--

هیچ سربازی زنده از جنگ برنگشته است ...

یکشنبه 6 اردیبهشت 1394  •  دیدگاه ها : ()  

با لوله‌ تفنگ چای را هم می‌زند
با لوله‌ تفنگ جدول را حل می‌کند
با لوله‌ تفنگ فکرهایش را می‌خاراند

گاهی هم
روبه‌روی خودش می‌نشیند
و ترکش‌های خاطره را
از مغزش بیرون می‌کشد


ادامه شعر
دسته بندی: گروس عبدالملکیان، شعر سیاسی-اجتماعی، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

بی پایان

پنجشنبه 10 مهر 1393  •  دیدگاه ها : ()  

ما چند نفر بودیم
که با یک گلوله کشته شدیم
گلوله ای که هرگز شلیک نشد


ادامه مطلب
دسته بندی: گروس عبدالملکیان، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

می‌دانم من مرده‌ام

چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393  •  دیدگاه ها : ()  

می‌دانم
من مرده‌ام
و این را فقط من می‌دانم و تو
که دیگر روزنامه‌ها را با صدای بلند نمی‌خوانی

ادامه شعر
دسته بندی: گروس عبدالملکیان،

برچسب ها: شعر معاصر ، شعر نو ،

بعد موهایت را کنار بزنم

شنبه 9 اردیبهشت 1391  •  دیدگاه ها : ()  

حالا که رفته ای، بیا
بیا برویم
بعدِ مرگت قدمی بزنیم
ماه را بیاوریم
و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم


ادامه مطلب
دسته بندی: گروس عبدالملکیان،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

هوس

شنبه 19 فروردین 1391  •  دیدگاه ها : ()  

دره ها گلوله خورده اند
جنگل گلوله خورده است
خون همین حالا دارد
در انارها جمع می شود
من اما
بر تپه ای نشسته ام
بهمن کوچک دود می کنم.



ادامه مطلب
دسته بندی: گروس عبدالملکیان،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

انسان

یکشنبه 17 مهر 1390  •  دیدگاه ها : ()  

از ماه
لکه ای بر پنجره مانده است
از تمام آب های جهان
قطره ای بر گونه ی تو
و مرزها آنقدر نقاشی خدا را خط خطی کردند
که خون خشک شده
دیگر نام یک رنگ است


ادامه مطلب
دسته بندی: گروس عبدالملکیان،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

هوا که حواسش نبود

پنجشنبه 25 فروردین 1390  •  دیدگاه ها : ()  

هوا
       که پیرهن پوشیده

هوا
       که میز صبحانه را می چیند



ادامه مطلب
دسته بندی: شعرهایی که دوست شان دارم، گروس عبدالملکیان،

برچسب ها: شعر نو ، شعر معاصر ،

 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات