکیان،ماهی،حبوبات و...جایگزین کردن.
حتما شنیدین که میگن بدن بلدرچین ، هورمون قبول نمیکنه،شاید تنها موجود زنده با غیرتیه که نذاشته این جانور دو پا (آدمیزاد فرصت طلب) مکانیسم بدنشو دستکاری کنه،بخاطر همین مامان طی این مدت هفته ای چندین بار واسم بلدرچین درست میکرد.من اصلا مزشو دوس نداشتم،اوایل چند باری آبپز کرد،مجبور شد همشو بریزه برهچون هیشکی نمیخوردکم کم از آبپز به سرخ شده توی روغن کنجد تکامل پیدا کرد،قابل تحملتر شد ولی بازم جز من هیشکی نمیخورد،منم که با زور آبلیمو و مخلفات مجبور بودم بخورم.
در یک شورش اعتراض آمیز،منم از عید به اینطرف دیگه بلدرچین یا به قول خودم(bel.bel)نخوردم،اصلا با کمال پررویی دیگه بچه حرف گوش کنی نیستمهرخوراکی مقوی بهم میدن نمیخورم،
(با طولانی شدن عوارض این دوره و حفظ شدتش ،فرصت مناسبی پیش اومده تا مامان اینا کلی مارا بخاطر غذا نخوردنمان سرزنش کنن و بگن از بس ضعیف شدی!!)
متنفرم از این جمله:بخور برات خوبه!!!بابا خسته شدمدوست دارم بدون محدودیت همه چی بخورم
هروقت هوس فست فود میکنم مامان اینا ... سعی میکنن به تمیزترین شکل ممکن واسم درست کنن.ولی خداییش مال بیرون یه چیز دیگه ست
مطلبی که راجع به تغذیه خونده بودم در ادامه مطلب
تغذیه ی سلولهای سرطانی
1)
قند تغذیه کننده سرطان است. با قطع مصرف قند یک عامل مهم تامین غذا برای
سلولهای سرطانی قطع می شود . جانشین های قند نظیر NutraSweet ، Equal ،
Spoonful و غیره با Aspartame ساخته می شود و زیان آوراست. یک جانشین طبیعی
بهتر عسل مانوکا یا ملاس ناشی از قند سازی است لیکن مقدار مصرف آن باید
بسیار اندک باشد.
2) شیر باعث می شود
که بدن بخصوص در سیستم گوارش (معده و روده ها ) مخاط می سازد. سرطان از
مخاط تغذیه می کند . با قطع مصرف شیر و جانشین کردن آن با شیر سویا سلولهای
سرطانی در برابر بی تغذیگی قرار می گیرند.
3)
سلولهای سرطانی در محیط اسیدی مقاوم و پایدار می شوند. رژیم مبتنی بر گوشت
قرمز اسیدی می شود و بجای مصرف گوشت گاو و گوسفند ،گوشت ماهی و مرغ
بخورید. گوشت قرمز همچنین محتوی آنتی بیوتیک های دامی ، هرمون های رشد و
انگل است که تماما بخصوص برای اشخاص مبتلا به سرطان آسیب رسان است .
4)
رژیم با 80% سبزیجات تازه و آب میوه ، دانه های نباتی ، آجیل ها و مقداری
میوه بدن را در محیط قلیایی قرار می دهد. ازغذاهای پخته شده شامل بنشن
،حدود 20% می تواند به بدن برسد. آنزیم های زنده در آب سبزیجات تازه به
آسانی جذب می شود و ظرف 15 دقیقه به سطوح سلولی می رسد تا سلولهای سالم را
رشد کافی دهد و تقویت کند. برای بدست آوردن آنزیم های زنده بمنظور ساختن
سلول های سالم کوشش کنید آب سبزیجات تازه ( بسیاری از سبزیجات از جمله
جوانه لوبیا ) مصرف کنید و دو تا سه مرتبه در روز مقداری
سبزیجات خام بخورید. آنزیم ها در حرارت 104 درجه فارنهایت (یا 40 درجه سانتیگراد) ازبین می روند.
5) چای سبز دارای خواص ضد سرطان است.
۶) نمک سفره دارای افزودنی شیمیایی است که رنگ آنرا سفید کند. جانشین بهتر نمک سفره نمک حاصل از آب دریا و یا Brag"s aminos است.
۷) بهترین نوشیدنی آب است.برای جلوگیری از ورود توکسین های معروف(مواد سمی ) و فلزات سنگین در آبهای لوله کشی به بدن ، مصرف آب تصفیه شده یا فیلتر شده مناسب است .
از خوردن آبهای تقطیر شده پرهیز کنید.
موضوع: دوران درمان نگهدارنده(مهر 92به بعد)، ماجراهای من و وین کریستین، رژیم غذایی،
برچسب ها: /تغذیه در سرطان/،
[ چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 ] [ 05:14 ب.ظ ] [ بهار ]