مطالب گذشته

جستجو

امروز:

اگر بخواهیم این دل را خوب بسازیم باید یک منبع نور خوبی داشته باشیم. به گفته حضرت زهرا که فرمودند که ما منبع نور شما هستیم و اطاعت از ما زندگیتان را نظم می دهد...
تصاویر عزاداری در هیئت الرضا



در این مراسم حجت الاسلام بهاری سخنرانی کرد و حاج عبدالرضا هلالی، حاج روح الله بهمنی، حاج ابراهیم رحیمی و وحید یوسفی به مداحی پرداختند.

نکاتی از سخنان حجت الاسلام بهاری؛

_ کسی که می خواهد برای امامش مأمون خوبی باشد باید الگو داشته باشد. چون خیلی مواقع ما به الگوهای بلند مرتبه دسترسی نداریم، بنابراین کسی که می خواهد برای خودش الگو انتخاب کند نباید دنبال الگوهای ناقص بگردد و باید کامل ترین الگو را برای خود انتخاب کند.

_ ما هرگز توانایی درک نور سیدالشهدا را نداریم ولی قمر بنی هاشم این توانایی را دارد. ایشان این نور را می گیرد و لطیف می کند و به ما می رساند. ما اگر بخواهیم توجه مان به خورشید باشد حتی یک ثانیه هم نمی توانیم به خورشید نگاه کنیم ولی می توانیم ساعت ها به ماه نگاه کنیم.

_ اگر بخواهیم این دل را خوب بسازیم باید یک منبع نور خوبی داشته باشیم. به گفته حضرت زهرا که فرمودند که ما منبع نور شما هستیم و اطاعت از ما زندگیتان را نظم می دهد. هر چه اطاعت از اهل بیت کامل تر باشد شکل زندگی کامل تر می شود.

_ جوان ها از همین الان باید شروع کنید تا به زندگیتان نظم ببخشید. آن جایی که خدا هست همه چیز هست. امروزه دنیای غرب را با زرق و برق فراوانی وصف می کنند. در صورتی که تمام این زرق و برق برای مسلمانان بوده است. پیامبر 1400 سال قبل اسوه عفت و پاکی و وقار را به عالم معرفی می کند.حضرت فاطمه الگوی همه می باشند.

_ گریه بر هر درد بی درمان دواست. توبه یعنی برگشتن حقیقی از گناه است. اگر آدم گناه برایش فراهم شد و گناه نکرد مردی کرده است.خلاف دستور خدا و حرف خدا کاری نکردن مهم است.

_ همه جا ریا ممنوع است جز در عزای اهل بیت. اگر در عزای اهل بیت می توانی شکل گریه کردن به خودت بگیری یعنی ادای گریه کردن دربیاوری و ریا کنی. همان هم ثواب دارد. ثواب آن کلید بهشت است.

_ اگر می خواهیم وحدت داشته باشیم امامت ائمه بزرگترین محور وحدت عالم است. روزی هم که آقای ما امام عصر تشریف می آورند مایه وحدت در عالم می شوند. ایشان دنبال تفرقه نیستند. صدای حق طلبی و صدای حق خواهی همان صدای وحدت است. اگر این وحدت علنی شد من و شما هم خیلی مطالب را به دست می آوریم. درجه ما بالا می رود. نه تنها خودمان پاک می شویم ثمره پاک شدن یک عده ای هم می شویم. با جمع شدن در این جلسات و هیئات یک عده جوان را برای در رکاب بودن حضرت آماده می کنند.

_ اولیای الهی امان زمین هستند و امنیت جامعه را تأمین می کنند. ارزشی که محب و گریه کن و شیعه پیدا می کند عالم و آدم اگر جمع شوند این ارزش را نمی توانند به دست بیاورند.ایشان جایگاه بالایی دارند.معامله با اهل بیت باخت ندارد. کسی می بازد که دنیا را بخرد.

_ امام باقر(ع) می فرماید که همانا رسول خدا حق شفاعت امتش را دارد و ما هم حق شفاعت شیعیانش را داریم و شیعیان هم حق شفاعت شیعیانش را دارند. برای اهل بیت باید دوستدار جمع کرد که ثوابش بیشتر برای شما است.

_ مجموعه بوستان اهل بیت رویش دارد و ریزش ندارد و اگر ریزشی اتفاق بیفتد آن شخصی که در این مجموعه آمده رویش نداشته به عنوان سرکشی سرکی کشیده و بیرون رفته. درختی که در این وادی به ریشه می نشیند به این منبع تغذیه خودش را وابسته می داند و جدا از این منبع نمی داند. می دانند که ارزششان از اهل بیت است و نباید این ارزش را مفت فروخت.باید بدانیم که جدا از این منبع هیچ نیستیم.


سخنرانی شام شهادت حضرت زهرا سلام اله علیها در هیات الرضا
http://www.behesht.info/Files/Media/001_6.jpg
  • بخش اول : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3
  • بخش دوم : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3
  • بخش سوم : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3
  • بخش چهارم : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3
  • بخش پنجم : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3
  • بخش ششم : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3


مراسم عزاداری شب شهادت حضرت زهرا(س) با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین بهاری و مداحی مداحان اهل بیت حاج عبدالرضا هلالی، حاج روح الله بهمنی، حاج ابراهیم رحیمی، مهدی کمانی در حسینیه امام موسی بن جعفر(ع) برگزار شد.
وارث: مراسم عزاداری شب شهادت حضرت زهرا(س) با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین بهاری و مداحی مداحان اهل بیت حاج عبدالرضا هلالی، حاج روح الله بهمنی، حاج ابراهیم رحیمی، مهدی کمانی در حسینیه امام موسی بن جعفر(ع) برگزار شد.


روایتی از صدیقه طاهره(س) بیان شده است که این روایت فضایی از سخنرانی طولانی آن حضرت است که می فرمایند: خدا قرار داد برای جامعه اطاعت از ما را که این اطاعت 2ثمره دارد. ثمره اولش ایجاد نظم و سبب برقراری عدالت اجتماعی است و دومش امامت ما و پیشوایی ما باعث و بانی وحدت بین اقشار جامعه است.

ادامه مطلب


سخنرانی
  • بخش اول : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3
  • بخش دوم : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3
  • بخش سوم : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3
  • بخش چهارم : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3
  • بخش پنجم : حجت الاسلام و المسلمین بهاری
    mp3




علی و زهرا علیهما السلام زیر یک سقف

 

عاشقانه های حضرت علی و فاطمه علیهما السلام ایده آل ترین الگوی زندگی عاشقانه برای همسران مسلمان است.

 

در زندگی حضرت علی و فاطمه دوست داشتن هیچ گاه با سوء استفاده و توقعات نابجا همراه نبوده است. بعید نیست اگر بگوییم فاطمه سلام الله علیها محبوبترین زن در نزد شوهر درتمام دنیا بوده است. چرا که یک انسان کامل همسر یک انسان کامل بوده، با تمام لطافتهای یک روح سالم. چنین پیوندی قطعا بسیار عاشقانه و زیبا بوده است.

همانطور که حضرت علی علیه السلام هم خود در مورد عشقشان می فرماید:

ادامه مطلب


زیبایی های معنوی در سیره فاطمی علیهاالسلام


کلید واژه ها :

با حذف «زیبایی های معنوی»، «زیبایی» خشک و بی روح می گردد، به عبارت دیگر: بحث از ارزشهای معنوی از موضوع زیبایی جدا نیست، گرچه برخی کوشیده اند خاستگاه زیبایی را در امور محسوس (sensible) و دنیوی، و ارزشهای معنوی را در امور اخروی محصور نمایند.

از آگوستین قدّیس چنین نقل شده است که: «وقتی خداوند را دوست می دارم، آنچه دوست دارم چیست؟ نه جسمی است، نه تنی، نه زیبایی گذران، نه درخشش روشنایی، نه آوازهای دلکش، نه گلها و گیاهان خوشبو، ... دوست داشتنِ آن چیزها نیست، با این همه وقتی خدایم را دوست دارم گویی همه این مظاهر را نیز دوست داشته ام.»

آری، در تعالیم توحیدی نه تنها زیبایی محسوس نکوهش نگشته، بل به شباهت های این تجلی های مادی با طبع زیباپرور معنوی استناد شده است. اما آنچه مهم است این که: هنر اسلامی از همان آغاز تمایل داشت که از قواعد فیزیکی محسوسات فاصله بگیرد و فراتر گام نهد، نقوش اسلیمی اگر چه با گل و گیاه تزیین شده اما هرگز منعکس کننده واقعیت طبیعی نبوده بل از آنها انتزاع گشته اند.

خلاصه آنکه: خاستگاه زیبایی را نباید در امور مادی محصور دانست بل اصل آن را باید در امور معنوی جستجو کرد هر چند زمینه درک این نوع زیبایی ها به پالایش درون نیازمند است، به قول عطار:

با جمالش چونکه نتوان عشق باخت    از کمال لطف خود آئینه ساخت

ادامه مطلب


مادرِ حقیقیِ امّت !

 

 

بسمله صحیفه فضل و كمال معرفت                         بل كه گهی تجلی از نقطه تحت با كند

بضعه سید بشر أم ائمه غرر                               كیست جز او كه همسری با شه لا فتی كند

 

گرچه قرآن كریم ابراهیم علیه‌السلام را به ‌عنوان پدر امت اسلامی معرفی می‌نماید و می فرماید:

«ملة أبیكم إبراهیم»(1) اما در فرمایشات پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله خود آن بزرگوار به ‌عنوان پدر امت معرفی شده است :

« أنا و علی أبوا هذه الأمة » (2)

ادامه مطلب


فاطمه علیهاالسلام، نسخه مطابق اصل پدر

 

گزیده نوشتاری از حضرت آیت الله العظمی صافی پیرامون شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها.

 

در مقام بیان عظمت اهل بیت علیهم السلام خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و بركات وجودی آن بزرگواران چه می‌توان گفت، و از كجا باید شروع كرد؟ آن‌هایی كه خداوند متعال، عالم را به واسطه وجود ایشان خلق فرموده است، آنجا كه رسول خدا صلوات الله علیه وآله فرمود:

«لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ آدَمَ‏ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْض» (1)

و یا حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در آن مرقومه‌ای كه به معاویه مرقوم نمودند می‌فرماید:

«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ‏ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» (2)

ادامه مطلب


آداب همسرداری در فرهنگ فاطمی

 

 

فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان برترین زنان عالم هستی همواره به عنوان الگویی برتر مطرح بوده و هست که ابعاد وجودی آن بزرگوار فراتر از حضور در زمان و مکانی خاص است . از آنجاییکه فضایل اخلاقی انسان هرگز اسیر زمان و مکان نمی‏شود ،  این الگوی فضیلت‏برای همیشه تاریخ، شایستگی پیروی و متابعت را داراست . فراگیری درس زندگی در مکتب انسان ‏ساز این بانوی نمونه، توفیقی بس ارجمند و بزرگ است که هرکس را نصیب نمی‏شود و تنها کسانی لیاقت‏ حضور در این وادی عشق را دارند که جان خویش را سرشار از محبت او و فرزندانش کرده باشند. ما نیز بیاییم وضوی حضور گرفته، رو به قبله با فروتنی کامل زانوی ادب زده جرعه‏ای از این کوثر بی‏پایان به کام جان بریزیم.

ادامه مطلب


آیا حدیثی پیرامون این مطلب که ائمه اطهار حجت خداوند بر مخلوقات و حضرت فاطمه حجت خدا بر ائمه است، وجود دارد؟ بر فرض وجود، آیا از نظر سند صحیح است؟ آیا می توان این مطلب را پذیرفت؟
پرسش
آیا حدیثی پیرامون این مطلب که ائمه اطهار حجت خداوند بر مخلوقات و حضرت فاطمه حجت خدا بر ائمه است، وجود دارد؟ بر فرض وجود، آیا از نظر سند صحیح است؟ آیا می توان این مطلب را پذیرفت؟
پاسخ اجمالی

در برخی روایات، حضرت زهرا (س)  به عنوان حجت خداوند بر خلق معرفی شده است. این معنا مورد اتفاق بوده و کسی نیز بر آن خرده نمی گیرد؛ زیرا حضرت زهرا (س)  به عنوان یکی از چهارده معصوم (ع) و بهترین بانوی عالم و ... یقینا حجت خداوند بر خلق است.

