منوی اصلی
آریــــــــــــوداد
آریوداد در ایران باستان به معنای داده و فرزند ایران بوده است
  • این روزها بعلت تعطیلی دانشگاه‌ها و شیوع پاندمی کرونا ، آموزش‌های مجازی و مصائب و مشکلاتش بحث داغ این روزهای دانش‌آموزان و دانشجویان است. بطور مثال سامانه سما لایو با وجود اینکه امکانات خوبی به نظر دارد، اما مشکلات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری زیادی نیز دارد که کار با آن را بسیار سخت کرده است؛ از قطع و وصل صدا تا ارورهای عجیب گاه و بیگاه.
    به این فکر میکردم که مکتب خانه چه بستر و آرشیو خوبی از کلاس‌های اساتید مجرب دانشگاه‌های معتبر دارد و ای کاش از تمامی رشته‌ها این درس‌ها ضبط می‌شد. آموزش با شیوه مکتب خانه بسیار آموزنده‌تر از آموزش مجازی به شیوه فعلی است که نه درسش مشخص است و نه جزوه!


    آخرین ویرایش: پنجشنبه 22 آبان 1399 18:17

    ارسال دیدگاه
  • پس از انصراف از رشته مهندسی رباتیک و اشتغال به کار و ازدواج ، تحصیل را در مقطع کاردانی حسابداری در دانشگاه علمی کاربردی ادامه دادم. تفاوت این دو رشته از زمین تا آسمان بود! مهندسی رباتیک را خیلی دوست داشتم اما شرایط به گونه‌ای پیش رفت که نشد ادامه بدهم. از طرفی خیلی آینده روشنی در زمینه اشتغال و درآمد برایش قائل نبودم. در عوض حسابداری رشته مورد علاقه من نبود. اگرچه هرگز از آن متنفر نبودم اما عاشقش هم نبودم! و اتفاقا به نظرم از نظر آینده شغلی بهتر از مهندسی رباتیک بود و به این سبب این رشته را انتخاب کردم و به قولی رویش سرمایه‌گذاری کردم.
    پس از فارغ‌التحصیلی در مقطع کاردانی ، در مقطع کارشناسی هم ثبت نام کردم. یک ترم خواندم و اگرچه رشته حسابداری بود اما گرایش عجیب و غربیش را نمی‌پسندیدم. بنابراین پس از یک ترم از آن انصراف دادم و حالا در یک دانشگاه دیگر قرار است ادامه تحصیل بدهم! 
    از فردا باید در کلاس‌های آنلاین شرکت کنم که به سبب اعلام نتایج دیرهنگام سنجش تقریبا نیمی از کلاسها را از دست داده‌ام. ترم قبل نیز با توجه به شیوع کرونا کلاس‌های آنلاین اسمی در میان بود اما عملا با توجه به مشکلات عدیده‌ای که در سامانه وجود داشت کلاسی تشکیل نشد و حداکثر به اشتراک‌گذاری فایل گذشت. ظاهرا این ترم شرایط کلاس‌ها تغییر کرده و دوران جدیدی را از فردا تجربه خواهم کرد!


    آخرین ویرایش: چهارشنبه 21 آبان 1399 22:37

    ارسال دیدگاه
  • از آخرین پستی که اینجا گذاشتم خاطرم نیست که چند وقت میگذره!  این پست کاندیدای آخرین پست من در سال ۹۴ میتونه باشه! سالی که گذشت پر از فراز و نشیب برای من بود اما اگر در انتها SUM بگیرم نتیجه نهایی حتماً مثبت خواهد بود! سال نوی امسال به لحاظ مالی کمی سخت برای من شروع شد و در دومین ماه با شروع روند محیاسازی بساط عروسی سخت‌تر هم شد اما این سختی لذت خاصی رو هم به همراه داشت مثل لذت از نوشیدن فنجانی قهوه‌ی تلخ! شیرین کننده‌ی این قهوه خریدن خونه‌ی نقلیمون بود که با کمک خانواده‌هامون و وام مسکن یه واحد ۸-۳۷ متری توی محله‌ی جلیلی خریدیم! بعدتر اما فشار سختی‌ها رو بیشتر روی شونه‌هام حس کردم! جوری که واقعاً شب قبل از عروسیم دیگه اشکم داشت در میومد!

    و اما صبح روز عروسی!

    در چند سال گذشته با توجه به اینکه کلاً از بانک رفاه خوشم نمیومد هرگز از دستگاه‌های  ATMاش هم استفاده نمی‌کردم اما اون روز با توجه به اینکه نیاز به پول نقد داشتم و همه‌ی  ATMهای محلمون هم بطور خودجوش از کار افتاده بودند تا یک مراسم آشتی‌کنان بین من و بانک رفاه راه بندازن ، مجبور به استفاده و آشتی با این بانک و ATMاش شدم! اما چشمتون روز بد نبینه! فکر کن...! صبح زود روز جمعست و همین‌طور روز عروسیت! قرار آرایشگاه داری و ماشین گل زدن و...! کارت رو وارد دستگاه کوفتی بانک رفاه کردم پیغامی اومد که رمز رو بزنم... رمز رو وارد کردم و چند دقیقه دستگاه بدون اینکه واکنشی از خودش نشون بده در همون حالت موند و بعد...
    متأسفانه در حال حاضر قادر به ارائه‌ی سرویس نمی‌باشیم!
    و کارت من رو بلعید!!
    من از اون دسته آدمهایی هستم که معتقدم نباید همه‌ی پول‌ها یک جا باشه! بخش اعظمی از پول‌هام توی همون کارتی بود که بلعیده شد! اما مبلغی هم توی یک کارت دیگه داشتم که میتونستم یه جوری روزم رو به شب برسونم بدون اینکه برنامه‌هام به هم بریزه ولی در کل فکر کن اون همه استرس روز عروسی رو داشته باشی و این اتفاق هم بیفته برات! البته امیدوارم این اتفاق برای کسی نیفته!

    و اما غروب روز عروسی!

    آقا چشمت روز بد نبینه! رفتیم باغ و عمارت و عکس و فیلم ... و بعد هم رفتیم آتلیه و عکس‌هامون رو گرفتیم و دیگه آماده بودیم برای رفتن به سمت تالارمون! ماشین گفت من روشن نمی‌شم که نمی‌شم!! آقا مگه داریم؟! مگه میشه؟! تا الان خوب بودی تو رو خدا روشن شو!! دیگه کار به جایی رسید که یکی از اعضای گروه فیلمبرداری که آقا بود چند نفر رو صدا کرد و ماشین رو هل دادن!! فکر کن عروس و دوماد تو ماشین نشستن و عده‌ای هم دارن هل میدن ماشینو! هیچی دیگه ماشین روشن شد و یک متر اون طرف‌تر خاموش شد! اصلا یه وضعی!! دیگه کسبه و اهل محل اومدن و هرکی یه سوییچ داد گفت بیا با ماشین من برو! دمشون گرم چقدر مرد بودن اهالی شهر ری! ( آتلیه اونجا بود ) اما خب به هر زور و زری بود ماشین رو روشن کردیم و دیگه رفتیم تالار...

    زندگی مشترک

    زندگی مشترک ما شکر خدا خوب بوده و هست. اما بعد از عروسی افتادیم توی سراشیبی سقوط! یک ماه بعد از عروسیم بی‌کار شدم! حدود دو - سه ماه بی‌کار بودم و بدنبال کار و در عین حال تلاشم رو هم میکردم که برگردم سر کار قبلیم. تلاش‌هام جواب داد و خدا خواست و بالاخره برگشتم به کارم. اما مدتی که بی‌کار بودم خیلی به ما سخت گذشت.
    شکر خدا حالا کَم-کَمَک داریم روی غلطک میفتیم! این روزها و هفته‌های پایانی سال اصلا زمانی برای سر خاروندن نداشتم چه رسد به وبلاگ‌نویسی! الان دغدغه‌ام دانشگاهمه که تو این مدت بدجوری ازش غافل شدم. یعنی اصلا فرصت نکردم برم کلاس یا حتی تو خونه خودم بخونم. سال که دیگه لحظه‌های آخرشه. از خدا می‌خوام که این ساعت‌های پایانی به خوبی سپری بشه و سال نو سالی سرشار از سلامتی و شادابی برای هممون باشه و بتونم به درس و دانشگاهم هم برسم.

    خدایا تو خیلی مهربونی و خیلی در تمام این سالها دستم رو گرفتی و از لبه‌ی پرتگاه‌ها نجاتم دادی که تنها منجی تو هستی و من چه بد بنده‌ای هستم که هرگز اونقدر و اونجور که باید شکرانه‌ی سلامتیم و داشته‌هام و داده‌هاتو به جا نیاوردم.
    خدایا شکرت که خوبم.
    خدایا شکرت که من و همسرم خوبیم.
    خدایا شکرت که دل‌هامون شاده.
    خدایا شکرت بخاطر همه‌ی چیزهایی که بهمون دادی و همه‌ی چیزهایی که ازمون گرفتی چون به صلاحمون بود.
    خدایا از مال دنیا هم بی‌نصیبمون نذار اما قبلش جنبه‌اش رو هم به ما بده که اگه روزی دستمون به دهنمون رسید دست‌گیر هم باشیم.

    خدایا دوستت دارم و ازت میخوام سال ۱۳۹۵ سال خوب و خوش و پر از سلامتی برای من و همسرم و خانواده‌هامون و تمام دوستان حقیقی و مجازیم باشه.
    یا حق...

    تهران - جلیلی - خونه‌ی نقلیمون!
    ۹۴... تمام...


    آخرین ویرایش: جمعه 28 اسفند 1394 09:12

    ارسال دیدگاه
  • World food project

    امروز برنامه‌ی مستندی از تلویزیون تماشا می‌کردم که درباره‌ی تأثیرات ناشی از دخالت انسان‌ها در محیط زیست روی کره‌ی زمین بود. در بخش انتهایی برنامه پروژه‌ای نمایش داده شد که در واقع یک فریزر خیلی بزرگ محسوب میشه! فریزری برای انواع مواد غذایی و انواع و اقسام بذرهای گونه‌های گیاهی و خوراکی اعم از گندم و برنج و ...


    آخرین ویرایش: یکشنبه 13 دی 1394 14:53

    ارسال دیدگاه
  • من امروز ، ده سال قبل - آریوداد

    اصولاً ذات انسان به گونه‌ای است که هرگز از موقعیت کنونی خویش راضی نیست و این رمز پیشرفت و تکامل انسان از دیرباز تاکنون بوده است ؛ چه اینکه اگر چنین نبود چه بسا هنوز هم انسان غار نشین بود!


    آخرین ویرایش: شنبه 3 مرداد 1394 14:34

    ارسال دیدگاه
تعداد صفحات : 5 1 2 3 4 5
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات