تقدیم به آنکس که آفتاب مهرش از آستان قلبم هرگز غروب نخواهد کرد...


نویسنده :عرفان
تاریخ:چهارشنبه 4 بهمن 1396-11:58 ب.ظ

بعد از سالها...

وقتی میام وب و نگاه میکنم به سالهای پشت سرم
به سالهایی که انگار من نبودم و یکی دیگه بوده
به اون موقعی که با هزار امید  و نگرانی و دل مشغولی
با هزار چون و چرا و اما و اگر
این وبلاگ رو ساختم و تمام دل نگرانیهامو مینوشتم
به موقعی که تنها بودم و شروع کردم به یار کشی و 
این در و اون در زدن برای یافتن دوست
به اون موقعی که یه عالمه دوست پیدا کردم و با هم
درد و دل میکردیم
وقتی به اون روزا برمیگردم واقعا غبطه میخورم به اون دوران و میگم
کاش هیچوقت بزرگ نمیشدیم
کاش در همان دوران میماندیم
و الان میفهمم که هر چقدر برای زندگی دست و پا بزنی 
و برنامه ریزی کنی باز بی فایدس
چوون زندگی همیشه ساز خودشو میزنه 
و مجبورت میکنه که به سازش برقصی

سعی میکنم دوباره بیام و بنویسم
از همه چی و همه جا
باز چشم انتظار اومدنتون



داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 


نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات