˙·٠●❤ چار دختر جفنگ ❤●٠·˙

✿ مریم ✿ مینا ✿ فائزه ✿ ندا ✿

فارغ التحصیلی

امروز بعد از مدت ها ندا رو دیدم
نمیدونم چن وقت بود همدیگه رو ندیده بودیم...
ولی انقد بود که بهم گف: چقد بزرگ شدی




و اینک
پایان  مدرسه رو اعلام میکنم
تموم شد  برای همیشه...

همه ی خاطراتی که از دوران مدرسه میمونه، همیناییه که تا الان ثبت شده...
بعد از این فقط #کنکور_تایم
و بعدش دانشگاه


و چقدر کار دارم برای تابستون... 




موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ چهارشنبه 10 خرداد 1396 ] [ 10:08 ق.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

بازگشتِ مریم !!

:2uge4p4:
سلاااااااااااااام  
در حالی نشستم و اولین پست بعد از سع سال ام رو میذارم
که نصف ملت الان تو رختخواباشون از پهلویی به پهلوی دیگه میشن
( زور میزنن که خوابشون ببره )
که خدایی نکرده برا اولین روز مدرسه خواب نمونن آبروشون برع!!
ولی از جایی که همه تا دیشب زودتر از ساعت 3:30 شب نخوابیدن و
تا صبح بخشید ظهر ساعت 12 خواب بودن ، فکر نمیکنم هیچکس
 فرداصُب ساعت 6 حال مساعدی داشته باشه
(シンプル) のデコメ絵文字
و حس خوشبختی رو زمانی با تمام وجود میچشم
که دیگه هیچوخ شنبه های من #خر نیسدن !!!!:drool-smiley:

برای اینکه اسممون شده بچه پیش دانشگاهی!

بعله !
ووواااای چ شیییییک !:flirtyeyess:
اصن خیلی اسمش خفنه نمیتونم هیجانمو کنترل کنم!

و مث عادم بزرگا یه روز بیشتر از بقیه تعطیل هستیم
مینا اینا 4شمبه ها تطیلن و مدرسه من شمبه ها
همیشه فکر میکردم اونایی که اسمشون کنکوریه قطعا باید خیلی آدمای بزرگی باشن
عاقا پس چرا من بزرگ نیستم هنوز
                                                                    :lollipop2-smiley:

هوووووووومممم
اینکه چرا و چیشد که تصمیم گرفتم برگردم وبلاگ بماند
هروخ حوصلم کشید مینویسم :)
و اینکه توی این سه سال کجا بودم و چیکار میکردم هم باز بماند - خوابم میاد حال ندارم بنویسم
الانم همین چارتا خطو ک نوشتم بشدت بهم فشار اومده اصن یه وضی!
امیدوارم آخرین شب تابستون تون رو با آسودگی سر بر بالین بگذارید
که از فردا استرس ها دوباره شروع میشن !
چپخیر !:(2349):




موضوع: ❤ مناسبتی ، ❤ خاطرات مدرسه فرهنگ،

[ شنبه 3 مهر 1395 ] [ 12:34 ق.ظ ] [ ✿ مریم ✿ ]

[ نظرات() ]

مرداد هم تموم شد...

خیلی وقته پست نذاشتم...
اما فعلا نه موضوعی دارم برای نوشتن،
و نه حوصله ای برای نوشتنش...


هعی... چقد زود گذشت...
امروز تولد 3سالگی عزیزترین جوجه ی زندگیمه
#حسام الدین
#پسردایی
#پسرعمه
#حسام صداش میکنیم؛ وگرنه بچه زیر بار این اسم سنگین له میشه که!!

خیلی مسخره س
دیشب طرف فامیلای پدری براش جشن تولد گرفتیم،
امشب هم طرف فامیلای مادری

با اینکه مامان و باباش اصراری به جشن تولد گرفتن ندارن،
چون هنوز خیلی کوچیکتر از اونیه که متوجه بشه جشن تولد چیه!
اما انقد این بشر دوس داشتنیه، همه خودشون دلشون میخواد براش جشن بگیرن




موضوع: ❤ چرند و جفنگ ، ❤ مناسبتی ،

[ یکشنبه 31 مرداد 1395 ] [ 02:37 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

وضعیت امتحانا تا اینجا....

همینجوری امتحانامون میگذرن...
یکی بدتر از اون یکی!

امتحان عربیو که قبلش رفتیم نمایشگاه کتاب، اصن وقت نکردم بخونم
همینجوری هول هولکی تو مدرسه قبل امتحان ترجمه هاشو یه نگاه کردم
قواعدم که همیشه بلدم، کلا عربیم خوبه  اما کم میشه نمره م
حتی معلم عربی مون که خودش انقد امتحاناشو سخت میگیره، گف سخت بود امتحانتون!

امتحان شیمیو اما وقتمو تلف نکردم و همش داشتم میخوندم
 اما چون وقتش کم بود بازم چن دیقه قبل از شروع امتحان تموم کردم و اصن هیچی هیییچچچی نمونه سوال وخ نکردم حل کنم!
 روز قبلشم که یه اتفاق خیلی ناراحت کننده ای افتاده بود و....
وقت خود امتحانم که خییییلی کم بود! وقتی اعلام کردن وقت تمومه پاشید برگه هاتونو بدید من تازه رسیده بودم به صفحه آخر
از بین اون مسئله ها و جدول و دلیل بنویسید و.... انقد هول شده بودم نمیدونستم کدومو اصن بنویسم؟
یه مراقب بداخلاق هم بالای سرم بود که برگه مو انقد کشید دیگه مچاله شد! نذاشت بنویسم نامرد!
معلم شیمی مونم گف سوالاش همه مفهومی بود و هیچ کدوم از خود کتاب نبود...
از سال 70 تاحالا هم این امتحان سخت ترین سوالا رو داشته! (خب معلومه، هرسال داره سخت تر میشه امتحانا!
بعدشم 25 درصد کنکورمونه... الکی که نیس!)

امتحان زمین که از قبلش میدونستم انقدر سخته پدرمون درمیاد!
زمین شناسی سخت تر از زیست شناسیه به نظرم!!
اما امتحان راحتی بود! منم خیلی خونده بودم!
از امتحان که اومدم حتی فک میکردم شاید 20 بشم اما از برکات این کلید های به دردنخور امتحان،
نمره م رسید به 18!

امتحان دینی هم که ماشااالا همیشه سخته! توقعی هم ازش ندارم!
حداقل به ما که هیچ وخ روی خوش نشون نداده!
کل شب قبلشم بیدار بودم تا بالاخره تموم بشه...
نه فقط من، خیلیای دیگه که سرعت خوندنشون از من بیشتره تا پاسی از شب دینی میخوندن!
منم دیگه به زوووور وقتی تموم کردم که همه ی همه ی بچه ها سر جلسه امتحان نشسته بودن،
پشت بلندگو آیت الکرسی و دعای فرج و دعای سلامتی امام زمانو و.... اینا رو خونده بودن
(حالا نمیدونم اون روز قبل امتحان چرا انقد دعا میخوندن؟!؟)
فک میکردم دیگه رام ندن تو! اما وقتی نشستم سرجام تازه گفتن میتونید شروع کنید....!
همه ی بچه ها خیلی دیر رفتن سر امتحان، از 8 گذشته بود که شروع کردن امتحانو...

امتحان ریاضی هم که... امان از دست ریاضی!
شنبه که نیمه شعبان بود و به جشن و شادی ومهمونی گذشت...
با تاخیر تبریک میگم
من اصن هیچ ترسی از امتحان ریاضی نداشتم.... همه رم بلد بودم نمیدونستم باید برا امتحان چی بخونم
ولی کلاس ریاضی رفتم یه چن تا تمرین حل کردم
اما سوالای امتحانو بلد بودم!
تو هیچیش گیر نکردم، همه رم به جواب رسیدم
اما نمیدونم چرا کلیدش اینجوریه! باورم نمیشه!
خییییییلی کم میشم! خییییلی خییییلی!
اصن فک نمیکردم یه روزی از ریاضی همچین نمره ای بگیرم! اونم برا ترم دوم سوم دبیرستانم!
که نمره  ش میره برا معدل دیپلمم!!
اصلا باورم نمیشه!

با این وضع...
من که تاحالا معدلم از 19/43 پایین تر نیومده، فک کنم دیگه برم رو 17 !!
نمیخوااااام...
حالا تو امتحانای معمولی نمره خیلیم مهم نیس اما معدل دیپلمم دوس داشتم بالا باشه 




موضوع: ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ مناسبتی ،

[ دوشنبه 3 خرداد 1395 ] [ 02:37 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

عصبانیت

عصبانیت، تنبیه خود به خاطر اشتباه دیگرانه...




موضوع: ❤ جملات ادبی و پند و اندرز، ❤ مناسبتی ،

[ دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ] [ 09:29 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

این چند روز...

خب فک کنم دیگه خیلی وقته پست نذاشتم...
بعد از اووون همه امتحان که دیگه جونمون بالا اومد
آخرش بخش نامه اومد برا مدرسه که حق ندارید دیگه از این هفته از بچه ها امتحان بگیرید!!
بلکه اینجوری یکم آتش بس بشه!
و امتحان فیزیکی که اصلااااا فکرشو نمیکردیم لغو بشه!!
بخونیم تا لحظه ی آخر و بعدش لغو بشه!
نمیخوااام
حالا درسته فیزیکه اما
اگه امتحان میدادم خوشحال تر بودم تا الان که خوندم و امتحان ندادم!!
حالا بگذریم...


چی بگم از روز معلم؟؟
من چیزی نگم بهتره!
تجربه ثابت کرده جمله های اینجور پستای منو انقدررر بعدا به روم میارن
که آب شم از شرمندگی 
حتی نتونم اصلا حرفی بزنم از خودم دفاع کنم!!
یاد یکی از پست های دوسال و خرده ای پیشم افتادم...

فقط اینکه...
حالا بر فرض که قطعا قطعا قطعا 100% حق با شما باشه،
اصلا حرکت قشنگی نبود برا روز معلم!

حالا دیگه نمیدونم بعدا قراره چی بشه؟ جلسه ی بعد(فردا) یا جلسه های بعدتر...
# 25_به_2 !!!

به قول یکی از دوستان: مث اینکه همه ازمون بدشون میاد!
به قول یکی دیگه از دوستان:  خب ماهم از همه شون بدمون میاد!
اما من خودم شخصا شاید از بعضیاشون خوشم نیاد، اما از هیچ کدومشون بدم نمیاد!


چه روز سخت و پر زحمتی بود دیروز!
از 7 صبح تا 9 شب تو مدرسه!! 14 ساااعت!!!!
مردیم از خستگی و سردررررد...
تو این 3سال، هیچ وخ شب تو مدرسه نبودم!
شب مدرسمونم خوشگله هااا...
خوبیش اینه که بعد از اون همه تلاش بی وقفه و طولانی، آخرش از کارمون راضی بودیم..
البته هنوز که آخرش نشده اما
امیدوارم آخر آخرش که شد بازم از کارمون راضی باشیم!
#آمادگی_برای_هفتمین_دوره_مسابقات_کشوری_دومینو_دانشگاه_امیرکبیر


قالبمون یکم تیره س اما به خاطر فائزه
این دختر جغدیه رو گذاشتم


این خانوم نظری هم عالمی داره برا خودش...
باید یه کتاب بنویسم به اسم خاطرات ما و خانوم نظری...
پرفروش ترین کتاب کمدی سال میشه!


پس من کی ترکی یاد میگیرم؟؟


و پروژه آماری که کلش امروز در طول 4 زنگ انجام شد!!




موضوع: ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ مناسبتی ،

[ دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ] [ 03:27 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

بیست روز

بیست روز تنبلی رو ب خودم و دوستام تسلیت میگم

فردا سر زنگ فیزیک میبینمتون



موضوع: ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ مناسبتی ،

[ جمعه 13 فروردین 1395 ] [ 11:32 ب.ظ ] [ ✿فائزه ✿ ]

[ نظرات() ]

11 فروردین

امروز عید دیدنی رفتیم خونه ی فائزه اینا....
خب هدیه های تولدشم بردیم براش
خیلی هم خوش گذشت
با تشکر فراوان از زحمت هایی که کشیدن
و پذیرایی عالی!
مرسی



راستی گوچی جون هم ازدواج کرد...
امشب عقد رضا قوچان نژاد با خواهر ساره بیات، سروین بیات، بود!
اونم تو حرم امام رضا!
مبارک باشه... خوشبخت بشن




موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ پنجشنبه 12 فروردین 1395 ] [ 12:17 ق.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

17 سالگی

با عرض پوزش از تاخیر...
این پستو باید 4 روز پیش میذاشتم اما شرایط مناسب نبود!

حالا میگم به جاش:
فائزه گلی... تولدت مباااارک

دست و جیغ و هووورررااااااااا
امیدوارم سال میمونمون با قدم تو میمون و مبارک باشه

درس ت هم همینجوری خوب باشه
همیشه نفر اول زیست کلاس باشی
نمره ی امتحانای زمین شناسیتم همش مث ترم اولت بشه
حرف زن کلاسای دینی هم نباشی
لش برتر مدرسه هم باشی
دوس جوناتم روز به روز بیشتر بشن
اما دوست صمیمی خودم باشی
از رو جوبم نپری
از رو پل هم رد نشی
سرما هم نخوری مرده بازی دربیاری
اتاقتم خودت مرتب کنی!
بازم افتخار بدی ظرف بشوری
به گیج بازیاتم ادامه بدی یکم بخندیم!
بچه های مدرسه رو دیگه سسی نکنی
گوجه و سبزی هم بخوری
مشتری مدار بشی
بهترین فیلمای جهانو ببینی بیای برا ما تعریف کنی
فیلمای سینما رو با داداشت تفسیر کنی
شماره شناسنامه ی بازیگرا رم حفظ شی
تو مدرسه هم انقد بحث سیاسی نکنی
همه جزوه هاتم مث همیشه بنویسی
همراه بقیه از مهربونی و مظلومی بعضی معلما هم سوءاستفاده نکنی
به بعضی کلاسا بیشتر اهمیت بدی... از جمله تاریخ و آمار و ورزش و عربی!
تراز های آزمون قلم چیتم بالای 6000 بشه
عربیاتم 100 درصد بزنی
سرعت درس خوندنتم کمتر بشه من بهت برسم!

راستی الان فهمیدم این 200 مین پستمه!
ایشالا پست هاتم به من نرسه!  (الکی... حالا مثلا چه فرقی میکنه؟)

همین دیگه...
امر دیگه ای نیس
پررو هم خودتی!

تولدت خیلی مبارک
کادو هاتم محفوظه...




موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ سه شنبه 10 فروردین 1395 ] [ 12:53 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ تولدت مبارک() ]

جشن 28 اسفند

خوش گذشت...
مبارک باشه
خوشبخت بشن

همین!




موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ شنبه 29 اسفند 1394 ] [ 01:19 ق.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

ㅂㅏ얀

#عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد...
#مایه ی افتخار!
#انرژی مثبت/انرژی منفی
#غیبتو حلال نمیکنم!
#مشترکا" در جایگاه دشمن خونی!
#افراط و تفریط
#اتللو
#پنتاگو
#دومینو
#آقای رئوفی
# 5بار بگو: الل غالب بالغ




موضوع: ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ چرند و جفنگ ، ❤ مناسبتی ،

[ سه شنبه 18 اسفند 1394 ] [ 03:42 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

تو دیگه چرا؟

ینی خوشم میاد مریم انقدرر فائزه رو میشناسه!
اومدم خونه، داشتم قضایای امروزو براش تعریف میکردم،
اصن قبل از اینکه من قسمت ماجرای فائزه رو بگم،
خودش داشت تک تک رفتارای فائزه رو جلو جلو میگفت!!
حدس نمی زد... مطمئن بود!


فقط نمیدونم چرا مریم دقیقا انتظار چنین رفتاری رو از فائزه داشت
اما من اصلا ازش توقع نداشتم!!


#سس_بازی





موضوع: ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ مناسبتی ،

[ دوشنبه 17 اسفند 1394 ] [ 04:10 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

اگه من مردم

اول:
 از همه مینا لطفا افسرده بگیر 
دوم:
تا اخر سال روی صندلیم یه دسته گل رز قرمز بزارید  (ممنون میشم)
سوم:
تا چند ماه هر پنجشنبه با بقیه دوستام بیاید سرقبرم 
چهارم:
برام لواشک خیرات کن سر قبرم بگو خیلی لواشک دوست داشت دعا کنید به روحش برسه
پنجم:
رمز اینستام تو این دفترچه اس که کسی اجازه نداره بره سراغش 
من مردم دیگعه برو بردار یه چارتا پست تسلیت بنویس
شیشم:
شاید اینا همش یه شوخی باشعه اما فهمیدم مرگ خبر نمیکه 
و واقعن معلوم نیس صبح امروز از خاب بیدار میشم یا نه...

هفتم : خیلی مهمه داشت یادم میرفت اینکه تا میتونید برام نماز صبح خونید  
دوست زیاد دارم تقسیم بندی کن نفری 300 تا بخونید هرکی دوس داشت بیشتر 

پ.ن: 
پست شاید طنز باشعه...





موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ یکشنبه 16 اسفند 1394 ] [ 01:42 ق.ظ ] [ ✿فائزه ✿ ]

[ نظرات() ]

عزرائیل!

چقد ما این 2 ماهه همش تو مدرسه مون عزادار بودیم!

پدربزرگ 3 نفر از بچه های کلاسمون و
مادربزرگ یکی از همون 3 نفر فوت کردن!

پدر 2تا از معلمامون
و پدرشوهر یکی از معلمامونم به رحمت خدا رفتن

دیروزم مادر یکی دیگه از معلمامون فوت کردن
که مامان یکی از هم کلاسی هامونم بود!!
وااای
خیلی بده
خیییلییی بده...
خدا بهشون صبر بده!
خیلی سخته آدم مامانشو تو این سن از دست بده!
اونم همسن ماعه... اما...
وااای
آخه مامانش...ایام فاطمیه... دم عید...
اصن نمیتونم درباره ش فک کنم! اصلااا...
چقد امروز گریه کردیم همه...!
تا رسیدم خونه، مامانمو بغل کردم
گفتم ممنونم که زنده ای!

نمیدونم حمیده کی دوباره میاد مدرسه
اما امیدوارم بتونه مثل قبل به زندگیش ادامه بده
و لطمه های سخت نخورده تو این سنین حساس عمرش!
میدونم نمیشه... اما امیدوارم بتونه...!

لطفا همه براشون فاتحه بخونید...
و قدر آدمای دوسداشتنی زنگیتونو خیلی بدونید




موضوع: ❤ مناسبتی ، ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی،

[ یکشنبه 16 اسفند 1394 ] [ 01:25 ق.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

تلخ ترین مشهد بوده براش

جمعه صبح رسیدن قم 
زیارت همگی شون قبول ...
ولی یه خبر تلخ 
■فکرش سخت و دردناک و گریه رو به چشمای آدم میاره
صبح مامانت بیاد ایستگاه قطار استقبالت...
2  ساعت بعد در اثر حمله قلبی فوت کنه ...
مامان معلم زبان فارسی مون هم بودن 
تسلیت میگم به شخصه ...

■دوستاش میگفتن که چقدر با شوق سوغاتی خریده بوده برا مامانش...





موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ یکشنبه 16 اسفند 1394 ] [ 01:24 ق.ظ ] [ ✿فائزه ✿ ]

[ نظرات() ]

المپیاد ادبی

شاعری که با منتقدان آثارش قهر کرده است، مثل هواپیمایی است که ارتباطش با برج مراقبت قطع شده باشد.
"حسن حسینی"

دارم کتاب پرتو سخنو میخونم برای المپیاد ادبی!
یکی از طولانی ترین بخش هاش مربوط به ادب انتقادیه!
واقعا هم باید توضیحات زیاد داشته باشه این ادب انتقادی!!

پ.ن: ساعتو...!!




موضوع: ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ مناسبتی ، ❤ خاطرات مدرسه فرهنگ،

[ پنجشنبه 13 اسفند 1394 ] [ 04:05 ق.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

بررف بررررف... بازم برف!

وووویییی
چه برررف خوبیه!
از دیشب یه سره داره برف می باره
هنوزم بند نیومده
اما من هنوزم باورم نمیشه!
چه آذر خوبیههه...
دیروز این موقع رو با الان نمیتونم مقایسه کنم
این همه برررف
خدایا شکرت
قطعا فردا مدرسه تعطیله
پس پیشرفت تحصیلی پررر
آخ جوووون
خیلی خوووششححاااااالللمم
من که دارم میرم برف بازی و عکاسی
همگی خوش بگذره




موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ دوشنبه 16 آذر 1394 ] [ 01:11 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

سلام رفقا... حالتون چطوره ؟ (با لحن رامبد جوان خوانده شود...)


امروز رفتم مدرسه ثبت نام کردم...
هیچ اتفاق خاصی نیفتاد
فقط خواستم در جریان باشید
همین!
خخخ

فائزه هم امروز ثبت نام کرد
اما زودتر از من رفته بود
و ما همدیگه رو ندیدیم...

تازه مستر سعادتمند هم به مامانم نشون دادم
اما اصن یادش نمونده!!!

امروز
فهمیدم بانک رفاه سر کوچه مون
وای فای داره
اونم بدون رمز!
خخ
این از کشفیات جدیدمه...
دوس داشتید بیاید طرفای ما....
هه هه


یه چیز بی ربط:
من اصولا اگر به چن دیقه ی اول فیلمم نرسم،
دیگه نمی بینم
صبر میکنم تا تکرارشو ببینم...
اما امشب با اینکه یه ربع از اول فیلمم رفته بود
اما بازم نشستم دیدم
برا اینکه روی داداشمو کم کنم
آخه گفت امکان نداره من بشینم ببینم
با اینکه جای خیلی مهمش بود
اما الان احساس خوبی دارم
حس لجبازیم ارضا شد!!





موضوع: ❤ چرند و جفنگ ، ❤ مناسبتی ،

[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 07:43 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

چقد تولد

امروز تولد 11 سالگی پسردایی عزییییزمه!
اول مرداد
اما فک نمیکنم اصلا خوشحال باشه!
آخه دماغش شکسته!!
تو یه تصادف خیلی مسخره تو شمال
در اثر برخورد ماشینشون به جدول بغل میدون شهر
ایربگ های ماشینشون باز شده زده درب و داغونشون کرده!!
خداروشکر خیلی چیزیشون نشده
فقط یک کم له شدن!!
اما پسرداییم (علیرضا) مجبور شده دماغشو عمل کنه!
اتاق عمل و بیهوشی و...
بیچاره خیلی غصه میخوره
الان دماغشو بسته، باید با دهن نفس بکشه
غذای درست حسابی هم نمیتونه بخوره!
حرف هم به سختی میتونه بزنه، درحد چند کلمه...
انقدر هم مظلومه همه چیو میریزه تو خودش!
فقط یه گوشه نشسته، کلش آف کلنز بازی میکنه!خخخ
ما کلی جفنگ بازی درآوردیم تا خوشحالش کنیم
گفتیم تو چقد شیکی که دماغتو عمل کردی و از این حرفا...
اما فایده نداشت
همچنان ناراحته...
خیلی ترحم انگیزه، نه؟
به نظرتون چی کار کنم خوشحال بشه ؟!

امروز تولد عموپورنگ هم هس!

و همچنین تولد سید حسن خمینی

*تولدشون مبارک*





موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ پنجشنبه 1 مرداد 1394 ] [ 02:11 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

قابل توجه بعضیا

باید به بعضیا اشاره کنم که اینجا یه وب شخصیه،
پستای من ، خاطرات منن،
هرچی بخوام توش می نویسم،
هر جوری بخوامم مینویسم،
کاری هم به نظر "بعضی مخاطبا" ندارم،
درسته نمیتونم یه کاری کنم که نتونن به "وبمون" بیان
اما به راحتی میتونم همه کامنتاشونو حذف کنم!

اینجا، کسی حق نداره به دوستای من توهین کنه!
خوشمم نمیاد یکی بیاد زود خودمونی بشه!

بعله،
من یک چنین آدمی ام...
اگرم خوشت نمیاد ، به سلامت...
راه باز ، جاده دراز...





موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ یکشنبه 10 خرداد 1394 ] [ 10:50 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

بهزیستی


 توجه : دوستانی که خیلی احساساتی هستن، این پست رو نخونن!


امروز رفتیم بهزیستی...
نزدیک فلکه بستنیا...
منو مریم و فائزه و دوسه تا از دوستای مریم و بابام!
فک میکردیم بچه های بزرگتر هم اونجا هستن...
برا همین کادو های مختلفی براشون بردیم
اما اونایی که تو شیرخوارگاه صدف بودن،همه زیر 3 سال بودن!

خیلی حس خوبی بود!
خیلی خوبه که آدم بره به بچه های بی سرپرست یا بدسرپرستی که توی بهزیستی نگهداری میشن سر بزنه،
بچه های کوچیکی که نیازمند محبتن!
بچه های معصوم و مهربونی که بی گناه ، مجبورن چنین زنگی ای رو تحمل کنن!
بچه های بیماری که این بیماری رو از والدین بی مسئولیت شون به ارث بردن...
قطعا این سرنوشتو خودشون نمی خواستن
اما ما که میتونیم بهشون یک کم کمک کنیم...

اصن آدم به فکر فرو میره...
.
.
.
( ادامه مطلب)

ادامه مطلب


موضوع: ❤ جملات ادبی و پند و اندرز، ❤ مناسبتی ،

[ پنجشنبه 7 خرداد 1394 ] [ 11:23 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

المپیاد پایا


جمعه قبلی ،لیگ علمی زیست داشتیم...
مرحله نیمه نهایی!
یه گروه 5 نفره شامل: من ، فائزه ، سوگند ، مهسا و سارا...

و چون فائزه خانوم ...(جای خالی)... تشریف برده بودن مسافرت ،
محدثه گلی زحمت کشیدن به جای فائزه اومدن
که گروهمون ناقص نشه !
متشکرم محدثه بانو !

آزمونش خیییلی سخت و غیراستاندارد بود !
طبق معمول ، مثل هرسال ...!

ما که توقع نداریم رتبه بیاریم،
اما ایشالا که بیاریم !!





موضوع: ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ مناسبتی ،

[ سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 ] [ 08:50 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

خدایا شکرت...


امروز فائزه خانوم تشریف نیاوردن مدرسه!
رفته بودن نمایشگاه کتاب تهران
که اونجا برادر گرامی رو هم ببینن !


اتفاقا
علاوه بر اینکه جاش اصلا خالی نبود
خییییلی هم امروز بهمون خوش گذشت !
کلاس خیلی ساکت تر شده بود

و من بیشتر از قبل درس ها رو می فهمیدم !


و البته
باید خدمت ایشون که امتحان هندسه و فیزیک امروزو پیچونده بودن
عرض کنم:
نه امتحان هندسه دادیم، نه امتحان فیزیک !
تمرین حل کردیم...
گفتن: تا فائزه نباشه امکان نداره ما امتحان بگیریم...
اصلا فایده نداره !
صبر می کنیم تا جلسه بعد که فائزه اومد، اون وقت امتحان می گیریم !!!!
بعله !

زنگ ورزش هم کلی والیبال بازی کردیم
خیلی خوش گذشت...
توپ دوباره افتاد بالای اتاق آقا موسوی
و هدی باز از دیوار رفت بالا و توپو پرت کرد پایین...
و دقیق خورد تو سر "اون یکی مینا" !!!!

دنیا هم کلی "لایی" خورد ! (وسط والیبال ! دقت کردید ؟؟!)
کلی خندیدیم!



ادامه مطلب


موضوع: ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ مناسبتی ،

[ یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 ] [ 09:12 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

بازار

همین الان از بازار برگشتیم 
من و مینا :-)
قرار بود مریم هم بیاد که نیومد 

خلاصه من و مینا رفتیم تو مغازه ی مورد نظر یه چن مورد انتخاب کردیم 
حالا نمیدونستیم کدوم رو باید بخریم اما بلاخره خریدیم 
هورااا♥♡♥
اولین بار بود با هم میرفتیم بازار 
خوش گذشت 
بعدش رفتیم یه چن تا چیز میز کوچولو موچولو خریدیم 
البته من برا مینا یه گل سر یادگاری خریدم 
بعدش رفتیم مینا جون دو تا پیراشکی خرید خوردیم 
کلا امروز خوب بود خوش گذش
تجربه جدیدی بود 

پ.ن: اون انتخابی که گفتم  کادو برا دوستمون مهسا جون بود 
اخه فردا تولدشه ♧★☆♡♥♣


مینا:
قرارمون ساعت 6 بود...
من دقیقا سر ساعت اونجا بوم اما چون فائزه خیلی زودتر از وقت مقرر اومده بود ، احساس کردم خیلی دیر رسیدم !!!
این فائزه هم که هیچ جای بازارو بلد نیست !
من جلو می رفتم ، فائزه هم پشت سرم میومد!
احساس مامانایی رو داشتم که هر لحظه ممکنه بچه شون تو بازار گم بشه !!
رفتیم کاغذ کادوی شیک با روبان خریدیم...
فائزه هم همش قر میزد که دیر شد، دیر شد... نمیذاشت من خرت و پرت بخرم !!
اما لطف کرد گل سر هایی که میخواستم بخرمو حساب کرد!
بعدشم اینکه: من پیراشکی پیتزایی دوس ندارم ! فقط کرم دار میخورم!
موقع برگشتن هم با اینکه مسیر طولانی بود اما به خاطر اینکه فائزه رو همراهی کنم، تاکسی نگرفتم !
البته چون صحبت میکردیم اصلا متوجه نشدیم چقدر راه رفتیم !
وقتی شب پام درد گرفت ، فهمیدم که وااااای چقدر راه رفتیم !!!
تازه آب هویجم گرفتم ، رسیدم خونه با خانواده خوردیم!
درکل خیلی خوش گذشت...
ایشالا به زودی تجربه های بعدی...!





موضوع: ❤ مناسبتی ، ❤ چرند و جفنگ ،

[ چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ] [ 06:26 ب.ظ ] [ ✿فائزه ✿ ]

[ ♥♡♥() ]

هفته معلم


از اول سال منتظر روز معلم بودم...
اما نمیدونم چرا این هفته اصلا بهش نمیخوره هفته معلم باشه !؟!!
شاید بخاطر اینکه روز معلم تعطیل بود !!

دلم میخواد
روز معلم حس معلما رو تجربه کنم !! وقتی بهم گل میدن ! یا کادو ...!!!

هفته معلم بر همه معلمای گل دوست داشتنی خیییلی خیلی مبااارک !!





موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ] [ 02:03 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

فیزیک و ریاضی دو عدد خــــر هستن !!

دلــــم نمیـــخــواد فیــــزیـــــــک بخـــونـــم!

از ریـــــــاضــی هــم مــتـنـــفـــّـفـــّـفـــــــر ر ر م!!!

 

گفــــتم بدونــــیـــد،

اگـــــه یــــه وخ مـــن کــم تـــــرین نمــــــره کــــلاس شــــدم

تــعـــــــجــب نــکـــــنــیـــد...!!





موضوع: ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ چرند و جفنگ ، ❤ مناسبتی ،

[ جمعه 21 فروردین 1394 ] [ 05:31 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

همایش شیمی

آآآآآ ه ه ه ....

من خسته م! می فهمی ! خسته...

امروز یه عملیات فوق پیچیده ای داشتم
برای درست کردن پوستر شیمی برای همایش !!

قرار بود تا دیشب آماده ش کنم...
اما از دست این کامپیوتر لعنتی
که بی موقع ویندوزش عوض میشه
و الان حتی برنامه ورد و پاورپوینت هم نداره !!!
و برنامه فتوشاپم روش نصب نمیشه !!!
با کلی غصه دیشب خوابیدم...

امروز 7 صبح پاشدم که  پوسترمو درست کنم..
اما بازم تلاش هام برای نصب برنامه روی کامپیوتر بی فایده بود
برا همین به مغازه های کامپیوتری بیرون متوسل شدم...

با یه بابای مهربون رفتیم کامپیوتر یکی از این مغازه ها رو قرض گرفتیم...!
به کمک یه آقای باسلیقه ( واقعا توقع نداشتم بین مرد ها یه آدم باسلیقه هم پیدا بشه !)
که هرچی گفتیم انجام داد و نتیجه ش شد یه پوستر خوشگل !

بعدشم رفتیم یه جای دیگه چاپش کردیم....
از اون جا هم یه راست رفتیم پژوهش سرا که کارمو تحویل بدم...
البته هنوز خیلی راه داشت که کار روش انجام بدم
اما دیگه وقت نبود!

باید نهایتا تا یه ربع به 10 آثارمونو تحویل میدادیم
اما من 10 و ربع تحویل دادم !

و اینجوری بالاخره عملیات با موفقیت انجام شد!!

ایشالا رتبه بیاریم همه مون....




موضوع: ❤ مناسبتی ، ❤ چرند و جفنگ ،

[ جمعه 21 فروردین 1394 ] [ 12:10 ق.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

خدافظ تعطیلیای دوسداشتنی!!

هه هه!!
هه هه هه هه...

چیکار کنم خب؟
الان فقط میتونم بخندم!!
به حال و روز خودم!
چقدر برنامه ریزی کرده بودم برای تعطیلات...
اصن سریع تر از ۲ ساعت پای اینترنت نشستن گذشت!!!
در این حد سریع!!!
مثالو حال کردید؟

میدونم فردا همگی روز سختی رو در‍ پ‍‍‍یش خواهیم داشت...
ما که باید از ۷ صبح پاشیم که خوابمون تنظیم بشه !!
هعی !
تو این ۲ هفته ساعت ۷ صبح تازه میخوابیدیم!!!!!

بعدشم که همه درس و مشقایی که تو ۱۵ روز تعطیلی باید انجام میدادیم
همه رو به صورت خیییلی فشرده فردا یه روزه انجام بدیم!!!
بالاخره آدم باید درمواقع لازم از این مهارت هاش استفاده کنه دیگه...


نوروز امسال خییییلی خوب بود!!
خیییییییلی خیییییلی خوش گذشت!!
مهمونی ها و عید دیدنی ها و آجیل و شیرینی و شکلات و میوه و
از همه مهم تر عیدی های پربار...!!!
اینترنت و خواب... !!
دیروزم مث هرسال رفتیم ۱۲ به در!!


و البته توافقات ایران با ۱+۵ که حاصل تلاش های آقای دکتر ظریف بود
این خوشی ها رو چند برابر کرد...

البته خداحافظی کاپیتان جواد نکونام  و شایعه رفتن آقای کارلوس کیروش از تیم ملی هم یه حال گیری اساسی بود


امیدوارم همه بهشون خوش گذشته باشه مث من
و بتونه با تنبلیش مقابله کنه!
که البته درمورد خودم هنوز مطمئن نیستم بتونم موفق بشم !!


یه چیزی میگم
 ذکر مصیبت میکنم
و شما رو به حال خوتون میذارم...

چن روز دیگه:
امتحانا...!!!!!!!






موضوع: ❤ مناسبتی ،

[ پنجشنبه 13 فروردین 1394 ] [ 09:04 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

خیلی خوبه

خیلی خوبه بعضی وقتایی یه دوستایی داشته باشی که حرفای خصوصی تو بهشون بگی

خیلی خوبه یه وقتایی یه دوستایی داشته باشی که تو رو محرم اسرار شون قرار بدن

خیلی خوبه بعضی وقتا یه دوستی داشته باشی که با اینکه باهاش نیستی اما هنوز تو رو یادش باشه

خیلی خوبه با دو تا خواهر دوس باشی

خیلی خوبه یه خاطره رو دو بار بشنوی با دو لحن متفاوت

خیلی خوبه یه چیزایی رو به یکیشون بگی و یه چیزایی رو به یکی دیگه

خیلی خوبه با یه دو قلو دوس باشی

خیلی خوبه وقتایی که حالت بده با یه تلفن به دوستات حالت خوب بشه

خیلی  خوبه دوستات مریم و مینا باشن

خیلی خوبه خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی

دوستدار شما
فائزه





موضوع: ❤ مناسبتی ، ❤ جملات ادبی و پند و اندرز، ❤ چرند و جفنگ ،

[ جمعه 7 فروردین 1394 ] [ 12:05 ق.ظ ] [ ✿فائزه ✿ ]

[ مگه نه ؟() ]

تــــولــــــد فائـــــــزه


امروز
6 فروردین
تولد فائزه گلیه!

دست و جیغ و هورا

تولدت مبارک "گل گلی" !!

حالا فک نکن خبریه ها...
دعوتمون نکردی خونه تون
ما هم نمیایم...

باید صبر کنی تا
کادو های خوشگلتو تو مدرسه بهت بدیم...

دیگه مشکل خودته!
میخواستی تولدت تو تعطیلات عید نباشه!!

حالا کادو رو ول کن
خودت چطوری ؟؟!


دوست جون
امیدوارم به همه ی آرزو های قشنگت برسی...

امیدوارم همیشه خوشحال باشی
و دائم لبت به خنده باز بشه

یه دانشگاه خوب قبول شی
و رشته ای رو که دوس داری بخونی!

فقط امیدوارم پزشکی قبول نشی
که یه وخ بچه هات کمبود پیدا نکنن!!!!

امیدوارم در آینده
یه مامان خوب برای اون سه تا پسر سوسولت بشی!
و یه دختر خانوم خوبم تربیت کنی!!

امیدوارم انقدررر هنرمند بشی
که بزنی رو دست من و مریم!!

عم...
دیگه آرزو خوبام یادم نمیاد...

تولدت مبارک!!
مبارکه، مبارک!!

آهان یه چیزی دیگه:
خدایا...
یه کاری کن
این فائزه ی ما
یکم منظم تر بشه
ما از دست چادرش تو کلاس آسایش داشته باشیم...
و همه چی رو
هی هرچی میشه نگه:
الان اینجوری مده !!


هیی

همین!
هم
الان وقت ندارم
بعدا این پست رو کامل تر میکنم!!





موضوع: ❤ چرند و جفنگ ، ❤ مناسبتی ،

[ پنجشنبه 6 فروردین 1394 ] [ 05:32 ب.ظ ] [ ✿ مینا ✿ ]

[ نظرات() ]

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات