بهاردوباره(خاطرات کموتراپی من)

باد با چراغ خاموش کاری ندارد، اگر در سختی هستی ، بدان که روشنی …

11- همه چی احتمالا روبه راهه

اون (LDH)بالاالکی نبود،ولی حال من تقریبا خوب بود،3/4روز گذشت ومن به دوستام گفتم حالم خوب شده و برمیگردم.فقط باید یه بار دیگه آزمایش بدم که مطمئن بشم.ولی متا سفانه به روز موعود نرسیدیم ومن دوباره تب کردم با درد شدید استخون.یه متخصص خون کودکان بود توی بیمارستان درسا اینا،یه بار رفتیم پیشش،باهاش صحبت کرده بودیم و گفت ساعت 8شب بیاین مطب،من در حالیکه پاهام کاملا از کار افتاده بود رفتیم مطب،ولی دکتر زودتر رفته بود.(به دلایل شخصی)،من همونجا به خواهرم گفتم دیگه خونه نمیام،وبریم بیمارستان.ولی نه اون بیمارستان قبلی.





موضوع: دوران خوش خیالی(آخر91)،

[ سه شنبه 24 دی 1392 ] [ 06:42 ب.ظ ] [ بهار ]

[ نظرات() ]

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات