جمعه 27 آذر 1394 10:37
روی برگی بنویس ()
رضا رشیدپور، مجری بازیگری که از طریق Talk Show هایش در رسانهی ملی به شهرت رسید، پس از کش و قوسهای فراوان و ممنوعالفعالیت شدن و بازگشتش به رسانهی ملی، اینبار با برنامهای جدید بصورت اینترنتی بازگشته است و طرفدارانش هر پنجشنبه ساعت ۲۲ منتظر یک Hard Talk جدید و چالشی دیگری هستند.
برنامهی دید در شب به همت مدیران سایت آپارات ساخته شده و با اجرای رضا رشیدپور پنج شنبهها ساعت ۲۲ در فضای مجازی منتشر میشود. تجزیه و تحلیل این برنامه در تخصص حرفهایهاست و منظورم پرداختن به آن نیست. اما نوع انتخاب مهمانها و گفتگوها در این برنامه برای من به عنوان یک بیننده جالب است و نشان از هوش بالای رضا رشیدپور و شناختش از نیاز مخاطب دارد. شاید بتوان یک جورهایی برنامهی UnCut علیرضا امیرقاسمی را که در سالهای نه چندان دور در شبکه ماهوارهای طپش پخش میشد را پدر این برنامه نامید که کارش به چالش کشیدن مهمان است!! در قسمت دوم این برنامه که امیر تتلو به آن دعوت شده بود، در بخشی رضا رشیدپور جملهای را بیان میکند که قابل تأمل است؛ با این مضمون که پدیدههای اجتماعی را با تمام خوبیها و بدیهایش باید دید و ساده گذشتن و نپرداختن به آن مثل داستان کبک و بردن سر زیر برف است!! و به نظرم این حرف، حرف درستی است. جدای از اینکه امیر تتلوها «الگوهای خوبی هستند یا نه؟ خوانندههای خوبی هستند یا نه؟ نوع موسیقیای که ارائه میدهند موسیقی خوبی است یا ضد موسیقی است؟!» و هزاران امیر تتلوهایی که به هر دلیلی در رسانههای رسمی ما جایگاهی ندارند و یا به دلیل ممنوعافعالیت شدنشان، بردن نامشان تبدیل به یک تابو شده، باید آنها را دید و به ایشان پرداخت! چرا که پدیدههای اجتماعی هستند و چه بخواهیم و چه نخواهیم در جامعهی امروز ما طیف گستردهای هستند که نوع موسیقی، نوع بازی، جنس ترانه یا... این تابوها را میپسندند. بنابراین نپرداختن به پدیدههای اجتماعی همچون پاک کردن صورت مسئله است و بستن چشم به روی واقعیتها و حتی نا دیده گرفتن بخش عظیمی از جامعهی ایران است!
دید در شب اثبات این جمله است که "امروزه رسانه فراگیرتر از آن است که بتوان سانسورش کرد!"
اگر پرتاب سیگنال در ایران اختصاصی است و سعی شد سیگنال شبکههایی چون طپش و آی تی ان تضعیف و یا قطع شود،شبکههایی چون فارسیوان و من و تو و جمتیوی و... روی کار میآیند که به مراتب خطرناکتر از قبلیهاست و کانون خانواده را نشانه میگیرند در حالی که اولیها هدفشان سرگرمی بود! و یا رسانهای اجتماعی بنام فیسبوک و توییتر و... متولد میشوند. با نادیده گرفتن و فیلتر کردنشان لاین و وایبر و واتسآپ و اینستا و تلگرام و... متولد میشوند. شاید نیاز جامعه زمانی سانسور کردن و فیلتر و... بود، اما امروزه رسانهی ملی باید بیشتر از این به پدیدههای جامعهی ایران بپردازد و آن هم نه با نگاهی قضاوتگر! بلکه فقط بپردازد! قضاوت را باید به مردم و کارشناسان هر حوزهای سپرد. چه اینکه در طول این سالها خیلیها تبدیل به پدیدههای اجتماعی شدند ولی آنهایی که در خانوادههای با فرهنگ ایرانی جایگاهی نداشتند خود به خود محو شدند. بنابراین رسانهی ملی ما باید از این موضوع درس بگیرد و از مواجهه با پدیدههای نوظهور جامعه نهراسد! رسانهی ملی ما امروز فقط زبان گفتن دارد! اما گوشی شنوا برای درد دلهای بخش بزرگی از جامعهی ایران امروز ندارد!!
برنامهی دید در شب به همت مدیران سایت آپارات ساخته شده و با اجرای رضا رشیدپور پنج شنبهها ساعت ۲۲ در فضای مجازی منتشر میشود. تجزیه و تحلیل این برنامه در تخصص حرفهایهاست و منظورم پرداختن به آن نیست. اما نوع انتخاب مهمانها و گفتگوها در این برنامه برای من به عنوان یک بیننده جالب است و نشان از هوش بالای رضا رشیدپور و شناختش از نیاز مخاطب دارد. شاید بتوان یک جورهایی برنامهی UnCut علیرضا امیرقاسمی را که در سالهای نه چندان دور در شبکه ماهوارهای طپش پخش میشد را پدر این برنامه نامید که کارش به چالش کشیدن مهمان است!! در قسمت دوم این برنامه که امیر تتلو به آن دعوت شده بود، در بخشی رضا رشیدپور جملهای را بیان میکند که قابل تأمل است؛ با این مضمون که پدیدههای اجتماعی را با تمام خوبیها و بدیهایش باید دید و ساده گذشتن و نپرداختن به آن مثل داستان کبک و بردن سر زیر برف است!! و به نظرم این حرف، حرف درستی است. جدای از اینکه امیر تتلوها «الگوهای خوبی هستند یا نه؟ خوانندههای خوبی هستند یا نه؟ نوع موسیقیای که ارائه میدهند موسیقی خوبی است یا ضد موسیقی است؟!» و هزاران امیر تتلوهایی که به هر دلیلی در رسانههای رسمی ما جایگاهی ندارند و یا به دلیل ممنوعافعالیت شدنشان، بردن نامشان تبدیل به یک تابو شده، باید آنها را دید و به ایشان پرداخت! چرا که پدیدههای اجتماعی هستند و چه بخواهیم و چه نخواهیم در جامعهی امروز ما طیف گستردهای هستند که نوع موسیقی، نوع بازی، جنس ترانه یا... این تابوها را میپسندند. بنابراین نپرداختن به پدیدههای اجتماعی همچون پاک کردن صورت مسئله است و بستن چشم به روی واقعیتها و حتی نا دیده گرفتن بخش عظیمی از جامعهی ایران است!
دید در شب اثبات این جمله است که "امروزه رسانه فراگیرتر از آن است که بتوان سانسورش کرد!"
اگر پرتاب سیگنال در ایران اختصاصی است و سعی شد سیگنال شبکههایی چون طپش و آی تی ان تضعیف و یا قطع شود،شبکههایی چون فارسیوان و من و تو و جمتیوی و... روی کار میآیند که به مراتب خطرناکتر از قبلیهاست و کانون خانواده را نشانه میگیرند در حالی که اولیها هدفشان سرگرمی بود! و یا رسانهای اجتماعی بنام فیسبوک و توییتر و... متولد میشوند. با نادیده گرفتن و فیلتر کردنشان لاین و وایبر و واتسآپ و اینستا و تلگرام و... متولد میشوند. شاید نیاز جامعه زمانی سانسور کردن و فیلتر و... بود، اما امروزه رسانهی ملی باید بیشتر از این به پدیدههای جامعهی ایران بپردازد و آن هم نه با نگاهی قضاوتگر! بلکه فقط بپردازد! قضاوت را باید به مردم و کارشناسان هر حوزهای سپرد. چه اینکه در طول این سالها خیلیها تبدیل به پدیدههای اجتماعی شدند ولی آنهایی که در خانوادههای با فرهنگ ایرانی جایگاهی نداشتند خود به خود محو شدند. بنابراین رسانهی ملی ما باید از این موضوع درس بگیرد و از مواجهه با پدیدههای نوظهور جامعه نهراسد! رسانهی ملی ما امروز فقط زبان گفتن دارد! اما گوشی شنوا برای درد دلهای بخش بزرگی از جامعهی ایران امروز ندارد!!