49مجبور شدم پورت بذارم
از در باهم رفتیم تو.جلوی در گفتن دمپایی های اینجا رو بپوش ومال خودتو بده همراهت ببره.بعد هم برو ته سالن.تقریبا 20 متری رفتم،بعدش هم با یه پرستار رفتیم توی اتاق عمل،منتظر بودیم تا دکتر اخوان (متخصص جراحی)بیاد.واقعا جو خوفناکی داشت.پرستارا وسایلو حاضر کردن ودکتر با یه رزیدنت اومد.لیدوکایین زدن و بالای قفسه سینه سمت راست رو بی حس کردن.(خداییش اسمش الکی بی حسیه!!فقط درد نداری ولی تمام کشیده شدن و فشارها رو درک میکنی)البته تمام مدت رو صورتم شان(پارچه های مخصوص اتاق عمل)بود،هیچی نمیدیدم.یهویی حس کردم یه چیز تیز از پایین گردنم رد شد.همون پلی سایت(پورت کوفتی)بود که تا نزدیک قلب هدایتش کردن.انگار یه چیزایی هم سوزوندن.چون دودش منو به سرفه انداخت.دیگه داشتم میمردم،که دکتر گفت صلوات بفرست تموم شد.بعدش رزیدنته جاشو بخیه زد.خیلی طول کشید،گفتم به من گفتن 3تا بخیه میخوره..چندتا زدی؟؟گفت ببین غرغر کردی 4تاشد.خلاصه که به خیر گذشت و مارو بردن ریکاوری.البته کاملا هوشیار بودم.یه 20 دیقه ای اونجا بودم تا اینکه زنگ زدن از بخش اومدن دنبالم.سمت راست بدنم کلا بی حس شده بودهمه جام خونی و بتادینی بود..قرار بود بریم عکس بگیریم ولی گفتن نمیخواد.رفتیم بخش خانوم لطفی(پرستار) گفت:باید عکس میگرفتین.دوباره رفتیم پایین واسه(CXR)که ببینن پورت درست قرار گرفته یا نه!!با چه بدبختی جابه جا شدم.اون شب مامان پیشم موند..جای بخیه ها هم درد میکرد.گفت بیا لباساتو عوض کنم و این بتادینارو پاک کنم.اصلا حال نداشتم.داشتم غش میکردم.اومدم سر تخت،نمیتونستم دستمو تکون بدم.به پرستارا گفتم،گفتن زنگ میزنیم دکتربیاد.بعد خانوم لطفی اومد دستمو آورد بالا.گفت ببین میتونی.چون درد داری میترسی تکونش بدی.یه دیکلوفناک بهم دادن ویه کم غذا خوردم خوابیدم.
عکس پورت کت و سوزناش در ادامه مطلب(عکس من نیستا،ولی مال من مثل اون بنفش مزخرفه ست)
موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)،
برچسب ها: /کاتتر پورت/پلی سایت/، دنبالک ها: ایران آنکو، عمو فرید،
عکس پورت کت و سوزناش در ادامه مطلب(عکس من نیستا،ولی مال من مثل اون بنفش مزخرفه ست)
موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)،
برچسب ها: /کاتتر پورت/پلی سایت/، دنبالک ها: ایران آنکو، عمو فرید،
[ پنجشنبه 1 اسفند 1392 ] [ 01:48 ب.ظ ] [ بهار ]