تاریخ : دوشنبه 2 مرداد 1391 | 12:30 ق.ظ | نویسنده : الیاس

کتاب



از روی کتاب هایم گرد و خاک را میروبم 

 از درونشان علم و دانش میجویم 


هر کدامشان دوره ای دارد و زمانی 

یادش بخیر کتاب میگرفتم به صورت عمانی 


جرعه ای بود هر کدامشان سیراب کرد ذهنم

در این کتاب ها خلاصه میشد علاقه و عشقم 


خلاصه شده بود زندگی من در کتاب 

جلوم کتاب بود و دستم دفتر و پشت گوشم مداد 


ای کتاب تو بودی که مرا درس دادی 

روزی بهم نعشگی و روز دگر حالت مست دادی 


روزی نمی اید از دیدن تو من سیر شوم 

اگر من منم به پای تو پیر شوم


 



طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، هنر داستا ن و شعر و ...، کتاب، نعشگی و مستی فلسفی، شعر، داستان، خانواده اهورایی،  

تاریخ : جمعه 30 تیر 1391 | 07:43 ب.ظ | نویسنده : الیاس


کشیدن سیگار و گفتن اشعار اجتماعی 

پس گردنی و بردن به راه های انحرافی 

ترس از گفتن حرف های دلت 

خیره به عکس چگوارا و خوندن کتاب های انقلابی 



طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، چگوارا، شهر، اشعار اجتماعی سیاسی، کتاب های انقلابی، شعر، ایران،  

تاریخ : پنجشنبه 29 تیر 1391 | 03:11 ب.ظ | نویسنده : الیاس
اخرین روزنه امید را 

هیولایی پست خورده است 

چیزی که درونم شکل گرفت  

دیوی سیاه به اسم عقده است 

در این هوای مسموم نفس میکشد 

ولی عمریه که مرده است 




طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، هیولای پست، شعر، عقده، هوای مسموم کشورم، خانواده اهورا، شعر های اجتمایی،  

تاریخ : دوشنبه 26 تیر 1391 | 11:49 ب.ظ | نویسنده : الیاس
قسم به همان غروبی که 

دل هایمان گرفت 

من نبودم که تورا رها کردم 

چرا به جای تو غم کارم نشست . ؟



طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، شعر های عاشقانه، شعر، هنر، خانواده اهورا، قسم، صندلی پارک،  

تاریخ : شنبه 24 تیر 1391 | 10:35 ب.ظ | نویسنده : الیاس

من مستم مرا آویزانم کنید
       
فکری به حال این تن نا میزانم کنید 

اگر 80 ضربه هم کوبید بر پشت من  
     
نتوانید از حفظ سوره المیزانمکنید  

گر خواهید بگیرید امشب جان من

اما سحر را فکری به حال مریدانم کنید 

به اسم اسلام بکشید و خاکم کنید 

من را خاک توی ایرانم کنید 

اما نخواهم گذاشت روزی 

ایرانم  را  ویرانم  کنید  






طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، شعر های اجتماعی، شعر های سیاسی، می و مستی، ایران، ویران، شاعران مبارز،  

تاریخ : پنجشنبه 22 تیر 1391 | 03:40 ق.ظ | نویسنده : الیاس
صبح با رفقا کفتر بازی تو سئله 

با سر عت 180 تا رفتن ته دره 

شب مست کردن و ریدن 

در خونه امام جماعت محله 

تو سری زدن و به زور بردن به مسجد 

خفه شدن از بوی جوراب 

و ترس از خوردن ترکه 

هر روز 100 تا گرسنه در حال مردنه

صف ایستادن برای ثبت نام و رفتن به مکه 

شعر گفتن توی ایران 

مثال توف کردن توی پنکه . 




طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، هنر داستان و شعر ...، شعر های اجتماعی، شعر، مجموعه نسل سوخاری، شعر های سیاسی، سرانجام شب بیداری ها،  

تاریخ : سه شنبه 20 تیر 1391 | 11:41 ب.ظ | نویسنده : الیاس


توی این جامعه نمیشه قشنگی و تجربه کرد 

باید مثل اسکولا بود همین طوری زندگی کرد 



طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، هنر، شعر، اوسکولا، جامعه لعنتی من، قشنگی که مرده، من که نبودم نمیدونم مشروب و کی خورده،  

تاریخ : سه شنبه 20 تیر 1391 | 01:40 ق.ظ | نویسنده : الیاس
شب دوست دارم 
شب ستاره بارونه 
شب و دوست دارم 
دعا خوندن توش اسونه 

شب و دوست دارم
با ولوله ی سوکوتش 
شب و دوست دارم 
با اسمون کبودش 

شب و دوست دارم 
با اهنگ تنهایی 
شب و دوست دارم 
با اسمون کذایش 

شب و دوست دارم 
با ماه اسمونش 
شب و دوست دارم 
با راه های اسونش 

من شب و دوست دارم 
من تو شب چند تا دوست دارم 
ماه ستاره تاریکی تنهایی 

من شب و دوست دارم 
به خاطر همه دوستام .




طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: شب، الیاس اهورا، ستاره، شعر، هنر داستان و شعر و ...، من شب و دوست دارم، هنر،  

تاریخ : یکشنبه 18 تیر 1391 | 11:34 ب.ظ | نویسنده : الیاس



واسه هر خطری یه روز پا بودی 

یه دوست خوب واسه ادامه راه بودی 

کبود بودی مثل کبودی های باز جویی 

نه منی بود و نه تو , من و تو با هم ما بودیم 



طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، هنر داستان و شعر و ...، شعر های زیبا، شنیدن صدا هایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند، شعر و داستا ن های خانواده اهورا، کبودی های باز جویی، نسل سوخاری،  

تاریخ : یکشنبه 11 تیر 1391 | 08:11 ب.ظ | نویسنده : الیاس





حرفی زدم با تو 
  گفتی: کلامت سلامت 
     گذاشتی رفتی و روی دلم
                موند زخمی علامت 
                   تو هم مثل ان همه چیز 
                         که از زندگیم یه روز پر کشید و رفت 
                                 از بودن با تو زمانه کرد من و ملامت 



طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، افشین اهورا، همه چیز یه روز پر خواهد کشید، نسل سوخته، نسل سوخاری، فکر تو چار چوب چک خوردن، هنر داستان و شعر و ....، شعر، داستان، نثر، نثر ادبی، خستگی هام اه، خانواده اهورا، شنیدن صداهایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند،  

تاریخ : شنبه 10 تیر 1391 | 12:00 ق.ظ | نویسنده : الیاس

در این دوران باید اهسته باشی 

زیاد نری سرعت 

زیاد هم حرف بزنی اسمت را میگذارند مرتد 

گفتن بعضی حرف ها ریسک است 

مثال این است در قزوین بگردی تو با شرتک 


                                                قسمتی از شعر دوران من 
                                                   از مجموعه نسل سوخاری      




طبقه بندی: شعر،  مجموعه نسل سوخاری، 
برچسب ها: الیاس اهورا، هنر داستان و شعر و ...، شاعران، خانواده اهورا، نسل سوخته، نسل سوخاری، سیاست کثیف این روزها، داستان، دوران من، نثر ادبی، هنرمندان، شنیدن صدا هایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند، هوای عشق تازه نیست تو رگ هام، تن نمیدم به رنگ کهربایی،  

تاریخ : جمعه 9 تیر 1391 | 02:37 ب.ظ | نویسنده : الیاس

سهم من از این دنیا نگاه کردن 

به دیوار از پشت میله ها بود 

ارزوی بچگی های من داشتن 

اسمون ابی و بازی کردن با تیله ها بود 

بزرگ شدیم با این ارزو که زود تر بزرگ شویم 

دریغ از این که بزرگی ها سرشار از حیله ها بود 



طبقه بندی: شعر، 
برچسب ها: الیاس اهورا، هنر داستان و شعر و ...، شعر، شعر های حبسیه، جفت 6 تو میاری ولی 6دردت هواست، افشین اهورا، شعر و داستان های خانواده اهورا، شنیدن صداهایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند، نثر ادبی، داستان، سیاست کثیف این روز های پست، اینده در کمین است،  

تعداد کل صفحات : 6 ::      1   2   3   4   5   6  

  • امیر خان
  • انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • کارت شارژ همراه اول
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات