داستان عزیر
عزیر نبى روزى وارد باغ خود شد، باغى آباد، سرسبز و خرم، درختهاى بهم پیوسته، با گیاهانى مفید، لحظاتى محو تماشاى زیبائى باغ كه محصول اراده و حكمت خدا بود شد، كوزهاى از افشره انگور و مقدارى نان و انجیر برداشت و با چارپاى خود به طرف خانهاش حركت كرد.
در میان راه به فكر اسرار خلقت و نظام آفرینش و عظمت جهان هستى افتاد، آن چنان غرق اندیشه و فكر شد كه به جاى راه خانه به بیراهه رفت، چون به خود آمد خود را در بیابانى دور از شهر و كاشانه دید، نگاهى به اطراف بیابان انداخت تا شاید علامت و نشانهاى بیابد و جهت آبادى را مشخص نماید.
در این جستجوگرى چشمش به خرابههائى افتاد كه از وجود قریه و منطقه و مردمى كه در آن زندگى مىكردند حكایت داشت، حكایت از این كه اینجا روزى ناظر جنب و جوشهائى بوده، مردمى در این دیار با هزاران آرزو و رفاه نسبى زندگى مىكردند، اینك همه در كام مرگ افتادهاند و از شهرشان جز خرابه و از خودشان جز استخوانهاى پوسیده بر جاى نمانده است.
عزیر به این اندیشه فرو رفت كه نمىتواند از مطالعه و دقت در این خرابهها و خرابىها و این انسانهاى به كام مرگ فرو رفته صرف نظر كرده، چشم بپوشد.
افسار الاغش را بر میخى كه بزمین كوبید بست سبد انجیر و نان و افشره انگور را كنار خود گذاشت، آنگاه با دلى آسوده و خیالى راحت به دیوارى نیمه خراب تكیه داد، سپس توسن اندیشه را به جولان انداخت و درباره كیفیت زنده شدن این استخوانها و اجساد پوسیده به فكر فرو رفت، شگفتا این اجساد پس از آن كه طعمه زمین شد، و اینك بازیچه باد و طوفان و سرما و گرما و برف و باران مىشود به چه صورت و بر اساس چه كیفیتى زنده مىشوند أَنَّى یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها؟!
من به اصل زنده شدن مردگان ایمان دارم، و به قدرت حق در این زمینه در مرحله یقینم، علاقه دارم كیفیت و چگونگى زنده شدن مردگان را ببینم از این جهت چگونگى را مىپرسم.
چیزى نگذشت كه زانوهایش سست شد، و بدن دچار حالت رخوت گشت و پلك چشمشهایش روى هم افتاد و نهایتاً قبض روح شد و خود نیز مانند مردگان قریه به كام مرگ فرو رفت، و مرگ او به مدت صد سال كامل ادامه پیدا كرد فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ در این صد سال كودكان منطقه زندگى عزیر بزرگ شدند و به پیرى رسیدند، سالخوردگان عمرشان تمام شد و به سراى باقى وارد شدند، قبیلهها و فامیلها به چنگال مرگ دچار شده، از بین رفتند، خانههائى ساخته شد سپس خراب گشته زیر و رو شدند، و عزیر همچنان جسدى روى خاك بود و بند بند استخوانهایش از هم گسیخت.
تا روزى كه خداوند اراده فرمود از این راز نهفته پرده بردارد بار دیگر در آن جسد افتاده بر خاك حیات و روح دمیده شد، و عزیر حیات دوباره یافت و زندگى را از سر گرفت، او همان عزیر صد سال پیش بود كه اكنون بعد از مرگ به چرخه حیات وارد شده است، او تصور مىكرد از خواب برمىخیزد، به جستجوى مركبش و افشره و عصاره انگورش و نان و انجیرش افتاد، خداوند به او خطاب فرمود: چه مدت در اینجا درنگ كردهاى؟ گفت: خیال مىكنم یك روز یا كمتر از یك روز درنگ كرده باشم، خداوند فرمود: نه چنین است تو صد سال است مردهاى بارانهاى نرم و رگبار و طوفان و فصول سال تو را نوازش دادهاند، اینك پس از گذشت صد سال، به قدرت من زنده شدى ولى طعام و آشامیدنى است دستخوش تغییر نشده، اینك با دقت به طعام و افشره انگورت بنگر كه ابداً تغییر نیافته و مرور زمان نابودش نكرده است.
ولى مركبت مرده و جسمش پوسیده و استخوانهایش از هم جدا شده و جز خاكى از آن نمانده است، من زنده شدن تو را براى مردم نشانه قدرت خود قرار مىدهم و هم اكنون با دقت عقلى به مركبت بنگر كه چگونه استخوانهاى پوسیده آن را جمع كرده و بر آن گوشت مىپوشانم و آنگاه در او حیات مىدمم تا با دیدن كیفیت زنده كردن مردگان به مسئله معاد و قیامت و بعث ایمانت افزود گردد و به اطمینان برسى عزیر هنگامى كه زنده شدن مركبش را دید، و حیات دوباره خودش را حس كرد، و ملاحظه كرد گذشت صد سال در طعام و شربتش تغییرى ایجاد نكرده است با همه وجود گفت: مىدانم كه خداوند بر هر كارى تواناست.
سپس بارش را بر مركب گذاشته، خود نیز سوار شد و به سوى شهر و دیارش حركت كرد، ولى راهها و كوچهها و خانهها و بند و باروى شهر را آن گونه كه صد سال پیش دیده بود نیافت، وضع شهر تغییر كرده بود، و چهره گذشته شهر برایش صورت رؤیاى شیرینى به خود گرفته بود، سرانجام به در خانه خود رسید پیرهزالى را دید جلوى در ایستاده كه عمر طولانىاش قدش را خمیده، و استخوانهایش را سست كرده و او هم چنان روزگار را پشت سر مىاندازد.
این پیرهزال سالخورده و دیده از دست داده كینز عزیر است و آن روز كه عزیر از او جدا شد وى دخترى در سن رشد و بلوغ بوده است.
عزیر پرسید: اینجا مسكن و منزل عزیر است؟ پیرهزال آهى كشید و در حالى كه اشك در دیدگانش غلطید گفت: آرى اینجا منزل عزیر است، آنگاه صدا به گریه برداشت و گفت عزیر سالهاست ناپدید شده و یادش از خاطرهها رفته، من تا امروز كسى را ندیدم كه از او یاد كند، تو كیستى كه به یادش سخن مىگوئى؟
گفت: این پیرهزال من خودم عزیرم خداوند صد سال مرا میراند، اینك دوباره به من حیات بخشیده است، پیرهزال مضطرب و هیجان زده شد، نخست به انكار برآمد، سپس گفت: عزیر مردى صالح و مستجاب الدعوة بود، حاجتى از خدا نمىخواست مگر این كه برآورده مىشد، و براى بیمارى درخواست شفا نمىنمود مگر آن كه به بهبودى و سلامت راه مىیافت، اینك اگر تو عزیرى از حضرت حق بخواه تا سلامت بدن و نور بینائىام را به من باز گرداند، عزیر حاجت او را از خدا خواست در دم رویش نیكو و چشمش روشن گشت، از شادى و خوشحالى به پاى عزیر افتاد و به سرعت خود را به بنىاسرائیل كه نوادهها و فرزندان عزیر در میانشان بودند رسانید، نوادگانى كه میان هشتاد و پنجاه سال بودند و هیچ كدام از رونق و نیروى جوانى بهره نداشتند، در هر صورت پیرزال در میان آنان فریاد زد: عزیر كه صد سال پیش ناپدید شده آمده است، و خداوند او را در عین جوانى و شادابى و برنائى و طراوت بازگردانده است.
چیزى نگذشت كه عزیر خود به طرفشان آمد، در حالى كه جوانى نیرومند و خوشاندام، قوى هیكل و خوش منظر بود به گونهاى كه چشم بینندگان را از آن وضع خیره كرد، خواستند به نظر خود او را با دلائلى كه داشتند آزمایش كنند، یكى گفت: اگر تو پدر مائى، بدان كه پدرمان در شانهاش خالى بود كه به آن شناخته مىشد، آنگاه لباس را از روى شانه عزیر كنار زدند، دیدند آن نشانه عیناً موجود است! باز براى این كه اطمینان بیشترى پیدا كنند و شك و تردیدشان به كلى برطرف گردد بزرگترشان گفت ما از دیر زمان شنیده بودیم كه بخت النصر بر بیتالمقدس حمله برده و مردمش را قلع و قمع كرد، از جمله كارهاى زشتى كه از او سر زد این بود كه تورات را آتش زد و حتى یك نسخه از آن باقى نگذاشت و آن روز در دنیا كسى جز چند نفر تورات را از حفظ نداشتند و یكى از آنان را عزیر مىشمردند حال اگر تو عزیرى تورات را براى ما از حفظ بخوان.
عزیر مشغول خواندن تورات شد در حالى كه یك آیه آن را از یاد نبرده بود و بلكه یك كلمه و حرفى را از آن اشتباه نداشت، اینجا بود كه نوادگانش با او مصافحه نموده وى را تصدیق كردند، و عمر دوبارهاش را تبریك گفتند، ولى عدهاى از بنىاسرائیل نه این كه به او ایمان نیاوردند بلكه بر كفر خود افزوده گفتند: عزیر پسر خداست!
حكایت مرد عرب
«إنَّ أعرابیّاً قالَ یا رسولَ اللَّهِ! مَن یَلی حِسابَ الخَلْقِ»
پیغمبر صلى الله علیه و آله در مسجد بود، جمعیّت هم نشسته بودند، مرد عربى وارد شد، ایستاد، چون عجله داشت و مىخواست زود برگرد قیامت حساب ما با چه كسى است؟ چه كسى مىخواهد پرونده ما را بررسى كند؟ نگاهى به قیافه این عرب كرد و فرمود:
«اللَّهُ تبارَكَ وتَعالى»
؛ پروندهها قیامت دست خدا است. عرض كرد:
«هُوَ بِنَفْسِه»
؛ فرمود خود خدا فقط مىبیند.
«فَتَبَسَّمَ الأعرابیُّ»
، عرب گفت:
«فقالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: مِمَّ ضَحِكْتَ یا أعرابیُّ»؟
پیامبر فرمود: براى چه مىخندى؟ مگر حرف خندهدار شنیدى؟ عرب گفت:
«إنّ الكَریمَ إذا قَدَرَ عَفا»
خندهام گرفت از این كه چون خدا كریم است، كریم وقت قدرتش گذشت مىكند:
«وإذا حاسَبَ سامَحَ»
؛ پرونده را كه به دستش بدهند، یك مقدار كمبودها و نقصها را كه مىبیند، مسامحه و چشمپوشى مىكند:
«فَقالَ النَّبیُّ: صَدَقَ الأعرابیُّ»
؛ بله، اى یاران من این عرب راست مىگوید:
«أَلا كریمَ أكرَمُ مِنَ اللَّهِ»
؛ كریمى كریمتر از خدا نیست:
«هُوَ أكرَمُ الأكرِمینَ ثُمَّ قالَ: فَقَهَ الأعرابیُّ»
، فرمود: عرب خوب فهمید.
یکی از مهمترین ویژگی های مختار که به راحتی به چشم می آید کیاست، دور اندیشی، عقلانیت، زیرکی، جسارت و سیاست وی می باشد که وی را نسبت به اطرافیان خود در جایگاه خاصتری قرار داده است. مختار به شدت فردی سیاستمدار و عقل گرا می باشد و برای هر تصمیمی به دنبال چون و چرای عقلانی و به قول ما دو دوتا چهارتا کردن است. البته این ویژگی هم مثبته و هم منفی ومثبت...
ابتدا به این سوال می پردازم که مساله مختار چیست؟ برای پاسخ دادن به این سوال می بایست شخصیت مختار را کمی با دقت نظاره کنیم.
از نظر من یکی از مهمترین ویژگی های مختار که به راحتی به چشم می آید کیاست، دور اندیشی، عقلانیت، زیرکی، جسارت و سیاست وی می باشد که وی را نسبت به اطرافیان خود در جایگاه خاصتری قرار داده است. مختار به شدت فردی سیاستمدار و عقل گرا می باشد و برای هر تصمیمی به دنبال چون و چرای عقلانی و به قول ما دو دوتا چهارتا کردن است. البته این ویژگی هم مثبته و هم منفی ومثبت.
از این جهت که ادم مومن باید عاقل و کیّس و زیرک و باهوش و جسور باشه و اتفاقا به درد خیلی از بچه حزب اللهی های امروز ما هم میخوره! اما بعضی مواقع هم منفی است زیرا شاید این ویژگیهای خوب در تقابل با عقل و تدبیر و کیاست و جسارت و زیرکی امام یا ولی امام زمان قرار بگیرد. همانطور که در مورد مختار این اتفاق افتاد و در زمان امام حسن(ع) مختار و امثال مختار با همه عقل و تدبیرشان به این نتیجه رسیدند که جنگیدن با معاویه به صلاح نیست.اگرچه امام زمان آنها بر این اعتقاد نبود…
از دیگر ویژگی های شخصیتی و روحیات مختار ثقفی این است که برتری را برابر با پیروزی می داند و به قول خودش اساسا به شکست فکر نمی کند. به بیان دیگر مختار پیروزی و غلبه عینی بر دشمن را اصل می داند و تصور نوع دیگری از پیروزی و غلبه بر حریف را نمی تواند در ذهن بپروراند. لذا حاضر است پیروزی نسیه را داشته باشد حتی اگر ذلت نقد را نیز تحمل کند و به دشمن خود امان ببرد. این یعنی یک سیاستمدار حرفه ای از نوع ماکیاولیستی اش!
ویژگی دیگر مختار کینه توزی بیش از حد وی می باشد که به دلیل این ویژگی حاضر است به هر قیمتی زنده بماند تا عقده هایش را خالی کند. بهترین دلیل بر اثبات این ویژگی آن صحنه از سریال مختار است که مختار به همراه سران قبایل بادیه نشین مجبور می شود در مقابل سپاه بن حریث اقدام به تسلیم نماید و این توجیه را برای یاران آماده شهادت خود بیاورد که : “مرگ ما مرگ کینه های ماست…” یعنی اگر ما بمیریم کینه هایی را که از زمان امام علی(ع) و امام حسن(ع) نسبت به جبهه کفر با خود همراه داریم از بین خواهیم برد.به عبارت ساده تر یعنی اینکه اگر من بمیرم پس کی پدر اون عمر سعد نامرد رو دربیاره؟!!
حال که به مهمترین ابعاد شخصیتی مختار اشاره شد می توان به راحتی فهمید که مساله مختار در زمان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که باعث اتخاذ سکوت در مقابل حاکمیت ظلم توسط وی شد، چه بود. آری مساله مختار فردیت است. مساله مختار عقلانیت مزمنی است که به دنبال اثبات خود به هر قیمت ممکن است. مساله مختار اعتماد به شمشیر خود در مقابل اعتماد به ولی زمان است. مساله مختار به زبان لری این است که بابا ما هم دلمون برای اسلام و مسلمین می سوزه و به خاطر اسلامه که صلاح میدونیم سکوت کنیم یا شمشیر بزنیم!
من قبل از این سریال خیلی به دنبال یک مدل عینی برای تحلیل این مساله در میان بچه حزب اللهی ها می گشتم و خدا میرباقری را حفظ کند که با این سریال به موقعش این مدل را برای من عینیت بخشید.
خدا را شاهد می گیرم که این پستم به هیچ وجه سیاسی نیست و فقط و فقط قصد دارم به فهم خودم نسبت به مساله امروز بچه حزب اللهی های به درد بخور اشاره کنم که در معرض لغزش های مختارگونه قرار دارند. مختار بسیار انسان شریف و محب اهل بیت بود و همانطور که امامان معصوم ما وی را دعا کرده اند ما نیز برای او دعا می کنیم(و بگذریم که من به شخصه مختار را خیلی دوست دارم) اما به نظر من به درد بخور بودن مختار و به قول معروف آدم حسابی بودن وی عامل اساسی لغزش وی بوده است. به نظرم بچه حزب اللهی ها هر چقدر بیشتر رشد علمی و عقلی و تحصیلی و منصبی و ثروتی و… پیدا می کنند بیشتر باید مراقب خودشان باشند. زیرا کسی که نه سوادی دارد و نه عقلی و نه شهرت و مقام و قدرتی، طبیعتا ادعایی هم در مقابل کسی ندارد چه برسد در مقابل ولی زمانش! اما کسی که هم علم دارد و هم عاقل است و هم با هوش است و هم… ترس آن می رود که روزی فهم خود را برتر و نه حتی مساوی با رای و فهم ولی زمان خود قرار دهد و بگوید: انا رجل!!
البته مختار تنها نمونه اینگونه افراد در واقعه کربلا نبوده است و خیلی های دیگر هم بودند که به دلایل مختلف از جمله ترجیح فعالیت های فرهنگی و علمی به جنگیدن! از یاری کردن امام خود سرباز زدند.
کاش ما این حقیقت را بفهمیم که کاسه داغتر از آش شدن خوب نیست و عشقی اگر نسبت به اسلام داریم از عشق امام زمان و ولی عصرمان بیشتر نیست و کینه ای هم اگر نسبت به دشمنان اسلام داریم از کینه امام و ولی زمانمان عمیق تر نیست…
خدایا مختار را به دلیل شاد کردن دل خانواده داغدار امام حسین(ع) و عاشقان آن حضرت، مورد رحمت و مغفرت خود قرار بده و به ما توفیق کسب عبرت و بصیرت از تاریخ عنایت فرما.
خبرگزاری فارس: رئیس مركز سیما فیلم گفت: صحنههای مربوط به چهره نورانی حضرت ابوالفصل (ع) از سریال مختار نامه حذف شده و عدم نمایش چهره ایشان از مدتها قبل به تیم سازنده اعلام شده است.
خبرگزاری فارس: بنیانگذار كبیر انقلاب اسلامی طی پیامی در دوم آذرماه 1367 آخرین پیام خود را در سالگرد تاسیس بسیج صادر و طی آن علاوه بر تدبیر تشكیل بسیج دانشجو و طلبه، وجوه دیگری از چهره تابناك این نهاد مقدس را تبیین فرمودند.
به گزارش خبرگزاری فارس، متن آخرین پیام حضرت امام خمینی(ره) در سالگرد تاسیس بسیج به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
تشكیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران، یقینا از بركات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود كه بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.
در حوادث گوناگون پس از پیروزی انقلاب خصوصا جنگ، بودند نهادها و گروههای فراوانی كه با ایثار و خلوص و فداكاری و شهادتطلبی، كشور و انقلاب را بیمه كردند. ولی حقیقتا اگر بخواهیم مصداق كاملی از ایثار و خلوص و فداكاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه كسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود.
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است كه شكوفههای آن بوی بهار وصل و طراوات یقین حدیث عشق میدهد. بسیج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهیدان گمنامی است كه پیروانش بر گلدستههای رفیع آن اذان شهادت و رشادت سر دادهاند.
بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاك اسلامی است كه تربیتیافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بینشانی گرفتهاند. بسیج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نمودهاند.
من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه میخورم و از خدا میخواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند چرا كه در این دنیا افتخارم این است كه خود بسیجیام.
من مجددا به همه ملت بزرگوار ایران و مسؤولین عرض میكنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین سادهاندیشی این است كه تصور كنیم جهانخواران خصوصا آمریكا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشتهاند. لحظهای نباید از كید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت آمریكا و شوروی كینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی -صلی الله علیه و آله و سلم- موج میزند.
باید برای شكستن امواج طوفانها و فتنهها و جلوگیری از سیل آفتها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم. ملتی كه در خط اسلام ناب محمدی -صلی الله علیه و آله و سلم- و مخالف با استكبار و پولپرستی و تحجرگرایی و مقدسنمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند و فنون نظامی و دفاعی لازم را بدانند چرا كه در هنگامه خطر، ملتی سربلند و جاوید است كه اكثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشد.
خلاصه كلام، اگر بر كشوری ندای دلنشین تفكر بسیجی طنین اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم.
بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به كار خود ادامه دهد. امروز یكی از ضروریترین تشكلها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند، فرزندان بسیجیام در این مراكز، پاسدار اصول تغییر ناپذیر "نه شرقی و نه غربی " باشند.
امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند. فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی آمریكا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ كنند. تنها با بسیج است كه این مهم انجام میپذیرد.
و مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمی است. حوزه علمیه و دانشگاه باید چارچوب های اصیل اسلام ناب محمدی را در اختیار تمامی اعضای بسیج قرار دهند.
باید بسیجیان جهان اسلام در فكر ایجاد حكومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است. چرا كه بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست. باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلی نشان دادید كه با مدیریت صحیح و خوب میتوان اسلام را فاتح جهان نمود.
شما باید بدانید كه كارتان به پایان نرسیده است. انقلاب اسلامی در جهان نیازمند فداكاریهای شماست. مسؤولین تنها با پشتوانه شماست كه میتوانند به تمامی تشنگان حقیقت و صداقت اثبات كنند كه بدون آمریكا و شوروی میشود به زندگی مسالمتآمیز توأم با صلح و آزادی رسید. حضور شما در صحنهها موجب میشود كه ریشه ضد انقلاب در تمامی ابعاد از بیخ و بن قطع گردد.
من دست یكایك شما پیشگامان رهایی را میبوسم و میدانم كه اگر مسؤولین نظام اسلامی از شما غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت.
بار دیگر تأكید میكنم كه غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت. من از تمامی بسیجیان خصوصا از فرماندهان عزیز آن تشكر میكنم و از دعای خیر برای این فرزندان با وفای اسلام غفلت نخواهم نمود.
خداوند شهدای عزیز و گمنام بسیج را به نعمت همجواری اهل بیت -علیهم السلام- متنعم و جانبازان عزیز را شفا و اسرا و مفقودین عزیز را سالم به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوكت این نهاد مقدس و مردمی كه پیروان اسلام عزیز و حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا هستند، بیفزاید.
والسلام علیكم و رحمهالله
دوم آذرماه سال 1367
روحالله الموسوی الخمینی
سید حمید مشتاقی نیا
به دنبال اعتراضات خیابانی پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری که با دعوت از سوی کاندیداهای شکست خورده صورت گرفت شعارهایی بر سر زبان ها افتاد که گمانه هایی فراتر از یک بازی انتخاباتی را پیش روی ناظران ترسیم نمود . سیر این شعارها در یک دوره زمانی محدود ، بی پرده و صریح ، اصل ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را نشانه گرفت .
در این بین نام برخی از شخصیت های دینی نیز مورد وهن معترضین به نتایج انتخابات واقع گردید . نوک پیکان این حملات ، بیش از آن که متوجه کاندیدای منتخب باشد ، مقام معظم رهبری را نشانه رفته بود . برخلاف یک دهه اخیر که در بین علمای دینی ، آیت الله مصباح یزدی پس از رو در رویی مستقیم با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بیشترین هجمه تخریبی را بر ضد شخصیت و افکار خویش شاهد بود در جریان فتنه هشتاد و هشت این رکورد ، متوجه شخصیت هایی همچون حضرات آیات جنتی و خزعلی گردید . نفر اول به خاطر جایگاه ویژه در شورای نگهبان و نفر دوم نیز در پی طرد فرزند فتنه جوی خویش بیشترین هجمه تبلیغات منفی در فضای مجازی و سطح خیابان ها را پس از مقام معظم رهبری به خود اختصاص دادند . در این بین به ناگاه نام دیگری بر سر زبان ها افتاد که پیشینه خاصی از وی در اذهان عموم وجود نداشت . سید مجتبی حسینی خامنه ای یکی از فرزندان مقام معظم رهبری بود که نامش در بین شعارهای اغتشاش گران ، توجه همه را به خود جلب نمود .
این در حالی است که وی هیچ گونه حضور محسوسی در عرصه سیاست نداشته و از پست و مقامی بهره مند نبوده است . جالب آن که اکثریت مطلق شعاردهندگان بر ضد سید مجتبی ، حتی هیچ گونه تصویری نیز از او ندیده بودند . دلیل هجمه سنگین به وی از سوی آشوبگران ، اتهامات اقتصادی و سیاسی نامبرده بیان گردید که هر یک از آنها در جای خود محل تأمل و بررسی است : الف – اتهامات اقتصادی بسیاری از مردم تا کنون این موضوع را شنیده اند که مقام معظم رهبری بر خلاف برخی شخصیت هایی که خود را تالی تلو ایشان می دانند فرزندان خویش را از هر نوع فعالیت اقتصادی بر حذر داشته اند . آیا این مسئله صحت ندارد ؟!
به طور مثال ، فرزندان ریاست مجمع تشخیص و ریاست مجلس خبرگان ، بیش از دو دهه است که انواع اتهامات اقتصادی و زد و بندهای تجاری را متوجه خود دیده اند . این اتهامات در مقیاسی کوچکتر ، فزندان رییس بازرسی بیت رهبری و ریاست تولیت آستان قدس را نیز بی نصیب نگذاشته است . گفتنی است تا به حال هیچ منبعی اصل فعالیت های اقتصادی آقازادگان مذکور را تکذیب نکرده است .
نام برخی از کارخانه ها و شرکت ها نیز در افواه عموم به اسم این افراد ثبت گردیده و به عنوان مصادیق نفوذ و گستره خیزش های اقتصادی آنان بیان می گردد . با کشف تقلب ! در انتخابات سال هشتاد و هشت ، فعالیت ها و حتی مفاسد اقتصادی سید مجتبی خامنه ای نیز به یک باره کشف گردید و بر سر زبان ها افتاد . برای اثبات این اتهامات ، دو مصداق بیشتر از همه مطرح شد . یکی امتیاز خطوط ایرانسل بود . این اتهام در حالی طرح گردید که پس از راه اندازی خط ایرانسل در دوران حاکیت اصلاحات ، در بین مردم این طور شایع شد که یکی از فرزندان مهدی کروبی به عنوان سهامدار اصلی این شرکت مشغول به فعالیت می باشد .
با روی کار آمدن دولت نهم ، دعواهای حقوقی بین وزارت ارتباطات با این شرکت نیز همواره در همین راستا تلقی می گردید . در جریان فتنه اخیر نیز استفاده گسترده آشوب طلبان از هزاران سیم کارت ارتباطی بی نام و نشان این شرکت برای دامن زدن به اغتشاشات ، نام ایرانسل را در ردیف متهمان کودتای مخملی قرار داد . به منظور احترام به صاحبان این شرکت لازم می دانم توضیح دهم که هیچ اتهام اقتصادی یا سیاسی درباره ایرانسل تا کنون به اثبات نرسیده است .
اما اتهام دوم مفاسد اقتصادی سید مجتبی خامنه ای ، فروش نفت قاچاق به خانواده سلطنتی انگلستان بود . عظمت این اتهام دهان پرکن ، توجه بسیاری را به خود جلب نمود . این روابط پر مفسده نیز از فردای اثبات تقلب ! در انتخابات در فضای مجازی با آب و تاب روایت گردید . گذشته از منبع این خبر که در جای خود مورد بررسی قرار می گیرد ، بسیاری از تحلیل گران بر این نکته اتفاق نظر داشتند با آن شناختی که از عمق خصومت دشمنان مقام معظم رهبری وجود دارد اگر کوچکترین مدرکی در اثبات این نوع دعاوی در دست مدعیان بود امروز در کوره دهات های این مرز و بوم نیز می شد نسخه ای از آن را پیدا نمود ! با وجود تمام این اتهامات این تنها غلامعلی حداد عادل بود که پس از گذشت یک سال در مصاحبه ای با نشریه پرتیراژ ! پاسدار اسلام ، به دفاع از ساده زیستی و مناعت طبع سید مجتبی خامنه ای پرداخت .
ب – اتهامات سیاسی، نام سید مجتی خامنه ای را اول بار مهدی کروبی در جریان انتخابات نهم ریاست جمهوری در عرصه سیاسی کشور مطرح نمود . وی در نامه ای خطاب به مقام معظم رهبری این گونه نوشت :
" بهرغم شفافیت مواضع جنابعالی، اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد. پس از آن هم شنیدم که یکی از بزرگان به جنابعالی گفتهاند که "آقازاده حضرتعالی از فلان شخص حمایت میکند" و شما فرمودهاید "ایشان آقا است نه آقازاده" و به هر حال مشخص شد که آن حمایتها نظر شخصی آقا مجتبی بوده است.
در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر سرازیر شد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. حضرتعالی به خوبی واقف هستید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است و لذا اینجانب از سر اخلاص، احترام و دلسوزی از جنابعالی تقاضا میکنم اجازه ندهید تجربه دیگری به تجربههای تلخ گذشته اضافه شود.
چون جنابعالی جانشین امامی هستید که وقتی در یک حادثه عدهای مدعی شدند مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی باعث ایجاد محدودیتهایی برای ارتباط مردم با امام شده است، بهرغم جایگاه فکری و فقهی آن مرحوم دستور داد که "ایشان در کارهایی که مربوط به من است دخالت نکند".
به رغم نگارش چنین نامه ای تا چهار سال بعد ، آن هم پس از اعلام نتایج انتخابات دهم ، بحثی به آن شکل درباره فعالیت های سیاسی سید مجتبی در محافل عمومی مطرح نگردید . روند حوادث ، البته واهی بودن توهمات کروبی در حصر اطلاعاتی مقام معظم رهبری به دلیل یکنواختی محیط پیرامونی ایشان را به اثبات رسانید . بر فرض صحت خبر حضور و فعالیت سید مجتبی خامنه ای در ستاد یکی از کاندیداها _ که هیچ گونه تصویر یا گزارشی از آن تاکنون منعکس نشده است – صرف وجود نظر شخصی برای فرزندان یک شخصیت سیاسی عیب به حساب نیامده و خلاف قانون تلقی نمی شود مانند آن چه که درباره حمایت سید احمد و بیت امام از بنی صدر و میرحسین موسوی نقل می شود .
اما اثبات عدم یک نواختی نگرش سیاسی در بیت مقام معظم رهبری کار چندان دشواری نیست . گذشته از کانال های متعدد خبری معظم له نگاهی به حمایت ها و روابط آشکار و پنهان و گاه مشکوک با کاندیدایی فتنه گر از سوی بسیاری از اطرافیان ایشان ، همچون حجج اسلام ناطق ، حجازی ، نواب ، ربانی ، اعرافی و مجموعه بحث برانگیز وی و . . . وجود عناصر وابسته به طیف قالیباف در بیت رهبری که به دلیل توصیف وی به عنوان هاشمی کوچک ! توسط حاج منصور ارضی ، دو سال مانع از مداحی او در محدوده بیت گردیدند و از همه جالب تر دست درازی برای علنی ساختن نامه محرمانه آقا به احمدی نژاد در خصوص تغییر اسفندیار مشایی از پست معاون اولی – که سکوت اهالی سیاست ، ثابت ساخت افشاگری تنها بر ضد خاندان هاشمی کاری ناصواب است !- و . . .
مثال هایی اندک است که نشان می دهد آن طور که بهانه جویان دامن می زنند بیت مقام معظم رهبری بر وفق نگرش های جناحی اداره نمی شود .
با آغاز شورش های خیابانی حامیان کودتا ، موارد دیگری نیز بر ضد سید مجتبی خامنه ای در سطح فضای مجازی مطرح گردید مانند دستور برخورد با اوباش توسط او و . . . که نیازی به بحث و بررسی آن به چشم نمی خورد . نکته این جاست که به رغم طرح اتهامات اقتصادی و سیاسی بر ضد ایشان ، شعار خاصی بر سر زبان پیاده نظام فتنه تکرار شد که وجود پشتوانه خاص و تحلیل استراتژیک پشت این نوع ماجراها را دور از باور نمی سازد . شعار این بود : مجتبی بمیری رهبریو نبینی !( از ساحت این سلاله زهرا به خاطر ضرورت های اجتناب ناپذیر در تحلیل های تاریخی عذر می طلبم ). این شعار نشان می دهد که دعوای با سید مجتبی چیزی فراتر از دخالت های انتخاباتی و فعالیت های اقتصادی است . به راستی مگر کسی گفته بود قرار است سید مجتبی جانشین رهبری معظم باشد ؟ کیست که نداند انتخاب رهبری بر عهده مجلس خبرگان است ؟ چگونه ممکن است بحثی در محافل خاص سیاسی نظام درباره رهبری آینده به صورت محرمانه صورت گرفته باشد و درست پس از ایجاد فضای آشوب ، بدون ذکر هیچ منبعی افشا شود ؟
این که دلیل تخریب شخصیت سید مجتبی چیست می شود احتمالات متعددی را طرح کرد . مثلاً : -حسودی بعضی بزرگان که چرا فقط فرزندان آنها باید متهم به مفاسد اقتصادی و مورد لعن و نفرین ملت باشند !
- فقدان دلیل کافی برای اثبات تقلب در انتخابات
-بهانه قراردادن وی برای ایجاد اتهام و انتقام گیری از مقام معظم رهبری
-تأثیر روانی اتهام زنی به اشخاصی که زوایای شخصیتی شان کمتر مورد شناخت عمومی قرار دارد
-احتمال قریب به یقین توطئه گران به محاصره و فتح خیابان پاستور به سبک انقلابات مخملی و نگرانی از برافراشته ماندن پرچم ولایت توسط خاندان رهبری
- شناخت تحلیل گران دشمن از عدم وجود شرایط کافی یا اقبال عمومی نسبت به شخصیت های مذهبی دیگر برای احراز مقام رهبری
-و . . . .
نباید از خاطر برد که بسیاری از طلاب حوزه علمیه قم بارها فرزندان مقام معظم رهبری را دیده اند که بر خلاف نوه حضرت امام بدون هیچ تشریفاتی ، البته گاه با یک یا دو محافظ در سطح فیضیه یا دیگر مدارس علمیه شهر مقدس قم به درس و بحث و تدریس مشغول هستند و به سادگی و با فروتنی در بین مردم به رفت و آمد می پردازند . طلاب گرانقدر که هر یک متعلق به یکی از مناطق دور و نزدیک این کشور هستند همچون رسانه ای فراگیر ، مشاهدات خدشه ناپذیر خود را به گوش اقوام و دوستان و مریدان خویش در همه نقاط ایران رسانده اند . اما جالب تر از همه آن چه که گفته شد این است که مجموعه تحقیقات نگارنده ، سرچشمه تمام اتهامات عجیب و غریبی که به سید مجتبی خامنه ای نسبت داده شده است را تنها در یک نشریه خلاصه می داند . هزاران سطر از مطالبی که در حمله به سید مجتبی منتشر شده فقط به یک منبع استناد نموده اند . واقعیت آن است که تنها نشریه گاردین وابسته به دولت خبیث انگلیس بود که ده ها اتهام را با تکیه بر منابع موثق اما ناشناس ! بر ضد وی مطرح ساخت و خود مورد استناد صدها سایت و نشریه و رسانه دیگر قرار گرفت . اطلاعات مندرج در نشریه گاردین درباره میزان تحصیلات ، نام اساتید ، نوع فعالیت ها ، دوستان و زیر دستان ! و . . . سید مجتبی خامنه ای به قدری ضعیف است که نیاز به رد و پاسخ گویی نداشته و نشان از شتاب زدگی نویسنده آن برای القای اتهامات مورد نظر دارد . اتهام فاقد سند مفاسد اقتصادی در باره روابط تجاری خانواده خامنه ای با خاندان سلطنتی انگلیس در حالی صورت می گیرد که وابستگی مدیران نشریه انگلیسی گاردین به هیئت حاکمه این کشور بر هیچ یک از مطلعین عرصه رسانه مخفی نمی باشد . آنها البته خود بهتر از هر کسی از میزان نفرت جامعه ایرانی نسبت به استعمارگر پیر با خبر هستند . به بندی از این مطالب توجه کنید :
"علی انصاری، تحلیلگر ایران در دانشگاه سنتاندروز انگلیس، به گاردین گفته است: «اخیرا صحبت این بوده است که تمام این مسائل به مجتبی و جانشین شدن او مربوط است».
آقای انصاری میگوید: «او احتمالا در پی آن است که این مقام را در درازمدت برای خود به دست آورد و حفظ کند».
خبر تکمیلی: خبر مسدود شدن یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از دارا ییهای ایران در بریتانیا تا حدی در میان خبرهای داغ این روزها توجه زیادی به آن نشد، حال آن چه در زیر میخوانید پشت پرده این خبر و علت اصلی عصبانیت آیت الله خامنهای از دولت انگلیس و احضار سفیر ایران به وزارت خارجه دولت بریتانیا میباشد. حساب بانکی به نام مجتبی خامنهای پسر رهبر انقلاب ، در یکی از بانکهای لندن به مبلغ یک میلیارد و ششصد میلیون دلار وجود داشت که با پیگیریهای تعدادی از ایرانیان و فشار اتحادیه اروپا به دولت انگلیس توقیف شد.
دولت انگلیس بخاطر روابط اقتصادی با خانواده خامنهای تمایل به توقیف این پول را نداشت که عده ای موفق شدند با اقدامهای قانونی کار را روز ۲۳ خرداد به اتمام برسانند. این پول هم اکنون به نام ملت ایران بلوکه شده است.
گفتنیست تلاشها برای توقیف کل این پولها که توسط فروش نفت و دریافت حق کمیسیون به دست آمده است ادامه دارد و در حال پیگیری است."
باز هم جای این پرسش باقی است که چرا همه این مفاسد اقتصادی و سیاسی ! بلافاصله پس از اعلام نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به یک باره کشف و اعلام گردید و در همه این سال ها که اتهاماتی متوجه فرزندان برخی از سران بود – که نمونه ای از آنها در مناظره معروف انتخاباتی با ارائه اسناد ، مورد تأیید قرار گرفت – کسی کار به کار فرزندان مقام معظم رهبری نداشته است ؟ آن چه که می شود به عنوان آموزه ای از تدبیر دشمن در نظر گرفت و آن را به مثابه مصداقی از تعرف الاشیا باضدادها دانست و اثباتی بر مثال عدو شود سبب خیر . . . این است که بی تردید آقا سید مجتبی خامنه ای ورای غفلت و ظاهربینی ما ، به انگشت اشاره دشمن که ناخواسته در مسیر اراده ذات احدیت بالا رفت ، گنجینه ای از ذخایر پنهان الهی است که وجود مبارکش اسباب دل خوشی و اطمینان قلب عاشقان و فدائیان اسلام انقلابی و سربازان آخرالزمانی اباعبدالله علیه السلام خواهد بود.
سلیمان بن صرد بن الجون بن أبى الجون بن منقذ بن ربیعة بن أصرم الخزاعی از یاران نزدیک امام علی(ع) بود. وی در زمان جاهلیت "یسار" نام داشت که بعد از اظهار اسلام، رسول اکرم نام "سلیمان" را برای او انتخاب کرد. او را با کنیه ابومطرف میشناختند. فضل و دانش معتبری داشت و از جمله کسانی بود که حدیث روایت میکرد.
شکاکیت و درنگ بسیار در کارها از جمله خصوصیات و ویژگیهای او بود. به همین خاطر در برخی از مواقع میان یاری رساندن به خاندان اهل بیت و سکوت در مقابل جریانهای سیاسی دچار تردید و دودلی میشد و گاه با اقدامات خود موجبات رنجش امام علی (ع) و امام حسن (ع) را فراهم میآورد. او از جمله اولین کسانی بود که بعد از تاسیس شهر کوفه در آن اقامت گزید و در محله خزاعه خانهاى ساخت. وی از جمله یاران امام علی (ع) بود اما در جنگ جمل دچار تردیدهایی شد و از یاری امام شانه خالی کرد. بعد از جنگ، سلیمان برای رفع کدورت خدمت امام رسید. امام به محض ملاقات با سلیمان به انتقاد از اقدام او پرداخت و ضمن یادآوری سابقه دوستی علت سکوت سلیمان را جویا شد. سلیمان نیز ضمن عذرخواهی از کار خود به امام قول داد که از این پس از یاری ایشان عقب ننشیند.
در جنگ صفین، سلیمان فرماندهی پیادگان سمت راست لشکر حضرت علی را به عهده داشت. در این نبرد، معاویه برخی از دلاوران شام از جمله حوشب ذو ظلیم را به همراه خود آورد. حوشب در حالی که پرچم شامیها را در دست داشت اقدام به پیشروی کرد و برخی از نیروهای عراقی را کشت یا زخمی کرد. هماورد او در این نبرد، سلیمان بن صرد بود که از شجاعترین یاران امام علی (ع) به شمار میرفت. سلیمان به مبارزه با پهلوان شامی رفت و او را کشت. در این نبرد، سلیمان از تبار عراقی خود گفت و حوشب نیز به گذشته یمانی خود تفاخر کرد و هر دو همپیمانان خود را به یاری طلبیدند. بعد از مرگ حوشب، معاویه از عاقبت کار شامیان ترسید و لشکریان را به خاطر شکست در مقابل دلاوران عراقی شماتت کرد. جنگاوری یاران علی (ع) باعث تزلزل در سپاه معاویه و انسجام عراقیها پیرامون سلیمان شد و سپاهیان امام علی (ع) پیشروی خود را به قلب نیروهای معاویه آغاز کردند.
بعد از ماجرای قبول حکمیت و تعیین داوران، سلیمان در حالی که زخم شمشیری بر چهره داشت نزد امام آمد و گفت: ای امیر مومنان کاش یاورانی میداشتی و داوری را قبول نمیکردی.
همچنین بعد از صلح امام حسن، سلیمان بن صرد خدمت ایشان رسید و در حالی که از سرانجام این قرارداد نگران بود با لحن پرگلایه، امام را به خاطر صلح با معاویه مورد خطاب قرار داد و گفت: سلام بر کسى که مؤمنان را خوار کرد.(یا مذل المومنین) وی در ادامه سخنان خود گفت: برخلاف گمان بزرگان قوم، شروطى را پذیرفتى که خواستههاى دشمنان را بر آورده ساخت و در این راه خواستى که آتش جنگ را خاموش کنى و با این فتنه کنار آمدهاى. عهد و پیمانى را که با معاویه پذیرفتهاى، زیر پاى خود خواهیم نهاد و از تو مىخواهیم که این عهد و پیمان را بشکنى و آماده جنگ شوى. به من اجازه بده عدهاى را از کوفه براى جنگ بیاورم و عامل معاویه را از کوفه بیرون کنم. همه کسانى که در جلسه حضور داشتند با سلیمان همعقیده بودند و از امام خواستند که سپاهی به فرماندهی سلیمان به کوفه بفرستد تا عامل معاویه را از این شهر اخراج کند. این پیشنهاد مورد پذیرش امام قرار نگرفت.
معاویه از اعتبار و جایگاه سلیمان بن صرد در عراق آگاهی داشت، به همین خاطر به مغیره عامل خود در کوفه سفارش کرد که سلیمان و برخی دیگر از بزرگان شهر موقع اقامه نمازهای جماعت در مسجد حاضر شوند.
بعد از مرگ معاویه برخی از شیعیان کوفه در خانه سلیمان جمع شدند و به این جمعبندی رسیدند که خدمت امام حسین (ع) نامهای بنویسند و از ایشان بخواهند که به کوفه حرکت کند. آنان در پی آن بودند که با بیرون راندن نعمان بن بشیر، اداره کوفه را به دست گیرند. بعد از ورود مسلم بن عقیل موج حرکت شیعه خوش و خروشی پیدا کرد اما در نهایت با وعده و وعید جناح اموی کوفه و در رأس آن عبیدالله بن زیاد که با حیله و نیرنگ وارد کوفه شده بود، آتش اشتیاق یاری امام حسین (ع) فرونشست و شیعیان این شهر پشت فرستاده امام حسین (ع) را خالی کردند. بعد از دستگیری و شهادت مسلم نیز سکوت مصلحتاندیشانه و محتاطانه شیعیان کوفه تا شهادت امام حسین (ع) و یارانش در کربلا ادامه پیدا کرد. بعد از حادثه خونین عاشورا، برخی از یاران امام حسین (ع) که در یاری اهل بیت درنگ و تردید کرده بودند از خطای بزرگ خود دچار عذاب وجدان شدند و برای اینکه جبران مافات کنند درصدد برآمدند که مسببان حادثه کربلا را به مجازات برسانند. به همین خاطر نزد سران پنجگانه شیعی مقیم کوفه یعنی سلیمان بن صرد الخزاعى، مسیب بن نجبه الفزارى، عبد الله بن سعد بن نفیل الازدى، عبد الله بن وال التیمى و رفاعة بن شداد البجلى آمدند و عزم خود را برای انتقام خون حسین (ع) جزم کردند. در این نشست همه بر سالاری سلیمان بن صرد اتفاق نظر کردند. آغاز فعالیت آنان سال 61 بود و تا سه سال پنهانی در پی جمعآوری نیرو و سلاح بودند و بعد از هلاکت پسر معاویه در سال 64 عدهای نزد سلیمان آمدند و پشنهاد دادند که علیه عمرو بن حریث حاکم کوفه شورش کنند. سلیمان آنان را از این اقدام بازداشت و به آنان یادآور شد که قاتلان امام حسین(ع) عمدتا جزو سران قبایل هستند و اقدام علیه آنان ممکن است که باعث شورش طوایف شود و بهتر است که با احتیاط در این زمینه حرکت کنند و همچنان به فکر افزایش نیرو و سلاح باشند. سلیمان حتی برای سعد بن حذیفه یمانی که از شیعیان امام علی در مدائن بود نامه نوشت و از او یاری طلبید. وی در نامه دیگری که برای سلیمان بن مثنى بن مخربه عبدى در بصره فرستاد همان خواسته را تکرار کرد و البته هر دو نفر به دعوت او پاسخ مثبت دادند.
کوفه نیز در آن زمان فضای متشنجی داشت. عمرو حریث که حاکم کوفه بود به هواداری عبدالله بن زبیر برخاسته بود اما مردم او را تحمل نکردند و بر او شوریدند. از طرف دیگر، مروان، عبدالله بن یزید را به عنوان عامل خود به کوفه فرستاد. عبدالله از جمله افراد زیرک و باهوشی بود که به محض ورود سعی کرد تا جو سیاسی کوفه را به نفع خود تغییر دهد. به همین خاطر ضمن پراهمیت تشخیص دادن حرکت توابین، ابتدا سعی کرد با آنان از در دوستی درآید به همین خاطر نامهنگاریها و ملاقاتهایی بین او و سلیمان صورت گرفت که البته بینتیجه ماند. به موازات قیام توابین،حرکت اعتراضی مختار شروع شد. وی دورادور اقدامات سلیمان و یارانش را تحت نظر داشت و ضمن این که در جلسات علنی از اظهارنظری مویدانه یا منتقدانه در مورد قیام توابین خودداری میکرد، در نهان به برخی از خواص که خواهان اتحاد این دو چهره سرشناس شیعی بودند اعلام میکرد که اقدامات سلیمان راه به جایی نخواهد برد و او، خود و یارانش را به کشتن خواهد داد.
سلیمان و یارانش در نهایت بعد از دیدن اوضاع نابسامان خلافت اموی حرکت خود را در سال 65 آغاز کردند. قیامکنندگان در ابتدای حرکت خود قبر امام حسین (ع) را زیارت کردند و کنار مرقد ایشان گریستند و بواسطه عدم همراهی حضرت در کربلا شرمندگی خود را ابراز کردند. آنان در اقدام بعدی در کوفه شعار یالثارات الحسین سردادند و از بنیامیه به هر کسی که دسترستی داشتند، او را کشتند.
این عده که نام توابین بر خود نهاده بودند در نخیله اردو زدند. آنان امید داشتند که سپاهی 20 هزار نفری را فراهم کنند اما از آن تعداد تنها 4 هزار نفر دعوت توابین را اجابت کردند. توابین با همین عده به سمت قرقیسیا حرکت کردند. قرقیسیا تحت اداره زفر بن الحارث الکلابی بود که از عاملین عبدالله بن زبیر به شمار میرفت. او ضمن برخورد محتاطانه با توابین به جهت وجود دشمنی مشترک با خاندان اموی، اسبان بسیاری را در اختیار یاران سلیمان قرار داد. حاکمیت آشفته اموی در این زمان با روی کارآمدن مروان بن حکم منسجم شد و مروان، عبیدالله بن زیاد را مامور برخورد با جریان توابین کرد. مروان که مرد، عبیدالله در مورد برخورد با سلیمان و یارانش مردد شد اما در پی دستور عبدالملک بن مروان خلیفه بعدی اموی، عزم را برای سرکوب توابین جزم کرد. عینالورده در نزدیکی قرقیسیا محل برخورد دو سپاه اموی و توابین بود.
در ابتدا پیروزی با توابین بود و قیام کنندگان با سرداری مسیب بن نخبه سپاه شام را فراری دادند. خبر این هزیمت که به گوش عبیدالله بن زیاد رسید 12هزار نفر را به فرماندهی حصین بن نمیر برای مقابله با گروه توابین فرستاد. دو سپاه در اواخر جمادالاولی 65 هجری با هم رویارویی کردند و گروه توابین به علت کمی تعداد نتوانست در مقابل سپاه اموی مقاومت کند و سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، عبدالله بن سعد به ترتیب کشته شدند و باقیمانده گروه توابین که تحت فرماندهی رفاعة بن شداد قرار داشتند با استفاده از تاریکی شب عقبنشینی کردند و خود را به کوفه رساندند. سلیمان هنگام شهادت 93 سال داشت.
اما این اظهارنظر كه نوعی كنایه زدن به تعطیلی روز چهارشنبه تهران است در حالی از سوی شهردار تهران مطرح شده است كه آقای یوسف رشیدی مدیرعامل شركت كنترل كیفیت هوا بهعنوان نماینده تام الاختیار شهرداری تهران در جلسه كمیته آلودگی هوا بوده در ضمن تأكید زیادی بر تعطیل كردن روز چهارشنبه داشته است. | |
یک پایگاه اینترنتی روسی که به طور تخصصی در زمینه امور ایران فعالیت می کند، اطلاعات مبسوطی از پشت صحنه یک پروژه انگلیسی برای تخریب مذاکرات ایران و 1+5 منتشر کرد. | |
راهیان نور دیگر در این سالها و به مدد تلاشهای شبانه روزی حاج حسین و تیمش، به یک جریان فرهنگی جدی و بزرگ در کشور تبدیل شده است. کمتر جوانی را در مسجد و دانشگاه و مدرسه میتوانی پیدا کنی که به این سرزمینها سفر نکرده باشد. جوانانی که بسیاری از آنها پس از این سفر معنوی منقلب شده و راهی جدید را برای زندگیشان برمیگزینند. | |
یك استاد دانشگاههای امام صادق(ع) و تهران به تحریف اظهاراتش در بیبیسی فارسی واكنش نشان داد و این اقدام را در راستای جنگ رسانهای و دروغ پراكنی علیه كشورمان دانست. | |
اشتون گفت: «واضح است که ما باید در مورد برنامه هسته ای ایران گفت وگوهایی صادقانه و جامع داشته باشیم اما به طور قطع نباید فرصت را برای گفت وگو در مورد موضوعات دیگر از دست بدهیم و به همین دلیل است که من تمایل دارم برای انکه بتوانیم اینکارها را انجام دهیم از این زمان به دست امده استفاده کنیم». | |
اتهامات مهدی هاشمی از قبیل مالی، امنیتی و غیره وارد شده است كه به آن مثل هر متهم دیگری رسیدگی میشود منتها احضاریه ابلاغ و تحویل داده شده و در ذیل احضاریه قید شده كه عدم حضور بدون عذرموجه، جلب را در پی دارد. | |
وزیر خارجه برزیل با اشاره به حضور فعال برزیل در پرونده هستهای ایران می گوید: " برزیل در آینده هدف همین تهمتهایی خواهد بود که امروز ایران با آن مواجه است. اگر غرب در تهمت زنی به ایران موفق شده و جلوی برنامه هستهای ایران را بگیرد، برزیل هم با همین شیوه از برنامه هستهای خود محروم خواهد شد." | |
موسسه آلمانی گیگا با انتشار گزارشی در مورد ترور رفیق حریری احتمال دستكاری موساد در اطلاعات دادگاه قتل رفیق حریری را با نفوذ در شبكه مخابرات آلمان مطرح كرد. | |
واكنش تعدادی از رئیس و برخی از نمایندگان مجلس در مورد اعلام نظر نهایی شورای نگهبان پیرامون حدود اختیارات قوا شائبه گروكشی برای اجرایی نشدن تدبیر مؤثر رهبر انقلاب در این زمینه را ایجاد كرده است. | |
نشریه امریكایی فارین پالیسی در گزارشی از دشواریهای بیشتر غرب برای توقف هستهای ایران خبر داد و به نقل از یكی از مؤثرترین افراد در برنامه هستهای امریكا نوشت: اگر ایران نتواند تجهیزات هسته ای مورد نیاز خود را از خارج تامین کند، خودش این تجهیزات را می سازد و موفق می شود. | |
اما وقتى بانوى مسلمان ما در یك چنین میدانى یا در میدانهاى بزرگ مشابهاش - همانطور كه ذكر كردند، در میدان نبرد، در میدان حماسه و ایثار، در میدان سیاست، در میدان مدیریتهاى كلان كشور یا در میدان علم - خودش را نشان داد، این كار از دهها كتاب، از صدها ورق، از هزارها سطر نوشته ارزشش بیشتر است. این، تجسم واقعیت است؛ این، تبلور آن چیزى است كه وجود دارد؛ چشمشان را كه نمىتوانند منكر بشوند. | |
حضرت امام نیز میفرمایند:اگر چنانچه یك چیزهای ناروائی بوده است سابق و دست اشخاص بی اطلاع از مسائل اسلام بوده‚ آنها باید یك قدری تصفیه بشود لكن عزاداری به همان قوت خودش باید باقی بماند و گویندگان پس از اینكه مسائل روز را گفتند‚ روضه را همانطور كه سابق می خواندند و مرثیه را همانطور كه سابق می خواندند بخوانند و مردم را مهیا كنند برای فداكاری. | |
پس از آن که کارشناسان وزارت صنایع اعلام کردند که کرم کامپوتری امریکایی که جهت تخریب سیستم های نرم افزاری و سخت افزاری ایران منتشر شده بود، خنثی شده است، روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز اعتراف کرد که این برنامه برای از کارانداختن سانترفیوژهای غنی سازی اورانیوم و توریبن های بخار نیروگاه هسته ای بوشهر طراحی شده است. | |
مهدی هاشمی رفسنجانی در اقدامی عجیب، نامهای سرگشاده خطاب به دادستان کل کشور نوشته و برای بازگشت خود از انگلیس به ایران و همچنین حضور در جلسه محاکمه در دادگاه، برای قوه قضاییه "شرط" تعیین کرده است! | |
در مقام مرجعیت، در مقام رهبری، آن هم كسی كه خودش از مشهد برخاسته، اینچنین عرض كنم این كه كار بسیار شجاعانهای است و كاری است كه بنده هیچ تفسیری دیگر برای آن ندارم جز انجام یك وظیفه الهی كه از اخلاص كامل ایشان سرچشمه گرفته است. | |
این اختلافها در 1+5 از یک سو و برگ برنده ایران در مذاکرات آتی که همان توانایی غنی سازی 20 درصد است از جانب دیگر به علاوه برتریهای منطقهای ایران و احتمال حضور کشور هشتم در مذاکرات این هفت کشور سبب شده است تا مذاکرات آتی بر خلاف آنچه غرب تصور میکند حول موضوعاتی همچون تعلیق غنی سازی و یا مبادله سوخت به شیوههای پیشنهادی صورت نگیرد | |
بنا بر این پیشنهادات رییس جمهور حق دارد راجع به نقض اصول قانون اساسی از طرف سایر قوا سوال كند، تذكر دهد و پیگیری نماید. | |
مشكل دیگر اصل 71 است. در این اصل آمده كه در عموم مسائل كشور، مجلس میتواند در حدود قانون اساسی قانونگذاری كند. این بحث پیچیدهای است. ادبیات قانون اساسی در اینجا یك مقداری چالشبرانگیز شده است. قانون اساسی در عموم مسائل كشور به مجلس یك اختیارات عام داده و در ادامه آمده گفته در حدود قانون اساسی میتواند قانون وضع كند. | |
مفهوم محاربه هسته اصلی و قانونی مبارزه با تروریسم است که همه کشورها خود را موظف به انجام آن می دانند و این جای تعجب دارد که چگونه برخی از کشورها خودشان را محق می دانند که با نام جنگ با تروریسم به جنگ سراسری با سایر کشورها بروند اما جمهوری اسلامی ایران را که در خط مقدم مبارزه با تروریسم است زیر سوال ببرند. | |
هفتمین روز بازیهای آسیایی گوانگژو با درخشش خیره کننده ورزشکاران ایرانی به پایان رسید تا کاروان ورزشی کشورمان با یک پله صعود نسبت به روز گذشته در جدول توزیع مدالها روی سکوی چهارم قرار گیرد؛ کسب سه نشان طلا، دو نقره و دو برنز توسط ورزشکاران ایرانی در هفتمین روز از شانردهمین دوره بازیهای آسیایی، روز طلایی دیگری را برای ورزش ایران رقم زد تا موج شادی و نشاط در بین مردم ایران فراگیر شود. | |
خودداری آقای "اکسل شرینگر" مدیر مسئول روزنامه کثیرالانتشار آلمانی "بیلد ام زونتاج" از اعلام اینکه دو فرد آلمانی دستگیر شده برای یک دهه در روزنامه او فعالیت می کردهاند، ترفند جدید سرویسهای امنیتی غرب را برای اعزام جاسوسان خود به كشورمان را محرز كرد. | |
ایشان با انتقاد شدید از افرادی که در گوشه و کنار، با منفی بافی و «ایجاد بدبینی و یأس و تفرقه»، نظام اسلامی را به مسائل دلخواه بیگانگان متهم می کنند افزودند: اینها در واقع به نیابت از دشمنان ملت عمل می کنند و درصددند ناکامی تبلیغاتی صهیونیستها و امریکایی ها را جبران کنند اما ملت می داند که اینگونه اقدامات یک خیانت واضح است. | |
ورزش ایران یكی از به یادماندنیترین روزهای تاریخ را با كسب 5 مدال طلا، یك نقره و سه برنز در بازیهای آسیایی گوانگژو چین پشت سر گذاشت. | |
بسیاری از منتقدین اشتون بیتجربگی و ناپختگی وی در امر اداره سیاست خارجی اتحادیه را به حدی جدی میدانند که در اطلاع اشتون از جزئیات پرونده ایران نیز تشکیک جدی کردهاند. | |
این سایت كه در دور جدید فعالیت تلاش میكرد حساسیت زیادی در دفاع آشكار از اعضای خانواده آقای هاشمی بهویژه "مهدی" برنیانگیزد تا در اثر یادآوری این انتساب، به تبعات منفی گذشته دچار شود، طی روزهای گذشته، در مقابل واكنش جدی مقامات قضایی و امنیتی مبنی بر برخورد قاطع با "مهدی" به محض ورود به كشور طاقت نیاورد و مجدداً وظیفه سازمانی! خود را در حیطه خبرسازی به نفع این مجرم آغاز كرد. | |
تلاش برای اعمال نفوذ بر پرونده محمد رضا جلاییپور از نیروهای مهدی هاشمی در ستاد پویش میرحسین موسوی كه نقش مؤثری در ترغیب هواداران موسوی و خاتمی به تجمعات اخلالگرانه در خیابانها داشت، در جریان است و وی قصد دارد در صورت قطعیت تبرئه نشدنش از كشور به مقصد انگلیس فرار كند و به مهدی هاشمی در آكسفورد لندن بپیوندد. | |
نتیجه تاریخ نگاری مغرضانه علیه ایران این شد كه هر فرد بیاطلاعی را به یهودیت خوش بین و به اسلام بدبین میكند و متاسفانه این خط فکری امروز در میراث فرهنگی ما وجود دارد. | |
ناظران سیاسی با اشاره به رای منفی ترکیه به قطعنامه تحریم ایران در شورای امنیت سازمان ملل تاکید می کنند امریکا با توجه به اینکه برگزاری مذاکرات میان ایران و گروه 5 در ترکیه می توانست با توجه به مواضع ترکیه طرف ایرانی را در مذاکرات تقویت کند، با برگزاری مذاکرات در استانبول مخالفت کرده است. | |
«فاصله هرات با مرز ایران را می توان یکساعته با ماشین پیمود. در عین حال، تلاش فزاینده تهران برای اعمال نفوذ در هرات کاملا نمایان است. در حالی که زمان پایان یافتن حدود یک دهه حضور نیروهای امریکایی در افغانستان نزدیک است، ایران در صدر کشورهای همسایه ای قرار دارد که برای بهدست آوردن قدرت در افغانستان تلاش می کنند. | |
گسترش موج بیداری اسلامی در دنیای امروز حقیقتی است كه فردای نیكی را به امت اسلامی نوید میدهد. از سه دهه پیش كه با پیروزی انقلاب اسلامی و تشكیل نظام جمهوری اسلامی، این خیزش پرقدرت آغاز شد، امت بزرگ ما بیوقفه پیش رفته، موانعی را از سر راه برداشته و سنگرهایی را فتح كرده است |
حجمی هم نداره
قسمتی از شعرش:
در کوفیان رنگی ز احساس و وفا نیست
در شهر این مردم، مسلمانی حیا نیست
بازار نیزه سازیش پر از هیاهوست
اما درون سینه ها مهر و وفا نیست
اینان همان حیدر ستیزان قدیمند
در قلب آنها مهر و عشق مرتضی نیست
عاشورای 88 و به آتش کشیدن خیمه امام حسین علیه السلام از سوی جنبش سبز
ای شهر نفرین گشته نفرین بر وفایت
کار تو با اولاد زهرا جز جفا نیست
عاشورای 88 و به آتش کشیدن خیمه امام حسین علیه السلام از سوی جنبش سبز
در کوچه ها میگردم و یاد تو هستم
اینجا همه بیگانه اند و آشنا نیست
دیروز این مردم به من لبیک گفتند
امشب کسی با نائب تو هم نوا نیست
رو کن به هرجایی که میخواهی ؛ نه اینجا
زیرا که کوفه جز به قتل تو رضا نیست
درها همه بسته شده به روی مسلم
جز یاد تو بر درد تنهایی دوا نیست
مسلم فدائی تو شد در شهر کوفه
مولا حلالش کن اگر در کربلا نیست
عاشورای 88 و..............
با من که مردم(مرد هستم) اینچنین کردند
با زینبت برگرد، امان در کوچه ها نیست
اما دشمنان بدانند اگر از سرهایمان، کوهها بسازند ؛ فرزندانمان هرگز در تاریخ نخواهند خواند که نایب امام زمان "خامنه ای" تنها ماند.......
حکایتی است این شبهای جمعه ، اهل دیدن هم که نباشی میخکوبت می کند پای تلوزیون ، دیدن این مختارنامه بدجور هوایی می کند انسان را ، بدجور اشک می گیرد از یک سو و درجه غیرت را می برد سر هزار از سوی دیگر
پیک پسر زهرا در کوچه های بی کسی …یکی پس از دیگری بی غیرتی ، آه … آه
یا حسین زهرا، به مسلم غریبت قسم ، اگر نبودیم آن روز تا یاری کنیم او را اما امروز تکه تکه می شویم به پای خلف صالحت ، مولای مطهر دلمان ، عزیزمان ، مقتدایمان رهبرمان مرجعمان ، این سید و سالار ، این عشق علمدار ، این دلبر و دلدار ، این عباس نگه دار امام سیدعلی الحسینی الخامنه ای
خامنه ای عباس مهدی است !
اگر دیروز زنان کوفی، شوهران خود را مجبور می کردند که دست از یاری مسلم بردارند ، اینجا قوم سلمان فارسی و مادران و همسران شهدا در طول 8 سال جنگ ثابت کرد که ، با دست خود؛ فرزندان و شوهران خود را برای یاری نایب امام زمان خود ، بدرقه می کنند
اگر دیروز مسلم در کوفه تنها ماند ، اینجا خروش میلیونی امت مسلمان در 9 دی، کاخ بنی امیه زمان را فرو ریخت
اینجاست که خداوند قوم سلمان فارسی را جایگزین این قوم تبهکار و ناسپاس کوفی میکند تا امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مانند جد غریب خود ، تنها نماند........
یزیدیان زمان
بدانند که این مردم ، اجازه نخواهند داد عاشورایی دیگر تکرار شود که اگر عاشورایی هم در کار باشد؛ این بار سر یزیدیان از تن جدا خواهد شد
یزیدیانی که سال گذشته، کشور را به آشوب کشیدند ، بدانند که ندای انا بقیه الله بسیار نزدیک است .............
این بار دیگر مالک اشتر از دو قدمی خیمه معاویه بر نخواهد گشت.....
آری یوسف زهرا بیش از هر زمان دیگری به ما نزدیک است
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و احفظ قائدنا الخامنه ای
گروه فرهنگی- پس از گذشت سه هفته از پخش سریال مختار نامه اثر داوود میرباقری، بهنظر میرسد این کارگردان نام آشنای کشورمان توانسته است کاری قابل قبول به مخاطبین ارائه دهد.
به گزارش رجانیوز، در كنار کیفیت خوب فیلمبرداری و وضعیت مناسب لوکیشن های استفاده شده و از همه مهمتر بازی های خوب هنرمندان این سریال تلویزیونی، ورود محتوایی این سریال و نمایش فضای غربت امام حسن مجتبی(ع) قابل توجه است.
شاید 10 سال پیش زمانی که میرباقری تصمیم گرفت مختار نامه را کلید بزند، باورش نمی شد که این اثر تا به این اندازه با شرایط کنونی جامعه ایرانی برابر خواهد بود.
آن چیز که مخاطب در سه قسمت اول این سریال میبیند، از یک سو غربت امامی است که حتی در بیت خود نیز غریب است و از سوی دیگر سبز نشینان اموی هستند که با هزاران حیله در سودای دنیای خود به فکر سرنگونی حکومت امام حسن (ع) هستند.
به تصویر کشیدن دنیا پرستی مردمان و دین فروشی دنیا پرستان آن دوره که در لوایی از نیرنگ دین مابانه است، در کنار غربت ولی زمان و عدم درک صحیح خواص، همگی نمادهایی است که امروز هم كاملاً عبرتآموز و كاربردی است.
در این میان میرباقری تلاش می کند تا با استفاده از درام های متعدد عاشقانه نگاهی متفاوت از تاریخ سراسر درد و حسرت به نمایش بگذارد.
تقابل شمشیر و عشق نشانه ای است که میرباقری به خوبی توانسته است در سه قسمت اول مختار نامه آن را نشان دهد و بیننده تلویزیونی را علاوه بر آشنایی با تاریخ، درگیر داستان عاشقانه نیز بکند.
قسمت اول سریال مختار نامه حدیث پر مصیبتی از تاریخ اسلام و غربت امام حسن(ع) را طوری نشان داد که دل هر عاشق خاندان اهل بیت را به درد می آورد. زخم برداشتن امام حسن(ع) و حرکت ایشان به سمت مدائن به جای مدینه حکایت غریبی از تاریخ را نشان داد که شاید برای مخاطب ایرانی تازگی خاصی داشت و در این میانه نشان دادن فضای فتنه در آن دوران که در نهایت به منعقد شدن پیمان صلح میان امام حسن(ع) و معاویه منجر می شود، نمادی از وضعیت جامعه اسلامی در قرن اول هجری است.
در قرن اول هجری نیز فتنه هایی به پا می شود و در این میان، امت اسلامی هر بار در برابر فتنه، آزمونی دیگر را پس می دهد فتنه سقیفه، جمل، نهروان و... تنها بخشی از صدها آزمونی است که مسلمانان با آن مواجه می شوند. هرچند نباید فراموش کرد که هر کدام از این آزمون ها مسلمانان را برای درک عمیق تری از مفهوم ولایت راهنمایی می کند و در نهایت تمام اتفاقات تلخ و شیرین به استمرار اسلام در طول تاریخ کمک می کند.
با این حال، در دوره امام حسن (ع) فتنه تا آنجا پیش می رود که برخی حرکت امام و صلح ایشان را حرکتی منفعلانه می دانند.
میرباقری توانسته در همین سه قسمت ابتدایی، نمایی خوب از وضعیت فتنه به نمایش بگذارد؛ تصاویری که در آن وحدت بین مسلمانان وجود ندارد، دشمن در لباس نفاق خود را دوست نشان می دهد، خواص به فکر دنیا افتاده اند و معدودی از محبین هم فهم درستی از حرکت ولی زمان خود ندارند.
اینها تصاویری است که میتوان گفت میرباقری هنرمندانه به لباس هنر درآورده و هرچند کاری در ابتدای راه این سریال هستیم اما نشانه های بلوغ هنری در این سه قسمت اول کاملا آشکار است.
وحید یامینپور مجری برنامه "دیروز، امروز، فردا" در گفتوگوی مکتوب با خوانندگان سایت " به الف" پرسشهای آنان پاسخ داد.
به گزارش رجانیوز، وی در پاسخ به این سؤال که "اگر به شما بگویند برو با موسوی مصاحبه کن چه سوالاتی می پرسید؟"، نوشته است:
«از او می پرسم كه:
چه كسی واقعا توهم بی شمار بودن و اكثریت بودن را انداخت در ذهنتان؟
چرا بعد از اعلام نتایج و اعتراضتان به نتیجه انتخابات، دعوت صداسیما را برای انجام مصاحبه یا مناظره قبول نکردید؟
شما حدود ساعت 21 جمعه 22 خرداد، در حضور خبرنگاران گفتید پیروز این انتخابات هستید. در شرایطی که هنوز رای گیری جریان داشت و صندوقی شمارش نشده بود، چطور از نتیجه انتخابات مطلع و مطمئن بودید؟ آیا از بزرگان سیاسی نظام كسی هم با شما تماس داشت و در توهم شما موثر بود؟
چرا به دعوت شورای نگهبان برای بررسی اعتراضتان جواب رد دادید و برای نظارت بر بازشماری تصادفی صندوقها نماندهای معرفی نکردید؟
چرا پیش از انتخابات دائم دم از تبعیت از ولایت می زدید و پس از آن پشت پا زدید به همه چیز؟
رابطه ی شما با ترور مبهم شهید آیت چیست؟
چرا همسر شما بلافاصله با بی بی سی مصاحبه كرد و چرا تمام برنامه های سیاسی شما با حمایت و مدیریت رسانه های اسرائیلی و امریكایی جلو رفت؟
چطور شما در سال 78 آقای هاشمی را خائن می نامید و در سال 88 ایشان را به عنوان پدر خوانده ی خود می پذیرید؟
چرا پس از آنكه برای اثبات تقلب نتوانستید مدركی بدهید ابراز پشیمانی نكردید؟
گر در انتخابات مجدد شما پیروز می شدید و این بار طرفداران رقیبتان می ریختند توی خیابانهاو تقاضای ابطال نتیجه و تکرار رای گیری را می کردند، آنوقت چه باید می كردیم؟
چند صد میلیارد پول تبلیغات انتخاباتیتان را از كجا آوردید؟
نظرتان راجع به حمایت شدید اوباما، نتانیاهو، مسعود رجوی، ربع پهلوی و دیگر سران كفر و استكبار و نفاق از شما چیست؟ شما چه كرده اید كه اینقدر مورد علاقه ی فراری ها و منافقان داخلی قرار گرفته اید؟
چرا بر خلاف مشی امام پس از 22 سال خود را مرید شیخ ... -منتظری- معرفی كردید؟ این آیا همان التزام تان به راه امام بود؟
وقتی دروغهای شما درباره ی سعیده ی پورآقایی، ترانه موسوی، احمد کارگرنجاتی، علیرضا توسلی و فاطمه براتی و دیگر نمایشهای مضحكتان برای كشته سازی و مظلوم نمایی لو رفت چه حسی داشتید؟
نظرتان راجع به اظهار نظرهای خلاف اسلام همسر مكرمه تان درباره ی حقوق زنان چیست؟
وقتی همسرتان آن اظهارنظرهای مسخره را در اثبات تقلب در انتخابات در بی بی سی مطرح كرد(لرها... ترك ها ...) چه حسی داشتید؟ هنوز معتقدید او روشنفكرترین زن ایرانی است؟
شما كه از عكس 3*4 سیاه و سفید همسرتان در تلویزیون غیرتی شدید نظرتان درباره ی حضور جالب(!) همسرتان در مجامع بزن و بكوب جوانهای بالاشهری چیست؟
وقتی در «نه دی» میلیونها نفر در سراسر كشور با لباس عزاداری برای سیدالشهدا شما را یزیدی و منافق خواندند چه حسی داشتید؟
نظرتان راجع به هتك حرمت مقدسات توسط طرفدارانتان چیست؟
الان پس اینهمه واقعه ی ریز و درشت، اگر برگردیم به دوسال پیش آیا مجدداً حاضر هستید به عنوان نماینده ی تمام اپوزوسیون و ضد انقلاب های داخل خارج، كاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوید؟
چرا چند وقت است سكوت كرده اید و دیگر از آن حرفهای پرشور و تحریك كننده ی سال پیش نمی زنید؟ آیا پشیمان شده اید یا واقع نگر؟
چرا امسال دعوتتان را برای راهپیمایی 22 خرداد پس گرفتید؟
اشاره: یک ماه از آغاز پخش سریال تلویزیونی مختارنامه می گذرد. در این مدت با پخش سه قسمت، این سریال شخصیت ها و جغرافیای قصه اش را معرفی کرده و با پخش قسمت چهارم در آخرین جمعه مهرماه، وارد روایت داستان اصلی خود شده است.
مختارنامه تا اینجای کار سریال پُر خبر و پُر حاشیه ای بوده است. یک روز ترانه عنوان بندی پایانی آن خبر ساز شد و روز دیگر نحوه حضور شخصیت های ایرانی در آن به مسئله ای حاشیه ای تبدیل شد. البته این سریال در زمان تولید خود نیز چندان بی سر و صدا و بی حاشیه نبوده و ماجراهای زیادی را از سر گذرانده است. ماجراهایی که قرار است همزمان با پخش این سریال ،از قلم «رضا استادی» روزنامه نگار و کارشناس حوزه سینما و تلویزیون و نیز مدیر روابط عمومی سریال مختارنامه روایت شود.
«رضا استادی» از تابستان سال 1381 به عنوان مدیر روابط عمومی همکاری خود با مختارنامه را آغاز کرد.
اینکه سریالی تلویزیونی برای هشت سال متوالی«روابط عمومی» داشته باشد، امر بی سابقه ای است که استادی خود در توصیف آن می گوید: «در ایران شاید هیچ سازمان و موسسه ای نیز برای این مدت طولانی یک مدیر روابط عمومی نداشته و تداوم حضور من در این مسوولیت، جز با لطف و حمایت تهیه کننده سریال ـ که تا همین روزها نیز ادامه داشته ـ ممکن نبوده است. به دلیل همین حضور طولانی مدت در سریال مختارنامه، استادی گفته ها و ناگفته های فراوانی از نحوه تولید این سریال تلویزیونی پُرماجرا دارد که قرار است این ماجراها از قلم وی منتشر شود. این مطالب شامل خاطرات، تجارب و اتفاق هایی است که در حاشیه سریال مختارنامه رخ داده و بعضا جنبه های آموزشی نیز دارد. قسمت اول خاطرات او از نحوه شکل گیری سریال مختارنامه پیش روی شما است.
فیلم نامه اولیه مختارنامه چه زمانی نوشته شد؟
کارهای بزرگ مقدمات پیچیده و سنگینی دارد. گاه این مقدمات بسیار طولانی می شود و فقط گذشت سال های بسیار طولانی باعث می شود تا حرکتی بزرگ سرانجام به نتیجه برسد. قصه شکل گیری سریال مختارنامه نیز چنین ماجرایی دارد.
مهندس محمود فلاّح تهیه کننده (در سالهای آغازین تولید سریال مختارنامه) داوود میرباقری کارگردان
حدود چهارده سال پیش، در زمانی که «داوود میرباقری» مشغول ساخت آخرین بخش های سریال مختارنامه برای شبکه یک سیما بود، «محمد ابراهیم سلطانی فر» یکی از کارگردان های قدیمی و باسابقه تلویزیون در حال تحقیق و نگارش فیلم نامه ای درباره «نهضت توابین» و «قیام مختار» بود. سال 1375 دقیقا همان زمانی است که من در سن 17 سالگی فعالیت مطبوعاتی خودم را آغاز کردم! بخش عمده ای از این عُمر چهارده ساله صرف فعالیت در حوزه سینماو تلویزیون شده است. در طی این سال ها بارها دیده و شنیده ام که سریال های تاریخی هم در اغلب موارد «سرنوشتی تاریخی» پیدا می کنند! فیلم نامه این آثار معمولا در یک مقطع خاص نوشته و به مرور و در طول سال های مختلف «چکش کاری» می شود تا به مرحله «ساخت» برسد. گاهی برای یک موضوع مشخص به چند نفر سفارش نگارش فیلم نامه داده می شود و گاهی فیلم نامه های زیادی نوشته می شوند اما امکان ساخت پیدا نمی کنند. نگارش متن فیلم نامه مختارنامه هم محدود به «محمد ابراهیم سلطانی فر» نبود و روزی در دفتر «مجید رضا بالا» معاون فرهنگی سابق سیما فیلم، با متن دیگری که نوشته «کریم آتشی» کارگردان اکشن کار سینمای ایران بود مواجه شدم که موضوع آن هم قصه زندگی «مختار ثقفی» بود.
سال ها گذشت و میرباقری ساخت سریال امام علی (ع) را به پایان برد. سریالی که در زمان پخش بازتاب های فراوانی داشت و مسیر زندگی این کارگردان پُرسابقه تلویزیونی را تغییر داد. از توقیف درآمدن فیلم آدم برفی نیز در همین سال ها اتفاق افتاد. «ساحره» و «مسافر ری» فیلم های بعدی این کارگردان بود که هر چند وقت یکبار سری هم به صحنه نمایش می زد و با تئاترهای موفق خود، علاقمندانش را غافلگیر می کرد. همین موفقیت های پی در پی بود که سبب شده بود «داوود میرباقری» همیشه زیر ذره بین خبرنگاران باشد. من هم که از اواخر سال 1378 در روزنامه جام جم مشغول به کار شده بودم، ماهی یکبار با او تماس می گرفتم تا از آخرین فعالیت های او در عرصه سینما و تلویزیون مطلع شوم. در آن سال ها فعالیت خبرگزاری ها مثل امروز گسترده نشده بود و خبرنگاران روزنامه ها در اغلب موارد برای تهیه خبر متکی بر منابع خودشان بودند و اینطور نبود که خبرنگاران روزنامه ها در اغلب موارد فقط زحمت «copy » و سپس «paste » مطالب خبرگزاری ها را بکشند. نکته جالب توجه اینکه میرباقری آن زمان تلفن همراه نداشت و همیشه در ساعت های پایانی شب با منزل او تماس می گرفتم. البته اغلب این تماس ها بی نتیجه بود. در آن سال ها قرار بود میرباقری سریال «سلمان فارسی» را برای شبکه یک سیما بسازد اما هربار که تماس می گرفتم، خبر جدیدی وجود نداشت و هنوز مشخص نبود چه زمانی این سریال مقابل دوربین خواهد رفت.
روزی از طریق یکی از همکارانم در سازمان صدا و سیما باخبر شدم قرار است «سلمان فارسی» دیگری هم ساخته شود. «حبیب الله کاسه ساز» تهیه کننده سریال بود و «شهرام اسدی» کارگردان آن. قرار بود سریال برای «معاونت برون مرزی» سازمان صدا و سیما ساخته شود. حتی «مجید میرفخرایی» هم به عنوان طراح صحنه همکاری خود با این آن پروژه را آغاز کرده بود. بعدها وقتی در سفری چند روزه با میرفخرایی همسفر شدم، گفت که در آن مقطع برای بازبینی لوکیشن هم رفته بودند و بخش هایی از شهر یزد را برای ساخت و ساز در نظر گرفته بودند.
همان روزها قراری با کاسه ساز گذاشتم و در گفت و گویی اطلاعات کاملی درباره آن «سلمان فارسی» تهیه و خبر مفصلی در روزنامه جام جم منتشر کردم. پس از چاپ خبر بود که با میرباقری تماس گرفتم و ماجرا را به او اطلاع دادم. شنیدن آن خبر برای میرباقری هم جالب بود و هم غافلگیر کننده! طرح سلمان فارسی مربوط به مدرسه کارگاهی فیلم نامه نویسی حوزه هنری بود و میرباقری سال ها قبل آن را نوشته بود و حالا از اینکه می شنید فیلم نامه او هنوز به نتیجه خاصی نرسیده اما فیلم نامه دیگری به مرحله ساخت نزدیک می شود، تا حدودی غافلگیر شده بود. حاصل این گفت و گو تبدیل به خبری شد که در سال 1380 در روزنامه جام جم منتشر شد. اگر روزی این خبر را از آرشیو روزنامه جام جم پیدا کنم، در این صفحه قرار خواهم داد. مضمون خبر هم این بود که چگونه می شود در دو بخش از یک سازمان، دو فیلم نامه با یک موضوع واحد در جریان باشد. خبر بازتاب زیادی داشت و عملا در سال های بعد هیچ یک از این دو اثر مقابل دوربین نرفت.
