به جهنم
گریه هم بر غم این فاصله مرهم نشود
مثل یک قهوه که از تلخی آن کم نشود
روز و شب پیش همه روی لبم لبخند است
تا حواس احدی جمع به بغضم نشود
آرزو میکنم ای کاش دلش چون مویش
پیش چشم کسی آشفته و درهم نشود
ادامه شعر
دسته بندی: نفیسه سادات موسوی،
برچسب ها: شعر معاصر ، شاعران زن ، غزل معاصر ،
مثل یک قهوه که از تلخی آن کم نشود
روز و شب پیش همه روی لبم لبخند است
تا حواس احدی جمع به بغضم نشود
آرزو میکنم ای کاش دلش چون مویش
پیش چشم کسی آشفته و درهم نشود
ادامه شعر
دسته بندی: نفیسه سادات موسوی،
برچسب ها: شعر معاصر ، شاعران زن ، غزل معاصر ،