یاد یاران سفر کرده بخیر
امروز ۲۷ شهریور ۹۷
منو فائزه و کیانا
رفتیم سر خاک خانوم جندقیان

فک میکردم زودتر از اینا فرصت کنیم بریم سر بزنیم بهش ولی ۱۰ ماه طول کشید!
دیگه عادت کردم به زبون بیارم
ولی هنوزم باورم نمیشه خانوم جندقیانمون زیر اون خاک های سرد، زیر اون سنگ قبر سیاه خوابیده

تو خیالم این روزا داره آخرین روزای تعطیلی تابستونشو میگذرونه و خودشو آماده میکنه تا چن ماه با دخترای دبیرستانی اکثرا گستاخ! سروکله بزنه و انقدررر تکرار کنه "فیزیک خیلی درس شیرینیه" تا همه باورشون بشه و خوب یاد بگیرنش!
داره جزوه هاشو مرتب میکنه تا منظم درسشو پیش ببره و کوییز هاشو بگیره!
ولی امسالم باز قراره وقت کم بیاره و هی بچه ها رو زنگ تفریح نگه داره تو کلاس تا بتونه درسشو به یه جایی برسونه و همه ی غرها و سروصدا ها رو تحمل کنه و بگه: بخدا من همه ی اینا رو بلدم! اینا رو فقط برای شما دارم میگم تا یاد بگیرین!
هفته ی بعدم یه کوییز ۵نمره ای داریم از همین درسایی که امروز دادم! نمره شم تو مستمرتون تاثیر داره!!
بعدم بچه ها هی تلاش کنن و انواع ترفندها رو به کار ببرن تا امتحانو کنسل کنن!
تو خیالم این روزا خانوم جندقیانمون داره مانتوهای مختلفشو آماده میکنه تا هر هفته یکیشو بپوشه و بیاد مدرسه و نصف صحبت های بچه ها سر کلاس درباره ی لباساش باشه! یا کفشاش!
با اون چشمای قشنگ و پوست صاف صورتش، میدونستیم جوون تر از سنش به نظر میاد!
امروز رو سنگ قبرش خوندم: متولد ۱۷ / ۱/ ۱۳۵۳
یاد ۱۷ فروردین هایی افتادم که میومدیم سر کلاس و نمیدونستیم تولدشه

تا آخر آبان ۹۶ میشه چقد؟ ۴۳ سال و نیم! آخه زود نیس برا سکته کردن؟؟؟ برا ایست قلبی!

چقد امیدوارم چیزایی که درباره ی زندگی شخصیش شنیدم اشتباه باشه

راستی ما که اونجا بودیم پسر بزرگش با یه آقایی اومدن
نتونستم تشخیص بدم شوهرش بود یا داداشش!
ولی قسمت عجیبش این بود که پسره کلی بین قبر ها گشت تا بتونه قبر مامانشو پیدا کنه!! آخرشم با شک گفت فک کنم این باشه!!
مگه میشه؟!

میخواستیم پاشیم سلام کنیم، خودمونو معرفی کنیم اما اونا دور وایسادن تا ما بریم.
خدایا، همه ی اون خانواده هایی که رُکن اصلیشونو از دست میدن استوار نگهدار!خانوم جندقیان عزیز:
مرگ هرکسی رو باور میکنم غیر از تو!
و خوشحالم از اینکه باور نمیکنم؛ چه سودی داره که باور کنم؟
من که هر لحظه با هر چیز کوچیکی یاد خاطراتت میفتم و گریه م میگیره

دلم برای دانش آموزایی میسوزه که از نعمت چنین دبیر فیزیکی محروم شدن!
راستی خانوم! میدونی روی سنگ مزارت چی نوشتن؟
گل اگر خشک شود ساقه ی آن می ماند
دوست اگر دور شود خاطره اش می ماند
دوستت داریم زینب جان

لطفا براشون فاتحه بخونین