لباس های تو روی طناب رقصیدند
لباس های تو روی طناب رقصیدند
و دکمه هاشان -مثل همیشه- خندیدند
سلام پیرهن قهوه ای که چندی پیش
به روی شانۀ تو چشم هام باریدند!
همان طرف که تویی روی ژاکت قرمز
پرنده های بهاری ترانه پاشیدند
چقدر عطر تو در آن سوی حیاط پر است
چقدر خاطره ات را پرنده ها چیدند
ادامه مطلب
دسته بندی: مجتبی صادقی،
برچسب ها: غرل معاصر ، شعر معاصر ،
و دکمه هاشان -مثل همیشه- خندیدند
سلام پیرهن قهوه ای که چندی پیش
به روی شانۀ تو چشم هام باریدند!
همان طرف که تویی روی ژاکت قرمز
پرنده های بهاری ترانه پاشیدند
چقدر عطر تو در آن سوی حیاط پر است
چقدر خاطره ات را پرنده ها چیدند
ادامه مطلب
دسته بندی: مجتبی صادقی،
برچسب ها: غرل معاصر ، شعر معاصر ،