94-اینجا گل و بلبله!
 ،پر از ترافیک،خودتو میرسونی دانشگاه،میشینی تا ساعت 2 بشه،به به چشمت در ساعت 2:15 به جمال استاد روشن میشه
،پر از ترافیک،خودتو میرسونی دانشگاه،میشینی تا ساعت 2 بشه،به به چشمت در ساعت 2:15 به جمال استاد روشن میشه ،با کلی دانشجو دم در،
،با کلی دانشجو دم در،چند نفر که میگن:ما تربیت بدنی داریم،قبل از 3 باید بریم،

استاد گوشیشو جواب میده:
بازم بچه ها: ما کارآموزی لانگ هستیم،نمیشه کلاس بیایم.
10نفر از بچه ها کلاس عملی(پرستاری فوریت و اورژانس)داشتن.

تا ساعت 2:30 استاد مشغول چونه زدن با نماینده ست،بعدش به این نتیجه میرسه:
بچه ها کلاس این مدلی نمیشه،شما با عرض معذرت برید خونه،منم با نماینده میرم آموزش صحبت کنیم.
داریم از در میریم که بچه ها از کلاس عملی برگشتن،میگن:عهههه چی شد پس
 ؟؟هیچی،کنسل شد و ما دست از پا درازتر میایم خونه
؟؟هیچی،کنسل شد و ما دست از پا درازتر میایم خونه _______________________________________
_______________________________________این صحنه کوچیکی از دانشگاه ما بود،حیف اسم کمبریج،حتی اسم خودش هم از سرش زیاده
 ،چه برسه کمبریج،به نظرم اسم یه تپه ای ،چاله ای چیزی روش میذاشتن بیشتر بهش میومد.،دانشگاه نیست که،گل و بلبله!!(چال اسکندرون)خیلی بهش میاد
،چه برسه کمبریج،به نظرم اسم یه تپه ای ،چاله ای چیزی روش میذاشتن بیشتر بهش میومد.،دانشگاه نیست که،گل و بلبله!!(چال اسکندرون)خیلی بهش میاد !نه؟
!نه؟با تغییر برنامه ها از (جلوگیری) به ----> افزایش جمعیت
 ،این بلای آسمونی هم نازل شد!!!
،این بلای آسمونی هم نازل شد!!!(اینا سیاست گذاری های یه عده آدمه که سنشون بیشتر از عقلشون رشد کرده،و در یک اقدام نسنجیده،توی آخرین ترم دانشگاهی بدون اینکه جایی برای درس مزخرف(دانش جمعیت)پیدا کنن،اونو وارد چارت کردن!!!)

گفته بودم یه دانشگاه خوب ساختن،قرار بود این ترم ببرن اونجا،دو هفته پیش اول اساتید و مسئولین تشریف بردن
 ،البته با میزاشون تا حســــــــــــــــابی جای خودشونو محکم کنن
،البته با میزاشون تا حســــــــــــــــابی جای خودشونو محکم کنن !!!گفتن چند هفته بعدش هم دانشجوها بیان،
!!!گفتن چند هفته بعدش هم دانشجوها بیان،
هفته پیش کاشف به عمل اومد که دانشگاه جدید رو دادن به از ما بهترون(بچه های رشته ...
 )،بقیه رشته ها هم که خیلی این کار به مذاقشون خوش نیومده بود،وسط حیاط دانشگاه تحصن کردن
)،بقیه رشته ها هم که خیلی این کار به مذاقشون خوش نیومده بود،وسط حیاط دانشگاه تحصن کردن ((من که خداییش نرفتم،مگه بیکارم برم؟،چه کاریه؟وقتی معلومه حرفت راه به جایی نمیبره،اونم واسه چند هفته باقیمونده
((من که خداییش نرفتم،مگه بیکارم برم؟،چه کاریه؟وقتی معلومه حرفت راه به جایی نمیبره،اونم واسه چند هفته باقیمونده ))
))،هیچی دیگه کلاس (CCU)و (پرستاری در بحران) پرید
 ،...فردای اون روز یه جلسه ضربتی گذاشتن تا تکلیف همه چیزو روشن کنن،کلاس ها ی فرداش هم پرید
،...فردای اون روز یه جلسه ضربتی گذاشتن تا تکلیف همه چیزو روشن کنن،کلاس ها ی فرداش هم پرید ،و ما تمام مدت  توی دانشگاه(زیادبریج) بلاتکلیف بودیم
،و ما تمام مدت  توی دانشگاه(زیادبریج) بلاتکلیف بودیم
هیییــی روزگار
 از دانشگاه به اون عظمت منتقل شی به این دانشگاه بی در و پیکر
از دانشگاه به اون عظمت منتقل شی به این دانشگاه بی در و پیکر ،
، ازت نمیگذرم
 ...............
...............  (ALL)
(ALL)(هست) را اگر قدرندانیم میشود (بود) وچه تلخ است (هست) کسی (بود) شود!

موضوع: دانشگاه جدید، دانشگاه گل و بلبل،
[ دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ] [ 05:33 ب.ظ ] [ بهار ]
 !!
!! ،یهویی درسا گفت:پات چی شده
،یهویی درسا گفت:پات چی شده  ؟نگاه کردم دیدم شاید به اندازه دو تا بند انگشت پشت ساق پام کبود شده،گفتم مهم نیست بابا،حتما خورده به جایی!!ولی درد نمیکرد
؟نگاه کردم دیدم شاید به اندازه دو تا بند انگشت پشت ساق پام کبود شده،گفتم مهم نیست بابا،حتما خورده به جایی!!ولی درد نمیکرد .درسا
 گفت:این ماه (CBC)عقب افتاده ها،فردا میریم آزمایشگاه!!(با خودم گفتم شاید
 (PLT)اومده پایین،آخه قبلنا که پلاکتم کم میشد،از این اتفاقا پیش میومد) 
صبح شنبه ما رفتیم آزمایشگاه، در حالیکه فکر میکردیم همه چی روبراه و رو به
 رشده
.درسا
 گفت:این ماه (CBC)عقب افتاده ها،فردا میریم آزمایشگاه!!(با خودم گفتم شاید
 (PLT)اومده پایین،آخه قبلنا که پلاکتم کم میشد،از این اتفاقا پیش میومد) 
صبح شنبه ما رفتیم آزمایشگاه، در حالیکه فکر میکردیم همه چی روبراه و رو به
 رشده ..،وقتی جوابو گرفتیم،دیدیم بعععله،رو به رشده،ولی نزولی
..،وقتی جوابو گرفتیم،دیدیم بعععله،رو به رشده،ولی نزولی !!!(WBC)در
 یک سقوط آزاد از 3400 رسید به 1800 و دوباره داروهای من قطع شدتا آزمایش 
بعدی...زین پس بجای واژه ی منحوس گلبول سفید،بفرمایید ملکه عذاب...از بس که این گلبول سفیدای من بی جنبه تشریف دارن و همش دنبال جینگولک بازین
!!!(WBC)در
 یک سقوط آزاد از 3400 رسید به 1800 و دوباره داروهای من قطع شدتا آزمایش 
بعدی...زین پس بجای واژه ی منحوس گلبول سفید،بفرمایید ملکه عذاب...از بس که این گلبول سفیدای من بی جنبه تشریف دارن و همش دنبال جینگولک بازین تا دوز داروهام میره بالا،خودشونو لوس میکنن و معلوم نیست میذارن میرن کجا؟؟نامردای بی معرفت
تا دوز داروهام میره بالا،خودشونو لوس میکنن و معلوم نیست میذارن میرن کجا؟؟نامردای بی معرفت
 .ولی انگار خیلی هم بدم نیومد که داروهام قطع شد،آخه با این سر تقریبا شلوغم،نمیدونستم این همه عوارض دارویی رو کجای دلم بذارم
.ولی انگار خیلی هم بدم نیومد که داروهام قطع شد،آخه با این سر تقریبا شلوغم،نمیدونستم این همه عوارض دارویی رو کجای دلم بذارم


 ،گفتم
 بیخیال،چه کاریه؟؟با این سر شلوغم این همه کلاس برم،آخرش مثلا بشم 13/75 
بعد دوباره ترم بعد باید برش دارم،پس کلهم عطای مبانی رو موقتا به لقاش 
بخشیدم و این ترم سر کلاسش نمیرم
،گفتم
 بیخیال،چه کاریه؟؟با این سر شلوغم این همه کلاس برم،آخرش مثلا بشم 13/75 
بعد دوباره ترم بعد باید برش دارم،پس کلهم عطای مبانی رو موقتا به لقاش 
بخشیدم و این ترم سر کلاسش نمیرم درحالیکه از دست پروژه های پی در پی اساتید این دانشگاه شیکه ،این روزا خیلی سردرد میگیرم
درحالیکه از دست پروژه های پی در پی اساتید این دانشگاه شیکه ،این روزا خیلی سردرد میگیرم ،
 ، 
 .پارسال دقیقا توی همین روزا بود که این بیماری شیک ما رو تشخیص دادن
.پارسال دقیقا توی همین روزا بود که این بیماری شیک ما رو تشخیص دادن  و الان یک ساله که از اون روز میگذره و من دارم باهاش میسازم
و الان یک ساله که از اون روز میگذره و من دارم باهاش میسازم .سال تحویل 92 که اسم پستش سال تحویل تلخ بود ،رو ما خانوادگی توی بیمارستان بودیم
.سال تحویل 92 که اسم پستش سال تحویل تلخ بود ،رو ما خانوادگی توی بیمارستان بودیم !! انشالله امسال سال خوبی برای همه و برای ما باشه.امشب هم چهارشنبه سوریه ،ایشالله که به خیر بگذره و غصه هاتون توآتیش امشب بسوزه
!! انشالله امسال سال خوبی برای همه و برای ما باشه.امشب هم چهارشنبه سوریه ،ایشالله که به خیر بگذره و غصه هاتون توآتیش امشب بسوزه .اگه عمری باقی بود،پست بعدی میشه سال تحویل شیرین
.اگه عمری باقی بود،پست بعدی میشه سال تحویل شیرین ،که بعد از سال تحویل میذارم.لحظه تحویل سال مارو یادتون نره!!!
،که بعد از سال تحویل میذارم.لحظه تحویل سال مارو یادتون نره!!!
 ،نه برای اینکه عاشق درس و دانشگاهم ،که نیستم!!بخاطر اینکه اگه کسی پرسید بگم ترم 6ام، آخه یک سال بود که میگفتم ترم 5ام
،نه برای اینکه عاشق درس و دانشگاهم ،که نیستم!!بخاطر اینکه اگه کسی پرسید بگم ترم 6ام، آخه یک سال بود که میگفتم ترم 5ام !!
!! ،اما با تغییر سیاست ها از((فرزند کمتر -زندگی بهتر
،اما با تغییر سیاست ها از((فرزند کمتر -زندگی بهتر ))به ((آنچه فرزندتان از شما میخواهد یک همبازی است
))به ((آنچه فرزندتان از شما میخواهد یک همبازی است )) ،این درس به لیست اضافه شد.اوضاع وقتی ضد حالتر شد که فهمیدم دانشگاه کذایی ما 2تا درس ((000000))واحدی داره،که پاس کردنشون اجباریه
)) ،این درس به لیست اضافه شد.اوضاع وقتی ضد حالتر شد که فهمیدم دانشگاه کذایی ما 2تا درس ((000000))واحدی داره،که پاس کردنشون اجباریه .درس مبانی کامپیوتر و مهارت های زندگی
.درس مبانی کامپیوتر و مهارت های زندگی .فکر کن،کلاس بری،امتحان بدی،نمره در حد قبولی بگیری،برای صفر واحد و بعد هیچ جا حساب نشه
.فکر کن،کلاس بری،امتحان بدی،نمره در حد قبولی بگیری،برای صفر واحد و بعد هیچ جا حساب نشه .ای خداااااااااااا،نجاتمون بده
.ای خداااااااااااا،نجاتمون بده .
.
 !!! خلاصه که سرم شلوغه در حد المپیک
!!! خلاصه که سرم شلوغه در حد المپیک !!!دیگه واسه دانشگاه رفتن هدبندم هم برداشتم،چون موهام تقریبا 4 سانت شده بود و میشد هدبند نزنم
!!!دیگه واسه دانشگاه رفتن هدبندم هم برداشتم،چون موهام تقریبا 4 سانت شده بود و میشد هدبند نزنم !!توی خونه هم دیگه روسری سرم نبود،ولی انگار خیلی بهش عادت کرده بودم،آخه سردم میشد،کلم یخ میکرد
!!توی خونه هم دیگه روسری سرم نبود،ولی انگار خیلی بهش عادت کرده بودم،آخه سردم میشد،کلم یخ میکرد  داداشم میگفت شبیه سیا ساکتی شدی با این موهات
داداشم میگفت شبیه سیا ساکتی شدی با این موهات
 ....
.... .تمام طول مسیر آزمایشگاه تا مطب رو گرفتم خوابیدم،درسا میگفت جوابو بده ببینم،منم که نمیخواستم بابا بفهمه،گفتم ولش کن،نگاه کردم ،خوبه
.تمام طول مسیر آزمایشگاه تا مطب رو گرفتم خوابیدم،درسا میگفت جوابو بده ببینم،منم که نمیخواستم بابا بفهمه،گفتم ولش کن،نگاه کردم ،خوبه !!درسا نگاش کرد گفت خوبه که
!!درسا نگاش کرد گفت خوبه که ،تا اینکه رفتیم پیش دکتر جون،گفت:دیگه مقدار دارو رو کم و زیاد نمیکنیم،همینطوری خوبه!و برعکس اون همه فکرای ترسناکی که من کردم
،تا اینکه رفتیم پیش دکتر جون،گفت:دیگه مقدار دارو رو کم و زیاد نمیکنیم،همینطوری خوبه!و برعکس اون همه فکرای ترسناکی که من کردم .نمیدونم اگه من  دکتر جونو
.نمیدونم اگه من  دکتر جونو نداشتم چیییییی کار میکردم
 نداشتم چیییییی کار میکردم
 !!!
!!!
 یه سرماخوردگی خیلی خفن شروع شد
 یه سرماخوردگی خیلی خفن شروع شد ،چون وقتی دارو زدم هوا خیلی سرد بود،هم شبا و هم وقتایی که میخوابیدم انقدر سرفه میکردم
 ،چون وقتی دارو زدم هوا خیلی سرد بود،هم شبا و هم وقتایی که میخوابیدم انقدر سرفه میکردم که هیشکی تا صبح خواب نداشت
 که هیشکی تا صبح خواب نداشت ،و
 این سرفه ها هم به هـــــــــــــیچ قرص و شربت و مایع گرمی  جواب نمیداد.خلاصه 
که ما با همه ی بدبختی ها اون یه هفته فرجه رو هم گذروندیم
،و
 این سرفه ها هم به هـــــــــــــیچ قرص و شربت و مایع گرمی  جواب نمیداد.خلاصه 
که ما با همه ی بدبختی ها اون یه هفته فرجه رو هم گذروندیم .و
 21 ام امتحانامون شروع شد.اولیش داخلی جراحی(اعصاب)بود.یه کتاب 300 صفحه 
ای برونر-سودارث که طی ترم فقط روخونیش کرده بودم.(البته بنده خدا آزاده 
دوستم اسلایدای ترم قبل استادشونو برام ایمیل کرد
.و
 21 ام امتحانامون شروع شد.اولیش داخلی جراحی(اعصاب)بود.یه کتاب 300 صفحه 
ای برونر-سودارث که طی ترم فقط روخونیش کرده بودم.(البته بنده خدا آزاده 
دوستم اسلایدای ترم قبل استادشونو برام ایمیل کرد ،اسلایدارو یه نگاهی کردم
،اسلایدارو یه نگاهی کردم  و اون کتاب چرت رو خلاصه نویسی کردم
و اون کتاب چرت رو خلاصه نویسی کردم !!!به خیر گذشت،نمرم هم خوب شد.امتحان روان پرستاریمون هم درنوع خودش فاجعه ای بود بی نظیر
!!!به خیر گذشت،نمرم هم خوب شد.امتحان روان پرستاریمون هم درنوع خودش فاجعه ای بود بی نظیر (نفهمیدیم
 روان بود یا زبان،آخه تمام اصطلاحات انگلیسی توی پاورقی رو سوال داده بود و
 از 15 تا سوال به جرات 10تاش  اصطلاحات انگلیسی  بود.
(نفهمیدیم
 روان بود یا زبان،آخه تمام اصطلاحات انگلیسی توی پاورقی رو سوال داده بود و
 از 15 تا سوال به جرات 10تاش  اصطلاحات انگلیسی  بود. .!!!پرستاری بهداشت جامعه رو نگو.
.!!!پرستاری بهداشت جامعه رو نگو. ..عین امتحان نهایی راهنمایی ..پر از شکل و تصویر.
..عین امتحان نهایی راهنمایی ..پر از شکل و تصویر. ..با  مثالای مسخره،طفلی استادمون،فکر کنم بچه بوده نذاشتن کارتون ببینه
..با  مثالای مسخره،طفلی استادمون،فکر کنم بچه بوده نذاشتن کارتون ببینه )
) !!!امتحان
 پوست و سوختگی،چشم وگوش،توانبخشی،خون،زبان تخصصی،فرهنگ و تمدن و دفاع مقدس رو با اینکه  
سوالاشون آسون نبودن خوب دادم.تازه با اون حال زاری که من 
داشتم!!!بعــــــــــله!!!خعـــــــــــــــــلی روزای پر استرسی بود
!!!امتحان
 پوست و سوختگی،چشم وگوش،توانبخشی،خون،زبان تخصصی،فرهنگ و تمدن و دفاع مقدس رو با اینکه  
سوالاشون آسون نبودن خوب دادم.تازه با اون حال زاری که من 
داشتم!!!بعــــــــــله!!!خعـــــــــــــــــلی روزای پر استرسی بود ،قشنگ
 حس میکردم داره به بدنم فشار میاد،آخه در کمال ناباوری ابروهایی که 3 ماه 
بود درومده بودن و هیچیشون نشده بود، موقع امتحانام ریخت
،قشنگ
 حس میکردم داره به بدنم فشار میاد،آخه در کمال ناباوری ابروهایی که 3 ماه 
بود درومده بودن و هیچیشون نشده بود، موقع امتحانام ریخت .ولی خیلی خلوت شد. من هرروز دعا میکردم خدا کمک کنه و موقع امتحانا حالم بد نشه،با همه ی سختی ها ،9 بهمن امتحانای ما تموم شد
.ولی خیلی خلوت شد. من هرروز دعا میکردم خدا کمک کنه و موقع امتحانا حالم بد نشه،با همه ی سختی ها ،9 بهمن امتحانای ما تموم شد  
 ،البته به اندازه زمانی که توی بیمارستان بستری میشدم عوارض نداشتن،ولی بازم خیلی آدموضعیف میکردن
،البته به اندازه زمانی که توی بیمارستان بستری میشدم عوارض نداشتن،ولی بازم خیلی آدموضعیف میکردن ،هم از نظر توانایی جسمی و هم از نظر ایمنی،بخاطر همین من  ماسک میزدم میرفتم دانشگاه،فکر کنم کمتر کسی چهره تمام رخ منو دیده
،هم از نظر توانایی جسمی و هم از نظر ایمنی،بخاطر همین من  ماسک میزدم میرفتم دانشگاه،فکر کنم کمتر کسی چهره تمام رخ منو دیده ،چون همیشه ماسک داشتم.من ماهی یک بار دو تا آمپول میزدم اونم سرپایی و روزانه هم قرص مصرف میکردم،ولی همون 2 تا آمپول هم واقعا منو اذیت میکرد
،چون همیشه ماسک داشتم.من ماهی یک بار دو تا آمپول میزدم اونم سرپایی و روزانه هم قرص مصرف میکردم،ولی همون 2 تا آمپول هم واقعا منو اذیت میکرد ضعف و بیحالی مفرط،طوریکه آستانه تحمل آدم واسه هر کاری نهایتا نیم ساعت بود و آدم حوصله هیییچ بنی بشری رو نداشت
 ضعف و بیحالی مفرط،طوریکه آستانه تحمل آدم واسه هر کاری نهایتا نیم ساعت بود و آدم حوصله هیییچ بنی بشری رو نداشت به قول دکتر جون انگار شب تا صبح کوه کندی!!!(این وضعیت چندش
به قول دکتر جون انگار شب تا صبح کوه کندی!!!(این وضعیت چندش قراره حداقل تا 2سال،ماهی یکبار تکرار بشه
 قراره حداقل تا 2سال،ماهی یکبار تکرار بشه ،تازه مصیبت اینجا بود که توی دانشگاه جدید دو تا درس بیخود رو که ما اراک نداشتیم
،تازه مصیبت اینجا بود که توی دانشگاه جدید دو تا درس بیخود رو که ما اراک نداشتیم ،مجبور شدیم اینجا بخونیم(توانبخشی و آشنایی با ارزشهای دفاع مقدس)
،مجبور شدیم اینجا بخونیم(توانبخشی و آشنایی با ارزشهای دفاع مقدس) !!!یا اینکه با این وضعیت میتونم درسامو پاس کنم یا نه
!!!یا اینکه با این وضعیت میتونم درسامو پاس کنم یا نه ؟؟؟یه جورایی باید خیلی مواظب خودم می بودم
؟؟؟یه جورایی باید خیلی مواظب خودم می بودم ،چون کوچکترین آلودگی واسه من یه خطر جدی حساب میشد
،چون کوچکترین آلودگی واسه من یه خطر جدی حساب میشد ،که البته همینطور هم شد.و یه سرماخوردگی من که دقیقا یک هفته قبل از امتحانات ترم شروع شد بیشتر از یک ماه طول کشید.
،که البته همینطور هم شد.و یه سرماخوردگی من که دقیقا یک هفته قبل از امتحانات ترم شروع شد بیشتر از یک ماه طول کشید. بعدا شرح میدم.
بعدا شرح میدم.
 ،چون مامان اینا میترسیدن منو تنها بفرستن(مسیر دانشگاه رو هم بلد نبودم)،با ابروهای مدادی،یه خط چشم مختصر به جای مژه
،چون مامان اینا میترسیدن منو تنها بفرستن(مسیر دانشگاه رو هم بلد نبودم)،با ابروهای مدادی،یه خط چشم مختصر به جای مژه یه هدبند مشکی،البته کلاه گیسم بزرگ بود
 یه هدبند مشکی،البته کلاه گیسم بزرگ بود ،نمیشد با مقنعه بذارم سرم،نصف بیشتر موهاش میموند بیرون و قرارهم نبود توی این دانشگاه جز پرسنل کسی بفهمه من چرا انتقالی گرفتم.فکر کن توی اون 9-8 ساعتی که اونجا بودم،اگه پستیژ میرفت عقب و میفهمیدن موهام مال خودم نیست،چه فاجعه ای میشد
،نمیشد با مقنعه بذارم سرم،نصف بیشتر موهاش میموند بیرون و قرارهم نبود توی این دانشگاه جز پرسنل کسی بفهمه من چرا انتقالی گرفتم.فکر کن توی اون 9-8 ساعتی که اونجا بودم،اگه پستیژ میرفت عقب و میفهمیدن موهام مال خودم نیست،چه فاجعه ای میشد ،حالا میگم چرا:
،حالا میگم چرا: (اکثرا دهه 60ی)،
(اکثرا دهه 60ی)،
 ،سایت پر از کامپیوتر های سرعت بالا
،سایت پر از کامپیوتر های سرعت بالا (10تا دونه)،کتابخونه خیلی بزرگ که هر چیییی بخوای توش پیدا میشه
(10تا دونه)،کتابخونه خیلی بزرگ که هر چیییی بخوای توش پیدا میشه .صندلی های کلاس بسیار خوش نشین،انگار روی راحتی خونه لم دادی
.صندلی های کلاس بسیار خوش نشین،انگار روی راحتی خونه لم دادی (ازین چوبی قدیمی ها بود تو مدرسه موقع امتحان نهایی میذاشتن،کلاس ما یکی در میون ازونا داشت)،کلاسای خییلییی بزرگ و خلوت
(ازین چوبی قدیمی ها بود تو مدرسه موقع امتحان نهایی میذاشتن،کلاس ما یکی در میون ازونا داشت)،کلاسای خییلییی بزرگ و خلوت در حد تیم ملی
 در حد تیم ملی (کلا هر اتفاقی میافتاد وهر امتحانی کنسل میشد،من خبر دار نمیشدم و مثل ...میخوندم
(کلا هر اتفاقی میافتاد وهر امتحانی کنسل میشد،من خبر دار نمیشدم و مثل ...میخوندم ،بعد میگفتن مگه نمیدونستی،با استاد حرف زدیم کنسل شد
،بعد میگفتن مگه نمیدونستی،با استاد حرف زدیم کنسل شد !!!)مسئولین آموزش هم بسیار خوش برخورد،وقتی واسه گرفتن برگه انتخاب واحد رفته بودم،یکیشون گفت:خدارو شکر رنگ و روت که خوبه
!!!)مسئولین آموزش هم بسیار خوش برخورد،وقتی واسه گرفتن برگه انتخاب واحد رفته بودم،یکیشون گفت:خدارو شکر رنگ و روت که خوبه )از صبح ساعت 8:30 کلاس داشتم تا 10:30 بعد بیکار تا 1:30
)از صبح ساعت 8:30 کلاس داشتم تا 10:30 بعد بیکار تا 1:30 ،طفلی داداشم میومد دنبالم که برم خونه
 ،طفلی داداشم میومد دنبالم که برم خونه ،چون دانشگاه جایی نداشت که من با اون حال زارم بشینم.این وقفه هم بخاطر درس پرستاری کودکان 2بود
،چون دانشگاه جایی نداشت که من با اون حال زارم بشینم.این وقفه هم بخاطر درس پرستاری کودکان 2بود که چون من کودکان 1رو پاس نکرده بودم،ولی بچه های اینجا ترم 4 پاس کرده بودن ،اینو بهم ندادن.بعدش دوباره میومدم دانشگاه تا ساعت 5.اصن یه وضعی هاااااا
که چون من کودکان 1رو پاس نکرده بودم،ولی بچه های اینجا ترم 4 پاس کرده بودن ،اینو بهم ندادن.بعدش دوباره میومدم دانشگاه تا ساعت 5.اصن یه وضعی هاااااا !!!اولین کلاسمون روان پرستاری بود،استادش موقع آنتراک منو صدا کرد،مثلا واسه احوالپرسی...البته ازقبل همه چیزو میدونست.آخرش هم پرسید ابروهات هم بخاطر همونه؟؟؟گفتم مهم نیست،درمیاد
!!!اولین کلاسمون روان پرستاری بود،استادش موقع آنتراک منو صدا کرد،مثلا واسه احوالپرسی...البته ازقبل همه چیزو میدونست.آخرش هم پرسید ابروهات هم بخاطر همونه؟؟؟گفتم مهم نیست،درمیاد !!!
!!!