بهاردوباره(خاطرات کموتراپی من)

باد با چراغ خاموش کاری ندارد، اگر در سختی هستی ، بدان که روشنی …

50-حالا پورت دارم...

حالا دیگه من پورت کت داشتم.girl_impossible.gif"(یه چیزی تو مایه های سی وی لاین.وفرقش با اون اینه که سی وی لاین از پوست بیرونه.وحداکثر 2ماه میمونه-ولی پورت داخل پوست کاشته میشه ومدتها قابل استفادست.از بیرون هم دیده نمیشه.)برای کسایی بود که دائم دارو میگرفتن ودیگه رگای خودشون جواب نمیداد.منم که تمام رگام خشکیده بود.البته یه تصور غلط من درباره پورت این بود که دیگه لازم نیست آدم سوراخ بشه.ولی متاسفانه بازم آدم سوراخ میشد،ولی خوبیش این بود که همون روز اول سوراخ میکردن و سوزنش حداکثر تا 10روز میشد بمونه.البته سوزناش مخصوص بود.2سانت طولش بود.خیلی هم ضخیم بود.خداییش درآوردنش هم اندازه زدنش اذیت میکردgirl_cray2.gif.مخصوصا مدل پورت من که مثلثی بود،هر دفعه 2-3بار سوراخ میکردن تا به اون جایی که باید،میرسیدنgirl_cray.gif(یکی از پرستارا میگفت پورتت هم مثل خودت مزخرفه!!!).روز آخر که خواستم مرخص بشم، تستش کردن،.آقای مرادی میگفت :دستش درد نکنه،خوب گذاشته،ولی خیلی تو عمقه،اول با یه سوزن کوتاه چک کردن،هرچی (try)کردن ،نشد،بعدش گفتن از همون سوزنای خودت بیار،این دفعه جواب داد.ولی دهن من .....،خیلی اذیت شدم.گفتم این چیه آخه؟؟؟آقای مرادی گفت:بعدا میفهمی چقد خوبه!!!
خلاصه که جاشو پانسمان کردن و ما اومدیم خونه.دکتر این سری دوز داروهامو کم کرده بود،زودتر تموم شدن.

همه چیز درباره پورت کت(کلیک )




موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)،
برچسب ها: /کاتتر پورت/پلی سایت/،

[ پنجشنبه 1 اسفند 1392 ] [ 05:19 ب.ظ ] [ بهار ]

[ نمی گی مبارکه؟() ]

49مجبور شدم پورت بذارم

از در باهم رفتیم تو.جلوی در گفتن دمپایی های اینجا رو بپوش ومال خودتو بده همراهت ببره.بعد هم برو ته سالن.تقریبا 20 متری رفتم،بعدش هم با یه پرستار رفتیم توی اتاق عمل،منتظر بودیم تا دکتر اخوان (متخصص جراحی)بیاد.واقعا جو خوفناکی داشت.پرستارا وسایلو حاضر کردن ودکتر با یه رزیدنت اومد.لیدوکایین زدن و بالای قفسه سینه سمت راست رو بی حس کردن.(خداییش اسمش الکی بی حسیه!!فقط درد نداری ولی تمام کشیده شدن و فشارها رو درک میکنی)البته تمام مدت رو صورتم شان(پارچه های مخصوص اتاق عمل)بود،هیچی نمیدیدم.یهویی حس کردم یه چیز تیز از پایین گردنم رد شد.همون پلی سایت(پورت کوفتی)بود که تا نزدیک قلب هدایتش کردن.انگار یه چیزایی هم سوزوندن.چون دودش منو به سرفه انداخت.دیگه داشتم میمردم،که دکتر گفت صلوات بفرست تموم شد.بعدش رزیدنته جاشو بخیه زدLost the Thread.خیلی طول کشید،گفتم به من گفتن 3تا بخیه میخوره..چندتا زدی؟؟گفت ببین غرغر کردی  4تاشد.خلاصه که به خیر گذشت و مارو بردن ریکاوری.البته کاملا هوشیار بودم.یه 20 دیقه ای اونجا بودم تا اینکه زنگ زدن از بخش اومدن دنبالم.سمت راست بدنم کلا بی حس شده بودهمه جام خونی و بتادینی بود..قرار بود بریم عکس بگیریم ولی گفتن نمیخواد.رفتیم بخش خانوم لطفی(پرستار) گفت:باید عکس میگرفتینPhotographer.دوباره رفتیم پایین واسه(CXR)که ببینن پورت درست قرار گرفته یا نه!!با  چه بدبختی جابه جا شدم.اون شب مامان پیشم موند..جای بخیه ها هم درد میکرد.گفت بیا لباساتو عوض کنم و این بتادینارو پاک کنم.اصلا حال نداشتم.داشتم غش میکردم.اومدم سر تخت،نمیتونستم دستمو تکون بدم.به پرستارا گفتم،گفتن زنگ میزنیم دکتربیاد.بعد خانوم لطفی اومد دستمو آورد بالا.گفت ببین میتونی.چون درد داری میترسی تکونش بدی.یه دیکلوفناک بهم دادن ویه کم غذا خوردم خوابیدم.Night

عکس پورت کت و سوزناش در ادامه مطلب(عکس من نیستا،ولی مال من مثل اون بنفش مزخرفه ست)

ادامه مطلب


موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)،
برچسب ها: /کاتتر پورت/پلی سایت/،
دنبالک ها: ایران آنکو، عمو فرید،

[ پنجشنبه 1 اسفند 1392 ] [ 01:48 ب.ظ ] [ بهار ]

[ نظرات() ]

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات