تاریخ : چهارشنبه 10 خرداد 1391 | 08:23 ب.ظ | نویسنده : الیاس
همیشه به خود میگفتم
که در اسمان من
یک ستاره هم پیدا نمیشود
شبی سر خود را بالا گرفتم و
به اسمان نگاهی کردم
نوری درخشید , نوری شبیه یک ستاره
سر را که پایین اوردم صدایی شنیدم
من درس فیزیک را فراموش کرده بودم
همیشه سرعت نور از صوت بیشتر است
اما اکنون سرعت صوت هم زیاد شده
اثر صوت دوم شیشه پرید
و من از توهمات بیرون آمدم
" > FH1طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: شیشه، توهمات، ستاره، صوت، فیزیک، اسمان،
تاریخ : سه شنبه 9 خرداد 1391 | 08:33 ب.ظ | نویسنده : الیاس
از پایگاه تا مستراه راه دور است
سوراخ ناودون ؟ نه ناودون ناجور است
من از بچه ها شنیدم که میگفتند :
تو غذای پایگاه کافور است