تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391 | 04:43 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
هیچ هم سکوت ، نشانه ی رضایت نیست
شاید کسی دارد خفه می شود..
پشت یک بغض...!!
شاید کسی دارد خفه می شود..
پشت یک بغض...!!
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391 | 04:41 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
هیچ لذتی بالاتر از این نیست ؛
که جواب تلفن های کسی رو ندی ،
که قبلاً جوابتو نمیداد ... !!
که جواب تلفن های کسی رو ندی ،
که قبلاً جوابتو نمیداد ... !!
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391 | 04:39 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
گاهی باید متنفر شد ..
به فکر انتقام بود ..
... نگذشت ..
نبخشید ..
همیشه گفتن دوستت دارم کارساز نیست ...
گاهی باید فریاد زد ..
... ناسزا گفت ..
قهر کرد ..
گاهی باید همان باشی
که هیچ کس تاب تحملت را ندارد ...
... که بتونی فقط در خیال خودت بمانی
به فکر انتقام بود ..
... نگذشت ..
نبخشید ..
همیشه گفتن دوستت دارم کارساز نیست ...
گاهی باید فریاد زد ..
... ناسزا گفت ..
قهر کرد ..
گاهی باید همان باشی
که هیچ کس تاب تحملت را ندارد ...
... که بتونی فقط در خیال خودت بمانی
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391 | 04:36 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
گاهی نمـی دانــی ...از دسـت داده ای ... یـــا ، از دسـت رفـــتـه ای...
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391 | 04:31 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
بذار همین الان که حالم خوبه باهات اتمام حجت کنم ;
اگه یه روز من انقدر احمق بودم که گفتم از زندگیم برو بیرون
تو باید انقدر باهوش باشی که بفهمی دارم زر میزنم :))
اگه یه روز من انقدر احمق بودم که گفتم از زندگیم برو بیرون
تو باید انقدر باهوش باشی که بفهمی دارم زر میزنم :))
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391 | 04:29 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
شدم مثل آدمی که ....
درد دلش رو تو یه جمعی گفته .
حضار بعد از کلی خنده گفتن :
"خیلی خوب بود . این یکی رو نشنیده بودیم
:|
درد دلش رو تو یه جمعی گفته .
حضار بعد از کلی خنده گفتن :
"خیلی خوب بود . این یکی رو نشنیده بودیم
:|
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391 | 04:27 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
شــــاید یــــک روزی . . .
یــــک جــــــــایی . . .
بــــی تفــــاوت از کنــــار مــــن بگــــذری
و
بگــــویــــی . . .
ایــــن غــــریبه چــــقدر شــــبیه خاطــــراتم بــــود . . .
یــــک جــــــــایی . . .
بــــی تفــــاوت از کنــــار مــــن بگــــذری
و
بگــــویــــی . . .
ایــــن غــــریبه چــــقدر شــــبیه خاطــــراتم بــــود . . .
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391 | 04:26 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
گاهی یه کسانی دور و برت هستند که از هزار تا دوست صمیمی بهترند.... اما حیف که مال تو نیستند....
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391 | 04:24 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
بعضی اوقات
ما زمان زیادی را با فکر کردن به کسی که حتی لحظه ای به ما فکر نمی کند
هدر می دهیم
ما زمان زیادی را با فکر کردن به کسی که حتی لحظه ای به ما فکر نمی کند
هدر می دهیم
نیا دختر نیا دختر اغوش
من جای امنی نیست
این اغوش , اغوش یک مرد است
درونش جای شرمی نیست
تو لطیف چون برگ گلی و
افسوس پوست من پوست نرمی نیست
نیا دختر نیا دختر
تو پاکی و باکره
تو شاعر بودی و من
تورا کردم شاعره
تو هنوز زنده ای سبزی و زیبایی
در اغوش من خواهی سوخت منم ان ساعقه
طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: ساعقه، اغوش، درخت و طبیعت، عتش عشق، دختران باکره، شاعران شاعره، فرهنگ در ایران اصیل، زجه ی سیاسیون زلیل، سلامتی کوروش کبیر، افسوس از جنس افسوس بهرام، افسوس من چرا اینقدر تنهام،
تاریخ : جمعه 19 خرداد 1391 | 04:42 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
آدمایی که رفتن،
یه روزی بر می گردن
ولی درست وقتی که دیگه منتظرشون نیستی
یه روزی بر می گردن
ولی درست وقتی که دیگه منتظرشون نیستی
تاریخ : جمعه 19 خرداد 1391 | 04:38 ب.ظ | نویسنده : افشین اهورا
دلم
تنگ شده است ؛
برای آغوشی ، که خیلی هم مطمئن نیستم ؛
« مال من باشد » ...
تنگ شده است ؛
برای آغوشی ، که خیلی هم مطمئن نیستم ؛
« مال من باشد » ...
.: Weblog Themes By Pichak :.