88-سال تحویل شیرین
نور...صدا...دوربین.............حرکت
پارسال یعنی نوروز 92 برای ما شروع خوبی نداشت.به خاطر اینم که من توی بیمارستان بودم، هیچ سفره هفت سینی توی خونه ما چیده نشد.ولی امسال من به شدت برای اینکار شوق داشتماصلا یه دلشوره خاصی داشتم،میخواستم تخم مرغ رنگ کنم ولی آبرنگامو پیدا نکردم،بیخیال شدم.مامان یه عالمه روبان رنگی خوشگل واسه تزئینات هفت سین گرفته بودیه ذره از پروژه ی خونه تکونی ما باقی مونده بود،که مامان اینا از صبح زود مشغول کار بودن،دکوراسیون خونه رو هم عوض کردن.منم یه نقش بسیار پررنگ داشتم و مهندس ناظر پروژه بودم.اساسا من مدتیه که این وظیفه رو به عهده دارم بخاطر همین همه خسته بودن،منو درسا وسایل هفت سینو حاضر کردیم،دور سبزه و تنگ ماهی قرمزامونو روبان گرفتیم،یه آینه بزرگ داشتیم، هرسال همونو واسه هفت سین میذاشتیم ولی پیداش نکردیم و به جاش یه آینه کوچولو گذاشتیم.چند دیقه قبل از سال تحویل رفتم پشت پنجره و واسه هممممه ی دوست و آشناها دعا کردم،.یه آرزوی خییییلی بزرگ هم واسه خودم کردماومدم کنار هفت سین شمعارو روشن کردم.ازون لحظه ها داشتم فیلم میگرفتم،.وااااااای وقتی توپ سال تحویلو زدن،انگار باورم نمیشد که این منم دارم یه عید دیگه رو میبینم.آخه افعی سال 92 خیلی ماها رو نیش زد.،ولی اسب نجیبه،میدونم ما رو اذیت نمیکنه،با هیچکس هم تو خونه روبوسی نکردم،یه ویروس خفن اومده تو خونه ما و مامان ،بابا،داداش سرما خوردن،بابا به هممون عیدی داد،(قطعا یه توپ قلقلی نبود)بعد از شام هم زنگ زدیم به بخش (7B)همون بخشی که شاید بیشتر از 70 روز از( 100 و چند) روزی رو که من سال گذشته بیمارستان بستری بودم،توی اون بخش گذروندم.دیگه توش احساس غریبی نمیکردم.فقط یکی از پرستارایی که میشناختم شیفت بود.خانم سبحانیواقعا حرفاش خیلی روی فکرام اثر داشت.آخه 16 ام که من رفته بودم بخش آدرس این وب رو توی دفتر بخش نوشتم و اصلا فکر نمیکردم کسی همه رو بخونه،ولی خانم سبحانی خونده بود.حرفاش هم به درد الانم میخورد هم آینده،در کل انقدر اثر داشت که تصمیم گرفتم سبک نوشتنمو عوض کنم!!لطفا هرکسی میخونه هر نظری داره بگه،
من باید از این نوشته هام یه (feed back)بگیرم.میدونم الان تو دلتون میگید بابااااااا فید بک!!!
خلاصه که بعد از این همه فکر،رفتم واسه مراسم اندازه گیری ،دو تا از موهای خوشگلمو کندم،چسبوندم تو دفتر خاطراتم،تقریبا 7 سانت شده،نمیدونم چرا هرچی بلندتر میشه بازم سیخ میره روهوا،آخه من قبلا موهام لخت بود،موهام کم وکان شبیه سیا ساکتیهشاید هرکسی بخونه بگه چقدر مسخره،ولی بزرگترین آرزوی امشب من این بود که خدایا:
یعنی میشه سالی بیاد که من غرغر کنم و بگم چرا منو سال تحویل یا سیزده به در شیفت گذاشتن؟؟!!خدایااااااااااا برسون اون سال رو!!
اینم عکس 7سینمون !!،هیییییچ نظری جز تعریف و تمجید تائید نمیشه!!!چون توی 10 دیقه چیدیمش!!!شوخی کردم،هرچی خواستین بگین!!!تشریف ببرین ادامه مطلب
اون عروسک خوشگله که اینجا بد افتاده قند عسل منه(اسا جان OSAJAN)همون که قبلا گفتم مثل بچمه
موضوع: ریزش و رویش موهای خوشگلم، دوران درمان نگهدارنده(مهر 92به بعد)، نوروز 93......،
برچسب ها: /سال تحویل شیرین/،
[ جمعه 1 فروردین 1393 ] [ 11:09 ق.ظ ] [ بهار ]