58-(MRI)وترس من از متاستاز به مغز









در مقابل سختی ها همچون جزیره اى باش که
دریا هم با تمام عظمت و قدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند !
موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)،
برچسب ها: /متاستاز/،
[ چهارشنبه 7 اسفند 1392 ] [ 04:06 ب.ظ ] [ بهار ]
بهاردوباره(خاطرات کموتراپی من)باد با چراغ خاموش کاری ندارد، اگر در سختی هستی ، بدان که روشنی … |
58-(MRI)وترس من از متاستاز به مغز
دکتر هم خواسته بود که قبل نصب سوزن من برم (MRI)،که خانم امامی(کمک بهیار)ویلچر آورد گفت یه ملافه بنداز روخودت بریم
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() در مقابل سختی ها همچون جزیره اى باش که دریا هم با تمام عظمت و قدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند ! موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)، برچسب ها: /متاستاز/، [ چهارشنبه 7 اسفند 1392 ] [ 04:06 ب.ظ ] [ بهار ] 57-دوره هفتم کموتراپی
23مرداد من برای دوره 7ام کموتراپی بستری شدم.52 کیلو بودم
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() رفتن ومن همچنان منتظر بودم یکی بیاد سوزن پورتمو وصل کنه. ![]() موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)، برچسب ها: /متاستاز/، کموتراپی، شیمی درمانی/، [ یکشنبه 4 اسفند 1392 ] [ 06:20 ب.ظ ] [ بهار ] 53-دوره 6 ام ادامه داره
.تنها چیزایی که برای خوردنش اشتها نمیخواستم چیپس و پفک بود
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() .دکتر این سری قبل(IT)لیدوکائین زد و خدارو شکر من هیچی نفهمیدم ![]() ![]() یه خانومی هم که واسه کنسر برست شیمی درمانی میشد به من گفت :یعنی تو بعد داروت دل درد نداری؟؟؟ ![]() ![]() ![]() درسا برام چند تا کتاب خریده بود که سرگرم بشم،اشعار پروین اعتصامی،قدرت فکر،ویژگیهای +O ، ![]() عصری داداشم زنگ زد،گفت یه پستیژ برات خریدم،میارم ببینی.آورد، موهاش کوتاه بود.منم دلم نیومد بهش بگم دوستش ندارم.گفتم خوبه ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)، [ شنبه 3 اسفند 1392 ] [ 01:14 ب.ظ ] [ بهار ] 52-دوره 6ام کموتراپی
یکم مرداد بود که من برای دوره 6ام کموتراپی بستری شدم.51 کیلو بودم
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() دکتر گفت:نه خودم عمدا نذاشتم.چون هم تمایل نداشتی وهم خیلی لازم نداری ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() وبعد ازتموم شدن (MTX) برای اینکه اثرات مضرش خنثی بشه (ریبوفولین وصل میکردن).تا اینکه سطح (MTX)به کمتر از5%برسه.به نظرم یه جور مکمل بود که توش فولیک اسید داشت.عصری که تموم شد، درسا میخواست بره کارت همراه بگیره.گفتم منم میام.داشتم میرفتم،به خانوم سبحانی گفتم ماداریم میریم ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)، برچسب ها: /کموتراپی، شیمی درمانی/، [ شنبه 3 اسفند 1392 ] [ 01:04 ب.ظ ] [ بهار ] 50-حالا پورت دارم...
حالا دیگه من پورت کت داشتم.
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() خلاصه که جاشو پانسمان کردن و ما اومدیم خونه.دکتر این سری دوز داروهامو کم کرده بود،زودتر تموم شدن. ![]() همه چیز درباره پورت کت(کلیک ) موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)، برچسب ها: /کاتتر پورت/پلی سایت/، [ پنجشنبه 1 اسفند 1392 ] [ 05:19 ب.ظ ] [ بهار ] 49مجبور شدم پورت بذارم
از در باهم رفتیم تو.جلوی در گفتن دمپایی های اینجا رو بپوش ومال خودتو بده همراهت ببره
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() عکس پورت کت و سوزناش در ادامه مطلب(عکس من نیستا،ولی مال من مثل اون بنفش مزخرفه ست) ادامه مطلب موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)، برچسب ها: /کاتتر پورت/پلی سایت/، دنبالک ها: ایران آنکو، عمو فرید، [ پنجشنبه 1 اسفند 1392 ] [ 01:48 ب.ظ ] [ بهار ] 48-دوره پنجم کموتراپی
13 تیر بود که ما رفتیم بیمارستان،54 کیلو بودم
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پرسنل این بخش همیشه بهم لطف داشتن ![]() ![]() ![]() ![]() گفتم روش نوشتم((لطفا دست نزنید)) ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)، برچسب ها: /کموتراپی، شیمی درمانی/، [ چهارشنبه 30 بهمن 1392 ] [ 03:48 ب.ظ ] [ بهار ] 25- لوازم جانبی وظاهرم توی ICU
اون فیلم قدیمی ها بود طرف بهوش میومد میگفت من کجام؟؟
![]() ![]() ![]() و کلی پرستار نا آشنا اطرافم،انگار هنوز نمیدونستم چه اتفاقی افتاده ![]() ![]() 1.یه لوله توی دهنم که به ونتیلاتور* وصل بود و تا آخر نای فرستاده بودنش داخل، نمیتونستم حرف بزنم.حتی نمیشد ناله کنی.حرف زدن پیشکش. ![]() 2.یه لوله از بینی تا معده(NGT*)که باهاش غذا بهم میدادن ![]() .3.یه پروب پالس اکسی متری که به انگشتم وصل بود.برای اندازه گیری اکسیژن خون 4.یه کاتتر توی رگ گردنم،که همه ی داروها رو از اونجا میزدن. 5.یه کاف فشارسنج دور بازوم که هرچند دیقه یه بار پر میشد و انگار دستمو میذاشتن لای گیره ![]() 6.یه لوله دیگه که گفتن نداره.*(F/C) 7.چند تا سیم روی سینم با (chest lead)که قلبم رو مانیتور کنن، ![]() 8،کلی سرم آویزون بالای سرم. ویه کلاه مسخره روی سرم. ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() به خاطر کم بودن (PLT ) همه جام خونریزی کرده بود.کلیه،ریه،... حتی سفیدی چشمم کاملا قرمز شده بود.تمام بدنم هم کبود شده بود و به شدت ادم(تجمع آب در بافتها) داشت،یه جوری که وقتی بهوش اومدم و به دستام نگاه کردم،عین بچه های تپل،پشت دستم چال افتاده بود ![]() ![]() امواج زندگی حتی اگر تو را تا ته دریا می برد با آغوش باز پذیرا باش... آن ماهی که همیشه بر سطح آب می بینی، مرده است. موضوع: خاطرات کموتراپی من(سال92)، [ شنبه 26 بهمن 1392 ] [ 07:31 ب.ظ ] [ بهار ] |
|
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |