--

من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران

چهارشنبه 21 بهمن 1394  •  دیدگاه ها : ()  

 من گرفتار و تو در بند رضای دگران
من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران

گنج حسن دگران را چه کنم بی رخ تو؟
من برای تو خرابم، تو برای دگران

خلوت وصل تو جای دگران‌ست، دریغ!
کاش بودم من دل خسته به جای دگران


ادامه شعر
دسته بندی: دیگر شاعران، شعر عاشقانه، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: هلالی جغتایی ،

معاهده نوشیدن چای

چهارشنبه 22 مهر 1394  •  دیدگاه ها : ()  

معاهده‌ی ما
ترکمن‌چای نبود
عهد ساده‌ی نوشیدن چای بود
در عصرهایی که حسابش از تاریخ معاصر جداست
هرچند خورشید همیشه به دامان غرب پناهنده می‌شود
اما روشنایی خانه
چشمان تو و گردسوزی ساده بود
که شب را به صبح می‌رساند


ادامه شعر
دسته بندی: پوریا عالمی، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

به خاطر خودت می‌گویم

چهارشنبه 22 مهر 1394  •  دیدگاه ها : ()  

به خاطر خودت می‌گویم
که سردت نشود
که دلت نلرزد
که ترس برت ندارد
که دستت خالی نماند



ادامه شعر
دسته بندی: پوریا عالمی، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر معاصر ، شعر نو ،

هیچ سربازی زنده از جنگ برنگشته است ...

یکشنبه 6 اردیبهشت 1394  •  دیدگاه ها : ()  

با لوله‌ تفنگ چای را هم می‌زند
با لوله‌ تفنگ جدول را حل می‌کند
با لوله‌ تفنگ فکرهایش را می‌خاراند

گاهی هم
روبه‌روی خودش می‌نشیند
و ترکش‌های خاطره را
از مغزش بیرون می‌کشد


ادامه شعر
دسته بندی: گروس عبدالملکیان، شعر سیاسی-اجتماعی، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی

یکشنبه 17 اسفند 1393  •  دیدگاه ها : ()  

خسته‌ام مثل جوانی که پس از سربازی
بِشنود یک نفر از نامزدش دل بُرده
مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی
که به پرونده جرم پسرش برخورده


ادامه مطلب
دسته بندی: دیگر شاعران، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: علی صفری ، شعر معاصر ،

حقّ النّاس

یکشنبه 16 آذر 1393  •  دیدگاه ها : ()  

عشق، دعوای میان خِرَد و احساس است
سرنوشت همه عشّاق جهان حسّاس است

لااقل عاشق معشوقه مردم نشوید
که به فتوای همه ، مظهر حقّ الناس است


شاعر: نفیسه سادات موسوی


دسته بندی: نفیسه سادات موسوی، شعر عاشقانه، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر معاصر ، شاعران زن ،

بی پایان

پنجشنبه 10 مهر 1393  •  دیدگاه ها : ()  

ما چند نفر بودیم
که با یک گلوله کشته شدیم
گلوله ای که هرگز شلیک نشد


ادامه مطلب
دسته بندی: گروس عبدالملکیان، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

چشم می بندی و بغض کهنه ات وا می شود

دوشنبه 7 مهر 1393  •  دیدگاه ها : ()  

چشم می بندی و بغض کهنه ات وا می شود
تازه پیدا می شود آدم که تنها می شود

دفتر نقاشی آن روزها یادش بخیر
راستی! خورشید با آبی چه زیبا می شود

توی این صفحه؛ بساط چایی مادربزرگ...
عشق گاهی در دل یک استکان جا می شود...


ادامه مطلب
دسته بندی: دیگر شاعران، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر معاصر ، غزل معاصر ،

زمستان است

یکشنبه 6 مهر 1393  •  دیدگاه ها : ()  

زمستان
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟


ادامه مطلب
دسته بندی: مهدی اخوان ثالث، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی

یکشنبه 6 مهر 1393  •  دیدگاه ها : ()  

چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی

تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی

ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی


ادامه مطلب
دسته بندی: هاتف اصفهانی، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: غزل کهن ،

تعداد کل صفحات ( 18 ) 1 2 3 4 5 6 7 ...
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات