شنبه 21 شهریور 1394 01:29
حرفی بزن ()
بالاخره فیلم شروع شد...
پلان اول : دوربین سقف را نشان میداد...
یک دقیقه گذشت و همچنان یک سقف روی پردهی سینما نقش بسته بود...
دو...
سه...
چهار...
پنج...
هشت دقیقهی اول فیلم ، دوربین بدون حرکت همچنان سقف را نشان میداد...
کم کم صدای حاضران در آمد و تماشاگران در حال ترک سینما بودند...
ناگهان دوربین شروع به حرکت کرد و تختی را نشان داد که رویش یک جانباز بود...
زیرنویسی روی پردهی سینما نقش بست:
این تنها هشت دقیقه از زندگی یک جانباز قطع نخاعی بود و شما طاقتش را نداشتید..!!!
پینوشت : این مطلب رو دیروز در مترو خوندم. روم تأثیر گذاشت و تصمیم گرفتم اینجا منتشرش کنم.