یکشنبه 14 دی 1393 22:19
حرفی بزن ()
توی زندگی یک سری آدمها هستند که وجودشون در کنارت برات خیلی مهمه و در کنارشون احساس دلگرمی و خشنودی داری. انگار ته دلت قرص میشه وقتی کنارت هستند...
مطمئناً اعضای خانواده همین حس رو برای ما به ارمغان میآورند. اما همپای اعضای خانواده ، دوستان خوب نعمت بزرگی محسوب میشن. دوستانی که لحظات زیبایی رو برات میسازن و بودنشون خیلی برات مهم و دلگرمی بخشه.
من دوستان خوبی دارم اما فقط دو تا رفیق دارم! مهدی و میلاد! مهدی رو که سالهای زیادیه که از رفاقتمون میگذره...
و اما میلاد...
به طور حتم ، بدون لحظهای درنگ و شک ، اگر از من بپرسید که طی 3 سال فعالیت توی محل کار قبلیت زمانی هم بوده که از بودنت در اونجا راضی بوده باشی جواب میدم :
"فقط و فقط دورهای که با میلاد آشنا و همکار شدم و این دوستی و رفاقت به لطف خدا ادامه پیدا کرد..."
میلاد یک دوست و رفیق فوقالعادست. ازش خیلی چیزها یاد گرفتم.
راستش من فردا امتحان دارم اما نشستم پای اینترنت چون تو دلم یه حسی بوجود اومده که دلم میخواست بشینم و بنویسم...
سر شب میلاد بهم زنگ زد و طبق معمول کلی با هم صحبت کردیم. از تصمیم جدیدی که برای زندگیش گرفته به من گفت؛ از اینکه میخواد کوچ کنه و از تهران بره و با همسرش توی شهر دیگهای سمت شمال کشور زندگی کنه. گرچه حتماً سالی یکی دوبار مسیرم به اون طرف میخوره و بدون شک میرم به دیدنشون اما از لحظهای که شنیدم قصد فروش خونهشون رو گرفتن و قصد رفتن دارن دلم بدجوری گرفته ...
البته براشون خوشحالم و مطمئنم جایی که میرن حتماً موقعیتی به مراتب بهتر و بالاتر از الان خواهد بود ، اما چه کنم که کمی خودخواهم و دلم برای میلاد تنگ میشه.
براشون آرزومندم که هر جا میرن روز به روز موفقتر از گذشته باشن...
میلاد جان دلم برات تنگ میشه... حتی از همین الان... پیش از موعد دلم برات تنگ شده... خیــــــــــــلــــــــــــــــــی
دلم گرفته و فقط میخوام به آهنگ حسین زمان گوش کنم...
مطمئناً اعضای خانواده همین حس رو برای ما به ارمغان میآورند. اما همپای اعضای خانواده ، دوستان خوب نعمت بزرگی محسوب میشن. دوستانی که لحظات زیبایی رو برات میسازن و بودنشون خیلی برات مهم و دلگرمی بخشه.
من دوستان خوبی دارم اما فقط دو تا رفیق دارم! مهدی و میلاد! مهدی رو که سالهای زیادیه که از رفاقتمون میگذره...
و اما میلاد...
به طور حتم ، بدون لحظهای درنگ و شک ، اگر از من بپرسید که طی 3 سال فعالیت توی محل کار قبلیت زمانی هم بوده که از بودنت در اونجا راضی بوده باشی جواب میدم :
"فقط و فقط دورهای که با میلاد آشنا و همکار شدم و این دوستی و رفاقت به لطف خدا ادامه پیدا کرد..."
میلاد یک دوست و رفیق فوقالعادست. ازش خیلی چیزها یاد گرفتم.
راستش من فردا امتحان دارم اما نشستم پای اینترنت چون تو دلم یه حسی بوجود اومده که دلم میخواست بشینم و بنویسم...
سر شب میلاد بهم زنگ زد و طبق معمول کلی با هم صحبت کردیم. از تصمیم جدیدی که برای زندگیش گرفته به من گفت؛ از اینکه میخواد کوچ کنه و از تهران بره و با همسرش توی شهر دیگهای سمت شمال کشور زندگی کنه. گرچه حتماً سالی یکی دوبار مسیرم به اون طرف میخوره و بدون شک میرم به دیدنشون اما از لحظهای که شنیدم قصد فروش خونهشون رو گرفتن و قصد رفتن دارن دلم بدجوری گرفته ...
البته براشون خوشحالم و مطمئنم جایی که میرن حتماً موقعیتی به مراتب بهتر و بالاتر از الان خواهد بود ، اما چه کنم که کمی خودخواهم و دلم برای میلاد تنگ میشه.
براشون آرزومندم که هر جا میرن روز به روز موفقتر از گذشته باشن...
میلاد جان دلم برات تنگ میشه... حتی از همین الان... پیش از موعد دلم برات تنگ شده... خیــــــــــــلــــــــــــــــــی
دلم گرفته و فقط میخوام به آهنگ حسین زمان گوش کنم...
تو نباشی ...
همه ی ِ دریاها طوفانی میشن
تو نباشی ...
همه ی ِ پرستوها پر میکشن
تو نباشی ...
آینه ها لحظه به لحظه میشکنن
تو نباشی ...
همه ی ِ غنچه ها پرپر میزنن
.
تویه آرامش ِ چشمای ِ تو آروم میگیرم
تو میخندی و همینجا
زیر ِ بارون میمیرم
تویه آرامش ِ چشمای ِ تو آروم میگیرم
تو میخندی و همینجا
زیر ِ بارون میمیرم
.
.
.
تو نباشی ..
همه ی ِ جهانم از هم میپاشه
دیگه هیچ ستاره ای
نمی تونه زنده باشه
تو همه دلخوشی ِ.دنیای ِ دلگیر ِ منی
تو خود ِ منی که روح ِ
منو آتیش میزنی
.
تو نباشی ...
همه ی ِ دریاها طوفانی میشن
تو نباشی ...
همه ی ِ پرستوها پر میکشن
تو نباشی ...
آینه ها لحظه به لحظه میشکنن
تو نباشی ...
همه ی ِ غنچه ها پرپر میزنن
.
تویه آرامش ِ چشمای ِ تو آروم میگیرم
تو میخندی و همینجا
زیر ِ بارون میمیرم
تویه آرامش ِ چشمای ِ تو آروم میگیرم
تو میخندی و همینجا
زیر ِ بارون میمیرم
همه ی ِ دریاها طوفانی میشن
تو نباشی ...
همه ی ِ پرستوها پر میکشن
تو نباشی ...
آینه ها لحظه به لحظه میشکنن
تو نباشی ...
همه ی ِ غنچه ها پرپر میزنن
.
تویه آرامش ِ چشمای ِ تو آروم میگیرم
تو میخندی و همینجا
زیر ِ بارون میمیرم
تویه آرامش ِ چشمای ِ تو آروم میگیرم
تو میخندی و همینجا
زیر ِ بارون میمیرم
.
.
.
تو نباشی ..
همه ی ِ جهانم از هم میپاشه
دیگه هیچ ستاره ای
نمی تونه زنده باشه
تو همه دلخوشی ِ.دنیای ِ دلگیر ِ منی
تو خود ِ منی که روح ِ
منو آتیش میزنی
.
تو نباشی ...
همه ی ِ دریاها طوفانی میشن
تو نباشی ...
همه ی ِ پرستوها پر میکشن
تو نباشی ...
آینه ها لحظه به لحظه میشکنن
تو نباشی ...
همه ی ِ غنچه ها پرپر میزنن
.
تویه آرامش ِ چشمای ِ تو آروم میگیرم
تو میخندی و همینجا
زیر ِ بارون میمیرم
تویه آرامش ِ چشمای ِ تو آروم میگیرم
تو میخندی و همینجا
زیر ِ بارون میمیرم