بشر در انتظار چیست؟!
مقدمه
بشر در انتظار است! در انتظار چه چیزی؟! در انتظار یک تغییر! در انتظار یک حادثه و رویداد! چرا بشر در انتظار است؟! چرا بشر انتظار یک واقعه را می کشد؟! کدام واقعه بشریت را این چنین منتظر خود کرده است؟!
بشر در انتظار چیست؟!
این همان سوال بسیار با اهمیتی است که خردمندان آگاه از موجودیت انسان و صاحب نظران اقوام و ملل، از آغاز تاریخ بشری تاکنون همواره برای خود و دیگر انسان های عاقل و اندیشمند مطرح کرده اند! امّا انگیزه ی این سوالات مهم در عواملی خلاصه می شود که می توان آن ها را بدین صورت مطرح نمود!
انگیزه ی پرسش!
اولین انگیزه برای طرح چنین پرسشی عدم رضایت از وضع موجود است. این عدم رضایت دامن گیر اغلب مردم جوامع است که از مشاهده ی پایمال شدن حقوق انسان ها و تجاوز و بی عدالتی هایی که گریبان گیر اکثریت آنان است و ایشان را به سختی می فشارد، ناشی می شود. احساس ناگوار در نابسامانی های زندگی بشری او را به فرداهایی متمایل می سازد که از ناملایمات رهایی یابد. پس او در انتظار فرداهایی روشن و به دور از ناگواری هاست.
عمر من شد در پی فردای من وای از این فردای ناپیدای من
انگیزه ی دوم انتظار بشر عدم رضایت تکاملی اوست. بسیاری از تکامل یافتگان بشری در هر زمانی که زندگی کنند و در هر موقعیتی از فرهنگ و تمدن بشری که قرار بگیرند، موقعیتی بالاتر از آن را می جویند و به وضع موجود قناعت نمی کنند! پس ایشان نیز به دنبال فردایی روشن هستند که انتظارش را می کشند.
بشریت همواره در انتظار فردا و فرداهایی روشن تر از امروز است فرداهایی بدور از ناملایمات و ناگواری ها، فرداهایی برای پیشرفت و تکامل بهتر، و فرداهایی که رنگ خدا داشته باشد. پس همه ی بشریت به نوعی امید و انتظار دارند
انتظار مقدس!
گروه دیگر به علت عدم رضایت مقدس، انتظار می کشند. ایشان انگیزه ای عالی تر از دو گروه دیگر دارند. زیرا انسان دارای استعدادها و قوا و سرمایه های وافر و خیره کننده است، هیچ وضع و موقعیتی او را نمی تواند اشباع کند. اگر چه عالی ترین فرهنگ ها و تمدن ها و جوامع را برای خود تهیه کرده باشد. زیرا عظمت وجود خود را در حدی می بیند که هیچ چیزی نمی تواند او را احاطه و اشباع کند. از طرف دیگر هیچ گونه پیشرفت و گسترش علمی و سلطه ای در این کیهان بزرگ نتوانسته است او را به موقعیتی که خود برای خود ساخته است، قانع کند.
این عدم قناعت ریشه در گرایش انسان به ماورای طبیعت و فطرت او دارد.
انسان با این عامل عدم رضایت مقدس همواره در انتظار روزهای خدایی و الهی به سر می برد.
پیوند قرآن با امام عصر(ع)
این ذات مقدس، وجود مبارک حضرت ولی عصر روحی فداه، در این ماه (شعبان) به دنیا آمده است. آنچه که منشأ نجات عالم است، وجود مبارک ولی عصر، ارواحنافداه، است که ما هم در کنار سفرة آن ذات مقدسیم. جریان وجود مبارک حضرت ولی عصر(ع) مانند قرآن، آنقدر برای پیغمبر(ص) محترم بوده که به هر بهانه ای و به هر وسیله ای نام مبارک حضرت حجت(ع) را می برد؛ مثل اینکه به هر وسیله ای جریان قرآن را مطرح می کرد.
وجود مبارک حضرت پیامبر اکرم(ص) به جابربن عبدالله انصاری می فرماید:
جابر، بعداز ارتحال من، سجاد فرزندی دارد به نام محمد[ع]، اسم او اسم من است و تو او را در کودکی می بینی. اگر او را دیدی، سلام مرا به او برسان و چند چیز به او بگو، یکی از این حرف ها این است [که] به او بگو، مهدی (عج) فرزند توست.
ببینید، حضرت، از هیچ فرصتی برای مطرح کردن این مطلب فروگذار نمی کردند. جابر در کوچه پس کوچه ها که راه می رفت، به او گفتند، این [امام] باقر(ع) است. فهمید [که ایشان] وجود مبارک امام باقر(ع) است. رفت دست ایشان را بوسید و ادب و احترام کرد. گفت من نابینایم و از اصحاب پیغمبرم. جدّت سلام رساند و اسمتان را به من گفت و گفت مهدی موعود آخرالزمان(عج) فرزند توست.
این اهمیت مهدویت است؛ این احیای این نام است. هرجا، جای حساسی باشد، سخن از قرآن است و از وجود مبارک حضرت ولی عصر(عج) است. حیف نیست این مهدی موجود موعود منتظر(ع) با چند جشن سادة بی محتوای کف زنی بگذرد. این قدر شأن ایشان پایین آمده. ما الان باید داعیة جهانی شدن را داشته باشیم. در صورتی که آن کسی که چهار تا کفش دارد، یا چهار تا پوشاک دارد یا چهارتا اتومبیل و آهن دارد، او حرف جهانی را به عنوان تجارت جهانی می زند. او که دارای بَصَل و فُوم و عدس و سیر است حرف جهانی را می زند، ما که دارای منّ و سلوی هستیم چرا حرف جهانی را نزنیم؟
ما دارای مهدی جهانی هستیم. ما مصلح جهانی داریم. ما عدل جهانی داریم. ما علم جهانی داریم. ما باید حامی جهانی شدن این تز و مکتب باشیم آیا این را با کف زدن باید پایین بیاوریم.
أمن العدل، امن الأدب، أمن الإحسان؛ أمن الإیثار، أمن العقل؟
[آیا این نوع کار برخاسته از عدل و یا ادب یا احسان یا ایثار و یا عقل می باشد؟]
آیا این مجالس باید تا این حد تنزل کنند؟ شما علما اگر در این مجالس نروید، مجالس را دیگری اداره می کند. نگویید برای ما کسر (شأن) است. این منبر رفتن فخر ماست. ما از آن روزی که به این ویروس، که منبر رفتن برای ماکسر است مبتلا شدیم، منبر را دیگری اداره می کند. این چنین نیست که مسجد و حسینیه بدون سخنرانی و برنامه باشد. شما نشد، دیگری؛ شما نشد، آقازادة یتان؛ آقازادةیتان نشد، شاگردتان؛ اگر او نشد، مداح اداره می کند. مبادا خدای ناکرده این صحنه را خالی بگذارید. جابر توی کوچه، نابینا، در سنّ پیری این رسالت رسمی اوست از طرف پیغمبر اکرم، علیه آلاف التحیة و الثناء؛ که به نوه ام به باقر بگو که مهدی فرزند توست. این نشان دهندة اهمیت مسأله است. خوب آنوقت بیاییم شأن این را با آن جشن های ساده پایین بیاوریم. ادبای ما سهمی دارند هنرمندان ما سهمی دارند، نویسندگان ما سهمی دارند. آیا ما که دارای ولایت، امامت و عصمتیم حرف جهانی نزنیم. حرف جهانی را باید با فکر جهان شمول ارائه کرد. برای این وجود مبارک، حضرت مهدی(ع) این چراغانی ها خوب است؛ این جشن ها بسیار خوب است، پخش شیرینی ها بسیار خوب است، اما خوب تر از همة اینها، معارف مهدویت است.
وجود مبارک امام صادق(ع) به زراره فرمود: وظیفة شیعیان ما در عصر غیبت این است که این دعا را بخوانند.
اللّهمّ عرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجتّک. اللّهمّ عرّفنی حجّتک فإنّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی.
این دعا «برهان لِمْ» را به ما یاد می دهد. این دعا می گوید: غدیر حق است و سقیفه باطل. چرا؟ (چون) می گوید: خدایا، خودت را به من بشناس؛ اگر من موحد ناب نباشم، خداشناس نباشم، پیغمبر شناس هم نیستم؛ زیرا پیغمبر خلیفة الله است. وقتی من مستخلفٌ عنه [کسی که پیامبر جانشین او است] را نشناختم، خلیفه را نمی شناسم. خدایا توفیق بده من نبوت را، رسالت را، پیغمبر و پیغمبری را عمیقاً بشناسم؛ زیرا اگر من پیغمبر را نشناسم، گرفتار سقیفه می شوم. امام، خلیفه و والی مردم نیست، و از طرف مردم وکیل نیست. مردم سالاری محض نیست تا سقیفه، مسأله را حل کند. امام، جانشین پیغمبر است. اگر کسی مستخلفٌ عنه را نشناسد، گرفتار سقیفه می شود. خلیفه شناس نیست. عرض می کنیم، خدایا پیغمبرت را به من بشناس برای اینکه من می خواهم بفهمم جانشین پیغمبر کیست؟ حجت من کسی است که جای پیغمبر بنشیند نه مردم به او رأی بدهند. این مسأله، برهان لِمْ است . این دعا نیست، این حکمت است. گفته اند آنرا بعداز نماز بخوان، توی نماز بخوان و در فرصت های مناسبی که داشتی بخوان. اگر می خواهی به غدیر برسی و از ویروس سقیفه برهی، این دعا را بخوان. گاهی، شما، دعای محض (می خوانید) اما گاهی در حکمت و کلام، برهان اقامه می کنید. این، برهان است.
امیدواریم این جریان نیمة شعبان، با جلال و شکوه علمی شما حوزویان و اساتید بنام دانشگاه ها، که مفاخر ما هستند، با وضع مناسبی اداره شود. آن کارهای صوری اش هم ان شاءالله سامان بپذیرد.
پی نوشت:
برگرفته از خطبه های نماز جمعة شهر قم، 18/6/84.
ولادت امام مهدی(عج) در دیدگاه شیعه و اهل سنّت
شیعه و تولّد امام مهدی(عج)
در جامعه شیعه دوازده امامی، هم در بین عالمان و صاحبنظران و هم در میان مردم عادی، تولد امام مهدی(عج) مورد اجماع بوده، از ضروریات مذهب قلمداد می شود و در این میان کسی را نمی توان سراغ گرفت که کوچک ترین تردیدی در این باره داشته باشد. این باور در جای جای آثار شیعه از کهن ترین آنها تا دوره های کنونی انعکاس یافته است. مرحوم کلینی در الکافی با صراحت می نویسد:
«ولد علیه السلام للنصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین»(1).
مسعودی در احادیث زیادی همین را گزارش کرده(2) و مرحوم صدوق نیز در ضمن روایات متعددی، آن را بیان کرده است(3). شیخ مفید در الارشاد نیز همین باور را منعکس نموده(4) و سید مرتضی در تنزیه الانبیاء آن را مستدل ساخته(5) و شیخ طوسی در کتاب الغیبه، همانند عالمان پیشین، این واقعه را ذکر کرده(6)؛ و به همین سان، دانشمندان شیعه تا دوره های معاصر، بر این مسئله تأکید ورزیده اند. مرحوم علامه طباطبایی در کتاب شیعه در اسلام می نویسد:
«حضرت مهدی موعود، فرزند امام یازدهم که اسمش مطابق اسم پیامبر صلی الله علیه و آله بوده در سال دویست و پنجاه و شش و یا دویست و پنجاه و پنج در سامراء متولد شدند»(7).
مرحوم مظفر در عقاید الامامیه به هنگام معرفی عقاید شیعه، یکی از آن باورها را ولادت امام مهدی(عج) معرفی می کند(8) و بدین سان می توان گفت یکی از مشخصات شیعه نزد سنیان، اعتقاد به متولد شدن امام مهدی است.
ابن قیم جوزیه در المنار المنیف می نویسد:
«و امّا الرافضة الامامیة فلهم قول رابع و هو انّ المهدی هو محمّد بن الحسن العسکری من ولد الحسین بن علی»(9).
چرا امام زمان ظهور نمیکند؟
غیبت حضرت ولی عصر(عج) یکی از رازهای الهی بوده و ممکن است ما نتوانیم ازکنه آن آگاه شویم و در برخی روایات آمده که حکمت آن پس از ظهور روشن می گردد. امام صادق(ع) فرمود: "صاحب الامر غیبتی دارد که تخلف ناپذیر است، اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت غیبت او همان حکمتی است که در غیبت حجت های پیشین وجود داشته و پس از ظهور روشن خواهد شد، چنان چه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای موسی روشن شدر نمی کند ؟
در همین رابطه در منتخب التواریخ ص 875 آمده است:
امام صادق علیه السلام فرمودند :
ای مفضل ایا میدانی زورا کجا واقع شده است؟
عرض کردم خدا و حجتش داناترند.
فرمود :بدان ای مفضل در حوالی ری کوه سیاهی ست که در دامن ان شهری بنا شده است که طهران نامیده شود و ان است زورا که قصرهایش مثل قصرهای بهشت و زنهایش مثل حور العین است بدان ای مفضل ان زنها متلبس به لباس کفار میشوند ودر هیئت ظالمان میباشند و به محل سکونت شوهر ها کفایت نمیکنند و از ایشان درخواست طلاق میکنند و مردها به مردها و زنها به زنها اکتفا میکنند و مردها شبیه به زنها و زنها شبیه به مردها میشوند پس اگر تو بخواهی دینت را حفظ کنی پس دراین شهر سکونت مکن و مسکن برای خود قرار مده چون محل فتنه است پس از انجا به قله کوهها و از سوراخی به سوراخی مثل روباه و بچه اش فرار کن.
همچنین در مناقب العتره ابن فهد حلی آمده است:
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم فرمودند :
وای بر امت من از شورای کبری و شورای صغری
عرض شد این دو شورا چه وقت خواهد بود؟
فرمود شورای کبری بعد از وفات من برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم برپا خواهد شدو شورای صغری در غبیت کبری و در زورا (تهران) برای تغییر سنت من و تبدیل احکام واقع خواهد شد.
در کنز العمال ج۱۴ ص ۲۲۹ نعمان بن بشیر روایت کند که : پیش از ساعت ظهور فتنه هایی بروز میکند همچون اینکه شب تار باشد و شخص در صبح مومن بوده و چون شب فرا رسد کافر گردد و یا شب کند در حالی که مومن بوده و صبح کند در حالی که کافر شده استو گروهی دین و اخلاق خود را هب متاعی ناچیز از دنیا بفروشند.
جلسه دوم از بحث معرفت انتظار رو در خدمتتون هستیم . در مقدمه بحث جلسه قبل ، گفتیم كه این بحث در حقیقت ادامه سلسله مباحث حقیقت انتظار و سیاست انتظار هست . بحث زمزمه های ظهور رو بیان كردیم ، و گفتیم كه انتظار رمز پایداری و پویایی و شكیبایی شیعه هست . و در آخر هم روایت مهم امام صادق (ع) كه فرمودند : “ كَذَبَ الوَقّاتون و هَلِكَ الْمُسْتَعْجِلون وَ نَجَ الْمُسْلِمون ” ( اونهایی كه وقت تعیین می كنند دروغ می گن ، اونهایی كه عجله می كنن ، هلاك می شن و اونهایی كه تسلیم هستن و منتظر امام زمان (عج) هستن ، نجات پیدا می كنن ) این بحث جلسه قبل .
در این قسمت از بحث ، كه قسمت شاید اعجاز انگیز واقعه ظهور و حقیقت انتظار هست ، ما نگاهی می كنیم به سیمای زمان قبل و بعد از انتظار ، تا ببینیم ما الان در چه برهه ای قرار داریم ، آیا نزدیك به ظهور هستیم ؟ با توجه به برخی از روایات كه علائم ظهور رو اعلام كرده ، ببینیم آیا حقیقتاً نزدیك هستیم به زمان ظهور یا خیر ؟ روایت واقعاً از غیب سرچشمه و نشأت می گیره چون كلماتی در روایت می بینیم كه اینها محال بوده انسان عادی در 1400 ، 1300 و یا 1200 سال پیش بتونه بیان كنه .
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
حجه الاسلام قرائتی
بیننده ها پای تلویزیون بحث را زمانی می بینند كه شب جمعه است و شب نیمه ی شعبان. شب تولّد آقا امام زمان(ع) است. راجع به امام زمان(ع) جملاتی خدمتتان بگویم. امام زمان یك نقطه ای است كه با كل ارزش ها در تماس است. اول چیزهایی را اشاره كنیم كه سال های قبل از بنده یا از هركس دیگر شنیده اید كه زمین بی حجت نمی شود. و عمر امام زمان هم هیچ مانعی ندارد كه من این مثل را گفتم كه موی مژه و ابروی شما هشتاد سال ثابت است. یك سانتی اش موی سر و صورت هر روز در حال تغییر و تحّول است. با اینكه پوست یكی است. گوشت یكی است. نان یكی، آب یكی، كربن یكی، اكسیژن یكی، اما خدا اراده كرده یك مو مثل ابرو و مژه ثابت شود، یك مو متغیر.
مبارزه با مدعیان دروغین نیابت
مبارزه با غلات و مدعیان دروغین بابیت و نیابت و وکالت و افشای ادعاهای باطل آنان را نیز باید به فعالیتهای نواب اربعه افزود. چنانکه در سیره امام هادی توضیح دادیم، گروهی از افراد منحرف و جاه طلب با طرح مطالب بی اساس از قبیل ربوبیت و الوهیت ائمه، مقاماتی برای خود ادعا می کردند و به نام امام از مردم خمس یا وجوه دیگر را می گرفتند و این موضوع موجبات بدنامی شیعه را فراهم ساخته و مشکلاتی برای ائمه ایجاد می کرد.
در عصر غیبت صغری، علاوه بر اینها، افراد دیگری پیدا شدند که به دروغ مدعی سفارت و نیابت خاص امام بودند و در اموال متعلق به امام تصرفات بیمورد نموده و در مسائل فقهی و اعتقادی، سخنان گمراه کننده بر زبان می راندند. اینجا بود که نواب خاص، با رهنمود امام، به مقابله با آنان بر می خاستند و گاه در طرد و لعن آنان از ناحیه حضرت، توقیع صادر می شد.
ابو محمد شریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد بن هلال کرخی، ابو طاهر محمد بن علی بن بلال، حسین بن منصور حلاج و محمد بن علی شلمغانی از این گروه بودند. (1)
شلمغانی قبلا از فقهای شیعه شمرده می شد و حتی کتابی به نام «تکلیف » نوشته بود، ولی بعدها به غلو و انحراف کشده شد و افکاری کفر آمیز مطرح کرد. از آن جمله، بر روی نظریه حلول تاکید می کرد و می گفت: روح پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در پیکر محمد بن عثمان (سفیر دوم) ، روح امیر مؤمنان-علیه السلام-در کالبد حسین بن روح (نایب خاص سوم) و روح حضرت فاطمه-علیها السلام-در بدن ام کلثوم، دختر محمدبن عثمان حلول کرده است.
حسین بن روح، این عقیده را کفر و الحاد معرفی کرده آن را از نوع عقاید مسیحیان در مورد حضرت مسیح شمرد و او را طرد نمود و با افشای افکار باطلش او را در میان قومش رسوا ساخت. با توجه به نقش تخریبی شلمغانی بود که در ذیحجه سال سیصد و دوازده، توقیعی توسط حسین بن روح در لعن و تکفیر و ارتداد او صادر گردید و سرانجام در سال 323 کشته شد. (2)
پی نوشتها:
1) طوسی ، همان کتاب، ص 244.
2) طوسی، همان کتاب، ص 248-254 و ر. ک به: دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 200-205. مسعودی، قتل او را در سال 322 دانسته است (التنبیه و الاشراف، قاهره، دار الصاوی للطبع و النشر و التالیف ص 343) .
نشانه های ظهور حضرت مهدی(ع)
- (اقتربت الساعة و انشق القمر× فتول عنهم یوم یدع الداع الی شئ نکر)
(قمر: 1 و6).
«آن ساعت نزدیک آمد و ماه آسمان شکافته شد. پس از آنان روی بگردان تا روزی که ندا کننده ای خلق را به عالمی حیرت آور و هول انگیز دعوت کند».
در حدیثی آن ساعت را خروج حضرت مهدی(ع) دانسته که مردم را به آئینی فرا می خواند که آن را منکر و ناشناخته می دانند و باور نمی کنند که آئین اسلام باشد.
امام صادق(ع) برخی از ویژگیهای آئین اسلام در آن زمان را این گونه برمی شمارد:
وقتی حضرت قائم قیام کند، به جانب کوفه رهسپار می شود و چهار مسجد را در کوفه ویران می سازد[چرا که با موازین اسلام همخوان نیستند] و در روی کره زمین مسجدی که دارای اشراف و بالکن باشد، باقی نخواهد ماند جز این ویران می سازد و آنها را بدون صاف و مستوی[بدون بالکن و اشراف] می سازد، راههای بزرگ را توسعه می بخشد و همه چیزهایی که از دیوارها به کوچه و خیابان موجود است، از قبیل بالکن، ناودان و... دستور می فرماید برچیده شوند، همه بدعت ها را از بین می برد و همه سنت ها را تجدید می فرماید شهرها و کشورهای قسطنطنیه، چین و کوهستانهای دیلم را می گشاید، و هفت سال این گونه حکم می راند که هر سالی برابر ده سال از سالهای معمولی است. سپس آنچه خدا خواهد انجام می دهد.
ضرورت حکومت یا ولایت فقها در عصر غیبت
دلایل عقلی و نقلی, گواه نیاز جامعهء بشری به حکومتی است که امورش را راه برد; کیانش را حفظ کند آن را از عوامل فساد و زوال باز دارد در جهت مصالح آن برنامه ریزی کند زورمند را از تجاوز به حقوق ناتوان نگه دارد, ستمگران را از آن دور کند عدالت را در آن حاکم و راه ها را ایمن و همگان را در برابر قانون یکسان سازد.
بی گمان برای انسان, حالتی رنج بارتر از هرج و مرج نیست و دین اسلام, که کامل ترین ادیان و دارای پیشرفته ترین قوانین و سازمان ها است, هیچ یک از امور معنوی یا مادی زندگانی انسان را رهانکرده است و برای هر مسئله ای حکمی معین ساخته است.مهم ترین مسئلهء زندگی اجتماعی, ضرورت وجود حکومت است که اجرای بسیاری از احکام اسلام بدان وابسته است. لذا این شریعت مبین بدان اهتمامی خاص داشته و برای
عصر ظهور در كلام امام باقر علیه السلام
امامان معصوم علیهمالسلام به جهت اهمیت مسئله مهدویت و غیبت دوازدهمین حجت الهى، در فرصتهاى مناسب از عصر ظهور سخن گفته و شیعیان را با نشانهها، علائم و ویژگیهاى دولت كریمه حضرت قائم علیهالسلام آشنا ساختهاند.
این آگاهیها و اطلاعرسانى آن ستارگان هدایت موجب شده است كه اهل ایمان و منتظران حكومت عدل حضرت مهدى علیهالسلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته آن عصر گشته، نسلهاى بعدى را نیز با این فرهنگ مأنوس كنند.
امام باقر علیه السلام میفرماید: بر مردم زمانى مىآید كه امامشان از منظر آنان غایب مىشود. خوشا به حال آنان كه در آن زمان در امر [ولایت] ما اهلبیت ثابتقدم و استوار بمانند! كمترین پاداشى كه به آنان مىرسد، این است كه خداى متعال خطابشان مىكند و مىفرماید: بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق كردید. پس بر شما مژده باد كه بهترین پاداش من در انتظارتان است.
21 - قالَ علیه السلام: یَعْمَلُ کُلُّ امْرِی ءٍ مِنْکُمْ ما یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْیَتَجَنَّب ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهیَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَاِنَّ امْرَءا یَبْغَتُهُ فُجْأةٌ حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلی حُوبَةٍ. [21] .
ترجمه:
فرمود: هر یک از شما باید عملی را انجام دهد که سبب نزدیکی به ما و جذب محبّت ما گردد؛ و باید دوری کند از کرداری که ما نسبت به آن، ناخوشایند و خشمناک می باشیم، پس چه بسا شخصی در لحظه ای توبه کند که دیگر به حال او سودی ندارد و نیز او را از عِقاب و عذاب الهی نجات نمی بخشد.
ملا محمود عراقی (ره) در کتاب دارالسّلام می فرماید:
« سال ۱۲۶۶، با امام جمعه تبریز، حاج میرزا باقر تبریزی(ره)، در تهران بودم و در خانه آقا مهدی ملک التجار تبریزی منزل داشتیم.
من مهمان امام جمعه بودم؛ ولی ایشان به خاطر این که از طرف شاه اجازه نداشت به تبریز مراجعت کند و با من هم انسی داشت، مرا نزد خود نگه داشت و مخارج خورد و خوراکم را می داد.
من هم چون فکر نمی کردم مسافرت طول بکشد، تهیه ندیده بودم و به همین جهت از نظر مخارج جانبی از قبیل حمام و امثال اینها در فشار بودم و چون کسی را هم نمی شناختم، نمی توانستم قرض بگیرم.
روزی در میان تالار حیاط، با امام جمعه نشسته بودم. برای استراحت و نماز برخاستم و به اتاقی که در بالای شاه نشین تالار واقع است، رفتم و مشغول خواندن نماز ظهر و عصر شدم. بعد از نماز، در طاقچه اتاق کتابی دیدم. آن را برداشته و گشودم دیدم ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار است که در احوالات حضرت حجت علیه السلام می باشد.
وقتی نظر کردم، قضیه ابی البغل کاتب در باب معجزات آن حضرت را دیده و خواندم. بعد از خواندن قضیه با خود گفتم: با این حالت و شدتی که دارم، خوب است این عمل را تجربه نمایم. برخاستم، نماز و دعا و سجده را بجا آوردم و از خدای متعال برای خود فرج را طلب کردم. بعد هم از غرفه پایین آمدم و در تالار نزد امام جمعه نشستم.
ناگاه مردی از در وارد شد و نامه ای به دست ایشان داد و دستمال سفیدی جلویش گذاشت. وقتی نامه را خواند آن را با دستمال به من داد و گفت: اینها مال تو می باشد. ملاحظه کردم دیدم آقا علی اصغر تاجر تبریزی، که در سرای امیر تجارتخانه داشت، بیست تومان پول در دستمال گذاشته و در نامه ای به امام جمعه نوشته که این را به فلانی بدهید.
وقتی خوب دقت کردم، دیدم که از زمان تمام شدن دعا و استغاثه من، تا زمان ورود نامه و دستمال، بیشتر از آن که کسی از سرای امیر بیست تومان بشمارد و نامه ای بنویسد و به این جا بفرستد، وقت نگذشته بود.
جریان را که دیدم تعجب کردم و سبحان الله گویان خندیدم. امام جمعه از علت تعجب من پرسید.
واقعه را برای او نقل کردم. گفت: سبحان الله پس من هم برای فرج خود این کار را انجام دهم.
گفتم: زود برخیز. او هم برخاست و به همان اتاق رفت. نماز ظهر و عصر را خواند و بعد از نماز، عمل مذکور را انجام داد. خیلی نگذشت؛ امیری را که سبب احضار او به تهران شده بود، ذلیل و معزول کرده و به کاشان فرستادند و شاه به عنوان عذرخواهی نزد امام جمعه آمد و ایشان را با احترام به تبریز برگردانید.
بعد از آن، این عمل را ذخیره کردم و در مواقع شدت و حاجت به کار می بردم و آثار سریع و غریبی مشاهده می نمودم.
از جمله این که:
« سالی در نجف اشرف مرض وبای شدیدی آمد بعضی از مردم را هلاک و بعضی دیگر را مضطرب کرده بود. وقتی این وضع را دیدم از دروازه کوچک شهر نجف بیرون رفتم و در خارج دروازه، این عمل را تنها بجا آوردم و رفع وبا را از خدا خواستم.
روز بعد به آشنایان خبر دادم که وبا رفع شد. گفتند: از کجا می گویی؟
گفتم: دلیلش را نمی گویم؛ اما تحقیق کنید، اگر از دیشب به بعد کسی مبتلا نشده باشد، راست است.
گفتند: فلان و فلان امشب وبا گرفته اند.
گفتم: نباید این طور باشد؛ بلکه باید پیش از ظهر دیروز و قبل از آن بوده باشد.
وقتی تحقیق نمودند همان طور بود که من گفته بودم و بعد از آن، دیگر مرض در آن سال دیده نشد و مردم آسوده شدند؛ ولی علت را ندانستند.
و نیز مکرر اتفاق افتاده است که برادرانی را در شدت دیده ام و به این عمل واداشته ام و آنها سریعاً به فرج رسیده اند. حتی یک روز در منزل یکی از برادران بودم. آن جا بر شدت و مشکلاتش مطلع شدم.
این عمل را به او تعلیم نموده، به منزل آمدم. بعد از مدتی صدای در بلند شد دیدم همان مرد است و می گوید: از برکت دعای فرج، برای من فرجی حاصل شد و پولی رسید تو هم هر قدر لازم داری بردار.
گفتم: من از برکت این عمل به چیزی احتیاج ندارم؛ اما بگو ببینم جریان چیست؟
گفت: من بعد از رفتن تو، به حرم آقا امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدم و این عمل را بجا آوردم. وقتی بیرون آمدم، در میان ایوان مطهر کسی به من برخورد و آن قدری که نیاز داشتم در دست من پول نهاد و رفت.
خلاصه من از این عمل آثار سریعی دیده ام اما در غیر موارد حاجت و اضطرار به کسی نداده و به کار نبرده ام؛ زیرا از اینکه آن بزرگوار عجل الله تعالی فرجه الشریف این دعا را دعای فرج نامیده اند، معلوم می شود که در وقت فشار و شدت اثر می نماید. »
خبرگزاری فارس: یك مفسر قرآن با اشاره به اینكه غلبه نهایی بر روی زمین با خداوند و پیامبرانش است، گفت: بدون اعتقاد به ظهور امام زمان آیات صریح قرآن در این باره تحقق نخواهد یافت.
یاران حضرت مهدی(عج) چه ویژگی هایی دارند؟! شاید این سؤال را بارها شنیده باشید اما چقدر درباره آن تأمل نمودیم و سعی کردیم خصال یاران مهدی(عج) را به دست آوریم؟
خصال یاران حضرت مهدی(عج)
یاران حضرت مهدی(عج) از صنف و نژاد خاصی نیستند، بلکه از گروهها و نژادهای مختلف و از سراسر جهان هستند. حضرت در سن جوانی ظاهر می شوند و یاران ایشان نیز بیشتر جوانان پرتحرک و پرنشاط هستند.
زنان نیز در این نهضت بزرگ جایگاه شکوهمند و حضوری فعال خواهند داشت.
عدد یاران
امام صادق(علیهالسلام) عدد یاران حضرت مهدی(عج) را سیصد و سیزده نفر ذکر کرده اند: «گویا می نگرم قائم را بر منبر کوفه و سیصد و سیزده نفر یارانش را که پیرامونش گرد آمده اند به شماره اهل بدر»
یاران مهدی(عج) مردان عبادت و نیایش، شیران روز و نیایش گران شب هستند، آن هم نیایشی عارفانه و پاکبازانه. روح بندگی و راز و نیاز با جانشان آمیخته و همواره خود را در محضر خدا می بینند....
در برخی از روایات یاران امام زمان(عج) ده هزار نفر یاد شده و تا آنان گرد نیایند قیام صورت نمی گیرد. ابی بصیر از امام صادق(علیهالسلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «تا حلقه کامل نگردد، قائم خروج نمی کند. گفتم کامل شدن حلقه به چند نفر است؟ فرمود: ده هزار نفر.» این دو دسته روایات با هم تعارض ندارند بلکه در طول یکدیگرند و در مجموع نشانگر سیر تشکیل یارانند: سیصد و سیزده نفر نخستین گروندگانند و به عبارتی فرماندهان و وزیران امام هستند که با گردآمدن این گروه دعوت آغاز می گردد و سپس با انتشار خبر ظهور ده هزار نفر که ستون های اصلی نیروهای انقلاب را تشکیل می دهند، به سرعت به امام می پیوندند.
همه رهبران و مصلحان الهی برای رسیدن به درجه شایستگی همراهی باید دارای ویژگی هایی باشند که عبارتند از:
خداجویی:
خداجویی و توحید سرلوحه عقاید و خصال یاران مهدی(عج) است. آنان خدا را به شایستگی شناخته و همه وجودشان غرق جلوه نور ایزدی است. شوق دیدار محبوب، دل هایشان را به وجد آورده و در اشتیاق وصل او، شب و روز نمی شناسند. امام صادق(علیهالسلام) درباره آنها می فرماید:
مردانی که گویا دل هایشان پاره های آهن است... غبار تردید در ذات مقدس خداوند، خاطرشان را نمی آلاید... همانند چراغ های فروزانند، گویا دل هایشان نورباران است. از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند، برای شهادت دعا می کنند و آرزومند کشته شدن در راه خدایند.
یاران مهدی(عج) مردان عبادت و نیایش، شیران روز و نیایش گران شب هستند، آن هم نیایشی عارفانه و پاکبازانه. روح بندگی و راز و نیاز با جانشان آمیخته و همواره خود را در محضر خدا می بینند....
عبادت و بندگی:
یاران مهدی(عج) مردان عبادت و نیایش، شیران روز و نیایش گران شب هستند، آن هم نیایشی عارفانه و پاکبازانه. روح بندگی و راز و نیاز با جانشان آمیخته و همواره خود را در محضر خدا می بینند، به بیان امام باقر(علیهالسلام): گویا قائم و یارانش را در نجف اشرف می نگرم توشه هایشان به پایان رسیده و لباس هایشان مقدس گشته است، جای سجده بر پیشانی هایشان نمایان است شیران روز و راهبان شب اند.
شجاعت:
یاران مهدی(عج) دل هایی چون پولاد دارند و از انبوه دشمن هراسی به دل راه نمی دهند. ایمان به هدف همه وجودشان را تسخیر کرده و عشق به خاندان پیامبر به بازوانشان قدرت بخشیده است. شجاعت بی نظیرشان ترس را بر دل های مستکبران چیره ساخته آنچنان که پیشاپیش راه گریز پیش می گیرند. امام باقر(علیهالسلام) در توصیف شجاعت آنها می فرمایند:
دل هایی چون پولاد دارند. از هر سو تا مسافت یک ماه راه، ترس بر دل های دشمنان سایه می افکند.
یاران حضرت مهدی(عج) از صنف و نژاد خاصی نیستند، بلکه از گروهها و نژادهای مختلف و از سراسر جهان هستند.
فرمانبری:
یاران امام، به مولای خود عشق می ورزند و چون بنده ای گوش به فرمان از حضرت پیروی می کنند در انجام دستورات وی پیشی می گیرند. به فرموده پیامبر(صلی الله علیه و آله):
کرّاروُن مُجِدّونَ فی طاعته؛ سلحشورانی کوشا در پیروی اویند.
امام حسن عسکری(علیهالسلام) در آخرین روزهای عمر خود سخنانی خطاب به فرزندشان حضرت مهدی(عج) فرمودند و یاران او را این گونه توصیف نمودند:
...روزی را می بینم که پرچم های زرد و سفید در کنار کعبه به اهتزاز درآمده، دست ها برای بیعت تو، پی در پی کشیده اند. دوستان باصفا، کارها را چنان به نظم وترتیب درآورده اند که همچون دانه های درّ گرانبها که در رشته ای قرار گیرند... قومی به آستانه ات گردآیند که خداوند آنان را از سرشتی پاک و ریشه ای پاکیزه و گرانبها آفریده است.
دل هایشان از آلودگی و نفاق و پلیدی و شقاق پاکیزه است. در برابر فرمان های دینی فروتنند و دل هایشان از کینه و دشمنی پیراسته، رخسارشان برای پذیرش حق آماده و سیمایشان با نور فضل و کمال آراسته، آیینِ حق را می پرستند و از اهل حق پیروی می کنند.
از جمله راههایى که براى اثبات حقانیت معصومین(ع) استفاده مىشود و یا لااقل مؤید قابل توجهى در این راستا به شمار مىآید، احاطهی آن ذات مقدسه (ع) به حوادث گذشته، حال و آینده است و در این میان وجود نازنین پیامبراعظم (ص) جایگاهى بسیار ممتاز و ویژه دارند. وقتى ما به روایات نقل شده از معصومین(ع) مراجعه مىکنیم، گویا که هماکنون در کنار ما در دنیاى امروز بودهاند و این بیانات را فرمودهاند و چنان توصیف چهارده معصوم(ع) از دورانى که در آن به سر مىبریم دقیق است که باید اذعان کنیم که ایشان دنیاى این روزها را بىتردید مىدیدهاند.
جالب است بدانیم که گاهى بعضى از تعابیرى که توصیف کنندهی جهان دوران ماست، براى راویان و حتى علما و محدثان پس از آنها گنگ و نامفهوم بوده است؛ به عنوان نمونه مىتوان به تردید مرحوم "علامه مجلسى" دربارهی تعبیرى که در یکى از روایات به کار رفته و زنان آخرالزمان را لباس پوشیدهی عریان توصیف مىکند و از آنجا که جمع پوشیدگى و عریانى براى ایشان غیر ممکن به نظر مىرسیده در این روایت اظهار تردید کرده بودند.
حال آنکه امروز اگر نگاهى به اطراف دنیا بیندازیم به میزان دقت این تعبیر پى مىبریم و چارهاى جز «انگشت حیرت به دهان گزیدن» نداریم.
یکى از روایاتى که به طور جامع و کامل توصیف کنندهی ایامى است که در آن به سر مىبریم، روایتى است که "سلمان فارسى" و یا به تعبیر پیامبراعظم(ص) سلمان محمدى از آن تعجب کرده و طبیعى است که خواننده مىتواند خود همزمان با توصیفات حضرت، نگاهى به اطراف خود بیندازد و به صدق گفتار آن حضرت(ص) و به علم بىپایان ایشان پىببرد.
"ابن عباس" نقل مىکند: در حجةالوداع با رسول خدا(ص) مشغول انجام مناسک حج بودیم ، حضرت حلقهی در کعبه را گرفته رو به ما کردند و فرمودند:
«آیا مىخواهید شما را از نشانهها و حوادث پیش از قیامت (و ظهور حضرت مهدى علیهالسلام) خبردار کنم؟سلمان که از همهی ایشان نزدیکتر ایستاده بود، گفت: بلى یا رسولالله!
ایشان فرمودند: از جملهی آنها ضایع و تباه کردن نمازها و تبعیت از شهوتها، متمایل شدن به هواهاى نفسانی، تکریم و بزرگداشت ثروتمندان و مالپرستان و فروختن دین به قیمت دنیاست. در این زمان است که قلب مؤمن در درونش همانند نمک در آب حل مىشود؛ چرا که منکرات، کژیها و کاستیها را مىبیند و قدرت تغییر آنها را ندارد.
آیا واقعا چنین خواهد شد؟
اى سلمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست، آری! و در آن موقع ولایت امور به دست حاکمان و امیران ستمگر و وزیران فاسق و معتمدان و مسئولان محلى ستمکار و امناء خائن مىافتد!
آیا واقعا چنین روزى خواهد آمد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم به قبضه قدرت اوست، آری! در آن زمان است که منکرات و انحرافات، معروف؛ و خوب و اعمال پسندیده، منکر و ناپسند شمرده مىشود. شخص خائن، معتمد و شخص امین، خائن خوانده شود. دروغگو را تائید و راستگو را تکذیب مىکند.
آیا واقعا چنین روزى خواهد آمد؟
قسم به آنکه جانم در دستانش است، آرى در آن زمان است که زنان فرمانروا مىشوند و سرورى مىیابند. با زنان و کنیزکان مشورت مىشود و کودکان بر منبرها مىنشینند و قبح دروغ ریخته مىشود. فىء، که حق عمومى و همگانى است غنیمت و بهرهی شخصى شمرده مىشود. شخص به والدینش ستم مىکند و در عین حال به دوستش خدمت، لیکن درآنجاست که ستارهی دنبالهدار طلوع مىکند.
آیا چنین چیزى اتفاق خواهد افتاد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست، آری. در چنین شرایطى است که مرد با همسرش در تجارت شریک مىشود، خوى و عادتهاى شخصى و باطل زیاد شده و خوبیها به شدت کم مىشود. شخصى به خاطر تنگدستى و فشار طلبکاران تحقیر مىشود. زمانى است که بازارها به هم نزدیک مىشوند و یکى مىگوید: چیزى نفروختم و دیگرى مىگوید: سودى نبردم و در نتیجه چیزى جز شکایت کردن و مذمت خود نمىبینی.
آیا واقعا چنین خواهد شد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست آرى. در آن زمان است که به دنبال این حوادث اقوامى بر آنها والى مىشوند که اگر حرفى بزنند آنها را مىکشند و اگر ساکت بمانند غارتشان مىکنند تا اینکه از اموالشان بهرهمند شوند و به حریمشان تجاوز کنند و حرمتشان را شکسته و خونشان را بریزند . قلبهاى آنها کاملا از ترس و خوف پرگشته و آنها را جز درحالت خوف و هراس و وحشت نمىیابی.
آیا واقعا چنین خواهد شد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم به دست اوست آری. در آن زمان است که چیزى از مشرق و مغرب مىآید و امت مرا رنگارنگ مىکند پس، واى به حال ضعیفان امت من! از دست آنها و واى بر آنها که خدا چه براى آنها مهیا کرده و چگونه مترصد آنهاست. نه به کوچکترها رحم مىکنند نه به بزرگترها احترام مىگذارند. از خطاکاران نمىگذرند. بدنهایشان بدن انسان و قلبهایشان قلب شیطان است.
آیا واقعا چنین خواهد شد؟
سلمان، قسم به کسى که جانم به دست اوست آری. در آن زمان ثروتمند از وضعیت فقیر دلش نمىسوزد، به طورى که گدا بین نماز جمعه و نماز عصر از مردم گدایى مىکند، اما کسى را که چیزى در دستش بگذارد نمىیابد.
آیا واقعا چنین خواهد شد؟
سلمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست آری. در آن زمان "روبیضه" به سخن مىآید.
پدر و مادرم به فدایت، روبیضه چیست؟
کسى که تا به حال صحبت نمىکرد و براى عموم مردم به سخن مىآید و جز کمى از او فرمان نبرند».
آنچه در اینجا آمد خلاصهاى از این روایت مفصل نبوى بود. کسانى که مایل به مطالعهی متن کامل این روایت هستند به کتابهاى: منتخبالاثر تألیف "حضرت آیتالله صافى گلپایگانی"، صفحه 432 و بشارة الاسلام اثر "سید مصطفى آل سید حیدر کاظمى" مراجعه کنند.
تعبیرات متنوع و مفصلى که در روایت فوق و امثال آن آمده است، گاه بیانگر اوضاع و احوالى است که در سرتاسر دنیا حاکم است و جریان عمومى جهان را توصیف مىکند؛ گاه اشاره به برخى حوادث وجریاناتى است که در خارج از جهان اسلام اتفاق مىافتد و ربطى به مسلمانان ندارد و در میان آنها شیوع زیادی ندارد و گاه هم به عکس، عبارات دقیقا فلاکت و بدبختى به بار آمده در جهان اسلام را توصیف مىکنند و سرنوشتى را که در انتظار ما بوده را پیشاپیش متذکر شده و به ما اخطار دادهاند. و بالاخره برخى تعابیر هم شیعیان را قصد کرده و بیانگر احوال این جمعیت ازمسلمین است.
به هر حال هر کدام از مصادیق فوق را به دو شکل مىتوان مورد مطالعه و مداقه قرارداد:
اول اینکه ما به آسیبها و آفتهاى جامعهی پیرامونمان وقوف پیدا کنیم و توجه وتمرکز خود را به جاهایى معطوف کنیم که ارزش و ضرورت دارد، به جاى آنکه همت خود را مصروف تحقق فلان شعار بکنیم که نهایتا مایه شادى و مسرت دشمنان ما خواهد شد، سراغ درمان آن دسته از دردها برویم که در حال خشکاندن ریشههاى جامعه اسلامى ماست.
دوم اینکه اگر به برخى از این ابتلائات و بلا یافتن مبتلا نشدهایم، پیشاپیش خود را براى مقابله و رویارویى با آن مهیا کنیم و حداکثر تلاش خویش را به خرج دهیم شاید که بتوانیم از آفات و آثار سوء آن رهایى یافته و یا حداقل آنها را تقلیل دهیم. اگر براى جامعه نمىتوانیم کارى بکنیم خود و خانوادهمان را در امان داریم و آنها را از آتش جهنمى که پیش رو داریم برهانیم. خداوند همهی ما را از فتنههاى تار و سیاه آخرالزمان برهاند وخود یاریگر ما براى عبور از این مسیر پر پیچوخم آخرالزمان باشد که اگر کسى بتواند خود را نجات بدهد قطعا در دنیا سپر پیروزى و فلاح شامل حالش خواهد شد.
سوال: به زبان ساده بگویید، چگونه میشود با امام زمان رابطهی نزدیکتر و صمیمیتری برقرار کرد؟ آیا افراد گناهکار مثل ما هم میتوانند به ایشان نزدیک شوند؟
پاسخ : سادهترین زبان، زبان حال خود شماست. به سایر روابط، علایق و صمیمیتهای خود توجه کنید و ببینید که چگونه ایجاد شده است؟ با امام زمان (عجل) نیز به همین سادگی و راحتی است و شاید بیشتر. چرا که شناخت، توجه و مهر و محبت از آن طرف به صورت مستمر است، اگر چه ما در حال غفلت و بی وفایی باشیم.
بدیهی است تا کسی را نشناسید، نه او را دوست دارید و نه از او بدتان میآید، بلکه هیچ توجه و احساسی نسبت به او ندارید. اما به محض آن که شناخت هر چند اندک حاصل شد، حب یا بغضی ایجاد میشود و به نسبت شناخت این محبت یا بغض تشدید و یا کاهش مییابد. البته این شناخت (حضرت) باید منجر به باور شود. باوری قلبی و از روی صدق.
راجع به امام زمان، حضرت مهدی که سلام خدا بر او باد نیز همینطور است. افراد به نسبت شناختشان باورش میکنند و به تناسب باورشان به او محبت پیدا میکنند و به تناسب محبتشان به او نزدیکتر و نزدیکتر و صمیمیتر میگردند.
نزدیکی، صمیمت، محبت و ارتباط باید دو سویه باشد. در این ارتباط یک سویش امام زمان (ع) است که «امام رحمت» است و مهر و محبت و توجهاش به ما قابل وصف نیست، هر چند که ما بد باشیم. اما سوی دیگر خود ما هستیم.
تا کنون چقدر به ایشان از روی باور و از صمیم قلب و نه فقط به وسیله زبان و لفظ ابراز محبت کردهایم؟ امام، پدر امت است. آیا تا کنون سعی نمودهایم که دست کم رفتاری مانند یک فرزند نسبت به پدر داشته باشیم. همین رفتارهای معمولی. به عنوان مثال: صبح که از خواب بیدار میشویم، به پدر [امام] خود سلامی بدهیم، ابراز ادب و محبت کنیم و با اجازهی او از خانه خارج شویم و به هنگام ورود نیز ابتدا به او سلامی بدهیم. آیا این حداقل باور در ما وجود دارد؟
امام زمان علیهالسلام، حجت خداوند متعال است و در ضمن رفیق و برادر است و دستگیر امت. آیا تا کنون به این باور رسیدهایم که ساعتی در گوشهای با او خلوت کنیم و عرض کنیم: ای امام! من حرفها، درد دلها، نگرانیها، امیدها و مشکلاتی دارم که میخواهم همین طور صمیمی با شما در میان بگذارم و راهکار و کمک بخواهم. یا مثلاً بگوییم: ای امام، ای پدر، ای برادر، ای رفیق! من دچار آلودگیها و گناههایی هستم. ضعف نفسهایی دارم و ...، میخواهم مثل یک بیمار که نزد طبیب میرود و یا رفیقی که با رفیق دلسوز و ناصحاش درد دل میکند، این گرفتاریهایم را نزد شما بیان کنم تا کمک کنید نجات یابم؟!
پس، به راحتی میتوان به امام نزدیک شد، محبت و صمیمت را تشدید نمود و با او ارتباطی تنگاتنگ برقرار نمود. و کوتاهی از خود ماست. فقط کافیست که باور و توجه کنیم. راه کاملاً باز است و دعوت مستمر.
اما راجع به نزدیکتر شدن و صمیمت افراد گناهکار. دقت کنیم که امام، حجت خداوند است و هدایت بندگان توسط خداوند رحمان و رحیم، به واسطهی و به دست او انجام میپذیرد. او آئینه و تجلی اسمای رحمان و رحیم و کریم و غفور است و خداوند کریم نیز همهی آفرینش و بندگان خود را دوست دارد، که اگر دوست نمیداشت، خلق نمینمود.
توجه امام زمان (عج) به بندگان گناهکار، تجلی همان توجه خدای کریم است که با مهر و محبت تمام خطاب به بندگان گناهکار خود میفرماید:
«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ» (الزمر - 53)
ترجمه: بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
بیتردید شوق حضرت به بازگشت و فلاح ما، به مراتب بیش از توجه ما به خودمان است و هر آن منتظرند که گناهکاری آهی بکشد و بر کردهی خویش پشیمان شود، به سوی او بیاید و به واسطهاش از خداوند منان طلب عفو نماید. رابطهی صمیمانهتری با امام زمانش برقرار کند. با یک توجه خاضعانه و از صمیم قلب قطره اشکی در وضع خویش و از محبت و دوری یار بریزد ...، تا یک شبه ره صد ساله بپیماید و از شیعیان حضرتش به شمار آید.
پس، بهتر است بدون لحظهای درنگ از همین جا و همین الآن آغاز کنیم. با یک توجه، با یک نگاه، نگاهی از روی عشق و محبت. و فارغ از عالم و هر چه در اوست، با یک سلام، سلامی گرم و از صمیم دل، رابطهای صمیمانهتر را آغاز نماییم:
السلام علیک یا مهدی – السلام علیک یا موعود – السلام علیک یا منجی
اینک هر کجا که هستی، رو به قبله، به احترام و به نشانهی انتظار برای قیام او بایست، دست راست بر سر بگذار و از ته دل توجه کن و بگو:
السلام علیک یا قآئم آل محمد (ص) – خداوند کریم ظهورت را نزدیکتر گرداند. مرا نیز ببخش و بپذیر و دست ولایت و پدری بر سرم بکش و به رغم تمامی گناهانم، از زمرهی شیعیان و دوستدارانت قرار بده. امین.
مهر - تصویری - 2 دقیقه پیش - ارسال به دوستان
دكتر علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی امروز دوشنبه در همایش ظهور آفتاب به ایراد سخنرانی پرداخت.
شبكه خبر دانشجو - تصویری - 2 ساعت پیش - ارسال به دوستان
رامین، معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد صبح امروز از شبكه خبر دانشجو بازدید كرد.
مهر - تصویری - 2 ساعت پیش - ارسال به دوستان
جمعی از اعضای جمعیت تولیدگران ایران عصر امروز دوشنبه با آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار و گفتگو كردند.
شبكه ایران - تصویری - 2 ساعت پیش - ارسال به دوستان
این مسجد كه امروزه با نام "جمكران" شهرت یافته است در گذشته به نام های مسجد صاحب الزمان (عج) و مسجد حسن بن مثله جمكرانی نیز نامیده می شده است.
ایسنا - تصویری - 3 ساعت پیش - ارسال به دوستان
مهر - تصویری - 3 ساعت پیش - ارسال به دوستان
دفتر منطقه ای خبرگزاری مهر در شرق آسیا: سید یوسف یوسفی و نادر مرادی وزنه برداران وزن 56 كیلوگرم تیم ملی كشورمان در دومین روز از مسابقات جهانی جانبازان و معلولین موفق شدند دو مدال نقره و برنز این دوره از مسابقات را از آن خود كنند.
شبكه خبر دانشجو - تصویری - 3 ساعت پیش - ارسال به دوستان
فارس - تصویری - 4 ساعت پیش - ارسال به دوستان
مهر - تصویری - 4 ساعت پیش - ارسال به دوستان
تیر چراغ برقی ظهر امروز دوشنبه بر روی یك دستگاه خودرو سقوط كرد و باعث خسارتی به خودرو شد كه با امداد رسانی پرسنل راهنمایی و رانندگی به پاركینگ منتقل شد.
ایلنا - تصویری - 4 ساعت پیش - ارسال به دوستان
سوژه مورد نظر این گزارش تصویری پاییزینست ؛سوژه مرگ تدریجی چنارهای ولیعصر است كه تبر مختلف مسولان ریشه به تیشه شان زده است
مهر - تصویری - 4 ساعت پیش - ارسال به دوستان
مردم با آذین بندی، چراغانی و نصب پرچم های رنگی و پخش شربت و شیرینی به استقبال عید نیمه شعبان رفتند.
مهر - تصویری - 5 ساعت پیش - ارسال به دوستان
مراسم افتتاح پست مدرن 400 كیلو ولت شیخ بهایی صبح امروز دوشنبه با حضور مجید نامجو وزیر در این محل نیرو برگزار شد.
مهر - تصویری - 5 ساعت پیش - ارسال به دوستان
مراسم افتتاح مركز طب تسكینی فارس ظهر امروز دوشنبه با حضور باقر لاریجانی رییس دانشكده علوم پزشكی دانشگاه تهران برگزار شد.
شبكه خبر دانشجو - تصویری - 5 ساعت پیش - ارسال به دوستان
مهر - تصویری - 6 ساعت پیش - ارسال به دوستان
زنجان را با صنعت چاقوسازی می شناسند؛ صنعتی آمیخته با هنر كه تیغه اش در گذر زمان رو به كند شدن است مگر آنكه به همتی بلند زنگار از رویش زدوده شود.
مهر - تصویری - 6 ساعت پیش - ارسال به دوستان
زنجان را با صنعت چاقوسازی می شناسند؛ صنعتی آمیخته با هنر كه تیغه اش در گذر زمان رو به كند شدن است مگر آنكه به همتی بلند زنگار از رویش زدوده شود.
مهر - تصویری - 8 ساعت پیش - ارسال به دوستان
پروژه عظیم عمرانی بیمارستان رضا (ع) در جاده مشهد قوچان پس از صرف سرمایه ای هنگفت و گذشت بیش از 15 سال همچنان بلاتكلیف است و روز به روز فرسوده تر می شود.