جمعه 26 تیر 1394 08:29
حرفی بزن ()
امروز از طریق فیدخوان ، بعضی از پستهای نیکولا رو خوندم. نیکولا واقعاْ خوب مینویسه و من وبلاگشرو دوست دارم. این پست به نظـــرم خیلی جذاب و دوست داشتنی اومد و راستش رو بخواهید انگار خودم هم به نوعی درگیـــر چنین موضوعی بودم ( و فکر میکنم هنوز هم هستم )!! بد ندیدم که این مطلب رو بازنشرش کنم...
" بچهخوبه خانواده نباشید. بچهخوبه بودن اولش کیف میدهد، همه بهبه و چهچه میکنند و لپتان را میکشند و میگوبند «چه بچه خوبی!» و شما توی هر جمعی به خاطر بچهخوبه بودنتان حسابی میدرخشید. اما هر چه بزرگتر شوید نه تنها درخششتان بیشتر نمیشود بلکه روز به روز کمنورتر شده و بهتدریج به جایی میرسید که دیگر کسی شمای بچهخوبه را نمیبیند. هیچکس از شما نمیپرسد چه غذایی دوست دارید، چون همیشه مثل یک بچه خوب هرچه جلوتان گذاشتهاند، خوردهاید. هیچکس از شما نمیپرسد که دوست دارید به مسافرت بروید یا نه، چون شما بچهخوبه خانواده بودهاید و همیشه بدون سر و صدا دنبال دیگران راه افتادهاید، برای هیچکس مهم نیست که شما دیدن فلان برنامه تلویزیون را دوست دارید، بیدار ماندن را دوست دارید، خوردن ماست پر چرب را دوست دارید، چون شما مجبورید به خاطر خوب بودنتان برنامهای را تماشا کنید که دیگران دوست دارند، ساعتی بخوابید که دیگران دوست دارند، و آن مدل ماست کمچرب بیمزهای را بخورید که دیگران دوست دارند. چرا؟ چون شما بچهخوبهاید! بچهخوبه بودن همانقدر ناجور است که بچهبده بودن! طوری باشید که گاهی برایتان بهبه کنند و گاهی اه اه! از ما به شما نصیحت!"