اما در بخش دیگری از روایات، حضرت زهرا (س) به عنوان حجت خداوند بر ائمه اطهار مطرح شده است. حدیثی نیز که به این معنا اشاره می کند، این حدیث است: «نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه علینا» آن مقدار ما جستجو کردیم این حدیث را در کتب اربعه  و دیگر  کتب قدماء نیافتیم. اولین منبعی که به این حدیث اشاره کرده تفسیر اطیب البیان بوده که نویسنده آن نیز از معاصران است. اما به لحاظ محتوا بعید نیست که حضرت زهرا (س)دارای چنین مقام باشد که حجت بر ائمه باشد؛ تفاوت میان حجت های الاهی به این نحو محتمل است. البته حجت می تواند به معنای الگو بودن نیز باشد؛ الگو بودن حضرت زهرا (س) برای ائمه(ع) در برخی از روایات آمده است.

پاسخ تفصیلی

قبل از آغاز بحث لازم است نخست معنای حجت مشخص شود:

در لغت حجت را به معنای برهان و استدلال گرفته اند: «حجت به معنای دلیل و برهان است».[1] این معنا در قرآن نیز وجود دارد: «تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهیمَ عَلى‏ قَوْمِه»[2]   البته گاهی ممکن است این کلمه آورده شود و لازم آن اراده شود؛ مانند این آیه شریف «لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ لا حُجَّةَ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ»[3] که مفسران حجت را در اینجا به خصومت و نزاع معنا کردند.[4] بنابر این کلمه حجت علاوه بر معنای حقیقی خود در معانی مجازی نیز مورد استفاده قرار می گیرد و محدوده معانی مجازی این کلمه نیز بسیار است.

اما در مورد حجت بودن حضرت زهرا (س)، چندین نوع گفتار در میان روایات وجود دارد که باید به صورت مجزا به بحث پیرامون آن ها پرداخت:

1. در نوع اول حضرت زهرا (س)  را حجت خداوند بر خلق دانسته اند. به عنوان مثال در کتاب زاد المعاد دعایی مانند دعای توسل وجود دارد که بندی در آن یافت می شود که در دعای توسل معروف نیست: « یَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاء ... یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَتَنَا وَ مَوْلَاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکِ إِلَى الله... ».[5] در این فقره، حضرت زهرا (س)  به عنوان حجت خداوند بر مخلوقات بیان شده و با توجه به حجت بودن ایشان، مورد توسل قرار می گیرند. این معنا مورد اتفاق بوده و کسی نیز بر آن اشکال نمی گیرد؛ زیرا حضرت زهرا (س)  یکی از چهارده معصوم (ع) بوده و بهترین بانوی عالم است و ... بنابر این می توان ایشان را حجت خداوند بر خلق دانست. علاوه بر این، این معنا که آن حضرت حجت بر مخلوقات است تواتر معنایی داشته و از احادیث مشهوری چون حدیث کساء و .... می توان این معنا را بدست آورد.

2. در برخی روایات حضرت زهرا (س) به عنوان حجت خداوند بر ائمه اطهار مطرح شده است. حدیثی که به این معنا اشاره می کند، این است: «نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه علینا»[6] آن مقدار ما جستجو کردیم این حدیث را در کتب اربعه  و دیگر  کتب قدماء نیافتیم. اولین منبعی که به این حدیث اشاره کرده تفسیر اطیب البیان بوده که نویسنده آن نیز از معاصران است؛ این کتاب هر اندازه ارزشمند باشد، اما منبعی روایی به شمار نمی آید و ایشان نیز هیچ گونه سندی را برای این روایت ذکر نمی کند و تنها می گوید این حدیث از احادیث منسوب به امام حسن عسکری (ع) است. بنابر این ما سند معتبری برای این روایت در کتاب های روایی نیافتیم.

اما از آنجا که این روایت شایع بوده و بحث پیرامون آن بسیار است، ما نیز به لحاظ محتوا آن را مورد بحث قرار می دهیم. به نظر ما بر فرض قبول سند این روایت، حجت بودن حضرت زهرا (س)  بر ائمه را به معنای حقیقی حجت قابل تفسیر است؛ یعنی این احتمال را می توان بیان کرد که حضرت زهرا )س(حجت بر ائمه باشند؛ از نظر عقلی و شرعی بُعدی ندارد؛ چنان که می دانیم حضرت رسول اکرم(ص) حجت بر ائمه هستند. البته با توجه به توقیعی که از امام زمان(عج) آمده که: «وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ ص لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[7] در این صورت می توان گفت حجت در آن روایت به معنای الگو بودن می تواند باشد. این معنا کاملا قابل قبول است که حضرت زهرا (س) الگوی بزرگی برای اهل بیت (ع) بوده اند و آنان زندگی و رفتار مادرشان را سرمشق خود قرار می دادند.

 

[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم،  لسان العرب، ج 2، ص 228، دار صادر، چاپ سوم، بیروت‏، سال 1414 ق‏‏.

[2]. انعام، 83: « اینها دلیلهاى ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم».

[3]. شوری، 15: « اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست. خصومتى در میان ما و شما نیست».

[4] طباطبایى سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج18, ص 34, دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ پنجم، 1417 ق.

[5]. مجلسی، محمد باقر، زاد المعاد (مفتاح الجنان)، ص 400، اعلمى، بیروت، چاپ اول، 1423 ق.

[6]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 225،  انتشارات اسلام - تهران، چاپ دوم، 1378 ش.

[7]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 53، ص 180، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق.


الگوگیری مهدی(عج) از مادر را بیاموزیم
وقتی امام زمان (عج) حضرت فاطمه زهرا (س) را به عنوان الگوی خویش مطرح می کند، تکلیف ما در لزوم الگوگیری از آن وجود نورانی مشخص می شود.


صدای شیعه: حضرت زهرا (س) اولین و تنهاترین مدافع ولایت و امامت دارای چه منزلتی است و سیره عملی آن بزرگوار در مواجهه با حوادث روزگار و مسائل زندگی چه بوده است؛ تا بتوان از آن حضرت در زندگی فردی و اجتماعی خود الگو گرفت؟

 

فضائل حضرت فاطمه علیها السلام

1. بزرگ زنان در جهان

در احادیث فراوان؛ چه در منابع تشیع و چه در اهل سنت[1] و در زیارات ائمه اطهار علیهم السلام، حضرت فاطمه علیها السلام به عنوان سیدة النساء العالمین (سرور زنان عالم) نامیده شده است.

 

2. حدیث کساء و منزلت حضرت زهرا علیها السلام

فرازهای حدیث شریف کساء[2] عظمت وجودی سرور زنان دو عالم را روشن می‌کند.

الف. معرفی اهل بیت علیهم السلام بر محور فاطمه توسط خداوند

آنگاه که خداوند اهل بیت را که در زیر کساء جمع شده بودند برای ملائکه معرفی می‌نماید می‌فرماید.

«هم، فَاطِمَة وَ أَبُوهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنَوْهَا؛ آنان، فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش هستند».

ب. حضرت فاطمه علیها السلام خبر دهنده اتفاقات آسمان ها

مطلب مهمتر این که اگر کسی متن این حدیث را خوب مشاهده کند، می‌بیند اتفاقات و گفتگوهایی که در آسمانها می‌شود، همه از زبان فاطمه علیها السلام نقل شده است. این نشانه احاطة فاطمه علیها السلام به ملکوت آسمانهاست؛ آنجا که می‌فرماید: «یَا مَلَائِکَتِی وَ یَا سُکَّانَ سَمَاوَاتِی‏... ؛ خداوند فرمود: ای فرشتگان و ای ساکنان آسمانهایم!» یا آنجا که دارد... «فَقَالَ الْأَمِین جَبْرَائِیل یَا رَب‏... ؛ جبرئیل گفت: ای خدا!...».

 

3. همتایی برای امامت

رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم فرمود: «لَوْلَاکَ لَمَّا کَانَ لَهَا کُفْوٌ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ» «یا علی! اگر تو نبودی، برای فاطمه علیها السلام همتایی در روی زمین نبود.»[3]

 

4. لیلة القدر در قرآن

امام صادق علیه السلام فرمود: «.... «لیل» فاطمه علیها السلام است و «قدر» خداوند عزوجل. پس کسی که فاطمه را (به تمام معنا) بشناسد ـ آنچنان که حقش هست ـ لیلة القدر را درک کرده است».[4]

 

5. الگو و مقتدای امامت

رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلم فرمود: «اقتدوا بالزهراء؛ از زهرا علیها السلام پیروی کنید».[5]

حضرت حجت بن الحسن که خود الگوی جهانیان است، در روایتی حضرت، فاطمه علیها السلام را الگوی خود معرفی می‌فرمایند: «برای من در (وجود) دختر رسول خدا الگوی نیکویی است».[6]

 

6. حجت بر حجت های خدا

امام حسن عسگری علیه السلام فرمودند: «ما حجت خداوندیم بر خلائق و مادر ما فاطمه علیها السلام حجت خداست بر ما»[7]

 

رابطة حضرت فاطمه علیها السلام با امام زمانش

1. معرفت به مقام امامت

حضرت علی علیه السلام امام زمان حضرت فاطمه علیها السلام بوده است؛ از این رو حضرت فاطمه علیها السلام در معرفی علی علیه السلام به کسی که زبان سرزنش به علی علیه السلام گشوده بود، فرمودند: «... او امام ربانی و الهی، مرکز توجه همه عارفان و خداپرستان، فرزندی از خاندان پاکان، گوینده بحق، جایگاه اصلی محور امامت و... است».[8]

«پدران این امت، محمد صل الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام هستند؛ که کجی‌ها را راست و انحرافات را اصلاح می‌نمایند (اگر مردم اطاعتشان کنند) این دو ]حضرت محمد صل الله علیه و آله وسلم و امام علی علیه السلام‌ [آنان را از عذاب جاویدان نجات می‌دهند و اگر با ایشان موافق و همراه باشند، نعمت‌های پایدار خداوند را ارزانی شان می‌دارند.»[9]

این معرفت به امام زمان خود، ویژگی حضرت فاطمه علیها السلام است که آگاه به فلسفه امامت و ره آورد آن می‌باشد؛ از این رو در قسمتی از خطبة خویش در مسجد مدینه، یکی از فلسفه‌های امامت را خطاب به مهاجران و انصار چنین می‌فرماید: «خداوند اطاعت و پیروی از ما (اهل بیت) را سبب پایداری امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه‌ها قرار داده است.» [10]

2. همراه امامت

الف) همراهی به عنوان همسر

دخت گرامی پیامبر صل الله علیه و آله وسلم در تمام لحظات عمر شریف خود در انجام وظایف خانوادگی و تربیتی و فراهم آوردن آسایش و آرامش خانه، کمک و همراه امام علی علیه السلام بود. و کانونی مالامال از محبت و مهربانی برای پرورش فرزندانی چون امام حسن و امام حسین و زینب و ام‌کلثوم علیهم السلام فراهم آورده بود.

ب) همراهی به عنوان مأموم

فاطمه زهرا علیها السلام بعد از ماجرای غصب خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام تا لحظة شهادتش هرگز سکوت نکرد و پا به پای امام خود ـ آنجا که باید از امامت دفاع کند ـ حاضر شد؛ چه آنجا که بر در خانه‌های مهاجرین وانصار رفت و از آنان یاری طلبید[11] و چه در سخنرانی‌هایش، چه بیت‌الاحزانش، چه وصیتش و... اینها همه نمونه‌هایی از همراهی فاطمه علیها السلام با امام زمانش می‌باشد.

برماست تا با سرمشق قرار دادن مبارزات این سرباز حقیقی امام علی علیه السلام به دفاع از فرزندش که امام عصر ماست بپردازیم و با شناخت موقعیت‌ها و شیوه‌های مناسب از وجود مبارک یوسف فاطمه‌ علیها السلام دفاع کنیم.

[1] . بحارالانوار، ج37، ص67 ـ صحیح بخاری (کتب اهل سنت)، ج8، ص78.

[2] . تفسیر العیاشی، ج1، ص349؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، حدیث کساء.

