همیشه اون طوری که می خوای پیش نمی ره دست بردن توی سرنوشت هم امکان نداره.
بعضی اوقات زندگیتو تمامه هستیتو می دی تا مثلا بتونی کناره بقیه زندگی خوبی رو داشته باشی.
پیشه خودم این جمله رو تکرار می کنم "این نیز بگذرد".وقتی چیزی برات نمونده چی می خواد بگذرد.
خدایا تو که هم من هم اونو دیدی .ما دوتارو و مشکلاتمونو با تمامه وجودت حس کردی.
چرا زندگیو سخت می کنی من که همین طوریش هم همه چی برام سخت بود.احساس عذاب وجدان داره خفه ام می کنه.
این نوشته هارو الان دارم تو جایی می نویسم که فقط و فقط خودت می دونی کجاست جایی که آرزومون بود که همیشه اونجا برای دفعه ی اول هم دیگرو ببینیم.
شاید هیچ کس باور نکنه ولی میگم امروز توی همین جایی که هستم یه دختری اومد پیشم بعد با گوشیش داره بلند حرف میزنه مدام داره
اسمه کسی که دنیای منه رو میگه وای خدایا من خوابم آخه چرا بینه این همه آدماومد پیشه من.
خوش به حالشون چه ذوقی میکنه وقتی داره باهاش حرف میزنه.این خواب نیست واقعیته چیزی که می خواد مدام برای من تکرارشه.
من نتونستم حتی کوچیک ترین خواستشم براورده کنم.
من فقط برای این که بتونم اون جوری که دیگران دوست دارن زندگی کنم از بهترینم کسم گذشتم.
منو با تمامه بدی هام با تمامه بیچارگی هام ببخش.منو سرنوشتمو ببخش.من نیز بگذرم با همه بدی هایم.ولی از یاده تو هیچ وقت نخواهم گذشت.
هنوز هم روزنه های امید در فراسویم با وجوده کوچک بودنش می درخشد و هنوز من به لطف خداوند ایمان دارم.
خاطراتم را با این جمله تمام می کنم "و به راهه آرزو ها همه عمر جست و جوها". (مریمــ اهورا)
+این جدایی به خواستو ارده من نبود.
+بهترینم منو ببخش من دوست دارم به یادتم هنوز هم می خوامت کمکم کن.
نوشته شده در 16\8\91
11:25
ا
طبقه بندی: روزمرگی های ما،
برچسب ها: مریم اهورا، و به راهه آرزو ها همه عمر جست و جوها، این نیز بگذرد، تکه ای از خاطرات من، روزنه های امید، جدایی، منو ببخش،
طبقه بندی: شعر، روزمرگی های ما،
برچسب ها: دیگه چه عنوانی وقتی باید، الیاس اهورا، شعر، روزمرگی های ما، خانواده اهورا، ایستگاه اخر، من رفتنیم و رفتن رسمم،
طبقه بندی: معرفی کتاب، روزمرگی های ما،
برچسب ها: کتاب، روز مرگی های ما، جملات بزرگان، الیاس اهورا، چرا ما ایرانی ها برای هر چیزی حاظریم پول بدیم الا کتاب ؟، انتقاد، ما باید بخوانیم تا بدانیم که هیچ نمیدانیم،
ادامه مطلب
طبقه بندی: روزمرگی های ما،
برچسب ها: الیاس اهورا، مستی، مشروب، روزمرگی ها من، یکی از هزاران بدبختی جوان های ایرانی، داستان، ایا این داستان واقعی است ؟،
طبقه بندی: روزمرگی های ما،
برچسب ها: الیاس اهورا، هنر داستان و شعر و ...، شعر، شنیدن صداهایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند، روزمرگی های من، 5 تا شغل عوض کردم، ولی خدایی دلم برای وبلاگم تنگ شده بود،
طبقه بندی: شعر، روزمرگی های ما،
برچسب ها: الیاس اهورا، مگر من چه هیزم تری بهت فروختم ای زندگی .، روزمرگی های من .، باز هم من بی کار شدم .، شعر، هنر داستان و شعر و ...، شنیدن صدا هایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند،
طبقه بندی: روزمرگی های ما،
برچسب ها: الیاس اهورا، روز مرگی های الیاس اهورا، رفتن سر کار، 24 ساعت کار مفید ولی بی فایده، دوست خوب خیلی خوب،
طبقه بندی: روزمرگی های ما،
برچسب ها: الیاس اهورا، روز مرگی های من، اتفاق عجیب و غریب، کودکی که سوار بر دوچرخه بود ولی خودش نبود، ماهی که گذشت، باغ های شهریار، شما به روح اعتقاد دارین ؟،
طبقه بندی: روزمرگی های ما،
.: Weblog Themes By Pichak :.