ارغوان
[ چهارشنبه 23 بهمن 1398 ] [ 09:43 ب.ظ ] [ (مریم ، مینا ، فاعزه ، ندا ) ]
˙·٠●❤ چار دختر جفنگ ❤●٠·˙✿ مریم ✿ مینا ✿ فائزه ✿ ندا ✿ |
ارغوانبه آبان پارسال فک میکنم که دوس داشتم جزو شورای مرکزی کانون ادبی ارغوان دانشگاه باشم ولی از محیط های غریبه خجالت میکشیدم و تلاشی برای ورود بهش نمیکردم یه شب از اون شب ها مهسا صادقی ترم آخری دانشکده مون که جزو شورا مرکزی ارغوان بود بهم پیام داد گف میشه فردا جای من بری غرفه کانون ادبی تو دانشکده بهداشت کمک بچه ها ؟ گفتم اره چرا که نه صبحش بازی پرسپولیس و یه تیم عربی بود که اسمش یادم نیس ، با مینا و نرگس رفتیم چاشتینو همراه با صرف صبحانه دیدیمش بعدش منو گذاشتن دانشکده مون رفتم تو حیاط دیدم وای همه ی آدم فعال خفن های دانشگاه ک دوس داشتم باهاشون همکاری کنم اومدن غرفه کانون هاشونو بزنن ولی خب از بچه های کانون ادبی کسی رو نمیشناختم غیر مفتاح که اونم جدا شده بود رفته بود کانون تئاتر مستقیم رفتم پیشش گفتم جای خانم صادقی اومدم بچه های کانون کجان ؟ راهنماییم کرد سمت پسرایی که داشتن میز میچیندن گفت ایشون آقای صالحی ان امروز راهنمایی تون میکنن یادمه غرفه مون اون روز خیلی عضو جذب کرد جوشقانی دبیر سابق کانون اومد گفت اگه فردا زحمتتون نیس میاید باهامون غرفه دانشکده پرستاری ؟ غرفه دانشکده پرستاری رو هم رفتم حالا گستره شناختم از فعال های فرهنگی بیشتر شده بود و از نظر خودم همین برام بس بود تا اینکه یه ماه بعدش قرار شد انتخابات دوره جدید ارغوان برگزار بشه ؛ اومدن بهم پیشنهاد دادن بیاین کاندید بشید شاید از عدم اعتماد بنفس بود که گفتم نه مرسی ، درصورتی که حدودا میشد یکی از بهترین پیشنهاد هایی که داشتم ، آخه فک میکردم کسی منو نمیشناسه چرا باید رای بیارم !! بعد از چند بار اصرار کردن قبول کردم کاندید. و در عین ناباوری رای اوردم ، حالا اصلیِ اصلی که نه ولی علی البدل شدم :)) اینااااارووو گفتم که بگم کی فکرشو میکرد دختری که حتی دیدش در حد کاندید شدنم نبود الان برای خودش دبیر گانون ادبی ارغوان شده و همین امشب داده براش پوستر طراحی کردن تا شروع ثبت نام کلاس های طنزو ، اولین کلاس هایی که خودش هماهنگی شو کرده ، اعلام کنن واقعا فک نمیکردم یه روز به عنوان دبیر بشینم جلو خانم دکتر حاجی صادقی "معاون فرهنگی دانشگاه" از افتخارات کانونم بگم و اون بگه که عالیه و طرح هاتو عملی کن کانون (م) واژه باحالیه شاید نخوام که دوره بعدی انتخابات اصلا شرکت کنم ولی. همین دبیر کوتاه مدتم جالبه :)))))هر کی فکرشو میکرد من بکی واقعا فکرشو نمیکردم پ.ن:وقتی تو نامه های این چند روزم تایپ میکنم فائزه هستم دبیر کانون ادبی ارغوان خیلی حس خفن بودن میکنم
[ چهارشنبه 23 بهمن 1398 ] [ 09:43 ب.ظ ] [ (مریم ، مینا ، فاعزه ، ندا ) ] |
|
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |