85- طلسم شکسته شد!!!
،چون وقتی دارو زدم هوا خیلی سرد بود،هم شبا و هم وقتایی که میخوابیدم انقدر سرفه میکردم
،اسلایدارو یه نگاهی کردم
)... با این دو تا امتحان حسابی اعصاب و روانمون به هم ریخت
.!!!پرستاری بهداشت جامعه رو نگو.
..عین امتحان نهایی راهنمایی ..پر از شکل و تصویر.
)خداییش نگید همش شاکی ام ها
،قشنگ
حس میکردم داره به بدنم فشار میاد،آخه در کمال ناباوری ابروهایی که 3 ماه
بود درومده بودن و هیچیشون نشده بود، موقع امتحانام ریخت
.ولی خیلی خلوت شد. من هرروز دعا میکردم خدا کمک کنه و موقع امتحانا حالم بد نشه،با همه ی سختی ها ،9 بهمن امتحانای ما تموم شد
و طلسم ترم 5 ما که یکسال بود توش گیر کرده بودم،شکسته شد.
موضوع: تبعات بعد کموتراپی(سال92)، دوران درمان نگهدارنده(مهر 92به بعد)، دانشگاه جدید،
[ سه شنبه 27 اسفند 1392 ] [ 02:59 ب.ظ ] [ بهار ]
،داشتن به سخنرانی های اون گوش میدادن
)
،چون میدونستم صبح واسه خون گرفتن بیدارم نمیکنن.اول مهر بود،من یه صبح دیگه رو تو بیمارستان شروع کردم
.تفاوتش با بقیه این بود که اون روز مرخص میشدم،تا 8 ام مهر استراحت پزشکی بهم داده بودن
.لگن استریل هم برام آوردن
ولی اون فاجعه انگار تا دوره ش طی نمیشد،ول کن ما نبود
.پرستارا هم توی تمام تحویل شیفت ها میگفتن اگه تب کرد،باید بره سونوی شکم و لگن
.و نروپنم و(G-CSF) ادامه داشت.صبح دوباره با خون گرفتن خانم متقیان بیدار شدم
،گفتم امروز فرده(آخه دکتر روزای زوج برای من آزمایش گذاشته بود)گفت من نمیدونم،خانم نجفی گذاشته،گفتم باشه.بعد از صبحانه من سرمم رو باز کردم،
.شب به پرستارا گفتم،واسم پتدین زدن،ولی هیییچ فایده ای نداشت
که اومدن بابا اینا رو دیدم
.همون پرستاره اومد واسه من سوزن پورت وصل کنه،آخه اون اسکالپ واقعا سرعتش خوب نبود،خیلی کند پلاکت هارو رد میکرد.اسکالپ رو درآورد،دوباره یه سوزن پورت زد سر جاش و دهن مارو
... .بگذریم،خانم یعقوبی هم اومد بهم سرزد
هم باهاش اومدن.دکتر جون میگفت:چرا انقد عصبانی ای؟؟
میترسی دوباره(ARDS)کنی؟؟کی تب کردی؟،گفتم دیشب،گفت پس چرا الان اومدی؟؟گفتم استامینوفن خوردم بهتر شدم
.گفت نباید بخوری،وگرنه میشه سپسیس،بعد گفت:نه ،حالت به بدی اون دفعه نیست.
هیییییچ کاری برای من نکردن
و آقای گرایلی هم زحمت کشید و خون و پلاکت آورد
.اومد واسه من سرم بذاره،ست سرم(لوله)از دستش افتاد زمین،گفتم استریل نیست.گفت:مهم محل اتصالشه،حالا فکر کردی دست من تمیزه
؟؟اینجارو روزی 3بار تی میکشن،دست منو همون تی هم نمیکشن
.شاید به جرات بتونم بگم توی یک دقیقه 50 بار نفس میکشیدم،واقعا از نارسایی تنفسی دوباره میترسیدم
،تمام استخونام درد میگرفت،یه جوری که انگار داشت از هم میپاشید
.،چند بار هم گلاب به روتون
(Womiting)داشتم.4واحد پلاکت هم درسا وصل کرد، اصلا همه کارا رو درسا کرد،حتی (VS):علائم حیاتی- هم درسا میگرفت ومی نوشت،واقعا افتضاااااااااح بود
!!!منم لباسامو عوض کردم