تقدیم به آنکس که آفتاب مهرش از آستان قلبم هرگز غروب نخواهد کرد...


نویسنده :عرفان
تاریخ:چهارشنبه 23 خرداد 1397-10:51 ب.ظ

رفتم.....

رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم ، که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشک های دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم مگو ، مگو ، که چرا رفت ، ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پرده ی خموشی و ظلمت ، چو نور صبح
بیرون فتاده بود یکباره راز ما
رفتم ، که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگی 
من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده های وحشی طوفان گریختم
از بستر وصال به آغوش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم
ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله ی آتش زمن مگیر
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت به تلخی گریستم
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم

                 " فروغ فرخزاد "

دل نوشت:گاهی برای ماندن باید رفت و هیچ اثری 
                از خود بجا نذاشت.....




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :عرفان
تاریخ:یکشنبه 13 خرداد 1397-01:31 ب.ظ

برای تو...برای ما...

خدا ما رو برای هم نمی‌خواست .. 

فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم

بدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیست .. 

فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ .. 

خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی‌خواست .. 

خودت دیدی دعامون بی‌اثر بود

چه سخته مال هم باشیم و بی‌هم .. 

می‌بینم میری و می‌بینی میرم
تو وقتی هستی اما دوری از من .. 

نه میشه زنده باشم نه بمیرم

 نمیگم دلخور از تقدیرم اما .. 

تو میدونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می‌رسیدیم .. 

داره رو دست ما می‌میره این عشق


برای تو...

برای من...

برای ما....

برای همه ی آنهایی که خواستن ولی نشد...

رفتن ولی نرسیدن...

تموم زورشونو زدن ولی غافل از اینکه دنیا دار مکافاته و 

فقط بلده ساز خودشو بزنه...

برای تمام عشقهایی که جز تن دادن به تقدیر چاره ای نداشتن...

وحالا میفهمم که چرا هیچکدام از عشاق قصه های عاشقانه دنیا 

به هم نرسیدن و جاودانه شدن.... 

برای جاودان بودن و  ماندن  باید هرگز نرسید....


دل نوشت: دارم تاوان میدم و اونم چه تاوان سنگینی...





داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 




شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات