93- بی حسی یه طرفه!!!
 بعد از چند وقت یه شرکت دیگه اومد با یه مارک دیگه وین کریستین زد،من اسفند برای اولین بار ازین مدل جدیدا زدم. انگار عوارضش به اندازه قبلی ها اذیت نکرد
بعد از چند وقت یه شرکت دیگه اومد با یه مارک دیگه وین کریستین زد،من اسفند برای اولین بار ازین مدل جدیدا زدم. انگار عوارضش به اندازه قبلی ها اذیت نکرد البته عارضه داشت،با شدت کمتر اما مداومت بیشتر.من اینجوری راحتتر بودم
البته عارضه داشت،با شدت کمتر اما مداومت بیشتر.من اینجوری راحتتر بودم ،آخه قبلی ها یک هفته آدمو از کاروزندگی مینداختن،اما اینا با اینکه بیشتر طول میکشید،خیلی شدید نبود.یه جوری که من  با ذوق زیـــــــــاد
،آخه قبلی ها یک هفته آدمو از کاروزندگی مینداختن،اما اینا با اینکه بیشتر طول میکشید،خیلی شدید نبود.یه جوری که من  با ذوق زیـــــــــاد به دکتر جون گفتم کلا دیگه از همون مارک بنویسن!!!غافل از اینکه:
 به دکتر جون گفتم کلا دیگه از همون مارک بنویسن!!!غافل از اینکه:
پادرد،زخم دهن و زبون و درد استخوانی،کوفتگی و...مثل همیشه وجود داره+یه عارضه شیک جدید(بی حسی فک و چونه و لب اونم از نوع یک طرفه)
 الان بعد 9 روز هنوز اون بی حسی از بین نرفته.البته هیــــــــــــچ تغییری توی ظاهرم ایجاد نشده،ولی حس درونیش مثل یه  زخم سوختگیه،که چون میسوزه دلت نمیاد بهش دست بزنی
الان بعد 9 روز هنوز اون بی حسی از بین نرفته.البته هیــــــــــــچ تغییری توی ظاهرم ایجاد نشده،ولی حس درونیش مثل یه  زخم سوختگیه،که چون میسوزه دلت نمیاد بهش دست بزنی ،اما بدتر لج میکنی و روش چنگ میندازی....
،اما بدتر لج میکنی و روش چنگ میندازی....نه.نه.من اصلا خودآزاری ندارم،اما حوصله یه اتفاق جدید این مدلی رو ندارم
 .بعد از دوره بستری توی (ICU)هم این اتفاق برای انگشتای پام افتاد،فکر میکردم درست میشه،ولی الان نزدیک یک سال شده،هنوز همون حالتو داره
.بعد از دوره بستری توی (ICU)هم این اتفاق برای انگشتای پام افتاد،فکر میکردم درست میشه،ولی الان نزدیک یک سال شده،هنوز همون حالتو داره با اینکه هیچی معلوم نیست،خودم احساس میکنم یه وری شدم
با اینکه هیچی معلوم نیست،خودم احساس میکنم یه وری شدم هی به درسا میگم من کج و کله حرف نمیزنم
هی به درسا میگم من کج و کله حرف نمیزنم ؟؟میگه نه
؟؟میگه نه !!!
!!!(حالا من نمیدونم اصلا شاید هم ربطی به شرکت جدید نداشت،یا شایدم اسفند روحیه م بهتر بود.تغذیه م بهتر بود.اصلا شاید بدنم تعجب کرده که بعد یک ماه دوباره دارو گرفته
 !!!مامان اینا خیلی حواسشون به تغذیه منه
!!!مامان اینا خیلی حواسشون به تغذیه منه  هیچوقت از محدودیت غذایی خوشم نمیومد،ولی اگه بگن چیزی واست بده،سعی میکنم نخورم.فکر کنم پارسال همین موقعها بود یه مطلب خوندم راجع به تغذیه در سرطان،
هیچوقت از محدودیت غذایی خوشم نمیومد،ولی اگه بگن چیزی واست بده،سعی میکنم نخورم.فکر کنم پارسال همین موقعها بود یه مطلب خوندم راجع به تغذیه در سرطان، از اون موقع لب به شیر نزدم،عاشق چای نبات بودم ولی الان خیلی کمتر میخورم
از اون موقع لب به شیر نزدم،عاشق چای نبات بودم ولی الان خیلی کمتر میخورم ،گوشت قرمزو
،گوشت قرمزو هم با گوشت انواع ماکیان،ماهی،حبوبات و...جایگزین کردن.
 هم با گوشت انواع ماکیان،ماهی،حبوبات و...جایگزین کردن.حتما شنیدین که میگن بدن بلدرچین ، هورمون قبول نمیکنه،شاید تنها موجود زنده با غیرتیه
 که نذاشته این جانور دو پا (آدمیزاد فرصت طلب
 که نذاشته این جانور دو پا (آدمیزاد فرصت طلب ) مکانیسم بدنشو دستکاری کنه،بخاطر همین مامان طی این مدت هفته ای چندین بار واسم بلدرچین درست میکرد.من اصلا مزشو دوس نداشتم،اوایل چند باری آبپز کرد،مجبور شد همشو بریزه بره
) مکانیسم بدنشو دستکاری کنه،بخاطر همین مامان طی این مدت هفته ای چندین بار واسم بلدرچین درست میکرد.من اصلا مزشو دوس نداشتم،اوایل چند باری آبپز کرد،مجبور شد همشو بریزه بره چون هیشکی نمیخورد
چون هیشکی نمیخورد کم کم از آبپز به سرخ شده توی روغن کنجد تکامل پیدا کرد،قابل تحملتر شد ولی بازم جز من هیشکی نمیخورد
کم کم از آبپز به سرخ شده توی روغن کنجد تکامل پیدا کرد،قابل تحملتر شد ولی بازم جز من هیشکی نمیخورد ،منم که با زور آبلیمو و مخلفات مجبور بودم بخورم.
،منم که با زور آبلیمو و مخلفات مجبور بودم بخورم.
در یک شورش اعتراض آمیز
 ،منم از عید به اینطرف دیگه بلدرچین یا به قول خودم(bel.bel)نخوردم
،منم از عید به اینطرف دیگه بلدرچین یا به قول خودم(bel.bel)نخوردم ،اصلا با کمال پررویی دیگه بچه حرف گوش کنی نیستم
،اصلا با کمال پررویی دیگه بچه حرف گوش کنی نیستم هرخوراکی مقوی بهم میدن نمیخورم،
هرخوراکی مقوی بهم میدن نمیخورم،(با طولانی شدن عوارض این دوره و حفظ شدتش ،فرصت مناسبی پیش اومده تا مامان اینا کلی مارا بخاطر غذا نخوردنمان سرزنش کنن و بگن از بس ضعیف شدی
 !!)
!!)متنفرم از این جمله:
 بخور برات خوبه!!!بابا خسته شدم
بخور برات خوبه!!!بابا خسته شدم دوست دارم بدون محدودیت همه چی بخورم
دوست دارم بدون محدودیت همه چی بخورم
هروقت هوس فست فود میکنم
 مامان اینا ...
 مامان اینا ...  سعی میکنن به تمیزترین شکل ممکن واسم درست کنن
سعی میکنن به تمیزترین شکل ممکن واسم درست کنن .ولی خداییش مال بیرون
.ولی خداییش مال بیرون  یه چیز دیگه ست
یه چیز دیگه ست
مطلبی که راجع به تغذیه خونده بودم در ادامه مطلب
ادامه مطلب
موضوع: دوران درمان نگهدارنده(مهر 92به بعد)، ماجراهای من و وین کریستین، رژیم غذایی،
برچسب ها: /تغذیه در سرطان/،
[ چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 ] [ 05:14 ب.ظ ] [ بهار ]
 ،و ذات پلید گلبول سفیدای خودمو میشناسم
،و ذات پلید گلبول سفیدای خودمو میشناسم ،این هفته میدونستم که هنوز خیلی بالا نیومدن،سر خانواده هم به لحاظ دیگه ای شلوغ بود
،این هفته میدونستم که هنوز خیلی بالا نیومدن،سر خانواده هم به لحاظ دیگه ای شلوغ بود  ،من (CBC)این هفته رو پیچوندم
،من (CBC)این هفته رو پیچوندم اگه هوا خوب باشه،منم خوب باشم
اگه هوا خوب باشه،منم خوب باشم ،سرمون خلوت باشه و یـــــــــــــه عالمه شرط دیگه:
،سرمون خلوت باشه و یـــــــــــــه عالمه شرط دیگه:

 ،گلبول سفیدای عزیز شرمنده کردن
،گلبول سفیدای عزیز شرمنده کردن ،ودر یک صعود سرفرازانه رسیدن به 4000 تا
،ودر یک صعود سرفرازانه رسیدن به 4000 تا یه ضرب المثلی هست که میگه فلانی با یه غوره سردیش میکنه،با یه مویز گرمیش،حکایت (WBC)های منه.داروها واسشون حکم غوره و مویز پیدا کردن،منم حســــــــــــــــــاس.
یه ضرب المثلی هست که میگه فلانی با یه غوره سردیش میکنه،با یه مویز گرمیش،حکایت (WBC)های منه.داروها واسشون حکم غوره و مویز پیدا کردن،منم حســــــــــــــــــاس.
 ،متاسفانه توی اتوبان یه تصادف خفن شده بود
،متاسفانه توی اتوبان یه تصادف خفن شده بود ،ماشینها میلیمتری حرکت میکردن،در حالیکه خونم تا مرز قل قل رفته بود
،ماشینها میلیمتری حرکت میکردن،در حالیکه خونم تا مرز قل قل رفته بود گفت:کی میای اینجا کار کنی؟گفتم والله توی کمبریج فعلا دارن به ما واحد اضافه میندازن،حالا مونده
 گفت:کی میای اینجا کار کنی؟گفتم والله توی کمبریج فعلا دارن به ما واحد اضافه میندازن،حالا مونده .گفت:همه خاطراتتو خوندم
.گفت:همه خاطراتتو خوندم ..خیلی خوشحال شدم.
..خیلی خوشحال شدم. بعد هم رفتیم بخش کموتراپی خانم عبدی یه رگ تـــــــــــوپ از من گرفتو
بعد هم رفتیم بخش کموتراپی خانم عبدی یه رگ تـــــــــــوپ از من گرفتو  در سه سوت دارو رو زدیم به بدن.
در سه سوت دارو رو زدیم به بدن. فدای مهربونیاتون
فدای مهربونیاتون

 بخاطر
 ترافیک احتمالی روز جمعه که آخرین روز تعطیلات بود،ترجیح دادیم شنبه بریم 
بیمارستان.جمعه شب در حالیکه من چندین ساعت غرق در خوندن خاطرات یه نفر 
بودم
بخاطر
 ترافیک احتمالی روز جمعه که آخرین روز تعطیلات بود،ترجیح دادیم شنبه بریم 
بیمارستان.جمعه شب در حالیکه من چندین ساعت غرق در خوندن خاطرات یه نفر 
بودم ،یهویی درسا گفت:پات چی شده
،یهویی درسا گفت:پات چی شده  .درسا
 گفت:این ماه (CBC)عقب افتاده ها،فردا میریم آزمایشگاه!!(با خودم گفتم شاید
 (PLT)اومده پایین،آخه قبلنا که پلاکتم کم میشد،از این اتفاقا پیش میومد) 
صبح شنبه ما رفتیم آزمایشگاه، در حالیکه فکر میکردیم همه چی روبراه و رو به
 رشده
.درسا
 گفت:این ماه (CBC)عقب افتاده ها،فردا میریم آزمایشگاه!!(با خودم گفتم شاید
 (PLT)اومده پایین،آخه قبلنا که پلاکتم کم میشد،از این اتفاقا پیش میومد) 
صبح شنبه ما رفتیم آزمایشگاه، در حالیکه فکر میکردیم همه چی روبراه و رو به
 رشده !!!(WBC)در
 یک سقوط آزاد از 3400 رسید به 1800 و دوباره داروهای من قطع شدتا آزمایش 
بعدی...زین پس بجای واژه ی منحوس گلبول سفید،بفرمایید ملکه عذاب...از بس که این گلبول سفیدای من بی جنبه تشریف دارن و همش دنبال جینگولک بازین
!!!(WBC)در
 یک سقوط آزاد از 3400 رسید به 1800 و دوباره داروهای من قطع شدتا آزمایش 
بعدی...زین پس بجای واژه ی منحوس گلبول سفید،بفرمایید ملکه عذاب...از بس که این گلبول سفیدای من بی جنبه تشریف دارن و همش دنبال جینگولک بازین تا دوز داروهام میره بالا،خودشونو لوس میکنن و معلوم نیست میذارن میرن کجا؟؟نامردای بی معرفت
تا دوز داروهام میره بالا،خودشونو لوس میکنن و معلوم نیست میذارن میرن کجا؟؟نامردای بی معرفت .ولی انگار خیلی هم بدم نیومد که داروهام قطع شد،آخه با این سر تقریبا شلوغم،نمیدونستم این همه عوارض دارویی رو کجای دلم بذارم
.ولی انگار خیلی هم بدم نیومد که داروهام قطع شد،آخه با این سر تقریبا شلوغم،نمیدونستم این همه عوارض دارویی رو کجای دلم بذارم .حالا
 بگم از دانشگاه:قرار بود بعد از عید من ماسکم رو بردارم،چون فکر میکردم با
 خوب شدن هوا و بالا اومدن(WBC)دیگه نیازی به ماسک نیست،و بچه ها قراره بعد
 از عید بهم بگن:
.حالا
 بگم از دانشگاه:قرار بود بعد از عید من ماسکم رو بردارم،چون فکر میکردم با
 خوب شدن هوا و بالا اومدن(WBC)دیگه نیازی به ماسک نیست،و بچه ها قراره بعد
 از عید بهم بگن: 

 ،گفتم
 بیخیال،چه کاریه؟؟با این سر شلوغم این همه کلاس برم،آخرش مثلا بشم 13/75 
بعد دوباره ترم بعد باید برش دارم،پس کلهم عطای مبانی رو موقتا به لقاش 
بخشیدم و این ترم سر کلاسش نمیرم
،گفتم
 بیخیال،چه کاریه؟؟با این سر شلوغم این همه کلاس برم،آخرش مثلا بشم 13/75 
بعد دوباره ترم بعد باید برش دارم،پس کلهم عطای مبانی رو موقتا به لقاش 
بخشیدم و این ترم سر کلاسش نمیرم درحالیکه از دست پروژه های پی در پی اساتید این دانشگاه شیکه ،این روزا خیلی سردرد میگیرم
درحالیکه از دست پروژه های پی در پی اساتید این دانشگاه شیکه ،این روزا خیلی سردرد میگیرم ،
 ، 
 ،تعطیلی ها هم مثل برق و باد گذشت،به قول تبلیغ سابق کرم حلزون،خودمو که تو آینه میبینم خجالت میکشم
،تعطیلی ها هم مثل برق و باد گذشت،به قول تبلیغ سابق کرم حلزون،خودمو که تو آینه میبینم خجالت میکشم آخه هیچ کار مثبتی نسبت به قبل نکردم
آخه هیچ کار مثبتی نسبت به قبل نکردم .تا 11ام عید من درگیر ترجمه یه مقاله34 صفحه ای بودم،استاد عزیز که قبلا گفته بود تا پایان تعطیلات وقت داری
.تا 11ام عید من درگیر ترجمه یه مقاله34 صفحه ای بودم،استاد عزیز که قبلا گفته بود تا پایان تعطیلات وقت داری ،دوم عید  اس ام اسی،اولتیماتوم داد که تا 11ام حاضرش کن
،دوم عید  اس ام اسی،اولتیماتوم داد که تا 11ام حاضرش کن ؟؟
؟؟ ،امروز بهترین روز من توی نوروز93 بود
،امروز بهترین روز من توی نوروز93 بود .
.  وبا پستیژ رفتم،امسال 15 فروردین دوباره وقت دارومه،میرم بیمارستان،اما با این تفاوت که موهام مال خودمه
 وبا پستیژ رفتم،امسال 15 فروردین دوباره وقت دارومه،میرم بیمارستان،اما با این تفاوت که موهام مال خودمه ،بستری هم نمیشم،یه ساعته میزنیم به بدن و میایم
،بستری هم نمیشم،یه ساعته میزنیم به بدن و میایم ،امیدوارم  پورتم مسدود نشده باشه.آخه
 دقیقا 6ماهه که نذاشتم ازش دارو بزنن، توی این مدت با آنژیوکت دارو گرفتم،
 هر چند اصلا خوشم نمیاد شروع سال کاری جدید با درد عوارض داروهام شروع بشه
 و با اون حال برم دانشگاه، ولی چاره ای نیست
،امیدوارم  پورتم مسدود نشده باشه.آخه
 دقیقا 6ماهه که نذاشتم ازش دارو بزنن، توی این مدت با آنژیوکت دارو گرفتم،
 هر چند اصلا خوشم نمیاد شروع سال کاری جدید با درد عوارض داروهام شروع بشه
 و با اون حال برم دانشگاه، ولی چاره ای نیست ،خیلی شیرینه،تا اینکه بخوای با صدای تحویل شیفت پرستارا بیدار شی
،خیلی شیرینه،تا اینکه بخوای با صدای تحویل شیفت پرستارا بیدار شی !!!
!!! ،حالا فرق نمیکنه تحصیلاتشون چقده،ولی کافیه بگی فلان جام درد میکنه
،حالا فرق نمیکنه تحصیلاتشون چقده،ولی کافیه بگی فلان جام درد میکنه ،آخه این سیستم ایمنی ما میل عجیبی به جذب انواع باکتری و ویروس داره
،آخه این سیستم ایمنی ما میل عجیبی به جذب انواع باکتری و ویروس داره !!!و بسیاااااااااار غیورانه دفاع میکنه،ولی طفلی انگار مهمات کم میاره
!!!و بسیاااااااااار غیورانه دفاع میکنه،ولی طفلی انگار مهمات کم میاره !!!حالا امسال نمیدونم چی بگم؟؟؟پارسال نوه ی داییم اومده بود خونمون بهش گفتم عزیزم من سرماخوردم،گفت:عیب نداره منم سرماخوردم
!!!حالا امسال نمیدونم چی بگم؟؟؟پارسال نوه ی داییم اومده بود خونمون بهش گفتم عزیزم من سرماخوردم،گفت:عیب نداره منم سرماخوردم واقعا تو اون رودربایستی قیافه من دیدنی بود.
واقعا تو اون رودربایستی قیافه من دیدنی بود. ،خلاصه که ماااااااااااچ،اساسی
،خلاصه که ماااااااااااچ،اساسی (فک وفامیله داریم؟؟!!
(فک وفامیله داریم؟؟!! )آخه یکی نیست بگه بابا شاید ویروس تو با ما فرق داره!!!البته توقعی هم نمیشه داشت،بچه کلاس ششم ابتدایی بود.خلاصه که هیچی من بخاطر این دیدار نه چندان خوشایند، و رفتار پرخطری که نوه ی دایی جان داشت،تا دو روز، هر 8 ساعت ((2تا کلدستاپ با هم)) میخوردم واسه پیشگیری
)آخه یکی نیست بگه بابا شاید ویروس تو با ما فرق داره!!!البته توقعی هم نمیشه داشت،بچه کلاس ششم ابتدایی بود.خلاصه که هیچی من بخاطر این دیدار نه چندان خوشایند، و رفتار پرخطری که نوه ی دایی جان داشت،تا دو روز، هر 8 ساعت ((2تا کلدستاپ با هم)) میخوردم واسه پیشگیری !!!
!!! و هی مارو ماچ میکرد.، همش هم میگفت:اااااای قربونش برم،غلط کردی
 و هی مارو ماچ میکرد.، همش هم میگفت:اااااای قربونش برم،غلط کردی ،اون واسه بقیه ست!!!مخصوصا موقعی که ما تازه موهامون درومده بود،این کارش تشدید شده بود
،اون واسه بقیه ست!!!مخصوصا موقعی که ما تازه موهامون درومده بود،این کارش تشدید شده بود !!!)...
!!!)... . یه عالمه جزوه هم گرفتم که بخونم
. یه عالمه جزوه هم گرفتم که بخونم ،خبر دارید که این ترم چه وضعیه!!!
،خبر دارید که این ترم چه وضعیه!!! ، از صمیم قلب دعا میکنم همه ی اقوام و آشنایان امسال در سلامت کامل به سر ببرن
، از صمیم قلب دعا میکنم همه ی اقوام و آشنایان امسال در سلامت کامل به سر ببرن ،چون ترکش هاش دامن منم میگیره
،چون ترکش هاش دامن منم میگیره !!!
!!! ...صدا
...صدا ...دوربین
...دوربین .............حرکت
.............حرکت
 اصلا یه دلشوره خاصی داشتم،میخواستم تخم مرغ رنگ کنم ولی آبرنگامو پیدا نکردم،بیخیال شدم
اصلا یه دلشوره خاصی داشتم،میخواستم تخم مرغ رنگ کنم ولی آبرنگامو پیدا نکردم،بیخیال شدم .مامان یه عالمه روبان رنگی خوشگل واسه تزئینات هفت سین گرفته بود
.مامان یه عالمه روبان رنگی خوشگل واسه تزئینات هفت سین گرفته بود یه ذره از پروژه ی خونه تکونی ما باقی مونده بود،که مامان اینا از صبح زود مشغول کار بودن
یه ذره از پروژه ی خونه تکونی ما باقی مونده بود،که مامان اینا از صبح زود مشغول کار بودن ،دکوراسیون خونه رو هم عوض کردن
،دکوراسیون خونه رو هم عوض کردن .منم یه نقش بسیار پررنگ داشتم و مهندس ناظر پروژه بودم
.منم یه نقش بسیار پررنگ داشتم و مهندس ناظر پروژه بودم .اساسا من مدتیه که این وظیفه رو به عهده دارم
.اساسا من مدتیه که این وظیفه رو به عهده دارم بخاطر همین همه خسته بودن،منو درسا وسایل هفت سینو حاضر کردیم،دور سبزه و تنگ ماهی قرمزامونو روبان گرفتیم
 بخاطر همین همه خسته بودن،منو درسا وسایل هفت سینو حاضر کردیم،دور سبزه و تنگ ماهی قرمزامونو روبان گرفتیم ،یه
 آینه بزرگ داشتیم، هرسال همونو واسه هفت سین میذاشتیم ولی پیداش نکردیم و به جاش یه آینه 
کوچولو گذاشتیم.چند دیقه قبل از سال تحویل رفتم پشت پنجره و واسه هممممه ی دوست و
 آشناها دعا کردم،.یه آرزوی خییییلی بزرگ هم واسه خودم کردم
،یه
 آینه بزرگ داشتیم، هرسال همونو واسه هفت سین میذاشتیم ولی پیداش نکردیم و به جاش یه آینه 
کوچولو گذاشتیم.چند دیقه قبل از سال تحویل رفتم پشت پنجره و واسه هممممه ی دوست و
 آشناها دعا کردم،.یه آرزوی خییییلی بزرگ هم واسه خودم کردم .ازون لحظه ها داشتم فیلم میگرفتم،.وااااااای وقتی توپ سال تحویلو زدن،انگار باورم نمیشد که این منم دارم یه عید دیگه رو میبینم
.ازون لحظه ها داشتم فیلم میگرفتم،.وااااااای وقتی توپ سال تحویلو زدن،انگار باورم نمیشد که این منم دارم یه عید دیگه رو میبینم .آخه افعی سال 92 خیلی ماها رو نیش زد.،ولی اسب نجیبه،میدونم ما  رو اذیت نمیکنه
.آخه افعی سال 92 خیلی ماها رو نیش زد.،ولی اسب نجیبه،میدونم ما  رو اذیت نمیکنه !!لطفا هرکسی میخونه هر نظری داره بگه
!!لطفا هرکسی میخونه هر نظری داره بگه ،
، .میدونم الان تو دلتون میگید بابااااااا فید بک
.میدونم الان تو دلتون میگید بابااااااا فید بک ،نمیدونم چرا هرچی بلندتر میشه بازم سیخ میره روهوا
،نمیدونم چرا هرچی بلندتر میشه بازم سیخ میره روهوا ،آخه من قبلا موهام لخت بود
،آخه من قبلا موهام لخت بود شاید هرکسی بخونه بگه چقدر مسخره
شاید هرکسی بخونه بگه چقدر مسخره .پارسال دقیقا توی همین روزا بود که این بیماری شیک ما رو تشخیص دادن
.پارسال دقیقا توی همین روزا بود که این بیماری شیک ما رو تشخیص دادن  و الان یک ساله که از اون روز میگذره و من دارم باهاش میسازم
و الان یک ساله که از اون روز میگذره و من دارم باهاش میسازم !! انشالله امسال سال خوبی برای همه و برای ما باشه.امشب هم چهارشنبه سوریه ،ایشالله که به خیر بگذره و غصه هاتون توآتیش امشب بسوزه
!! انشالله امسال سال خوبی برای همه و برای ما باشه.امشب هم چهارشنبه سوریه ،ایشالله که به خیر بگذره و غصه هاتون توآتیش امشب بسوزه .اگه عمری باقی بود،پست بعدی میشه سال تحویل شیرین
.اگه عمری باقی بود،پست بعدی میشه سال تحویل شیرین ،که بعد از سال تحویل میذارم.لحظه تحویل سال مارو یادتون نره!!!
،که بعد از سال تحویل میذارم.لحظه تحویل سال مارو یادتون نره!!!
 !!
!! ))به ((آنچه فرزندتان از شما میخواهد یک همبازی است
))به ((آنچه فرزندتان از شما میخواهد یک همبازی است )) ،این درس به لیست اضافه شد.اوضاع وقتی ضد حالتر شد که فهمیدم دانشگاه کذایی ما 2تا درس ((000000))واحدی داره،که پاس کردنشون اجباریه
)) ،این درس به لیست اضافه شد.اوضاع وقتی ضد حالتر شد که فهمیدم دانشگاه کذایی ما 2تا درس ((000000))واحدی داره،که پاس کردنشون اجباریه .فکر کن،کلاس بری،امتحان بدی،نمره در حد قبولی بگیری،برای صفر واحد و بعد هیچ جا حساب نشه
.فکر کن،کلاس بری،امتحان بدی،نمره در حد قبولی بگیری،برای صفر واحد و بعد هیچ جا حساب نشه .ای خداااااااااااا،نجاتمون بده
.ای خداااااااااااا،نجاتمون بده
 !!! خلاصه که سرم شلوغه در حد المپیک
!!! خلاصه که سرم شلوغه در حد المپیک !!!دیگه واسه دانشگاه رفتن هدبندم هم برداشتم،چون موهام تقریبا 4 سانت شده بود و میشد هدبند نزنم
!!!دیگه واسه دانشگاه رفتن هدبندم هم برداشتم،چون موهام تقریبا 4 سانت شده بود و میشد هدبند نزنم !!توی خونه هم دیگه روسری سرم نبود،ولی انگار خیلی بهش عادت کرده بودم،آخه سردم میشد،کلم یخ میکرد
!!توی خونه هم دیگه روسری سرم نبود،ولی انگار خیلی بهش عادت کرده بودم،آخه سردم میشد،کلم یخ میکرد 
 ....
.... ،تا اینکه رفتیم پیش دکتر جون،گفت:دیگه مقدار دارو رو کم و زیاد نمیکنیم،همینطوری خوبه!و برعکس اون همه فکرای ترسناکی که من کردم
،تا اینکه رفتیم پیش دکتر جون،گفت:دیگه مقدار دارو رو کم و زیاد نمیکنیم،همینطوری خوبه!و برعکس اون همه فکرای ترسناکی که من کردم نداشتم چیییییی کار میکردم
 نداشتم چیییییی کار میکردم