تولد مریم و مینا :)
بـــله که !
ینی ماشدیم 16 ساله !
این فائزه هم همش حرص مارو درمیاره میگه وارد 17 شدید وارد 17 شدید :|
هی بش میگیم آقاجان انقد این عدد نحس رو تکرار نکن ،
حالا اگه چن ماه دیگه برای تولدش تلافی نکردیم! ببین!
( منومینا از 17 بدمون میاد چیکار کنیم خب :/ )
دیشب که رفتیم شیرینی بخریم
- برای امروز توی مدرسه تا به دوستا و اهالیه دفتر بدیم-
با 4تا جبه شیرینی اومدیم بیرون
هی به مامانم میگم: ببین! مدرسه هامونو از هم جدا کردی خرج افتاد رو دستت!
بعـــــــدش اینکه ...
مسااااابقات والیبالمون بود !
مدرسه فرهنگ ینی من ، مدرسه مریم خانم اینا بردیم! هوورراااا ...!
ولی مدرسه مینا اینا ،بهایی ها ، نمونه ای ها ،
همونی که شیره ، همون که بازیش عالیه ، همون که بردش حتمیه
بزن به افتخارش ، باخدن :|
خیلی خوب بازی میکردنا اصن حقشون این نبود
(با مدرسه ریحانه که خیلی تیم قویی بود مساوی جلو میرفتن تا اینکه اونا دوتا بیشتر امتیاز اوردن و ...)
کلی همه دوستای قدیمی مون رو دیدیم و خوشاااال شدیم !!!
ساجی(ساجده)، فایزه رو دید و منم بچه های پارسال بهاالدینی رو !
ومنم همه دوستای امسالمو که تیم والیبال مدرسمونو تشکیل میدادن
به مینا و بقیه دوستای پارسالم معرفی کردم
باتشکر از کولاک دیروز سعیده جان
برای تشویق بروبچ که طی این جریان آثارجبران ناپذیری بهش وارد شد :|
و درآخر ممنونم از همه دوستای گلم که همه تان را عاشقم ...
خیلی زحمت کشیدید ، ما اصن راضی نبودیم ، کاش بتونیم جبران کنیم و ازین حرفا !
خلاصه مرسی : فایزه و نرگسو سعیده وسانیا و فاطمه و فاطمه و و و سارا و غیره!
اینم "لینک" و "لینک2" برا کسایی که عکس رو باز نکرده
موضوع: ❤ فوتوگرافی ها، ❤ خاطرات مدرسه فرهنگ، ❤ خاطرات مدرسه دبیرستان نمونه دولتی، ❤ مناسبتی ،
[ سه شنبه 25 آذر 1393 ] [ 09:13 ب.ظ ] [ ✿ مریم ✿ ]