امشب داشتم برنامه ی رضا رشیدپور رو به اسم « عینک آفتابی » تماشا می کردم. گرچه من خیلی این برنامه رو نپسندیدم اما در کل قضیه باید بگم رضا رشیدپور آدم باهوشیه. برای اینکه مثل خیلی های دیگه بی صدا از تلویزیون حذف نشه و ارتباطش رو با مخاطب حفظ کنه دست به هر کاری زد . از تهیه ی یک برنامه ی تلویزیونی در یک شبکه ی ماهواره ای تا ساخت کلیپ های کوتاه و پخش در شبکه های اجتماعی و حالا بازگشت به تلویزیون که احتمالا خودش هم خیلی راضی نخواهد بود چون با توجه به نوع برنامه سازیش خیلی نسبت به برنامه های گذشتش متفاوت و به نظر من ضعیف تر بود که این موضوع احتمالاً به جهت بازگشتش به تلویزیون بعد از چند سال بوده.
اینها رو نگفتم که از رضا رشیدپور دفاع کرده باشم و یا از برنامش انتقاد کرده باشم ؛ بحث هوش رضا رشیدپور رو مطرح کردم چون چند شب پیش یکی اومده بود روی خط برنامه پیغام گذاشته بود با این مضمون که برنامه ی آقای رشیدپور پر از الفاظ رکیک و زشته ؛ واقعاً پخش این پیام هوشمندانه بود چرا که مخاطبی که زنگ زده بود خودش اونقدر از الفاظ زشت و رکیک و زننده تو پیامش استفاده کرده بود که نیازی به پاسخ دادن از سمت برنامه و خود رشیدپور نداشت! از اونجا که خیلی پیگیر این برنامه نیستم دیگه عینک آفتابی رو تماشا نکردم تا امشب که یک خانم دیگه ای پیغام گذاشته بود که چرا آقای رشیدپور تو تلویزیون از الفاظ بد استفاده میکنه بچه ها تماشا میکنند یاد میگیرند. اتفاقاً پخش این پیام هم خیلی هوشمندانه بود!! چرا که ناگفته پیداست ، اون مادر محترم اگر دلش برای فرزندش میسوخت خیلی راحت میتونست کانال تلویزیونش رو عوض کنه!! شکر خدا چیزی که جدیداً زیاد شده کانالهای جمهوری اسلامیه!!
اینارو گفتم که بگم همه جای دنیا برای تماشای تلویزیون هم فرهنگ قائلند و هم ساعت معینی رو به تماشای تلویزیون اختصاص میدن. اما ایرانی ها هم ساعات زیادی رو به تماشای تلویزیون میپردازن و هم اینکه قدرت این رو ندارند که به بچه هاشون یاد بدن چه برنامه ای رو تماشا کنند و چه برنامه ای رو تماشا نکنند و بگن این برنامه «مناسب سن شما نیست»! ساعت خواب بچه ها هم که قائدتاً باید ساعت 21 باشه و نباید اصلاً تو ساعت پخش برنامه ی عینک آفتابی بیدار باشند!!
در کل بحث دفاع از رضا رشیدپور و برنامه عینک آفتابی رو به هیچ وجه نداشتم اما خواستم بگم این که ما از یک چیزی خوشمون نمیاد دلیل نمیشه که خودخواه باشیم و اون رو به همه تعمیم بدیم. ضمن اینکه اول به خودمون مراجعه کنیم و خودمون رو اصلاح کنیم ، بعد اگر مشکل از ما نبود به نفر مقابل انتقاد کنیم!!
* * *
توی یکی از آیتم های امشب برنامه ی عینک آفتابی یک آیتمی پخش شد که خیلی جالب بود و از معدود آیتمهایی بود که من خوشم اومد!! یکی داشت سخنرانی میکرد و دیگری که خود رشیدپور نقشش رو بازی میکرد مترجم بود ؛ سخنران تو هر 4 کلمش 5 تا لغت انگلیسی به کار می برد بطوری که کلا حضور مترجم رو زیر سوال می برد و قسمت جالب برانگیزش اینجا بود که انگلیسی رو خیلی فارسی بکار میبرد!! مثلا میگفت " ما باید All around the world فعال باشیم!!" . متأسفانه تو خیلی از سخنرانی هایی که می بینیم ، شخص سخنران با وجود اینکه به زبان مسلط نیست اما سعی میکنه با بکار بردن لغات انگلیسی که حتی ممکنه گاهی اشتباه و نابجا بکار ببره به مخاطبش بگه که من خیلی حالیمه و این تأسف باره!!
* * *
بعد از تماشای اون آیتم بالایی یاد یه بزرگداشتی افتادم که همین چندی پیش برای شهرام شب پره برگزار شده بود. البته ربطی به موضوع آیتم بالایی نداشت.
خیلی خوبه که برای بزرگان در هر زمینه ای که فعالیت میکنند ، علمی ، هنری و ... تا زمانی که زنده هستند براشون بزرگداشت بگیریم و به بررسی و نقد کارهاشون بپردازیم و این دلگرمی رو بهشون بدیم که «دیده می شوید»! اما خوبه که وقتی سمینار یا بزرگداشتی برگزار میکنیم در خور شأن اون بزرگواران هم باشه. بزرگداشتی که مهمانانش 10 - 20 نفر بیشتر نیستند و تازه برای فهمیدن مطالب هم باید یک نفر بیاد روی سن و براشون ترجمه کنه که سخنران چی میگه ، شاید - به نظر شخصی من - برگزار نشه سنگین تر باشه. بخصوص تو زمینه ی موسیقی پاپ ، کسی که دعوت میشه و براش تحلیل میشه که مثلا فلان آهنگ رو چه گام و نزدیک به چه دستگاه ایرانی بوده ، باید قبلاً اون آهنگ رو شنیده باشه و باهاش ارتباط برقرار کرده باشه وگرنه اینکه یک قسمت از آهنگ رو بذاریم و بگیم اینجاش اینجوری بود اصلا جالب نیست.
خوبه که برای کارهای بزرگ برنامه ریزی مناسب هم داشته باشیم که بجای بزرگداشت کسی ، طرفمون رو ضایع نکرده باشیم!