بهاردوباره(خاطرات کموتراپی من)

باد با چراغ خاموش کاری ندارد، اگر در سختی هستی ، بدان که روشنی …

7- ای کاش اشتباه شده باشه

انگار تمام بهتر شدن های من موقتی بود ،و تا به یک نتیجه ی بد نرسیده بود دست بردار نبود.دیگه آزمایشی نمونده بود که من انجام نداده باشم.از تیرویید گرفته،تا تب مالت و کشت خون و ... .دقیقا یادم نیست ولی فکر کنم توی خونم 15%لنفوسیت آتیپیک(لنفوسیت غیر طبیعی)دیده بودن.دکتر آزمایشگاه هم به ما یه متخصص خون (دکترعباسعلی داودی)رو معرفی کرد.ما هم یه روز صبح رفتیم اونجا.اون دوباره از نوک انگشت من (PBS-لام خون محیطی)گرفت.همونجا نشستیم تا منشیش رنگش کرد Hairdoو دکتر زیر میکروسکوپ نگاش کرد.تشخیصی که دکتر گذاشت خوشایند نبود،ولی همون اتفاقی بود که واقعا افتاده بود.دکتر همون موقع گفت باید نمونه مغز استخون بگیریم.و بهتره بری بیمارستان،نامه داد برای بیمارستان امام خمینی تهران بافرض (A...L).
ما همون روز ظهر رفتیم بیمارستان امام خمینی و دکتر اورژانس گفت اگه تب داشته باشی بستری میشی
.منم تب داشتم.شاید 39 درجه.وبعد کلی معطلی من توی اورژانس بستری شدم.خیلی اوضاع بدی بود.شلوغ بود واز همه نظر واقعا افتضاح بود.من هم درد داشتم.خونریزی بینی-استفراغ با کبودی جاهای مختلف بدنم.کلی هم اینترن ورزیدنت و... اومدن ازم شرح حال گرفتن.





موضوع: دوران خوش خیالی(آخر91)،

[ یکشنبه 24 آذر 1392 ] [ 05:47 ب.ظ ] [ بهار ]

[ نظرات() ]

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات