بهاردوباره(خاطرات کموتراپی من)

باد با چراغ خاموش کاری ندارد، اگر در سختی هستی ، بدان که روشنی …

26-فاز اول ICU بحران

من با (PLT:7000)،(WBC:150)(Hb:7)با تشخیص دیسترس تنفسی حاد(ARDS) به (ICU) برده شده بودم و از نظر تنفسی 100%به دستگاه وابسته بودم. فشارم هم بازور دوپامین 8نگه داشته بودناز نظر رگ هم فقط یه آنژیوکت صورتی داشتم با یه رگ نازک مسخره که باهاش باید خون،پلاکت ،آنتی بیوتیک و دوپامین میگرفتم. دکتر گفته بود واسم پلاکت (single donor-تک اهدا کننده)بگیرن تا متخصص بیهوشی از من یه رگ مرکزی بگیره و بتونن این همه  چیز میزو به من برسونن.با 7000 تا پلاکت هم هیچ دکتری ریسک عمل رو قبول نمیکرد.خدا میدونه که خانواده با چه دردسرایی واسه من پلاکت جور کردن و توی اون مدت چییییییییی کشیدن.اولین بار یه پسر جوون به نام علی آقا واسم پلاکت داده بود.که پلاکتم رسیده بود به 50000 ودکترشهریار سعیدی (متخصص بیهوشی )از گردن من یه رگ گرفته بود وتوی گردنم یه کاتتر بلند گذاشته بود.(دمشون گرم هم علی آقا، هم دکترسعیدی)
البته قراره درسا روزهای بیهوشی منو بنویسه.چون من از اون روزا هیچی یادم نیست.فقط وقتی بهوش اومدم فهمیدم که خیلیا تو این مدت واسه من پلاکت سینگل دونور دادن.یکیشون آقای مصطفی احمدی (داداش دوستم مریم جون )بود.(دم همشون گرم)

                هرگاه میخواهی بدانی که چقدر غنی هستی

                        هرگز تعداد دوستان و اطرافیانت به حساب نمی آیند

                               فقط یک قطره اشک کافیست تا ببینی

                                    چه تعداد دست برای پاک کردن اشک های تو می آید.

توضیحات در مورد ARDS در ادامه مطلب




ادامه مطلب


موضوع: خاطرات ICU من(تابستان 92)،
برچسب ها: /سندرم دیسترس تنفسى حاد بالغین/ ARDS، /کاتتر کت دان/،
دنبالک ها: فوریت های پزشکی،

[ شنبه 26 بهمن 1392 ] [ 10:49 ب.ظ ] [ بهار ]

[ نظر قند عسلا(نظرات)() ]

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات