مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
ادامه مطلب
دسته بندی: سیمین بهبهانی، شعرهایی که دوست شان دارم، شعر عاشقانه،
برچسب ها: شعر معاصر ، غزل معاصر ، شاعران زن ،