حضور در مختارنامه به عنوان «مدیر روابط عمومی»
اردیبهشت سال 1379 روزنامه جام جم آخرین روزهای پیش از انتشار خود را سپری می کرد. از اسفند سال 1378 من هم به عنوان خبرنگار بخش «تلویزیون» به ترکیب «گروه رسانه» اضافه شده بودم. جام جم هم مثل هر روزنامه دیگری برای آغاز، نیاز به یک تیتر جذاب داشت و برای روزنامه ای که «صدا و سیما» باعث و بانی انتشار آن بود، چه تیتری می توانست بهتر از خبر تولید یک تولید تلویزیونی معظم و فاخر مباشد؟ آن روزها سریال «تفنگ سرپر» در حال تولید بود. با پرس و جوی فراوان شماره تلفن «محمود فلاح» تهیه کننده سریال را پیدا کردم و با او تماس گرفتم. در همان برخورد اول به گرمی برای همکاری اعلام آمادگی کرد؛ روحیه ای که در آن سال ها کمتر تهیه کننده ای نسبت به یک روزنامه منتشر نشده داشت. با هماهنگی او بود که توانستم با امرالله احمدجو، خسرو شکیبایی و تورج منصوری تماس بگیرم و گزارشی تهیه کنم که یکی از دو تیتر اصلی روزنامه جام جم شود. این همکاری ادامه داشت و در اردیبهشت همان سال به دیدار با این تهیه کننده سخت کوش در سر صحنه سریال تفنگ سرپر در «میمه» منتهی شد. در زمان پس از تولید سریال نیز چند بار با همکاری فلاح گزارش های اختصاصی از تفنگ سرپر تهیه کردم که مهم ترین آن گزارشی درخصوص پشت صحنه تدوین سریال بود. سال 1381 روزی با او تماس گرفتم تا درباره تهیه کننده ای که برای روابط عمومی سریالش به من پیشنهاد همکاری داده بود، اطلاعاتی کسب کنم. در همان تماس تلفنی پیشنهاد داد با دفتر او نیز به عنوان روابط عمومی همکاری داشته باشم. پس از آن بود که روزی برای دیدار با او و مشاورش «حسین صابری» به دفتر آنها در یکی از خیابان های اطراف میدان توحید رفتم و از همانجا این همکاری آغاز شد. البته ورود من به این مجموعه در تابستان سال 1381 شکل گرفت و همزمان با برخی کارهای مربوط به سریال مختارنامه، روابط عمومی سریال «تفنگ سرپر» را هم در مقطع پخش به عهده گرفتم که این همکاری تا امروز با فراز و نشیب های فراوان همچنان ادامه دارد.
عبور ازسلمان، رسیدن به مختار
سال 1381 سال مهمی در تاریخ سریال مختارنامه است. در همین سال «محمود فلاح» از طرف معاونت سیما مامور ساخت سریال «مختارنامه» شد. قرار بود برای فیلم نامه نوشته شده توسط ابراهیم سلطانی فر کارگردان پیدا شود. طبق روال موجود در سازمان صدا و سیما، فیلم نامه های اینچنینی در اختیار چند کارگردان مطرح که سابقه کار در این زمینه دارند قرار می گیرد تا از آنها مشاوره گرفته شود. داوود میرباقری هم یکی از آنها بود. آنگونه که فلاح بعدها برایم تعریف کرد، روزی با او در رستورانی در دربند قرار ناهار می گذارد. فیلم نامه را به او می دهد و بعد از گفت و گو از او درباره سیف الله داد برای کارگردانی سوال می کند. میرباقری به شدت از این پیشنهاد استقبال می کند و می گوید سیف الله داد گزینه خوبی است. البته به خاطر دارم قرار بود آن سال ها مرحوم داد فیلم نامه «دکتر حسابی» را بسازد. فیلم نامه ای که تا این لحظه هم ساخته نشده است اما در نهایت قسمت نبود که مرحوم داد کارگردان این سریال شود. طی مشورت هایی که میان فلاح و معاونت سیما صورت می گیرد، نام «داوود میرباقری» هم مطرح می شود. مسوولان تلویزیون به فلاح می گویند اگر بتواند میرباقری را به ساخت این سریال متقاعد کند، آنها حرفی ندارند اما میرباقری که به شدت پی گیر ساخت سریال سلمان فارسی است، به ساخت مختارنامه علاقه ای نشان نمی دهد تا اینکه با قطعیت به او می گویند که فعلا امکان ساخت سریال سلمان فارسی وجود ندارد. جالب اینکه در آن مقطع سریال سلمان فارسی مرحله حساس «برآورد بودجه» را هم گذرانده بود و آنطور که بعدها «بهروز خوشررزم» تهیه کننده سلمان فارسی و اولین مدیر تولید سریال مختارنامه در گفت و گویی به من گفت، ساخت سلمان حدود 4 میلیارد تومان هم برآورد شده بود اما این سریال ساخته نشد و البته در زمان ساخت مختارنامه، بارها شنیده شد که میرباقری بعد از مختار سلمان را خواهد ساخت.
بعد از آنکه میرباقری مطمئن شد فعلا امکان ساخت سلمان فارسی وجود ندارد، برای مطالعه فیلم نامه مهلت خواست. او پس از مطالعه فیلم نامه تحقیقاتی را هم آغاز کرد و بعد از طی کردن این مراحل بود که با شرط «کنار گذاشتن فیلم نامه قبلی و نگارش فیلم نامه ای جدید»، ساخت مختارنامه را پذیرفت. در این مرحله از کار «حسن میرباقری» و «محمد بیرانوند» نیز به کار اضافه شدند و مسوولیت نگارش سیناپس اولیه را به عهده گرفتند. تمامی این ماجراها در فاصله بهار سال 81 تا مهر 81 اتفاق افتاد. من از اواخر تابستان 81 به مجموعه مختارنامه پیوستم. با اینکه تجربه یک سریال تلویزیونی را پشت سر گذاشته بودم، برای روابط عمومی مختارنامه دغدغه زیادی داشتم. این موقعیت در 23 سالگی برای من بسیار مغتنم بود که بعد از محمود فلاح و داوود میرباقری، سومین نفری باشم که حضورش در پروژه تاریخی مختارنامه قطعی شده است. در آن زمان با همکاران مختلف مشورتهای زیادی انجام دادم. تا آن زمان درباره مختارنامه خبری منتشر نشده و اصطلاحا کار «زخمی» نشده بود و همین ویژگی، فضایی را فراهم کرده بود که می شد از آن بهره برداری تبلیغاتی درستی کرد.
بر همین مبنا به تهیه کننده سریال پیشنهاد کردم تا گفت و گویی با داوود میرباقری و خودش داشته باشم و از زبان آنها خبر را اعلام کنم. محمود فلاح علاقه ای به مصاحبه نشان نداد. او در سال های بعد هم هیچ گاه علاقمند به گفت و گوی رسانه ای نبود و جالب اینکه هیچ گاه عکسی از او در رسانه ها و در میان خبرهای متعدد سریال مختارنامه منتشر نشد و اولین بار زمانی تصویر او در رسانه ها منتشر شد که به دلیل سکته اولش در بیمارستان بستری شد. درباره این بخش ها در آینده خواهم نوشت. در نهایت قرار شد گفت و گو فقط با میرباقری انجام شود.
روزی در دفتر تهیه کننده قراری گذاشته شد. داوود میرباقری به همراه «محمد بیک زاده» تهیه کننده سریال امام علی (ع) که بعدها در پروژه مختارنامه مسوولیت یکی از کارگاه های مرتبط با بخش صحنه و دکور را نیز به عهده گرفت؛ به دفتر آمد. دفتر سریال مختارنامه از همان ابتدا در میدان توحید بود. آن زمان چهره خیابان و میدان توحید با چهره امروز آن تفاوت زیادی داشت. نه خبری از خط BRT بود و نه تونل توحید از زیر آن عبور می کرد. اما در یک چیز با امروز شباهت داشت و آن ترافیک عجیب و غریبی بود که گاهی از سر گیشا تا میدان توحید ادامه می یافت. این جلسه که در هفته آخر شهریور ماه تشکیل شد، اولین برخورد حضوری من با داوود میرباقری بود. میرباقری فرد باهوشی است و اولین برخورد با او می تواند در همکاری بسیار سرنوشت ساز باشد. یکی از همکارانش بعدها برایم نقل کرد که اگر در اولین برخوردها احساس کند طرف مقابل به کار علاقمند است و نسبت به کار حساسیت دارد، تا پایان با او همراهی می کند و اگر به چنین نتیجه ای نرسد، آن فرد را خیلی تحویل نخواهد گرفت. من تا آن زمان به دلیل موقعیت شغلی ام با کارگردان های زیادی برخورد کرده بودم. کارگردان هایی که اولین ویژگی اغلب آنها «غرور کاذب» بود اما میرباقری فردی ساده و بی تکلف بود و نوعی «اصالت روستایی» در رفتارش وجود داشت که در کنار تواضع ذاتی اش آدم را مجذوب خودش می کرد. از لحاظ ظاهری شیک و مرتب بود. آرامش عجیبی در رفتار و کردارش بود و با لحنی شمرده و آرام و با استفاده از کلماتی ساده سخن می گفت. مجموعه این ویژگی ها باعث شد در برخورد اول کمی غافلگیر شوم. واقعا انتظار این میزان سادگی را نداشتم! در سال های 1375 به بعد و در زمان اوج فعالیت های حوزه هنری که با پخش سریال امام علی (ع) همراه بود، میرباقری بارها در جلسات شب فیلم نامه حوزه هنری حضور یافته بود و در همان جلسات چند باری خودم را به او رسانده و سوال هایی از او پرسیده بودم. در همان دیدار اول به چهره ام دقیق شد و پرسید قبلا کجا همدیگر را دیده ایم؟! من هم به سابقه همان جلسات اشاره کردم و این آشنایی مقدمه ای برای آغاز مصاحبه شد. در این جلسه «جواد ملکی» هم حضور داشت و از میرباقری و حاضران در جلسه چندین عکس گرفت تا خبری که ارسال می شود عکس داشته باشد. به تجربه دریافته بودم که خبر وقتی با عکس ارسال شود ارزش بیشتری پیدا خواهد کرد.
بعد از صرف ناهار ، پشت میز اتاق نشستم و مصاحبه با میرباقری آغاز شد. درباره این میز هم نکته جالبی وجود دارد. در اتاق محمود فلاح یک میز مدیریتی بزرگ وجود داشت که هیچ گاه مورد استفاده فلاح نبود. او اغلب هنگام حضور میهمان هایش روی یکی از مبل های «نیم ست» اتاقش می نشست و همیشه این مسئله که این میز بی استفاده است، مورد اشاره همکاران و میهمانان او بود.
مصاحبه میرباقری را در نهایت تنظیم و پشت تلفن برایش خواندم. سپس آن را به همراه چند قطعه عکس برای «خبرگزاری ایسنا» ارسال کردم. ایسنا در آن مقطع یکی از خبرگزاری های فعال در زمینه خبرهای تلویزیونی بود و این ویژگی را هنوز هم حفظ کرده است. مصاحبه روز سه شنبه 2 مهر 1381 بر روی خروجی خبرگزاری ایسنا منتشر شد. خبر اینگونه آغاز می شد:« داوود میرباقری : پس از اجرای بخش اول نگارش و تحقیق/ میگویند ساخت مجموعهی “سلمان فارسی” فعلا مقدور نیست» و اینطور ادامه پیدا می کرد:« خبرگزاری ایسنا ـ داوود میرباقری ،به زودی ساخت سریال تلویزیونی جدیدی را با نام موقت “مختارنامه“ به تهیهكنندگی محمود فلاح، آغاز خواهد كرد. به گزارش ایسنا،این مجموعه، پنجمین سریال تلویزیونی میرباقری پس از سریالهای “حكایت مسافر گمنام“،“گرگها“،“رعنا” و “امام علی(ع)” است كه كار بازنویسی فیلمنامهی آن از اوایل فروردین ماه امسال آغاز شده است».
انتشار خبر بازتاب های گوناگونی داشت. روزنامه جام جم در چند سطر کوتاه به خبر پرداخت و تیتر «میرباقری از سلمان به مختارنامه رسید» را انتخاب کرد. هفته نامه سینما تیتر زد: «داوود میرباقری: سلمان را کنار گذاشتم» و چند نشریه دیگر نیز به خود مختارنامه توجه نشان دادند.
میرباقری در همان ایام قرار بود سریال «معصومیت از دست رفته» را برای شبکه سه سیما بسازد. در قسمت بعدی این خاطرات درخصوص این سریال و تاثیر ساخت آن در مختارنامه می نویسم.
این افشاگریهای و به طبع آن فشارهای رسانه ای و حتی قضایی بر خاندان هاشمی، باعث شد که مهدی هاشمی بیش از یکسال، زندگی در شهر لندن را بر رفت و آمد به تهران ترجیح دهد.
اما یکسال پس از آنکه حمزه کرمی در چندین نوبت در دادگاه و همچنین گفتگو با برخی اصحاب رسانه برای صحت اعترافات خود دلایل متعددی آورد، انتشار نامهای که به وی منتسب و طی آن ادعا شد اعترافاتش علیه مهدی هاشمی تحت فشار بوده است، کمی مشکوک به نظر رسید.
این تردید خصوصا هنگامی در افکار عمومی جدی شد که با تشکیل یک کمیته ویژه و ارائه گزارش جامع، دروغ بودن ادعاهای منتشر شده در آن نامه، برای یک چهره سیاسی نزدیک به مهدی هاشمی که این شبهه را در سطوح عالی مسوولین طرح کرده بود نیز اثبات شد.
ایجاد خدشه در اعترافات سال گذشته کرمی برای کاهش فشار افکار عمومی، ترفندی بود که اگرچه با تشکیل کمیته ویژه و بررسی جامع آن، دروغ بودنش اثبات شد اما یک سوال کهنه را در اذهان زنده کرد؛ چرا مهدی هاشمی که برای ایجاد تردید در صحت اعترافات مهم کرمی این چنین به آب و اتش می زند،خود را به تهران نمی رساند تا در دادگاه صالحه بی گناهی خود را اثبات کند؟ آیا اگر مهدی هاشمی می توانست پاسخ این شبهه ها را در دادگاه بدهد و حتی از چند اتهام تبرئه شود، آنگاه تاثیری به مراتب بیشتر از انتشار این ادعاها که که در کمتر از یک هفته دروغ بودن ان اثبات می شود، نداشت؟ و ...
کارشناسان رسانه ای و قضایی معتقدند اکنون که به رغم احضار رسمی قضایی بیش از یکسال و نزدیک به 400 روز است توپ پاسخگویی به اتهامات سنگین، در زمین مهدی هاشمی است، از سوی افکار عمومی هر یک روز تاخیر او در بازگشت به تهران یک اماره بر صحت اتهاماتش در نظر گرفته خواهد شد.
این قضاوت خصوصا هنگامی برای افکار عمومی قطعی و پرونده آن مختومه خواهد شد که هر چند روز یکبار خبر مسافرتهای خارجی پی در پی خانواده "مهدی هاشمی" برای ملاقات های خانوادگی با او نه در ایران که در کشورهای بیگانه در رسانه ها منتشر می شود.
خبرگزاری فارس: استاد محمد گلریز با اشاره به این كه هنرمندان در جنگ نرم رسالت سنگینی بر عهده دارند، گفت: دفاع مقدس ما تا انقلاب حضرت مهدی (عج) ادامه خواهد داشت.
خبرگزاری فارس: یك چهره برجسته صلحطلب در آمریكا با اشاره تلاش بخشی از نظامیان كشور اكوادور برای كودتا علیه دولت دموكراتیك این كشور تصریح كرد: بدون شك دولت ایلات متحده پشت پرده كودتا در اكوادور است.
خبرگزاری فارس: مشاور وزیر امور خارجه گفت: كوتاهیهایی كه در ادامه جنگ از سوی دولت انجام شد و تصمیمی كه استكبار جهانی برای پایان دادن به این جنگ در نظر داشت زمینه پذیرش قطعنامه را فراهم كرد.
خبرگزاری فارس: رهبر انقلاب كوبا كودتا در اكوادور را شكست خورده دانست و اظهار داشت حتی اوباما و كلینتون نیز انتخابی جز محكوم كردن این اقدام ندارند.
خبرگزاری فارس: رهبران كشورهای آمریكای لاتین كودتای نافرجام نظامیان پلیس اكوادور برای سرنگونی دولت قانونی این كشور را محكوم كردند.
خبرگزاری فارس: نماینده تهران در مجلس طی نامهای به رئیس قوهقضاییه خواستار محاكمه همه عوامل مؤثر در فتنه 88 شد و گفت كه این كار باید در همان ماههای اول این بحران انجام میشد، اما ملاحظات بیجا و رو دربایستیها و به تعبیر امامعلی "مصانعه " باعث شد كه امر خدا اقامه نشود و این فتنه به طول انجامد.
خبرگزاری فارس: رئیس پلیس پیشگیری نیروی انتظامی گفت: نیروی انتظامی با قاطعیت تمام، پرونده قتل پزشكان را تعقیب میكند.
خبرگزاری فارس: امام جمعه موقت تهران گفت: جوامع بشری و حتی خود كشور آمریكا سخنان دولتمردان آمریكایی را در خصوص حادثه 11 سپتامبر نمیپذیرند.
خبرگزاری فارس: رهبر حزب جماعت اسلامی پاكستان پس از كشته شدن سه نظامی این كشور در حمله بالگردهای ناتو از دولت خواست تا پایگاه نظامی خود را از آمریكاییها بازپس گیرد.
خبرگزاری فارس: عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) گفت: پس از عملیات والفجر 8، سازمان مجاهدین تبدیل به یك سازمان جاسوسی حرفهای در خدمت ارتش عراق شده بود لذا شنود بیسیمها، تخلیه اطلاعاتی تلفنی از مراكز دولتی و شناسایی افراد مهم در اردوگاههای اسرای ایرانی از همكاریهای منافقین با ارتش حزب بعث عراق بود.
خبرگزاری فارس: رئیس پلیس كشور با بیان اینكه نیروی انتظامی بر كانون شكل دهی فتنهها اشراف كامل دارد، تاكید كرد: كسانی كه میخواهند با تكیه بر فشارهای اقتصادی دشمن، حلقه مكمل آن در كشور باشند باید بدانند كه با آنها برخورد خواهد شد.
خبرگزاری فارس: سی سال از وقوع جنگ و دفاع مقدس ما میگذرد ولی هنوز بسیاری از عكسها و اسناد تصویری آن برهه از تاریخ كشورمان، بدون شناسنامهاند. نكته اسفبار این كه اسناد و تصاویر تاریخ انقلاب و جنگ ما را خارجیها، بهتر نگهداری میكنند و این خطر وجود دارد كه آن را ، آن طور كه میخواهند جلوه میدهند!
خبرگزاری فارس: عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: «بحران سازی»، «تفرقه افكنی میان ملتهای مسلمان»، «ترویج اسلام التقاطی»، «دامن زدن به اختلافات مذهبی و قومی» و «هجوم به جایگاه ولایت فقیه» طرحهای در دستور كار دشمن برای مقابله با انقلاب اسلامی است.
خبرگزاری فارس: محمدتقی فهیم با اشاره به این كه فرافكنی هم حدی دارد و جواد شمقدری حق دارد به بیانصافیها و تحركات غیر منصفانه واكنش نشان دهد، نثر واكنش شمقدری را به شیوه امامگونه برشمرد و گفت: اگر همه مدیران شهامت كنند و برای كاستیهای موجود عذرخواهی كنند، پسندیده است.
خبرگزاری فارس: مقامات نظامی پاكستان در اعتراض به كشته شدن نیروهای ارتش خود در حمله اخیر بالگردهای ناتو، از عبور كامیونهای حامل تجهیزات این ائتلاف نظامی به افغانستان جلوگیری كرد.
خبرگزاری فارس: رئیس قوه قضاییه خطاب به هاشمی رفسنجانی، گفت: با كمال احترامی كه برای شما قائلم باید بگویم اظهارنظر شما در مورد اینكه كسی كه وقف دانشگاه آزاد را ابطال كند در مقابل خدا ایستاده كاملاً اشتباه است.
خبرگزاری فارس: رئیس كل بانك مركزی سرانجام پس از نوسانات شدید در بازار طلا و ارز و گسترش بازارهای سیاه در این باره سكوت خود را شكست و با اطلاع قبلی از سؤالات خبرنگاران به ارائه پاسخها و توجیهات بانك مركزی در این خصوص پرداخت.
خبرگزاری فارس: به بركت نان گرم سفرههایمان و به شكرانه تمامی نعمتهایی كه پرودگار یكتا و مهربان ارزانیمان داشته است، فردا بر تن كوچه و خیابان تنپوش مهربانی و عاطفه خواهیم كرد؛ با دست هایی كه به یاری همنوعانمان گشودهخواهد شد.
خبرگزاری فارس: حسن واعظی در پی افشای سند دعوت از یكی از سران فتنه به جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در این كار هیچگونه عمد و نیت سوئی نبوده و تهیه كنندگان دعوتنامهها سهوا از فایل قدیمی رایانه پرینت گرفتهاند.
خبرگزاری فارس: دو سناتور آمریكایی در نامهای به وزیر خارجه این كشور از همكاری شركتی چینی با ایران بهخلاف تحریمهای وضع شده برای تهران، بهشدت ابراز ناخرسندی كردند.
خبرگزاری فارس: دبیر پدافند غیرعامل كشور گفت: شعارهای مدعی اصلاحطلبی، آزادی و مكتب ایرانی همه در یك راستا و از ترفندهای پیادهنظام استكبار جهانی است.
خبرگزاری فارس:همه مسوولین ارشد كشور در سال های دفاع مقدس اذعان دارند كه حضور مقام معظم رهبری در جبهه های جنگ بخاطر تاكید بر سلامت شان از سوی امام نهی شده بود اما ایشان با اصرار فراوان در مقاطعی موفق شدند نظر مساعد امام را جلب كرده و در كنار رزمندگان حاضر شوند.عكس هایی دیدنی از آن روزها به جا مانده است.
خبرگزاری فارس: یكی از فرماندهان دفاع مقدس گفت: در سالهای پایانی جنگ بعضیها جا زدند و كم آوردند ولی حضرت امام همچنان مصمم این قضیه را دنبال میكردند. رزمندهها هم مانند حضرت امام بودند اما این وسط عوامل سیاسی امتداد جنگ برایشان سخت بود.
خبرگزاری فارس: یك مجله فرانسوی با اشاره به پیوستن چهار فروند زیردریایی پیشرفته موسوم به "غدیر " به ناوگان نیروی دریایی ایران در اواسط مرداد گذشته، اذعان كرد كه در صورت تصمیم ایران به مسدود كردن تنگه هرمز، این زیردریاییها در خط مقدم خواهند بود.
خبرگزاری فارس: نمایندگان مجلس شورای اسلامی هفته آینده با رئیس جمهور دیدار میكنند.
خبرگزاری فارس: رئیس بانك مركزی از تامین كالاهای اساسی با هدف جلوگیری از شوك بازار بههنگام اجرای طرح هدفمندكردن یارانهها خبر داد.
خبرگزاری فارس: یك شهروند آمریكایی در شهر بارسلونای اسپانیا بهاتهام كمك مالی به گروه تروریستی القاعده بازداشت شد.
خبرگزاری فارس: براساس اعلام خبرگزاری برزیل، بحث بازی دوستانه میان تیم ملی این كشور با ایران در نشست سران سیاسی دو كشور مطرح شده بود.
خبرگزاری فارس: آیتالله آملی لاریجانی از صدور قریب الوقوع كیفرخواست برای 50 نفر از متهمان پرونده بیمه خبر داد و گفت: با قاطعیت در این رابطه پیش رفتهایم و این راهی را كه سپری نمودهایم چه بنده حضور داشته باشم و چه نه، این مسیر اساسا برگشت پذیر نیست.
خبرگزاری فارس: صدها تن از فعالان ضدجنگ آمریكا در اعتراض به نقض حقوق مدنی مردم آمریكا توسط دولت این كشور و حمله پلیس فدرال این كشور به خانه فعالان ضدجنگ تظاهرات كردند.
سرهنگ مقدادی از رزمندگان دفاع مقدس در جمع بسیجیان و سپاهیان کارگر و کارفرمای استان گیلان که با حضور صادق محصولی وزیر رفاه و تأمین اجتماعی سخنرانی میکرد، بهمناسب هفته دفاع مقدس، با یادآوری خاطرهای از عملیات موفق فتح یک در عمق 210 کیلومتری خاک عراق، در مورد لشکر عملیات کننده که لشکر شش ویژه پاسداران به فرماندهی صادق محصولی است، نکاتی بیان کرد:
گرامی میداریم یاد و خاطره حضرت امام (ره) ، شهدا و هشت هزار شهید استان گیلان در دفاع مقدس.
بیست و چهار سال پیش بود، تیر ماه سال 1365 به همراه حدود هشت تن از بچه های اطلاعات و عملیات لشکر ویژه شش پاسداران برای شناسایی منطقه عملیاتی مورد علاقه قرارگاه با دستور فرمانده لشکر در عمق 210 کیلومتری خاک عراق نفوذ کردیم و در پاسخ به بمبارانهای مکرر هواپیماهای دشمن بر تأسیسات نظامی و انتظامی ما ماموریت داشتیم که پالایشگاههای بسیار حساس منطقه کرکوک را شناسایی کنیم و با نیروهای پارتیزان سپاه تاسیسات دشمن را منهدم کنیم.
ما حدود یک ماه و نیم در خاک عراق عملیات شناسایی کردیم که اواخر مراداد یا اوایل شهریور سال 1365 فرمانده لشکر شش ویژه پاسداران با یک لباس مبدل بومیان منطقه وارد خاک عراق شد تا از روند ادامه کار در یک ماه و نیم گذشته اطلاع پیدا کند و ما نیز گزارشهایی را به وی بدهیم و او دستورات لازم را در مورد عملیات کردن یا نکردن ابلاغ کند.
گزارشی از وضعیت شهر کرکوک و وضعیت مقر سپاه هشتم عراق به فرمانده دادیم. بعضی از فرمانده گردانهای برون مرزی سپاه توسط فرمانده محترم لشگر راهنمایی شدند در روستایی به نام سرگلول همه را در یک ساختمان جمع کردند تا ضمن ارائه رهنمون و دستورات لازم آخرین وضعیت از منطقه عملیاتی را ما گزارش دادیم.
ده روز مانده بود به عملیات فتح 1؛ شبی بود که فرمانده لشکر شش ویژه پاسداران که حقیقتا با خنده او بچه ها میخندیدند و با گریه اش گریه میکردند، همه فرمانده گردانها و مسئولین واحدهای رزم را به اتاق دعوت کرد و یکی یکی شروع به گزارش دادن کرد اعم از اطلاعات و عملیات و...
یک بحث جنگی بسیار جدی در اتاق مطرح بود و فرماندهان گردانها از محدودیتهای خود صحبت کردند که در اوج مباحث داغ نظامی، یک دفعه فرمانده لشکر گفت که دیگر کافی است و رو به شهید عبد الصمد رفعت کردند و به او گفتند چراغها را خاموش کنید و ما را ببرید به گدایی در خانه اهلبیت(ع)؛ قبل از این که شهید رفعت زبان باز کند به مداحی اهلبیت(ع)، با این اشاره فرمانده لشکر همه شروع کردند به گریه کردن و یک حال عجیبی در آن جمع حاکم شده بود و خستگی دو ماهه عجیبی که بچههای عملیات و پیشرو عملیات داشتند، برطرف شد.
حدود اواسط شهریور سال 1365 بود که عملیات فتح 1 در عمق 210 کیلومتری عراق با موفقیت کامل انجام شد و جالب است بدانید که لشکر شش ویژه پاسداران با فرماندهی این فرمانده عزیز حتی یک شهید هم نداد در حالی که دهها نفر از رژیم بعثی عراق به هلاکت رسیدند و تقریبا 60 الی 70 نفر هم به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند و در پاسخ به بمبارانها مکرر دشمن چندین پالایشگاه دشمن از کار افتاد که تا چندین ماه نتوانستند آن را راه اندازی کنند. بعد از یک هفته از انجام عملیات تمامی رزمندگان لشگر شش ویژه پاسداران از خاک عراق به سلامتی خارج شدند و آخرین کسی که از خاک عراق به خاک ایران آمد کسی نبود جز حاج صادق محصولی فرمانده لشکر شش ویژه پاسداران.