بهاردوباره(خاطرات کموتراپی من)

باد با چراغ خاموش کاری ندارد، اگر در سختی هستی ، بدان که روشنی …

ترین های ایام کموتراپی

بهترین روز:روز مهمونی خدا حافظیم توی بخش7B......شهریور(21 ام)
مزخرف ترین روز:روزی که پورت گذاشتم
بهترین روز برای خانوادم:روزی که بهوش اومدم(فکر کنم بعد از یک هفته)
بدترین روز:روزی که اینتوبه شدم15 خرداد
نگران ترین عزیز:مامان گلم(واقعا اشکم دراومد وقتی اینو نوشتم)
بهترین همدم:خواهرم(درسا جون)
فراموش نشدنی ترین فرد:دکتر قدیانی جون
شیرینترین خاطره:تولدم توی آی سی یو 27خرداد
طولانی ترین شب:شبی که فرداش قرار بود اکس تیوب بشم.
تلخ ترین خاطره:دیسترس تنفسی که منو تا یک قدمی مرگ برد
قشنگ ترین جمله:از دکتر قدیانی تویICU،که خیلی با جذبه به من گفتند:خوب میشی خب!!!
ناراحت کننده ترین جمله:از یکی از کمک بهیارا که گفت با کلاه گیس خوشگل تر بودی.
بهترین پرستار:نمیشه بگم،یه موقع بقیه ناراحت میشن!!!دم همشون گرم.
بدترین پرستار:دو تا از پرستارای ICU که حتی الان هم بعضی شبا کابوس رفتارای اونا رو میبینم.

بزرگترین آرزو:پرستاری باشم که دکتر قدیانی پرونده مریضاشو از دست من بگیره!!!
بهترین کادو:لپ تاپم که خانواده روز تولدم بهم دادن.
زیباترین منظره:تزئینات تولدم توی ICU
بدترین دارو:متوتروکسات
بی آزارترین دارو:واقعا داروهای کمو دهن آدمو صاف میکنن!!!
بدترین عارضه دارو:روم نمیشه بگم.ولی دکتر جون میدونه!!!
خوبترین عارضه:اگه خوب باشه که نمیگن عارضه.،ولی شاید بی اشتهایی بی درد ترین عارضه داروها بود.
ترسناک ترین فرایند:آسپیراسیون مغز استخوان
درد ناک ترین فرآیند:IT و (ABG)
بی ریخت ترین ظاهر:وقتی که تو ICU بودم،با اون کلاه آبی مسخره درحالیکه نه مو داشتم نه ابرو نه مژه
عجیب ترین اتفاق:تولد گرفتن توی ICU
بیشترین خوابی که دیدم:بلند شدن دوباره موهام

آرزوهایت را کنار نگذار

دنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید !







موضوع: ترین های ایام کموتراپی،

[ شنبه 26 بهمن 1392 ] [ 02:12 ق.ظ ] [ بهار ]

[ نظرات() ]

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات