شبیه ترین به پیامبر درصورت و سیرت
پیامبراکرم(ص) سنگ اساس رسالت خویش را بر اصلاح و پیرایش فکری و عملی
اعراب گذاردند. این اصلاح در عرصه رفتار غالبا با مظاهری برخورد میکرد که
ناشی از ذهن بحرانزده و نژادپرست تازی بود. در عین حال عواملی به ادامه
این بحران یاری میرساندند و پیامبر(ص) را ناچار میساختند تا علاوه بر
مبارزه با ذهنیت غالب، با آن عوامل مخرب نیز به مبارزه برخیزد. قبیلهگرایی
عربی که محور بسیاری از مشکلات اعراب بود و مهمترین مانع حرکت آنان به
سوی حقیقت به حساب میآمد، هدف اول مبارزه پیامبر بود. در این راه عواملی
هم به یاری پیامبر(ص) برمیخاستند. تاکید پیامبر بر اینکه امامانی از نسل
او برخواهند خاست و اصلاحگری او را ادامه خواهند داد و اینکه اصولا آنان
فرزندان اویند، در واقع علاوه بر اینکه هجمهای بر ذهن حقگریزِ قبیلهمحور
تازی بود، عوامل یاریگری آن را نیز به چالش میطلبید. در این مقاله تلاش
بر آن است تا به مناسبت پانزدهم رمضان، سالروز میلاد امام حسن مجتبی(ع) در
سال سوم هجری به واکاوی رابطه سبط اکبر و پیامبر(ص) در این باره بنشینیم.
قطره ای از صبر و کرامت امام حسن مجتبی(ع)
اشاره: آن چه بیش از دیگر ویژگی های امام حسن مجتبی علیه السلام -در مدت 48 سال حیات پر برکتش و پس از شهادت - از برجستگی برخوردار بود، صبوری و حلم آن حضرت بود که تاثیر بسزایی در زندگی وی و پیروانش داشت. امام حسن علیه السلام آن گونه صبور بود که صبوری وی زبانزد عام و خاص شد و ضرب المثل ((حلم الحسنیه)) درباره وی رواج یافت. در این گفتار برآنیم تا نتایج درخشان حلم را در زندگی امام حسن علیه السلام بنگریم.
حلم امام حسن علیه السلام
امام حسن علیه السلام و سایر امامان علیهم السلام فرهیخته و تربیت شده مکتب قرآن بودند، چنان که در روایت آمده: کنیزی شاخه گلی را به امام حسن علیه السلام اهدا نمود، آن حضرت او را آزاد کرد، انس بن مالک به آن حضرت عرض کرد: «آیا شما برای یک شاخه گل ناچیز، او را آزاد کردید؟» امام حسن علیه السلام در پاسخ فرمود: «أدبنا الله تعالی* خداوند ما را چنین تربیت کرده است، آن جا که می فرماید: «وإذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها أو ردوها* هنگامی که کسی به شما تحیت گوید، پاسخ او را به طور بهتر، یا همان گونه بدهید.»(1) پاسخ بهتر همان آزاد کردن اوست.»(2) حلم امام حسن علیه السلام از آیات قرآن نشأت گرفته بود، از جمله از این آیه که خداوند می فرماید: «ادفع بالتی هی أحسن فإذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم* ناپسندی را با نیکی دفع کن، که ناگاه خواهی دید همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.»(3)
تأمّلی در یک زیارتنامه
مرسوم است که روز اربعین را به عنوان یک روز خاص برای عزاداری سالار شهیدان علیه السلام قرار میدهیم؛ اما در حقیقت موضوع اصلی که در اربعین مطرح است موضوع زیارت است.
در اینجا میخواهیم به کمک مضامین زیارت اربعین، کمی بیشتر با مفهوم زیارت آشنا شویم.
مراسمی ریشه دار در مقابل سنتی درست
بزرگداشت نام سیدالشهداء علیه السلام همیشه رواست؛ اما دستوری برای عزاداری ویژه در این روز به ما نرسیده است. با آنکه برای روز اربعین زیارت مخصوصی در کتب ادعیه موجود است، کمتر کسی است که به قرائت زیارت اربعین و تفکر در معنای آن بپردازد و همت بیشتر دوستداران اهل بیت علیهم السلام در این روز به عزاداری معطوف است. شهید مطهری در این باره مینویسد:
در اربعین تنها موضوعى كه مطرح است موضوع زیارت امام حسین علیه السلام است چون اولین زائرش جابر بوده است و در این روز زیارت امام حسین علیه السلام سنت شده است. اربعین جز موضوع زیارت امام حسین علیه السلام هیچ چیز دیگرى ندارد، موضوع تجدید عزاى اهل بیت علیه السلام نیست، موضوع آمدن اهل بیت علیه السلام به كربلا نیست، اصلًا راه شام از كربلا نیست. ( مجموعه آثار شهید مطهرى، ج17، ص 79)
از میان احادیث فراوانی که دلیل بر عظمت بی بی دو عالم حضرت زهرا «سلام الله علیها» دارد حدیث معروف «لولاک لما خلقت الافلاک، و لا لا علیًّ لما خلقتک، و لو لا فاطمة لما خلقتکما»[۱] است. در نظر ابتدایی کسی که این حدیث را می خواند این اشکال به ذهن او می رسد که آیا با توجه به معنای ظاهری حدیث، این حدیث دلالت بر برتری مقام حضرت صدیقه کبری «سلام الله علیها» بر امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» و حضرت خاتم النّبیین «صلی الله علیه و آله» می کند. اما این حدیث از جمله اسرار و رموزی است که هر کسی قادر به فهم و درک آن نیست.
در مقدمه کتاب «فاطمة الزهراء سرور دل پیامبر» که ترجمه کتاب «فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی» است که توسط دانشمند گرانمایه و محقق فرهیخته حضرت حاج شیخ احمد رحمانی همدانی (ره) نوشته شده است این اشکال بدین صورت مطرح و جواب داده شده است که به شرح زیر می باشد:
از جمله انتقادات نقل حدیث شریف قدسی «لولاک لما خلقت الافلاک، و لا لا علیًّ لما خلقتک، و لو لا فاطمة لما خلقتکما»[۲] بوده است که ما آن را درصفحه ۹ عربی این کتاب آورده بودیم. با اینکه حدیث از حیث سند در کمال اتقان و محکمی است و تمام راویان آن و ناقلان آن همگی از مشیاخ بزرگ حدیث و دانشمندان بزرگوار و مورد اطمینان هستند که آگاهان و آشنایان به شرایط صحت روایت تردیدی درباره آن ندارند، اما ایراد آنها در متن حدیث است که مقام حضرت فاطمه «سلام الله علیها» را از مقام حضرت رسول«صلی الله علیه و آله» و امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» برتر میداند. و میگوید اگر فاطمه«سلام الله علیها» نبود خداوند آن دو بزرگوار را نمیآفرید!؟
ما قبول داریم حدیث در یک نظر سطحی و ابتدایی چنین پنداری را به وجود میآورد اما اگر دقت بیشتری شود خواهیم دید که این حدیث در مقام بیان افضلیت و برتری حضرت زهرا«سلام الله علیها» نیست بلکه گویای استمرار شریعت راستین خاتمالانبیاء به وجود حضرت زهرا«سلام الله علیها» و مبارزات آن حضرت میباشد. این حدیث از سخنان مرموز و اسرارآمیز امامان است که فهم آن دشوار میباشد و تنها فقیهان و آگاهان به حقیقت معنای آن را پی میبرند و از نظر امامان کسی را میتوان فقیه و آگاه و آشنای با فرمودههای آنان دانست که تکیهگاه و محور سخنانشان را شناخته باشد و از کنایات و نکات باریک آنها سر درآورد.
مضمون این حدیث به قرینه و کمک دیگر روایاتی که در این باره نقل خواهیم کرد در راستای همان مضمونی است که از آیه شریفه (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه)[۳] می باشد.
علامه طباطبایی در ذیل آیه شریفه چنین می گوید: اگر در ابلاغ ولایت علی اهمال می شد، در حقیقت در ابلاغ تمامی احکام اهمال شده بود و دین به سان جسمی بی جان می شد که اگر روح در آن نباشد حس و حرکت و زندگی از بین می رود. و این آیه کاشف از این است که خداوند متعال رسولش را به حکمی دستور داده که تمامیت امر دینش وابسته به آن است و بدان وسیله بر تخت استواری و پایداری جلوس خواهد کرد، و انتظار می رفت که مورد مخالفت مردم قرار گیرد و در مقابل پیامبر بایستند و اساس دینش را ویران سازند و پایه های آن را از هم بگسلند.[۴]
آلوسی د رذیل این آیه گوید: مقصود آن است که اگر آنچه را که بر تو نازل شده تبلیغ نکنی، بر تو حکم خواهد شد که اصلاً تبلیغی انجام نداده ای.[۵]
بنابراین، همانگونه که این آیه در مقام برتری کسی بر کسی نیست، بلکه ارتباط و وابستگی ولایت و نبوّت را می رساند که اگر آن نبود اثری و اسمی از نبوّت باقی نمی ماند. همچنین سیاق این حدیث از این معنی و مقهوم بیرون است و گویا غلو و برتری نیست بلکه می خواهد این نکته را برساند که اگر فاطمه«سلام الله علیها» وجود نداشت ارکان رسالت و امامت ویران و منهدم می شد و نامی از آنها برقرار نمی ماند. به همین معنا و برداشت، اخبار فراوانی نیز وارد شده است که نمونه هایی از آنها را می آوریم:
۱٫ «إنّی أَنَا اللَّهُ أَرْسَلْتُ الْبَحْرَیْنِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع بَحْرَ الْعِلْمِ وَ فَاطِمَةَ بَحْرَ النُّبُوَّة»[۶].
ترجمه: «من خداوندم، دو دریا را روان ساختم: علی بن ابی طالب دریای علم و فاطمه دریای نبوّت.»
۲٫ از رسول خدا«صلی الله علیه و آله» نقل شده است که فرمودند: «انا شجرة و فاطمة فرعها و على لقاحها»[۷].
ترجمه: «من درختم، و فاطمه ریشه آن و علی عامل باروری آن است.»
۳٫ به حضرت علی «علیه السلام» فرمودند: «یا عَلیُّ اَنفِذ ما اَمَرَتکَ بِهِ فاطمَةُ»[۸].
ترجمه: «ای علی، هر دستوری که فاطمه به تو داد انجام بده.»
۴٫ حضرت باقر «علیه السلام» فرمودند: «الشجرةُ رسول الله و علیُّ فرعُها و فاطمةُ عنصرُالشجرة»[۹].
ترجمه: «درخت، رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام شاخه و فاطمه علیها سلام ریشه آن است».
همانگونه که درخت از ریشه تغذیه کرده و رشد می کند شریعت و آیین نورانی نیز به وجود حضرت زهرا «سلام الله علیها» و پیشوایی و امامت امامان رشد می کند و دوام و جاودانگی می یابد. زیرا اگر فاطمه «علیها سلام» نمی بود درخت امامت به شهادت حضرت علی «علیه السلام» قطع می شد و دنباله نداشت.
….
این است آن مقصود والا و روشن از این حدیث قدسی نه آنچه که به برخی از اذهان ساده اندیش خطور کرده که فکر کردهاند حدیث در مورد بیان افضلیت علی «علیه السلام» بر پیامبر «صلّی الله علیه و آله» و حضرت زهرا «سلام الله علیها» بر آن هر دو بزرگوار است.
مرحوم استاد دکتر محمّد ابراهیم آیتی در کتاب «سرمایه سخن» عبارتی در همین راستا دارند که عین عبارات ایشان را در اینجا میآوریم:
علت غایی آفرینش پرستش و عبادت خداوند است . این علت در ذهن مقدم و در وجود مؤخّر است. واسطه در پیدایش این علت رسول خدا «صلّی الله علیه و آله» است. او نخستین موجود و اشرف موجودات است و افلاک به خاطر وجود او آفریده شدهاند از این رو خداوند فرمود «لولاک لما خلقت الافلاک» .
و نباید از جمله دوم چنین برداشت که مقام حضرت علی «علیه السلام» از مقام حضرت رسول «صلّی الله علیه و آله» بالاتر است، چگونه میتوان چنین گفت در صورتی که خود حضرت علی «علیه السلام» فرموده است «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّد»[۱۰] بلکه مقصود آن است که چون انگیزه و هدف از آفرینش حضرت رسول، هدایت و راهنمایی انسانهاست همان گونه که خود حضرت فرمود « آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِی»[۱۱] و این هدایت تمام نمیشود مگر به وجود مناسبتی بین آموزنده و دانشآموز و آن همان ولایت است که اگر ولایت نمی بود نبوّت مفید نبود بلکه بیهوده و بی فایده بود و خداوند متعال برتر از آن است که عمل عبث و بیهوده انجام دهد و اصل ولایت حضرت علی «علیه السلام» است و لذا فرمود و «لو لا علی لما خلقتک» و اگر فاطمه «سلام الله علیها» وجود نمی داشت ولایت استمرار پیدا نمی کرد زیرا او وعاء امامت و درخت نبوت و ولایت است و اگر او نبود درخت نبوّت و ولایت بدون میوه می ماند، از این رو فرمود: «و لو لافاطمة لما خلقتکما».[۱۲]
[1]. ترجمه : اگر به خاطر وجود تو نبود عالم هستی را به وجود نمی آوردم، و اگر علی نبود تو را نمی آفریدم، و اگر فاطمه نبود هیچکدام از شما دو نفر را خلق نمی کردم.
[۲]. این حدیث را سیّد حسن میرجهانی (ره) در کتاب «جنّة العاصمه، ص۱۴۸» به سند خود از جابربن یزید جعفی، از جابربن عبدالله انصاریف از پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» از خدای تبارک و تعالی نقل کرده است که فرمود: ای احمد… .
[۳]. مائده، آیه ۶۷٫ «اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام ندادهاى.»
[۴]. تفسیر المیزان، ج۶، ص۴۷٫
[۵]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۱۸۹٫
[۶]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۶۳۲٫
[۷]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۲۰۵٫
[۸]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۱۵۴٫
[۹]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۲۰۵٫
[۱۰]. کافی، ج۱، ص۹۰٫
[۱۱]. الخرائج و الجرائح، ج۲، ص ۸۷۶٫
نخستین مظهر و نشانهی كوثر كه بر دامان پاك فاطمهی اطهر (س) پا به عرصهی گیتی نهاد امام حسن علیه السلام بود. نشانهای از تجلی مقدسترین پدیدهای كه از خجستهترین پیوند برین انسانی، نصیب حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی مرتضی علیه السلام و فاطمه زهرا (س) گردید. همان لؤلؤی كه از برزخ دو اقیانوس نبوت و امامت به ظهور پیوست و معجزهی بزرگ «مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لا یبغیان، یخرج منهما اللؤلوء والمرجان». (1) را تجسم بخشید و كلام خدا در كلمهی وجود چنین ظاهر شد. از نیایی الهام گیر و پدری پیشوا، وارثی برخاكیان و جلوهای برافلاكیان پدید آمد با وراثتی ابراهیمی، مقصدی محمدی، منهجی علوی، زهرهای زهرایی كه عصای فرعون كوب موسی را در دست صلح آفرین عیسوی داشت و تندیس زندهی اخلاق قرآن بود و رایت جاودانگی اسلامی را در زندگی توام با مجاهده و شكیبایی تضمین كرد و بقاع امن و ایمان را به ابدیت در بقیع شهادت بر افراشت و مكتبش از خاك گرم مدینه به همه سوی جهان جهتیافت و با همهی مظلومیتش در برابر سیاهی و تباهی جبهه گرفت و به حقیقت اصالتبخشید و مشعلدار گمراهان و زعیم ره یافتگان گردید. حضرتش در بقیع بی بقعه; در جوار جدهی پدریش فاطمه بنت اسد، برادر زاده نازنینش امام سجاد علیهالسلام و مضجع امام باقر و امام صادق علیهما السلام آرمیده است. (2)
فرزند گرامی رسول الله و نخستین نوهی او در مقدسترین ماههای سال قمری یعنی پانزدهم (3) رمضان سال سوم هجرت چشم به جهان گشود.
امام مجتبی علیه السلام در دامان حضرت زهرا (س) بزرگ شد. او از همان دوران كودكی از نبوغ سرشاری برخوردار بود وی با حافظهی نیرومندش، آیاتی را كه بر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نازل میشد، میشنید و همه را حفظ میكرد و وقتی به خانه میرفتبرای مادرش میخواند و حضرت فاطمه (س) آن آیات و سخنان رسول الله صلی الله علیه و آله را برای حضرت علی علیه السلام نقل میكرد و علی علیه السلام به شگفتی میپرسید: این آیات را چگونه شنیده است؟ و زهرای مرضیه میفرمود: از حسن علیه السلام شنیدهام. (4)
به داستانی در این مورد توجه كنید:
«روزی علی علیه السلام پنهان از دیدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببیند فرزندش چگونه آیات را بر مادرش تلاوت میكند.
امام حسن علیه السلام به خانه آمد و خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند; ولی زبانش به لكنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسید، گفت: مادر جان! گویا شخصیتبزرگی در این خانه است كه شكوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز میدارد». (5)
از امام مجتبی علیه السلام خواستند كه سخنی و مطلبی دربارهی اخلاق نیكوی پیامبر صلی الله علیه و آله بگوید. او فرمود:
هر كس نیازی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله میبرد حاجتش رد نمیشد و هرچه در توان داشتبرای رفع نیاز مردم به كار میبرد و شنیدم پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر كس نماز صبح را بگذارد، آن نماز بین او و آتش دوزخ دیواری ایجاد میكند. (6)
امام حسن علیه السلام از منظر رسول الله صلی الله علیه و آله
حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام را بین مسلمانان تبلیغ میكرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقهی حقیقی كه به وی داشت همهجا سخن میگفت.
آنچه از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد حضرت مجتبی علیه السلام بیان شده است چنین است:
«هر كس میخواهد آقای جوانان بهشت را ببیند به حسن علیه السلام نگاه كند». (7)
«حسن گل خوشبویی است كه من از دنیا برگرفتهام». (8)
روزی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به منبر رفت و امام حسن علیه السلام را در كنارش نشانید و نگاهی به مردم كرد و نظری به امام حسن علیه السلام انداخت و فرمود: «این فرزند من است و خداوند اراده كرده كه به بركت و جود او بین مسلمانان صلح را برقرار سازد». (9)
یكی از یاران رسول الله صلی الله علیه و آله میگوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله را دیدم كه امام حسن علیه السلام را بر دوش میكشید و میفرمود: «خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار». (10)
روزی پیامبر معظم اسلام صلی الله علیه و آله امام حسین علیه السلام را بر دوش گرفته بود، مردی گفت: ای پسر بر مركب خوبی سوار شدهای. پیامبر فرمود: «او هم سوار خوبی است». (11)
شبی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله نماز عشأ میخواند و سجدهای طولانی به جا آورد. پس از پایان نماز، دلیل را از حضرتش پرسیدند، فرمود: پسرم حسن، بر پشتم نشسته بود و ناراحتبودم كه پیادهاش كنم. (12)
انس بن مالك نقل میكند كه: رسول الله صلی الله علیه و آله دربارهی امام حسن علیه السلام به من فرمود:
ای انس! حسن فرزند و میوهی دل من است، اگر كسی او را اذیت كند، مرا اذیت كرده و هر كس مرا بیازارد، خدا را اذیت كرده است. (13)
زینب دختر ابو رافع میگوید: حضرت زهرا (س) در هنگام بیماری رسول الله صلی الله علیه و آله هر دو فرزندش را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد و فرمود: اینان فرزندان شما هستند. اكنون ارثی به آنان بدهید. حضرت فرمود:
«شرف و مجد و سیادتم را به حسن علیه السلام دادم و شجاعت وجود خویش را به حسین علیه السلام بخشیدم». (14)
امام حسن علیه السلام در طول زندگی پر بركتش همواره در راه هدایت و ارشاد مردم گام بر میداشت و شیوهی برخوردش با عموم مردم - حتی دشمنان - چنان جالب و زیبا بود كه همه را به خود جذب میكرد.
مورخین نوشتهاند «روزی امام مجتبی علیه السلام سواره از راهی میگذشت. مردی شامی بر سر راه آن حضرت آمد و ناسزا گفت. وقتی كه فحشهایش تمام شد، امام علیه السلام رو به او كرده و سلامش كرد! آنگاه خندید و گفت: ای مرد! فكر میكنم در این جا غریب هستی... اگر از ما چیزی بخواهی، به تو عطا خواهیم كرد. اگر گرسنهای سیرت میكنیم، اگر برهنهای میپوشانیمت، اگر نیازی داری، بینیازت میكنیم، اگر از جایی رانده شدهای پناهت میدهیم، اگر حاجتی خواسته باشی برآورده میكنیم، هماینك بیا و مهمان ما باش. تا وقتی كه اینجا هستی مهمان مایی...
مرد شامی كه این همه دلجویی و محبت را از امام مشاهده كرد به گریه افتاد و گفت:
«شهادت میدهم كه تو خلیفهی خدا روی زمین هستی و خداوند بهتر میداند كه مقام خلافت و رسالت را در كجا قرار دهد. من پیش از این، دشمنی تو و پدرت را به سختی در دل داشتم. اما اكنون تو را محبوبترین خلق خدا میدانم.
آن مرد، از آن پس، از دوستان و پیروان امام علیه السلام به شمار آمد و تا هنگامی كه در مدینه بود، همچنان مهمان آن بزرگوار بود. (15)
یكی دیگر از صفات برجستهی امام مجتبی علیه السلام انفاق و بخشش بیسابقهی اوست.
تاریخ نگاران نوشتهاند: امام حسن علیه السلام دوبار تمام ثروت خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار داراییاش را به دو نصف كرده، نیمی را برای خود گذاشت و نصف دیگر را در راه خدا انفاق كرد. (16)
امام حسن علیه السلام ملجأ درماندگان، آرام بخش دلهای دردمندان و امید تهیدستان بود، هیچ گاه نشد كه فقیری به حضور آن بزرگوار برسد و دستخالی برگردد. در همین مورد نقل كردهاند: مردی به حضور امام حسن علیه السلام آمد و اظهار فقر و حاجت كرد. امام حسن علیه السلام دستور داد تا پنجاه هزار درهم، به اضافهی پانصد دینار به او بدهند. مرد سائل حمالی را صدا زد كه پولهایش را برایش ببرد. امام مجتبی علیه السلام پوستین خود را هم به آن مرد داد و فرمود: این را هم به جای كرایه به آن مرد بده. (17)
امام حسن مجتبی علیه السلام بعد از پدر
پس از آن كه حضرت علی علیه السلام در محراب عبادت خون خویش را به پای درخت توحید نثار كرد امام مجتبی غمگین در سوگ اسوهی صبر و بردباری، برفراز منبر رفت و بعد از حمد و سپاس خداوند در فرازی از سخنانش فرمود:
... لقد قبض فی هذه اللیلة رجل لم یسبقه الاولون بعمل و لا یدركه الاخرون بعمل... (18)
«شب گذشته مردی از این جهان در گذشت كه هیچ یك از پیشینیان - در انجام وظیفه و اعمال شایسته بر او سبقت نگرفتند و از آیندگان نیز كسی را یارای پا به پایی او نیست...
و سپس فرمود: علی علیه السلام در شبی رخت از جهان بست كه در آن شب عیسای مسیح به آسمان عروج كرد، یوشع بن نون جانشین موسای پیامبر نیز در آن شب درگذشت.
پدرم در حالتی دنیا را ترك كرد كه هیچ سیم و زر و اندوختهای نداشت. مگر تنها هفتصد درهم كه از هدایای مردم به جا مانده بود كه قصد داشتبا آن خدمتكاری بگیرد.
در اینجا، امام گریست و مردم نیز همصدا با حضرت مجتبی علیه السلام گریستند.
سپس ادامه داد: من پسر بشیرم، من پسر نذیرم، من از خانوادهای هستم كه خداوند دوستی آنان را در كتاب خویش (قرآن) واجب كرده است آن جا كه میفرماید:
«قل لا اسئلكم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا..». (19) بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم در خواست نمیكنم جز دوست داشتن نزدیكانم [ اهل بیتم] ; و هر كس كار نیكی انجام دهد، بر نیكیاش میافزاییم».
بر این اساس دوستی ما - خاندان - همان حسنه و خوبی است كه خداوند بدان اشاره كرده است.
سپس بر جای خود نشست.
در این هنگام «عبدالله بن عباس» برخاست و به مردم گفت: این فرزند پیامبر شما و جانشین امام علی علیه السلام است، اكنون او رهبر و امام شماست. بیایید و با او بیعت نمایید!
مردم گروه گروه به سوی حضرت مجتبی علیه السلام روی آوردند و بیعت كردند. سپس امام علیه السلام خطبهای بیان فرمود كه در آن بر لزوم اطاعت از خدا و پیامبر و اولی الامر تاكید شده بود و مردم را از پیروی شیطان برحذر داشت و اهمیت ایمان و عمل خیر را یادآور گردید (20).
امام مجتبی علیه السلام در سال چهلم هجرت و در سن 37 سالگی با مردم بیعت كرد و با آنها شرط كرد كه: با هر كه من صلح كنم شما هم صلح كنید، با هر كه من جنگ كنم شما هم جنگ كنید و آنها قبول كردند (21).
در ضمن امام علیه السلام نامهای به معاویه نوشت و او را دعوت به بیعت كرد و متذكر شد كه اگر در امر ادارهی جامعه اخلال كند و جاسوس بگمارد با قاطعیتبرخورد خواهد كرد و در مورد دستگیری و اعدام دو جاسوس وی به او هشدار داد (22).
معاویه در پاسخ امام نوشت:
... من از تو سابقه بیشتری دارم، پس بهتر آن كه تو پیرو من باشی. من نیز قول میدهم كه خلافت مسلمانان، پس از من با تو باشد و هر چه بیتالمال عراق است در اختیار تو خواهم گذارد... (23) و چنین بود كه معاویه از پذیرش حق امتناع ورزید و نه تنها از بیعت با امام حسن علیه السلام خودداری كرد، بلكه عملا به طرح توطئه علیه حضرت پرداخت و با خدعه و فریب و تطمیع، افرادی را برانگیخت تا نسبتبه قتل امام علیه السلام اقدام نمایند و سرانجام این امام مظلوم در بیتخودش به دست همسرش «جعده» زهر خورانده شد و به جای این كه نوشی برای مولی باشد نیشی شد كه جگر امام مجتبی علیه السلام را پاره كرد.
امام علیه السلام با دسیسه معاویه مسموم گردید... (24) و پس از چهل روز در روز بیست و هشتم ماه صفر سال پنجاهم هجری به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاك سپرده شد. چونان خورشیدی در دل زمین (25).
1) الرحمن، 19، 20 و 22.
2) با استفاده از مقدمهی مترجم كتاب زندگانی امام حسن علیه السلام تالیف باقر شریف القرشی.
3) تاریخ خلفأ، ص 73، سیوطی - دائرة المعارف بستانی واژهی حسن.
4) ترجمهی زندگانی امام حسن، ص59، باقر شریف القرشی.
5) همان، ص60.
6) اسد الغابه، ج2 ص185.
7) البدایة والنهایة، ج8.
8) الاستیعاب، ج2.
9) مسند احمد حنبل، ج5 ص44.
10) البدایة والنهایة، ج8.
11) صواعق المحرقة، ص280- حلیة اولیأ، ص226.
12) الاصابه، ج2.
13) كنز العمال، ج6 ص222، متقی هندی.
14) ترجمهی اعلام الوری ص304، طبرسی.
15) ستارگان درخشان، ص42، محمد جواد نجفی.
16) تاریخ یعقوبی، ج2 ص215- اسد الغابه، ج2 ص13، تذكره سبط بن جوزی، ص196.
17) ستارگان درخشان، ص46.
18) ارشاد مفید، ص348- جلأ العیون مجلسی، ص378، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ 1353.
19) شوری / 23.
20) زندگانی چهارده معصوم علیه السلام، ص543، عماد زاده.
21) جلأ العیون، ص378.
22) ارشاد مفید، ص350.
23) نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید، ج16، ص35.
24) پیشوای دوم، ص28.
25) آفتابی در هزاران آیینه، ص119،
متاسفانه در پی اقدام جدید وهابیان در قبرستان بقیع ،اطراف قبور مطهر ائمه با حصار (بلوک های پلاستیکی)پوشانده شد.
به گزارش خبرنگار اعزامی پایگاه اطلاع رسانی لبیک از مدینه منوره ؛ در پی این اقدام بی شرمانه ، مزار مطهر امامان معصوم (ع) که با چهار سنگ نشان آشنای دیدگان اشکبار زائران بود از نظرها پنهان شد.
زائران با دیدن این صحنه، شوکه شده اند و تاثیر آن را در کلام و گفتار و حتی از دیدگان آنان می توان مشاهده کرد.
این تغییرات جدید دولت سعودی در قبرستان شریف بقیع چندی است رو به افزایش گذاشته است و بعد از پوشاندن یکی پنجره های قبرستان، این اقدام تازه شاید زنگ خطری برای آغاز فصل جدیدی از تغییرات در این بقعه مقدس باشد.
شماری از زایران كه در این قبرستان حضور داشتند، با دیدن این صحنه معترض شدند كه پلیس مدینه بلافاصله برای خاموش كردن این اعتراضها در محل مستقر شد.
تاكنون درباره دستگیری یا برخورد با زایران گزارشی دریافت نشده است.
سرشك چشم علی علیه السلام در فراق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
پس به پیامبر پاکیزه و پاک خود اقتدا کن ، زیرا آن حضرت سزاوار پیروی کردن است برای کسی که پیروی کند و صبر و شکیبائی او برای کسی که شکیبا باشد ، سرمشق است . و محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که پیرو پیغمبر خود بوده و بدنبال نشانه او برود.
لقمه دنیا را به اطراف دندان می خورد . ( بدین معنا که در دنیا زیادتر از آنچه را که ناچار به استفاده از آن بود فرا نمی گرفت. ) و به دنیا به گوشه چشم نمی نگریست . ( هیچ گونه به دنیا دل نمی بست ) . . .
دنیا به او پیشنهاد شد ، از قبول آن امتناع نمود . و ـ چون ـ دانست خدا چیزی را دشمن می دارد ، آنرا دشمن داشت و چیزی را که خوار شمرده، آنرا خوار انگاشت و چیزی را که کوچک شمرده ، آنرا کوچک داشت ...
پیغمبر صلی الله علیه و آله ، بر روی زمین طعام می خورد و می نشست مانند نشستن بنده ( عبد ) و بدست خود پای افزار خود را پینه می بست و جامه خود را خود وصله می نمود . ..
پس به دل خود از دنیا روی گرداند ، و یاد آنرا در خاطر خود می راند و دوست داشت که زینت دنیا از او نهان ماند تا از آن جامه زیبا فرا نگیرد ، دنیا را پایدار نمی دانست و امیدواری درنگ کردن در آنجا را نداشته باشد . پس ـ علاقه ـ انرا از خود برون کرده ، و دل از ان برداشت و دیده از آن برگردانید . . .
همانا خدا ، محمد صلی الله علیه و آله را نشانه ای ساخت برای قیامت ( چون پس از او پیامبری مبعوث نخواهد شد . ) و مژده دهنده به بهشت و ترساننده از عقوبت . از دنیا برون رفت و از نعمت آن سیر نخورد ( از لذات و خوشیهای دنیوی بهره مند نگردید ) و به آخرت وارد شد و گناهی با خود نبرد . . .
پس چه بزرگ است منتی که خدا بر ما نهاده و چنین نعمتی به ما داده است : پیشروی که باید او را پیروی کنیم و پیشوائی که پا بر جای پای او نهیم . . .( 1 )
خدا می داند این غم جانكاه چقدر بر سینه امیر المونین علیه السلام تنگی می كند كه حضرتش به هنگام تطهیر و غسل بدن پاكیزه پیامبر (ص) اینگونه دردمندانه ناله سر می دهد كه:
" پدر و مادرم بفدای تو باد ای رسول خدا همانا با مرگ تو - رشته ای – از نبوت و احکام الهی و اخبار آسمانی بریده شد که با مرگ دیگران ( سایر پیامبران ) بریده نگردید . . .
اگر امر به شکیبائی و نهی از ناله و فریاد و فغان نفرموده بودی ، هر آینه ( در فراق تو ) سرچشمه های اشک چشم را ( با گریه بسیار ) خشک می کردیم ، و درد و غم پیوسته ، و حزن و اندوه همیشه باقی بود ، و خشکی اشک چشم و دائمی بودن حزن و اندوه در مصیبت تو کم است ، ولی مرگ چیزی است که بر طرف نمودن آن ممکن نبوده و دفع آن غیر مقدور است .
پدر و مادرم به فدای تو باد ، مارا نزد پروردگارت بیاد آورده و در خاطر خویش نگهدار . (2)
امام حسن علیه السلام از منظر رسول الله صلی الله علیه و آله
حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام را بین مسلمانان تبلیغ می كرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقه حقیقی كه به وی داشت همه جا سخن می گفت.
آنچه از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد حضرت مجتبی علیه السلام بیان شده است چنین است:
«هر كس می خواهد آقای جوانان بهشت را ببیند به حسن علیه السلام نگاه كند». (3)
«حسن گل خوشبویی است كه من از دنیا برگرفته ام». (4)
روزی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به منبر رفت و امام حسن علیه السلام را در كنارش نشانید و نگاهی به مردم كرد و نظری به امام حسن علیه السلام انداخت و فرمود: «این فرزند من است و خداوند اراده كرده كه به بركت و جود او بین مسلمانان صلح را برقرار سازد». (5)
یكی از یاران رسول الله صلی الله علیه و آله می گوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله را دیدم كه امام حسن علیه السلام را بر دوش می كشید و می فرمود : «خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار». (6)
روزی پیامبر معظم اسلام صلی الله علیه و آله امام حسین علیه السلام را بر دوش گرفته بود، مردی گفت: ای پسر بر مركب خوبی سوار شده ای. پیامبر فرمود: «او هم سوار خوبی است». (7)
شبی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله نماز عشأ می خواند و سجده ای طولانی به جا آورد. پس از پایان نماز، دلیل را از حضرتش پرسیدند، فرمود: پسرم حسن، بر پشتم نشسته بود و ناراحت بودم كه پیاده اش كنم. (8)
انس بن مالك نقل می كند كه: رسول الله صلی الله علیه و آله دربارهی امام حسن علیه السلام به من فرمود:
ای انس! حسن فرزند و میوه دل من است، اگر كسی او را اذیت كند، مرا اذیت كرده و هر كس مرا بیازارد، خدا را اذیت كرده است. (9)
زینب دختر ابو رافع می گوید: حضرت زهرا سلام الله علیها در هنگام بیماری رسول الله صلی الله علیه و آله هر دو فرزندش را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد و فرمود: اینان فرزندان شما هستند. اكنون ارثی به آنان بدهید. حضرت فرمود:
«شرف و مجد و سیادتم را به حسن علیه السلام دادم و شجاعت وجود خویش را به حسین علیه السلام بخشیدم». (10)
---------------------------------
منابع :
1) نهج البلاغه ، خطبه 160
2) نهج البلاغه، خطبه 235
3) البدایة والنهایة، ج8.
4) الاستیعاب، ج2.
5) مسند احمد حنبل، ج5 ص44.
6) البدایة والنهایة، ج8.
7) صواعق المحرقة، ص280- حلیة اولیأ، ص226.
8) الاصابه، ج2.
9) كنز العمال، ج6 ص222، متقی هندی.
10) ترجمه اعلام الوری ص304، طبرسی.
- مهریزی، مهدی
- آیا امام حسن مجتبی(ع)مِطلاق بود؟ تأمل...
- اندیشه قم
- احادیث منتخب امام حسن مجتبی(ع)
- مهدی پور،محمود
- از امام مجتبی(ع) بیاموزیم
- جعفریان،رسول
- اسوه های بشریت (2) : امام حسن مجتبی (...
- تقوی صادقی
- اشاره به كرامات امام حسن مجتبی (ع)
- رضایی،عبدالحمید
- امام حسن (ع) مولود رمضان
- شبكه اطلاع رسانى حوزه
- امام حسن (ع) و افسانه طلاق
- آشورى،الف
- امام حسن علیه السلام و پاسدارى از ارز...
- تبیان
- امام حسن مجتبى (ع)
- تبیان
- امام حسن مجتبی (ع)
| |
|
|
هر شیفتهای که دل به مدینه روانه میکند، بر غربت قبرستان بقیع ناله میکند. تربت مطهر چهار امام معصوم (ع) تنها با سنگچینهایی نمایان است که زائر آن اجازه زیارت ندارد و باید به دل گریه کند. بقیع سند مظلومیت همیشگی شیعه است و بررسی و آگاهی از پیشینه آن ضروری است تا گوشهای از جایگاه تاریخی و اجتماعی پیشوایان شیعیان را نمایان سازد. اشاره: |
اشاره به كرامات امام حسن مجتبی (علیه السلام)
طلیعه سخن:
درنیمه رمضان سال دوم یا سوم1 هجری ستارهای دیگر در آسمان امامت و ولایت بدرخشید و با نور خود جهان را منوّر ساخت. پس از تولّد، حضرت فاطمه علیهاالسلام او را برای نام گذاری خدمت امیر المؤمنین علیهالسلام آورد، آن حضرت فرمود: من در نام گذاری او بر رسول خدا پیشی نمیگیرم. پس او را به نزد رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله آوردند، ایشان فرمودند: من در نام گذاری او برخداوند عزّوجل پیشی نمیگیرم. در این هنگام خداوند به جبرئیل فرمود: محمّد صلیاللهعلیهوآله صاحب فرزندی شده، فرود آی و به او سلام برسان و تبریك بگو و بگو كه علی علیهالسلام نسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسی علیهالسلام است، پس نام فرزند هارون را بر او بگذار. جبرئیل فرود آمد و پس از ابلاغ سلام و تبریك، عرض كرد: خداوند به تو امر كرده كه نام فرزند هارون را بر او بگذاری. حضرت صلیاللهعلیهوآله فرمود: نام او چه بوده است؟ عرض كرد: «شبَّر». حضرت فرمود: زبان ما عربی است
امام حسن علیه السلام در دوران پدر
امام حسن(علیه السلام) سى و هفت سال در كنار پدر زیست و در طی این مدت نه تنها فـرزندى مطیع و امام شـناس بـود، بـلكه بـازویى نیرومند، یاورى صدیق، مسئولى امین و مجرب و سربـازى عاشق و فداكار براى امیرمومنان بـه شمار مىآمد. وى بـا شناخت كاملى كه از پدر داشت ، خود را وقف خدمت به امیرالمومنین كرده بود.
روزى بازوى نظامى پدر شده ، بـه فرمانش بـه طرف كوفه روانه مى گردد تا مردم آن سامان را از توطئه شوم دشمنان اسلام آگاهى داده ، آنان را برای مقابله بـا پیمان شكنان و ناكثین بـسیج كند. روزی دیگر به عنوان بـازوى سیاسى امام در جریانات سیاسى دوران عثـمان وارد صحنه شده ، او را نسبـت بـه وضع ناهنجار خلافتش و كثـرت انحرافات آگاه مى سازد و یا در مسئله حكمیت بـه دستـور آن حضرت و با بـیانات شیوا ، به تبیین مسائل می پردازد.و یا با تکیه بر کرسی قضاوت و پذیرش مسوولیت ها بـه كمك و یارى پـدر مى شتابـد
تولد و کودکی
امام حسن (علیه السلام) فرزند امیر مؤمنان علی بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا (صلى الله وعلیه وآله) است . امام حسن (علیه السلام) در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت . وی نخستین پسری بود که خداوند متعال به خانواده علی و فاطمه عنایت کرد. رسول اکرم (صلى الله وعلیه وآله) بلا فاصله پس از ولادتش ، او را گرفت و در گوش چپش اقامه گفت . سپس برای او بار گوسفندی قربانی کرد، سرش را تراشید و هموزن موی سرش - که یک درم و چیزی افزون بود - نقره به مستمندان داد. پیامبر (صلى الله وعلیه وآله) دستور داد تا سرش را عطر آگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هموزن موی سر نوزاد سنت شد. این نوزاد را " حسن " نام داد و این نام در جاهلیت سابقه نداشت . کنیه او را ابومحمد نهاد و این تنها کنیه اوست . لقب های او سبط، سید، زکی ، مجتبی است که از همه معروفتر "مجتبی " می باشد. پیامبر اکرم (صلى الله وعلیه وآله) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصی داشت و بارها می
9ـ قالَ (علیه السلام): مَنْ أدامَ الاْخْتِلافَ إلَى الْمَسْجِدِ أصابَ إحْدى ثَمان: آیَةً مُحْكَمَةً، أَخاً مُسْتَفاداً، وَعِلْماً مُسْتَطْرَفاً، وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً، وَكَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدى، اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ الرَّدى، وَتَرْكَ الذُّنُوبِ حَیاءً اَوْ خَشْیَةً.([9])
فرمود: هركس جایگاه ـ عبادات ـ خود را در مسجد قرار دهد یكى از هشت فایده شاملش مى گردد: برهان ونشانه اى ـ براى معرفت ـ، دوست و برادرى سودمند، دانش واطلاعاتى جامع، رحمت و محبّت عمومى، سخن و مطلبى كه او را هدایت گر باشد، ـ توفیق إجبارى ـ در ترك گناه به جهت شرم از مردم و یا به جهت ترس از عقاب.
10ـ قالَ (علیه السلام): مَنْ أكْثَرَ مُجالِسَة الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّیادَةِ فى نَفْسِهِ، وَكانَتْ لَهُ وَلایَةٌ لِما یَعْلَمُ، وَ إفادَةٌ لِما تَعَلَّمَ.([10])
فرمود: هر كه با علماء بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و اندیشه اش باز و توسعه مى یابد و بر معلوماتش افزوده مى گردد و به سادگى مى تواند دیگران را هدایت نماید.
11ـ قالَ(علیه السلام): تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فى بُیُوتِكُمْ.([11])
فرمود: علم و دانش را ـ از هر طریقى ـ فرا گیرید، و چنانچه نتوانستید آنرا در حافظه خود نگه دارید، ثبت كنید و بنویسید و در منازل خود در جاى مطمئن قرار دهید.
12ـ قالَ(علیه السلام): مَنْ عَرَفَ اللّهَ أحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْیا زَهِدَ فیها.([12])
فرمود: هركس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و كسى كه دنیا را بشناسد آن را رها خواهد كرد.
[9] ـ تحف العقول: ص 235، س 7، مستدرك: ج 3، ص 359، ح 3778.
[10] ـ إحقاق الحقّ : ج 11، ص 238، س 2.
[11] ـ إحقاق الحقّ: ج 11، ص 235، س 7.
[12] - كلمة الإمام الحسن (علیه السلام): ص
منبع :وبلاگ امام حسن مجتبی علیه السلام
میلاد باسعادت سبط اکبر پور حیدر فرزند زهرای اطهر کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام راخدمت اقا امام زمان عج وتمامی شیعیان ومحبین اون حضرت تبریک وتهنیت عرض میکنم
بازم یه میلاد دیگه اومد خدایش از یه ماه انتظار میکشم تا این روز بیاد واسه ما این روزا یه جوری دیکست بهخصوص امشب و فردا شب همش اسم امام حسن چه حالی میده از همه دوستانی که به وبلاگ من سرزدین وتبریک گفتن تشکر میکنم یه حدیث بسیار زیبا اونم واسه حاجتمندا
امام حسن مجتبی علیه السلام
كسی كه در دلش جز خشنودی خدا خطور نكند چون دعا كند من ضامنم كه دعایش مستجاب گردد