خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی
خستهام مثل جوانی که پس از سربازی
بِشنود یک نفر از نامزدش دل بُرده
مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی
که به پرونده جرم پسرش برخورده
خستهام مثل پسر بچه که درجای شلوغ
بین دعوای پدر مادر خود گم شده است
خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق
که پس از بخت بدش، سوژه مردم شده است
خسته مثل پدری که پسر معتادش
غرق در درد خماری شده، فریاد زده
مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس
پسرش پیش زنش بر سر او داد زده
خستهام مثل زنی حامله که ماه نهم
دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است
مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است
خسته مثل پدری گوشه آسایشگاه
که کسی غیر پرستار سراغش نرود
خستهام بیشتر از پیرزنی تنها که
عید باشد، نوه اش سمت اتاقش نرود
خستهام کاش کسی حال مرا میفهمید
غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است
شدهام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پی معجزهای راهی مشهد شده است
شاعر: علی صفری
دسته بندی: دیگر شاعران، شعرهایی که دوست شان دارم،
برچسب ها: علی صفری ، شعر معاصر ،
بِشنود یک نفر از نامزدش دل بُرده
مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی
که به پرونده جرم پسرش برخورده
خستهام مثل پسر بچه که درجای شلوغ
بین دعوای پدر مادر خود گم شده است
خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق
که پس از بخت بدش، سوژه مردم شده است
خسته مثل پدری که پسر معتادش
غرق در درد خماری شده، فریاد زده
مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس
پسرش پیش زنش بر سر او داد زده
خستهام مثل زنی حامله که ماه نهم
دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است
مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است
خسته مثل پدری گوشه آسایشگاه
که کسی غیر پرستار سراغش نرود
خستهام بیشتر از پیرزنی تنها که
عید باشد، نوه اش سمت اتاقش نرود
خستهام کاش کسی حال مرا میفهمید
غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است
شدهام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پی معجزهای راهی مشهد شده است
شاعر: علی صفری
دسته بندی: دیگر شاعران، شعرهایی که دوست شان دارم،
برچسب ها: علی صفری ، شعر معاصر ،