--

داغ داریم نه داغی که بر آن اخم کنیم

دوشنبه 13 مرداد 1393  •  دیدگاه ها : ()  

داغ داریم نه داغی که بر آن اخم کنیم
مرگمان باد که شکواییه از زخم کنیم

مرد آن است که از نسل سیاوش باشد
"عاشقی شیوه‌ مردان بلا کش باشد "

چند قرن است که زخمی متوالی دارند
از کویر آمده‌ها بغض سفالی دارند

بنویسید گلوهای شما راه بهشت
بنویسید مرا شهر مرا خشت به خشت


ادامه مطلب
دسته بندی: حامد عسکری، شعرهایی که دوست شان دارم،

برچسب ها: شعر معاصر ،

عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است

دوشنبه 23 تیر 1393  •  دیدگاه ها : ()  

عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

توی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است


ادامه مطلب
دسته بندی: حامد عسکری، شعر عاشقانه،

برچسب ها: شعر معاصر ، غزل معاصر ،

یک سینه حرف هست

چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393  •  دیدگاه ها : ()  

یک سینه حرف هست، ولی نقطه‌چین بس است
خاتون دل و دماغ ندارم.... همین بس است

یک روز زخم خوردم و یك عمر سوختم
کو شوکران؟ كه زندگی اینچنین بس است

عشق آمده‌ست عقل برو جای دیگری
یک پادشاه حاكم یک سرزمین بس است


ادامه مطلب
دسته بندی: حامد عسکری،

برچسب ها: شعر معاصر ، غزل معاصر ،

دیر کردی

دوشنبه 4 آذر 1392  •  دیدگاه ها : ()  

شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد

آه ای گنجشک های مضطرب شرمنده ام!
لانۀ بر شاخه های لاغرم را باد برد

من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند...
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد


ادامه شعر
دسته بندی: حامد عسکری،

برچسب ها: شعر معاصر ، غزل معاصر ،

مرگ لحظه ها

سه شنبه 23 مهر 1392  •  دیدگاه ها : ()  

بی تو چقدر خرد و خمیرند لحظه ها
مثل منِ فلک زده پیرند لحظه ها

مثل من فلک زده مثل من غریب
بی تو چقدر خاک بگیرند لحظه ها

انگار در نگاه تو تکثیر می شوند
انگار بر تو بخشپذیرند لحظه ها


ادامه شعر
دسته بندی: حامد عسکری،

برچسب ها: شعر معاصر ، غزل معاصر ،

امروز عصر چای ندارم

پنجشنبه 2 آذر 1391  •  دیدگاه ها : ()  

 هر بار خواست چای بریزد نمانده ای
رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای

تنها دلش خوش است به اینکه یکی دو بار
با واسطه "سلام" برایش رسانده ای

حالا صدای او به خودش هم نمیرسد
از بس که بغض توی گلویش چپانده ای


ادامه مطلب
دسته بندی: حامد عسکری، شعرهایی که دوست شان دارم، شعر عاشقانه،

برچسب ها: شعر معاصر ، غزل معاصر ،

شاعر شنیدنی است

شنبه 29 مهر 1391  •  دیدگاه ها : ()  

اصلاً قبول حرف شما، من روانی‌ام
من رعد و برق و زلزله‌ام؛ ناگهانی‌ام

این بیت‌های تلخِ نفس‌گیرِ شعله‌خیز
داغ شماست خیمه زده بر جوانی‌ام

رودم؛ اگر چه بی‌تو به دریا نمی‌رسم
کوهم؛ اگر چه مردنی و استخوانی‌ام


ادامه مطلب
دسته بندی: حامد عسکری، شعر عاشقانه،

برچسب ها: شعر معاصر ، غزل معاصر ،

 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات