پیش گویی خدا از ولادت امام حسین و ادامه نسل ائمه از او و رضایت پیامبر و زهرا زه ولادت و شهادت آن حضرت به این شرط الكافی ج1 464 باب مولد الحسین بن علی ع
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكَ بِمَوْلُودٍ یُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ عَلَى رَبِّیَ السَّلَامُ لَا حَاجَةَ لِی فِی مَوْلُودٍ یُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَعَرَجَ ثُمَّ هَبَطَ ع فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ امام صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام بر محمد صلى اللَّه علیه و آله نازل شد و گفت: اى محمد! خدا ترا مژده میدهد بمولودى كه از فاطمه متولد شود و امت تو او را بعد از تو میكشند
فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ عَلَى رَبِّیَ السَّلَامُ لَا حَاجَةَ لِی فِی مَوْلُودٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَعَرَجَ جَبْرَئِیلُ ع إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ هَبَطَ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّكَ یُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ یُبَشِّرُكَ بِأَنَّهُ جَاعِلٌ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْإِمَامَةَ وَ الْوَلَایَةَ وَ الْوَصِیَّةَ فرمود: اى جبرئیل! سلام بپروردگارم، مرا بمولودى كه از فاطمه متولد شود و امتم او را بكشند نیازى نیست، جبرئیل بآسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و همان سخن را گفت، پیغمبر فرمود: اى جبرئیل! سلام بپروردگارم مرا بمولودى كه از فاطمه متولد شود و امتم او را بكشند نیازى نیست، جبرئیل بآسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و گفت: اى محمد! پروردگارت بتو سلام میرساند و ترا مژده میدهد كه امامت و ولایت و وصیت را در ذریه آن مولود قرار میدهد،
فَقَالَ قَدْ رَضِیتُ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى فَاطِمَةَ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُنِی بِمَوْلُودٍ یُولَدُ لَكِ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ لَا حَاجَةَ لِی فِی مَوْلُودٍ مِنِّی تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَأَرْسَلَ إِلَیْهَا أَنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْإِمَامَةَ وَ الْوَلَایَةَ وَ الْوَصِیَّةَ فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ أَنِّی قَدْ رَضِیتُ فَ فرمود: راضى گشتم، سپس نزد فاطمه فرستاد كه خدا مرا بمولودى مژده میدهد كه از تو متولد مىشود و پس از من امتم او را میكشند، فاطمه پیغام داد كه مرا بمولودى كه امت تو او را پس از تو بكشند نیازى نیست، پیغمبر پیغام داد كه خدا امامت و ولایت و وصیت را در ذریه او قرار داده، او هم پیغام داد كه من راضى گشتم.
حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی «پس بناخوشى او را آبستن شد و بناخوشى زائید و از آبستن شدن تا از شیر گرفتنش سى ماه بود، و چون بقوت رسید و چهل ساله شد، گفت: پروردگارا! مرا وادار كن تا نعمت ترا كه بمن و بپدر و مادرم انعام كردهئى سپاسگزارم و عملى شایسته كنم كه پسند تو باشد و بعضى از فرزندانم را شایسته كن»
فَلَوْ لَا أَنَّهُ قَالَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی لَكَانَتْ ذُرِّیَّتُهُ كُلُّهُمْ أَئِمَّةً- اگر او نمىفرمود: بعضى از فرزندانم را شایسته كن، همه فرزندان آن حضرت امام میشدند،
وَ لَمْ یَرْضَعِ الْحُسَیْنُ مِنْ فَاطِمَةَ ع وَ لَا مِنْ أُنْثَى كَانَ یُؤْتَى بِهِ النَّبِیَّ فَیَضَعُ إِبْهَامَهُ فِی فِیهِ فَیَمَصُّ مِنْهَا مَا یَكْفِیهَا الْیَوْمَیْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَیْنِ ع مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ وَ لَمْ یُولَدْ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ إِلَّا عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع
و امام حسین از فاطمه علیها السلام و از هیچ زن دیگر شیر نخورد، بلكه او را خدمت پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله مىآوردند و آن حضرت انگشت ابهامش را در دهان او میگذارد و او باندازهاى كه دو روز و سه روزش را كفایت كند، از آن میمكید، پس گوشت حسین علیه السلام از گوشت و خون رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله روئید. و فرزندى شش ماهه متولد نشد، جز عیسى بن مریم علیه السلام و حسین بن على علیهما السلام.
السلام علیك یا ابامحمد یا حسن بن
علی علیه السلام
السلام
علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام
عبدالله
بن حسن چون از شجره امام حسن علیه السلام بود جگر داشت رفت،كی قدرت داشت توی اون وضعیت
بره، مردهاش میترسند.این زخم های روی بدن عبدالله از همون آتیش كوچه ی بنی هاشم
بوده،لذا وقتی تیر به قلب ابی عبدالله هم زدند،مقتل خوارزمی سُنی میگه:امام حسین
علیه السلام فرمود: والله قتلنی.....و..... (دومی و اولی
لعنت الله علیهم ) این را خوارزمی در مقتلش می نویسد. عبدالله اول صدا زد
واعما(وای عمو) و بعد صدا زد وا اُما(وای مادر) در چه زمانی صدا زده؟ امام صادق
علیه السلام نشسته بود توی خونه دیدند زنی دوید گریه كنان اومد، فرمود :چی شده
؟گفت:آقا جان الان توی بازار یه زن داشت راه میرفت،پاش لیز خورد، خورد زمین،گفت:
خدا لعنت كنه قاتلا ن حضرت زهرا سلام الله علیها رو،چرا این حرف رو زد؟چون خورد
زمین،شنیده حضرت زهرا سلام الله علیها خورده زمین، این بچه هم دستش جدا شده،اون
وقت مادرش تو خیمه رو صدا میكنه؟امشب مهمان امام حسن و امام حسین علیهم السلام
هستیم،از امام حسن علیه السلام سئوال كردند:آقاجان چرا اینقدر پیر شدید؟ سخت ترین
لحظات عمرتان کی بود؟ فرمود اون لحظه که دستم تو دست مادرم بود تو کوچه مادر سیلی
خورد.
اَلسَّلامُ
عَلیَ الْمنحورُ فی الوَری.
سلام
بر آنكه سرش را از قفا بریدند
هر کس دلش به کرببلا مبتلاتر است
در خیمه گاه سینه او کربلاتر است
هیأت برایم از همه جا خوبتر ولی
حال و هوای کرببلا با صفاتر است
ما با شب و بلا وغم آشنا ولی
شام وغم وبلای حرم آشنا تر است
وقتی برای کرببلا گریه میکنیم
آری دعای فاطمه ما را سزاتر است
در شعله غمش همه دلها که سوختند
آن دل که شعله ورتر بشود کیمیاتر است
آتش گرفته ای که مَحرم به او شوی
مُحرم در آتش وغم بالاتراست
ما پیکر مقطع الاعضا ندیده ایم
هرچه بیان کنیم از آن بوریاتر است
مارا خلیل روضه ارباب خواستند
این انتصاب از همه مارا رواتر است.
دو شب
توی محرم ما میریم گودال یكی عاشوراست،یكی هم امشب،تو بغل مادر بود جگر باباش امام
حسن علیه السلام پاره شد، شب عاشورا همه دارند حرف میزنند، این بچه از سروکول ابی
عبدالله بالا میره،عزیز كرده ی حسین است،كسی بهش حرف نمیزنه،آرام آرام اشک عمو رو
پاک میکنه ،دید قاسم داداشش حرف زد، وقتی عمو به قاسم فرمود :فردا به بلای عظیم تو
را میکشند،عمو با همه حرف زد الا من،مگه من سرباز نیستم براش، لذا وقتی دید علی
اصغر رو برد،فهمید كار رو باید انجام بده ،وقتی عمو شیر خوار رو سرباز حساب
میكنه،منم باید برم،عمو من مثل بابام تحمل ندارم،اسارات مادرم و عمه هامو ببینم،
منو با خودت ببر،من دق میكنم، دستش را به دستش بست زینب، فرمود :زینب جان این بچه رو دوره كنید،این
بچه نیاد ،این بچه بیاد میكشنش،توی كربلا دو تا طفل دویدند سوی گودال، تا صدای ابی
عبدالله رو شنیدند،اولیش یه بچه كوچیكتر بود،دوید از خیمه ها بیرون،یه نامردی گفت:الان
داغش رو به دل مادرش میگذارم،اون بچه رو به شهادت رساند ، عبدالله تا این صحنه رو
دید گفت: عمه من هم باید برم.
کشته ی دوست شدن در نظر مردان است
بس بلا بیشترش دور و برمردان است
یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد
در دل کودک اینها جگر مردان است
همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند
این پسر بچه ی خیمه پدر مردان است
بست عمامه همه یاد جمل افتادند
این پسر هر که باشد پسرمردان است
نیزه گرفتن که چنان چیزی نیست
دست بردست گرفتن هنرمردان است
بگذارید ببینند خودش یک حسن است
حبس در خیمه شدن برضررمردان است
گرچه ابن الحسنم پر شدم از ثارالله
بنویسید مرا یا بن ابی عبدالله
مصحف ما چه به هم ریخت تنت وای عمو
چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو
همه ی رخت تو غارت نشده پاره شده
بسته یک پارچه با پا زدنت وای عمو
امدم تا که اجازه بدهی ویک یک
تیرها را بکشم از بدنت ای وای عمو
جان ندادی هنوز همه بالای سرت جمع شدند
چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو
آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم چه
بکشم از بدنت یا دهنت وای عمو
در عرش
وفرش صحبت صحن و سرای توست
حسین
پیداست که لوای دوعالم لوای توست
در مجلست کلیم شدن پخش میکنند
این جلوه های موسوی در عزای توست
درما تو جلوه میکنی وگریه میکنیم
این یا حسین گفتن ما هم صدای توست
در این دو ماه دین خدا رشد میکند
اینها تمام از برکات عزای توست
خونت که ریخت مالک هستی شدی حسین
پس مکه وزمین نجف هم برای توست
جوینده کمال به شهر تو میرسد
بالاتر از بهشت خداکربلای توست
كیا
كربلا نرفتن؟از زینب امشب بگیرند
وقتی
نگاه کرد دید امام چهارم دستاش بسته است،پاهاش بسته است، اومده دم گودال داره با
یه حالتی نگاه میكنه، دید جان امامش در خطره ،زینب دوید گفت تو را چه میشود عزیز
برادر، فرمود: عمه جان اینا بدنهای خودشان را دفن کردند، بدن بابای غریبم رو ی خاک
افتاده است، فرمود: جان برادر یه روز میاد اینقدر عاشقای ما کربلا میان ، آی بی بی
زینب تو این جمع خیلی ها كربلا نرفتن...
جوینده کمال به شهر تو میرسد
بالاتر از بهشت خداکربلای توست
با گریه میشود به فیوضات تو رسید
پس روضه تو واسطه فیضهای توست
صوت الحزین زینب تو شیعه پرور است
سوز صداش باطن کرببلای توست
شب
زینب و بچه های زینب است ،بچهای زینب، قدوبالایی نداشتند، زره برتن نداشتند ،وقتی
میخواست شمشیر و بر كمر ببندند دید شمشیر به زمین كشیده میشود،لذا دیدی این
بسیجیها میخواستند تو جبهه بدوند اسلحه رو گردنشون میبستند یعنی حمایل میكردند،
بند شمشیر را حمایل بستن، اومدن در خیمه دایی جان اجازه بده بریم میدان، فرمود: با
مادرتان بیایید. صدای زینب بلند شد داداش من اینجام ، ابی عبدالله فرمود:زینب جان
اینی كه به اینها گفتم با تو بیاییند،میخواستم یه بار دیگه ببینمت،عجب خواهر و
برادری، وقتی اومدن خواستگاریش، اومد عبدالله بن جعفر ابن ابی طالب، بی بی زینب
عرض كرد، بابا عبدالله باباش كه جعفر عموی من است مرد خوبی است، اما شرط دارم هرجا
حسینم رفت منم برم ، من باید هرروز حسینم رو ببینم ، من بی حسین میمیرم،هر شب شیر
به بچه هاش داد به عشق حسین،هر كی به عشق یه كسی شیر به بچه هاش بده بچه هاش شكل
همون میشن،این بچه ها فقط بلدند بگن حسین، وقتی از مدینه اومد به عبدالله نگفت بچه
ها رو بفرست ،وسط راه دیدند دو سوار میاد، عباس علیه السلام دید بچه های زینب
هستند، دست و پای مادر را بوسیدند نامه عبدالله را تقدیم کردند ،عبدالله گفته:
زینب جان بچه ها را ببر من که مریضم، اینا فدای حسین باشند،زینب خوشحال شد،نامه رو
آورد، ام لیلا اکبررو فرستاده، ام البنین عباس رو،فقط زینب قربانی نداشت كه
اومدند، تا وارد میدان شدن، گفتند:
امیری
حسین و نعم الامیر ما بچه های زینبیم، عمر سعد صداش دراومد عجب خواهری است
زینب،بعضی ها گفتند این دو تا بچه رو مثل قاسم كشتند یعنی له شدند،ابی عبدالله
اومد بالای سر این بچه ها،سپاه دشمن گرگند،اگر حسین یكی رو ببره سر اون یكی رو
میبریدند ،ابی عبدالله هردو را بغل گرفت،خون از سر و روشون میریزه،بدنشون جای جای
نیزه است، زینب نیومد بیرون از خیمه،فرمود:من ترسیدم حسینم خجالت بكشه، ام سلمه
میگه بعد ازدواج زینب، رفتم در خانه زینب دیدم گریه میکنه،گفتم زینب چی شده؟
فرمود: سه روزه حسینم رو ندیدم، رفتم در خونه حسین دیدم حسینم دارد گریه میکنه
،گفتم بیایید پیش زینب،زینب داره گریه میكنه، اومد آقا دیدند زینب خواب است آفتاب
روی صورت خواهر، ایستادند مقابل آفتاب بیدار شد،زبان حال اینه عرض کرد داداش یه
روز تلافی میکنم، اومد تو گودال، طوری نشست سایه روی بدن داداش افتاد، حسین....
برتری عاشورا نسبت به سایر روز های شهادت معصومین
علل الشرائع مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ بَشَّارٍ الْقَزْوِینِیُّ عَنِ الْمُظَفَّرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنْ سَهْلٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ- در كتاب علل الشرائع از عبد اللَّه بن فضل روایت میكند كه گفت:
قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- كَیْفَ صَارَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ یَوْمَ مُصِیبَةٍ وَ غَمٍّ وَ جَزَعٍ- وَ بُكَاءٍ دُونَ الْیَوْمِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ الْیَوْمِ الَّذِی مَاتَتْ فِیهِ فَاطِمَةُ ع- وَ الْیَوْمِ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع- وَ الْیَوْمِ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحَسَنُ ع بِالسَّمِّ
به امام جعفر صادق علیه السّلام گفتم: یا بن رسول اللَّه! چرا روز عاشورا روز مصیبت و غم و اندوه و گریه است ولى روز رحلت پیامبر معظم اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و روز شهادت حضرت زهراى اطهر و روز شهادت امیر المؤمنین و روز شهادت امام حسن علیهم السّلام این طور نیست!؟
فَقَالَ إِنَّ یَوْمَ قَتْلِ الْحُسَیْنِ ع- أَعْظَمُ مُصِیبَةً مِنْ جَمِیعِ سَائِرِ الْأَیَّامِ- وَ ذَلِكَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكِسَاءِ- الَّذِینَ كَانُوا أَكْرَمَ الْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ كَانُوا خَمْسَةً- فَلَمَّا مَضَى عَنْهُمُ النَّبِیُّ- بَقِیَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع- فَكَانَ فِیهِمْ لِلنَّاسِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ- فَلَمَّا مَضَتْ فَاطِمَةُ ع كَانَ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ- وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع لِلنَّاسِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ- فَلَمَّا مَضَى مِنْهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ- كَانَ لِلنَّاسِ فِی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ- فَلَمَّا مَضَى الْحَسَنُ ع كَانَ لِلنَّاسِ فِی الْحُسَیْنِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ- فرمود: روز شهادت امام حسین علیه السّلام از سایر روزها بزرگتر است. زیرا اصحاب كساء كه گرامىترین خلق خدا بشمار میرفتند پنج نفر بودند.هنگامى كه پیغمبر اعظم صلّى اللَّه علیه و آله از میان ایشان رفت حضرت امیر با فاطمه زهراء و حسن و حسین علیهم السّلام باقى ماندند. دل مردم از دیدن ایشان تسلى و تسكین پیدا میكرد. موقعى كه حضرت زهراء را شهید كردند قلب مردم بوسیله دیدار حضرت امیر و حسن و حسین علیهم السّلام تسلى مىیافت. وقتى حضرت امیر را شهید نمودند دل مردم به دیدن حضرت حسنین علیهما السّلام خوش بود. موقعى كه امام حسن را شهید كردند چشم مردم بحضرت امام حسین باز میشد.
فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ- لَمْ یَكُنْ بَقِیَ مِنْ أَصْحَابِ الْكِسَاءِ أَحَدٌ لِلنَّاسِ- فِیهِ بَعْدَهُ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ فَكَانَ ذَهَابُهُ كَذَهَابِ جَمِیعِهِمْ- كَمَا كَانَ بَقَاؤُهُ كَبَقَاءِ جَمِیعِهِمْ- فَلِذَلِكَ صَارَ یَوْمُهُ أَعْظَمَ الْأَیَّامِ مُصِیبَةً- اما هنگامى كه امام حسین را شهید نمودند كسى از اصحاب كساء علیهم السّلام باقى نمانده بود كه مردم به وى دلخوش كنند. پس شهید شدن امام حسین مثل این بود كه عموم اصحاب كساء شهید شده باشند، همچنان كه باقى بودن آن حضرت نظیر این بود كه جمیع ایشان باقى باشند. بدین لحاظ است كه مصیبت روز عاشورا از مصیبت كلیه روزها بزرگتر است.
قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ الْهَاشِمِیُّ- فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- فَلِمَ لَمْ یَكُنْ لِلنَّاسِ فِی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ- مِثْلُ مَا كَانَ لَهُمْ فِی آبَائِهِ ع فَقَالَ بَلَى عبد اللَّه بن فضل میگوید: به امام جعفر صادق علیه السّلام گفتم: یا بن رسول اللَّه! چه مانعى داشت كه بعد از امام حسین چشم مردم بحضرت امام زین العابدین علیه السّلام باز شود، همان طور كه به پدران آن بزرگوار باز میشد!؟ فرمود: آرى
إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ كَانَ سَیِّدَ الْعَابِدِینَ- وَ إِمَاماً وَ حُجَّةً عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ آبَائِهِ الْمَاضِینَ- وَ لَكِنَّهُ لَمْ یَلْقَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ لَمْ یَسْمَعْ مِنْهُ- حضرت على بن الحسین بعد از پدران خود بزرگ عابدین و امام و حجت بر خلق بود. ولى در عین حال پیامبر اكرم اسلام را ندیده بود و چیزى از آن حضرت نشنیده بود.
وَ كَانَ عِلْمُهُ وِرَاثَةً عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ النَّبِیِّ ص- وَ كَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع- قَدْ شَاهَدَهُمُ النَّاسُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی أَحْوَالٍ تَتَوَالَى- فَكَانُوا مَتَى نَظَرُوا إِلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ- تَذَكَّرُوا حَالَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص- وَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص لَهُ وَ فِیهِ- على بن الحسین علم و دانش را از پدر خود از جد بزرگوارش از پیغمبر خدا به ارث برده بود. ولى مردم حضرت امیر و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام را متوالیا با رسول معظم اسلام صلّى اللَّه علیه و آله مشاهده كرده بودند و هر گاه به یكى از آنان نظر میكردند بیاد آن زمانى مىآمدند كه وى با پیامبر خدا بود و رسول خدا در باره او چه توصیه و سفارشاتى میفرمود.
فَلَمَّا مَضَوْا فَقَدَ النَّاسُ مُشَاهَدَةَ الْأَكْرَمِینَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَمْ یَكُنْ فِی أَحَدٍ مِنْهُمْ فَقْدُ جَمِیعِهِمْ- إِلَّا فِی فَقْدِ الْحُسَیْنِ ع لِأَنَّهُ مَضَى فِی آخِرِهِمْ- فَلِذَلِكَ صَارَ یَوْمُهُ أَعْظَمَ الْأَیَّامِ مُصِیبَةً- هنگامى كه عموم ایشان شهید شدند مردم از مشاهده این گونه افرادى كه نزد رسول خدا گرامى بودند محروم و بىبهره شدند. در شهید شدن یكى از آنان این مصیبت نبود كه همه شهید شده باشند غیر از شهادت امام حسین علیه السّلام زیرا آن حضرت بعد از عموم ایشان شهید شد. بدین علت است كه روز مصیبت امام حسین از نظر مصیبت از همه روزها بزرگتر است.
قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ الْهَاشِمِیُّ- فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- فَكَیْفَ سَمَّتِ الْعَامَّةُ یَوْمَ عَاشُورَاءَ یَوْمَ بَرَكَةٍ فَبَكَى ع عبد اللَّه بن فضل هاشمى میگوید: به امام جعفر صادق علیه السّلام گفتم:یا بن رسول اللَّه! پس چرا اهل تسنن روز عاشورا را روز بركت نامیدند!؟ ناگاه دیدم آن بزرگوار گریان شد و فرمود:
ثُمَّ قَالَ- لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ ع تَقَرَّبَ النَّاسُ بِالشَّامِ إِلَى یَزِیدَ- فَوَضَعُوا لَهُ الْأَخْبَارَ وَ أَخَذُوا عَلَیْهَا الْجَوَائِزَ مِنَ الْأَمْوَالِ- فَكَانَ مِمَّا وَضَعُوا لَهُ أَمْرُ هَذَا الْیَوْمِ وَ أَنَّهُ یَوْمُ بَرَكَةٍ- لِیَعْدِلَ النَّاسَ فِیهِ مِنَ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ وَ الْمُصِیبَةِ وَ الْحُزْنِ- إِلَى الْفَرَحِ وَ السُّرُورِ وَ التَّبَرُّكِ وَ الِاسْتِعْدَادِ فِیهِ- حَكَمَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ- موقعى كه امام حسین شهید شد مردم در شهر شام به یزید تقرب مىجستند، لذا اخبار و احادیث جعلى و ساختگى را براى یزید نقل میكردند و از او جائزه میگرفتند.از جمله اخبار ساختگى این بود كه روز عاشورا را روز خیر و بركت نامیدند تا مردم در این روز از جزع و گریه و مصیبت و حزن منصرف شوند و به فرح و خوشحالى و بركت بپردازند. خدا بین ما و آنان داورى خواهد كرد.
قَالَ ثُمَّ قَالَ ع یَا ابْنَ عَمِّ- وَ إِنَّ ذَلِكَ لَأَقَلُّ ضَرَراً عَلَى الْإِسْلَامِ- وَ أَهْلِهِ مِمَّا وَضَعَهُ قَوْمٌ انْتَحَلُوا مَوَدَّتَنَا- وَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ یَدِینُونَ بِمُوَالاتِنَا وَ یَقُولُونَ بِإِمَامَتِنَا- زَعَمُوا أَنَّ الْحُسَیْنَ ع لَمْ یُقْتَلْ- وَ أَنَّهُ شُبِّهَ لِلنَّاسِ أَمْرُهُ كَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ- فَلَا لَائِمَةَ إِذاً عَلَى بَنِی أُمَیَّةَ وَ لَا عَتْبَ عَلَى زَعْمِهِمْ- یَا ابْنَ عَمِّ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْحُسَیْنَ لَمْ یُقْتَلْ- فَقَدْ كَذَّبَ رَسُولَ اللَّهِ وَ عَلِیّاً- وَ كَذَّبَ مَنْ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع فِی إِخْبَارِهِمْ بِقَتْلِهِ- وَ مَنْ كَذَّبَهُمْ فَهُوَ كَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ- وَ دَمُهُ مُبَاحٌ لِكُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِكَ مِنْهُ- راوى میگوید: حضرت صادق علیه السّلام پس از این مقاله بمن فرمود: یا بن عم! ضرر این گونه اخبار جعلى براى اسلام و مسلمانان كمتر است از ضرر و خطر اخبار ساختگى آن گروهى كه خودشان را بما بستند و گمان مینمایند، داراى دوستى ما و معتقد به امامت ما میباشند. زیرا آنان این طور گمان میكنند، امام حسین علیه السّلام شهید نشده و شهادت آن حضرت نظیر عیسى بن مریم بر مردم اشتباه شده! پس بنا بر این، به گمان آنان عتاب و ملامتى بر بنى امیه كه حسین را شهید كردهاند نخواهد بود! یا بن عم! كسى كه گمان كند، امام حسین علیه السّلام شهید نشده پیغمبر خدا و على مرتضى و امامانى را كه بعد از ایشان خبر از شهادت امام حسین دادهاند تكذیب نموده است و كسى كه آنان را تكذیب نماید بخداى بزرگ كافر شده است و خون او براى هر شخصى كه این مطلب را از وى بشنود مباح است.
قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- فَمَا تَقُولُ فِی قَوْمٍ مِنْ شِیعَتِكَ یَقُولُونَ بِهِ- فَقَالَ ع مَا هَؤُلَاءِ مِنْ شِیعَتِی وَ أَنَا بَرِیءٌ مِنْهُمْ- قَالَ فَقُلْتُ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِی السَّبْتِ- فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا
عبد اللَّه بن فضل گفت: یا بن رسول اللَّه! در باره آن شیعیانى كه یك چنین عقیدهاى دارند چه میگوئى!؟ فرمود: آنان از شیعیان من نیستند، من از ایشان بیزارم.
راوى میگوید: به آن حضرت گفتم: پس معناى قول خداى سبحان چیست كه (در آیه- 62- سوره بقره) میفرماید: شما میدانید، ما به آن افرادى كه در روز شنبه سركشى نمودند گفتیم: بوزینههائى باشید رانده شده. فرمود: آنان گروهى بودند كه مدت سه روز مسخ شدند (یعنى از شكل انسان بشكل حیوان در آمدند) و مردند و نسلى بجاى ننهادند. بوزینه و خوكها و سایر مسخشدگان فعلى نظیر و شبیه آنها میباشند. و گوشت آنچه كه فعلا شبیه آنها دیده مىشود خوردنى نیست.
سپس امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: خدا غلاة و مفوضه را لعنت كند.
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج44 269 باب 32 أن مصیبته صلوات الله علیه كان أعظم المصائب و ذل الناس بقتله و رد قول من قال إنه ع لم یقتل و لكن شبه لهم ..... ص : 269
1: نماز مغرب و عشا مسجد امیر المومنین نرسیده به میدان فتح خ شهید صفری
2 هیات رزمندگان اسلام : خ قزوین نرسیده به میدان فتح خ شبیری ساعت 19/15
3 : هیات متوسلین سید الشهدا خ شهید توکلی مهراباد ک شهید شامبولی ساعت 20
4 : نازی اباد خ شهید تولایی حسینیه غمخانه زینب سلام الله علیها ساعت 21
5 : خ امام زاده حسن جنب استان مبارک ساعت 22 هیات منتظران مهدی عج
6 : حسینیه بین الطلوعین هیات فاطمیه ساعت 7 صبح خ منیریه بعد از چها راه لشکر
7 : روز تاسوعا مسجد صاحب الزمان ساعت 10 صبح
8 روز تاسوعا و عاشورا همزمان با نماز ظهر مسجد یحیی خ شهید مدنی روبروی ایستگاه متروی شهید مدنی
9 : ظهر روز هشتم محرم مرکز مخابرات ایران میدان امام خمینی ره