104-احوالات فک هنوز بی حس(2)
هــــــــــــــوی!حواست هست چیکار کردی،پاتو کجا گذاشتی؟
هوم ، مگه چیکار کردم؟پام کجاست؟
پاتو گذاشتی روی منطقه ممنوعه،4ماهه زدی فکِشو بی حس کردی!میفهمی یعنی چی؟
مـــــــــــــــن؟؟؟!!!
بله،توی تازه به دوران رسیده با اون دوستات
فکر کردی چون بهتون میگن "عقل"خیلی خوبید؟
درسته که ما بعد از همه شما اومدیم،اما بی آزار بودیم.
خب الان مردم آزار شدین،
ما تقریبا 8 ساله اون ته ساکنیم و کاری به کسی نداشتیم.
دیگه وقتشه که برید...فهمیدی!!سریـــــــــــــــع!!
عــــــــــــه،اینجوریه؟،صاحب اینجا مارو دوست دارهپس ما سر جامون میمونیم و تا روزی هم که نپوسیم،نمیریم
همچنان که این متن در حال نگارشِ،مورچه های فک تحتانی به امر کاروبار مشغولند.دمشون سرد.
عصر 16 شهریور ما برای خلاصی از پیاده نظام مورچه های فک پایین+تق تق سمت چپ فکم که بعد از اینتوبه شدن به صداهای گوش نواز زندگیم اضافه شده بود ،برای اولین بار در عمرم راهی دندونپزشکی شدیم.(راجع به تق تق تا حالا چیزی نگفته بودم،و احساس میکنم فکم دررفته،یا حداقل لق شده)...
شرح حال مفصلی از بیماریم و سِیر اتفاقات این مدت دادم.(بخشی از مکالمه رو بخونید:)
فکر میکنم موقع اینتوباسیون یا توی اون دوران ،فکم در رفته، بخاطر همین سمت چپش هر بار که دهنمو باز میکنم،تقٌی صدا میده،حتی با هر قاشق غذایی که میخورم جابجا میشه!!
بی حسی هم احتمال زیاد عوارض داروهام باشه چون دو روز بعد از تزریق اینجوری شد.
و جواب (MRI)رو به دکتر دادم و گفتم توی اینم مشکلی پیدا نشد.
گفتن: خب این که سالمه ، اون تق تق هم مهم نیست،فک خیلیا صدا میده!!
(OPG)بنویسم ،میری بگیری؟میخوام خیالم از بابت دندونات راحت بشه.
با اینکه میدونستم ربطی به دندونم نداره و اصلا از هرچی اشعه ست بیزارم،قبول کردمو راهیِ نزدیکترین رادیولوژی بنام نامیِ بـــــــــــهــــار شدیم.
چقدر منتظر موندیم،طفلی مامان و بابا چیزی نمیگفتن،...
و امـــــــــــا من ...اصلا نمیدونم چرا هروقت عجله داریم، هرچی آدم پر دردسره میخوره به پست ما!!
اولیش پیرمردی بود که بعد از کلــــــــــــی بحث با پذیرش،قانع نشد که عکسای (MRI) که ازش گرفتن حاضره ،ولی هنوز ریپورت نداره.
دومی بازم پیرزنی که باوجود کمکهای همراهش حرکاتش فوق العاده (slow)بود و جلوتر از من بودن و متاسفانه فقط یک نفر پاسخگوی ما بوددیـــــــــــره،ای خدااااا...
بالاخره نوبت من شد.حالا بگم از احوالات (OPG) :
گردنبند،گوشواره،گل سر و هیچ شی ء فلزی از گردن به بالا نباید داشته باشی.منم سریع همه رو باز کردم دادم به مامان و رفتم داخل اتاق.
باید یه میله فلزی رو که با یه پوشش پلاستیکی پوشیده شده بود،گاز میگرفتی،اییییییی،نیش هم به اندازه عرض شونه باز و بعد یک پوشش مثل کلاه از بالا میومد روی سر و چراغش روشن میشد،و بعد از 3 دور چرخش سانتریفوژانه دور سر،"عکس دسته جمعی دندون" ما گرفته شد
هوا تاریک شده بود که برگشتیم مطب و باز معطل،تا کار دکتر روی دندون مریض قبلیش تموم بشه.
دکتر عکسو گرفت روی صفحه روشن یونیتش و گفت:
اینجا رو ببین،ریشه دو تا دندون هشتت روی کانال عصبیه و ممکنه بی حسی بخاطر فشار اونا باشه.میتونیم دو تا دندون عقلت رو بکشیم،شاید بی حسی خوب بشه...هوم؟!!
(واااااا،مگه میشه؟داریم مردم یه همچین چیزی؟بعد از اینهمه سال تازه دندونام رفته روی کانال عصبی،چه مسخره!!!)
گفتم:وین کریستین (IV infusion) باید تزریق شه ، ولی یه فرشته زمینی اونو به صورت (IV shoot) با 10 سی سی آب مقطر شوت کرد توی رگ ما..و این بلای آسمونی هم سهم فکم شد.قبلا هم تجربه این عارضه رو توی انگشتام داشتم که تدریجی اومد و دائمی شد،اما این فکم کاملا یهویی بی حس شد.من فکر میکنم علتش تزریق سریع دارو بوده!!
مامان و بابا برای اولین بار بود اینو میشنیدن،و میشد یه تعجب همراه با تنفر از رفتار اون پرستارو توی نگاهشون دید.
دکتر نگاهی به دندونام کرد و گفت:اگه ما اون دو تا دندون رو بکشیم و خوب نشه،مثل این میمونه یه بیگناه رو به گناه نکرده مجازات کنیم.ولی خب دندون عقله،بکشی هم مهم نیست،حالا بکشیم؟؟؟
(باورم نمیشد همون جراح-دندونپزشک باتجربه ای باشه که بیشتر از یک دهه ست کل خانواده به کارش اطمینان دارن...چقد واسش راحته دو تا دندون سالمو بکشه!!)
در حالیکه توی تصورم اون لحظه شبیه دراکولا میدیدمش،آب دهنمو قورت دادم و بعد تحویل لبخند ژوکوند به دکتر، گفتم:اِمــــمـــــمـــ به نظرم حالا صبر کنیم ، شاید کم کم خودش خوب بشه.کم مونده بود توی رودرواسی بمونما.
گفت:پس دو تا علت میتونه داشته باشه.
1-یا همون فشار دندون روی کانال عصبی.
2-یا عوارض جانبی دارویی.(ساید ایفکت)
من از آنکولوژی زیاد نمیدونم،ولی با توجه به اینکه خودت علتشو حدس میزنی،باید یا کورتون مصرف کنی یا فیزیوتراپی فک انجام بدی... و بهتره بری پیش متخصص فک و صورت.
و آدرس 3 تا متخصص فک و صورت بهمون داد.
هر چند که از طرز نگاهش به دندونای عقل نازنین و بیگناهم خوشم نیومد،ولی خداییش از حق نگذریم،با تمام خستگی و آخر وقت بودن ،همه چیزو با جزئیات دقیق برام توضیح داد.
نمیدونم حوصله دارم برم پیش یه دکتر دیگه،یا باید اینم به کلکسیون دردام اضافه کنم و باهاش کنار بیام.در هر حال اگه شده تا آخر عمرم اینطوری بمونه،حاضر نیستم دو تا دندون سالممو بِکِشم.بقول دندون عقلم دوستشون دارم و تا نپوسن کاری به کارشون ندارم.
راستی سر و صداشون خوابیده،برم ببینم آشتی کردن یا نه!!!
اینم عکس دندونم:نخندین،فکر کردین شما عکس بگیرین از این خوشگلتر میشه؟تازه دکتر هنوز دندونامو ندیده بود با دیدن همین عکس گفت:ماشالله چه دندونایی!!
موضوع: دوران درمان نگهدارنده(مهر 92به بعد)، ماجراهای من و وین کریستین،
برچسب ها: /OPG/،
هوم ، مگه چیکار کردم؟پام کجاست؟
پاتو گذاشتی روی منطقه ممنوعه،4ماهه زدی فکِشو بی حس کردی!میفهمی یعنی چی؟
مـــــــــــــــن؟؟؟!!!
بله،توی تازه به دوران رسیده با اون دوستات
فکر کردی چون بهتون میگن "عقل"خیلی خوبید؟
درسته که ما بعد از همه شما اومدیم،اما بی آزار بودیم.
خب الان مردم آزار شدین،
ما تقریبا 8 ساله اون ته ساکنیم و کاری به کسی نداشتیم.
دیگه وقتشه که برید...فهمیدی!!سریـــــــــــــــع!!
عــــــــــــه،اینجوریه؟،صاحب اینجا مارو دوست دارهپس ما سر جامون میمونیم و تا روزی هم که نپوسیم،نمیریم
ببخشید تا من بین دندون عقلم و بقیه دندونام وساطت میکنم،شما تشریف ببرید ادامه مطلب
عصر 16 شهریور ما برای خلاصی از پیاده نظام مورچه های فک پایین+تق تق سمت چپ فکم که بعد از اینتوبه شدن به صداهای گوش نواز زندگیم اضافه شده بود ،برای اولین بار در عمرم راهی دندونپزشکی شدیم.(راجع به تق تق تا حالا چیزی نگفته بودم،و احساس میکنم فکم دررفته،یا حداقل لق شده)...
شرح حال مفصلی از بیماریم و سِیر اتفاقات این مدت دادم.(بخشی از مکالمه رو بخونید:)
فکر میکنم موقع اینتوباسیون یا توی اون دوران ،فکم در رفته، بخاطر همین سمت چپش هر بار که دهنمو باز میکنم،تقٌی صدا میده،حتی با هر قاشق غذایی که میخورم جابجا میشه!!
بی حسی هم احتمال زیاد عوارض داروهام باشه چون دو روز بعد از تزریق اینجوری شد.
و جواب (MRI)رو به دکتر دادم و گفتم توی اینم مشکلی پیدا نشد.
گفتن: خب این که سالمه ، اون تق تق هم مهم نیست،فک خیلیا صدا میده!!
(OPG)بنویسم ،میری بگیری؟میخوام خیالم از بابت دندونات راحت بشه.
با اینکه میدونستم ربطی به دندونم نداره و اصلا از هرچی اشعه ست بیزارم،قبول کردمو راهیِ نزدیکترین رادیولوژی بنام نامیِ بـــــــــــهــــار شدیم.
چقدر منتظر موندیم،طفلی مامان و بابا چیزی نمیگفتن،...
و امـــــــــــا من ...اصلا نمیدونم چرا هروقت عجله داریم، هرچی آدم پر دردسره میخوره به پست ما!!
اولیش پیرمردی بود که بعد از کلــــــــــــی بحث با پذیرش،قانع نشد که عکسای (MRI) که ازش گرفتن حاضره ،ولی هنوز ریپورت نداره.
دومی بازم پیرزنی که باوجود کمکهای همراهش حرکاتش فوق العاده (slow)بود و جلوتر از من بودن و متاسفانه فقط یک نفر پاسخگوی ما بوددیـــــــــــره،ای خدااااا...
بالاخره نوبت من شد.حالا بگم از احوالات (OPG) :
گردنبند،گوشواره،گل سر و هیچ شی ء فلزی از گردن به بالا نباید داشته باشی.منم سریع همه رو باز کردم دادم به مامان و رفتم داخل اتاق.
باید یه میله فلزی رو که با یه پوشش پلاستیکی پوشیده شده بود،گاز میگرفتی،اییییییی،نیش هم به اندازه عرض شونه باز و بعد یک پوشش مثل کلاه از بالا میومد روی سر و چراغش روشن میشد،و بعد از 3 دور چرخش سانتریفوژانه دور سر،"عکس دسته جمعی دندون" ما گرفته شد
هوا تاریک شده بود که برگشتیم مطب و باز معطل،تا کار دکتر روی دندون مریض قبلیش تموم بشه.
دکتر عکسو گرفت روی صفحه روشن یونیتش و گفت:
اینجا رو ببین،ریشه دو تا دندون هشتت روی کانال عصبیه و ممکنه بی حسی بخاطر فشار اونا باشه.میتونیم دو تا دندون عقلت رو بکشیم،شاید بی حسی خوب بشه...هوم؟!!
(واااااا،مگه میشه؟داریم مردم یه همچین چیزی؟بعد از اینهمه سال تازه دندونام رفته روی کانال عصبی،چه مسخره!!!)
گفتم:وین کریستین (IV infusion) باید تزریق شه ، ولی یه فرشته زمینی اونو به صورت (IV shoot) با 10 سی سی آب مقطر شوت کرد توی رگ ما..و این بلای آسمونی هم سهم فکم شد.قبلا هم تجربه این عارضه رو توی انگشتام داشتم که تدریجی اومد و دائمی شد،اما این فکم کاملا یهویی بی حس شد.من فکر میکنم علتش تزریق سریع دارو بوده!!
مامان و بابا برای اولین بار بود اینو میشنیدن،و میشد یه تعجب همراه با تنفر از رفتار اون پرستارو توی نگاهشون دید.
دکتر نگاهی به دندونام کرد و گفت:اگه ما اون دو تا دندون رو بکشیم و خوب نشه،مثل این میمونه یه بیگناه رو به گناه نکرده مجازات کنیم.ولی خب دندون عقله،بکشی هم مهم نیست،حالا بکشیم؟؟؟
(باورم نمیشد همون جراح-دندونپزشک باتجربه ای باشه که بیشتر از یک دهه ست کل خانواده به کارش اطمینان دارن...چقد واسش راحته دو تا دندون سالمو بکشه!!)
در حالیکه توی تصورم اون لحظه شبیه دراکولا میدیدمش،آب دهنمو قورت دادم و بعد تحویل لبخند ژوکوند به دکتر، گفتم:اِمــــمـــــمـــ به نظرم حالا صبر کنیم ، شاید کم کم خودش خوب بشه.کم مونده بود توی رودرواسی بمونما.
گفت:پس دو تا علت میتونه داشته باشه.
1-یا همون فشار دندون روی کانال عصبی.
2-یا عوارض جانبی دارویی.(ساید ایفکت)
من از آنکولوژی زیاد نمیدونم،ولی با توجه به اینکه خودت علتشو حدس میزنی،باید یا کورتون مصرف کنی یا فیزیوتراپی فک انجام بدی... و بهتره بری پیش متخصص فک و صورت.
و آدرس 3 تا متخصص فک و صورت بهمون داد.
هر چند که از طرز نگاهش به دندونای عقل نازنین و بیگناهم خوشم نیومد،ولی خداییش از حق نگذریم،با تمام خستگی و آخر وقت بودن ،همه چیزو با جزئیات دقیق برام توضیح داد.
نمیدونم حوصله دارم برم پیش یه دکتر دیگه،یا باید اینم به کلکسیون دردام اضافه کنم و باهاش کنار بیام.در هر حال اگه شده تا آخر عمرم اینطوری بمونه،حاضر نیستم دو تا دندون سالممو بِکِشم.بقول دندون عقلم دوستشون دارم و تا نپوسن کاری به کارشون ندارم.
راستی سر و صداشون خوابیده،برم ببینم آشتی کردن یا نه!!!
اینم عکس دندونم:نخندین،فکر کردین شما عکس بگیرین از این خوشگلتر میشه؟تازه دکتر هنوز دندونامو ندیده بود با دیدن همین عکس گفت:ماشالله چه دندونایی!!
موضوع: دوران درمان نگهدارنده(مهر 92به بعد)، ماجراهای من و وین کریستین،
برچسب ها: /OPG/،
[ یکشنبه 23 شهریور 1393 ] [ 04:41 ب.ظ ] [ بهار ]