[3] . بحارالانوار، ج43، ص107.

[4] . بحارالانوار، ج43، ص65.

[5] . صدوق، معانی الاخبار، ص114.

[6] . الغیبه طوسی، ص268.

[7] . الکوثر، ج2، ص114.

[8] . دشتی، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها السلام، به نقل از ریاحین الشیعه، ج1، ص93.

[9] . همان.

[10] . بحارالانوار، ج3، ص158و معانی الاخبار، ص354 و کشف الغمة، ج2، ص40.

[11] .اختصاص، ص178و بیت الاحزان، ص117

منبع: مرکز مجازی مهدویت


نتخاب های فاطمه (علیها سلام) 1



«قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِینَ.»[1]

مقدمه

ایام فاطمیه، ایام شهادت صدیقۀ طاهره، زهرای مرضیه، امّ ابیها (ع) است. دربارۀ شخصیت زهرای مرضیه (ع) سخن گفتن مشکل است؛ مگر اینکه از قول معصومین (ع) و آیاتی که مصداق و تاویل آن حضرت زهرا (ع) است سخن گفته شود. کسی که، رسول خدا او را مدح کرده: «فَاطِمةُ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیّ»؛[2]«فَاطِمةُ أَعَزُّ النَّاسِ عَلَیَّ»،[3]محبوب ترین و عزیزترین آدم پیش من زهرای مرضیه (ع) است.

کسی که در آیه مباهله و تطهیر با فرزندان معصومش مشترک است، کسی که باطن آیه نور و سوره قدر است، چگونه راجع به این شخصیت می توان سخن گفت؟

کسی که ائمه معصومین (ع) به وجودش افتخار می کنند، سخن گفتن دربارۀ حضرتش مشکل است.

بهترین الگو

حضرت مهدی (عج) زهرای مرضیه الگوی خود می داند می گوید: مادرم زهرا، دختر رسول الله الگوی من است.[4]امام حسن عسگری (ع) می فرماید: ما حجت خدا بر شما هستیم، ولی مادرم حجت خدا بر ماست؛ یعنی خود ما اهل بیت چنین جایگاهی برای حضرت زهرا قائل هستیم.

در روایت است که هرگاه پیغمبر اکرم می خواست حکم شرعی چیزی را بیان کند، خطاب به دخترش فاطمه می فرماید: «یَا حَبِیبَةَ أَبِیهَا کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَام»[5]حبیبۀ من! دخترم! حکم شرعی برای مردم این است. این رفتار نشان می دهد که پیمبر گرامی اسلام حتی در تبیین احکام و مسایل اسلامی حضر زهرا را ملاحظه می فرمود.

گر چه دشمنان خیلی تلاش کردند که نام ایشان مطرح نشود، اما غیر شیعیان نیز دربارۀ ایشان قلم زده و کتاب نوشته اند.

انتخاب های فاطمه (ع)

برادران و خواهران عزیز! در این حرم مطهر می خواهم راجع به اینکه انسان باید در زندگی اش چه انتخاب هایی را داشته باشد و نیز انتخاب های حضرت زهرا (ع) بحث کنم. انسان گاهی می خواهد درس بخواند و گاهی می خواهد ازدواج کند و گاهی می خواهد خانه و زمین و یا ماشین بخرد. بنابراین ما در زندگی مان دائماً در حال انتخاب هستیم. من امروز می خواهم راجع به انتخاب های حضرت زهرا صحبت کنم.

قرآن کریم می فرماید: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحیٰاةَ الدُّنْیٰا × وَ الآْخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقیٰ»،[6]بعضی ها دائماً دنبال ملاک های دنیایی اند، ولی بعضی دیگر در پی ملاک های اخروی هستند، «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»[7]کسانی که نگاه اخروی دارند، ملاک انتخاب آنها رضایت خداوند است.

به بیان ساده تر انسان بعضی وقت ها ملاک انتخابش اشتباه است، سرابی را آب فکر می کند. صنم را صمد می خواند، خیلی ها این گونه اند. بودایی و هندویی چقدر متواضعانه خم می شوند، اما به اشتباه جلوی بت و یا حیوان و یا شخصی، کمر می سایند؛ به دنبال آب است منتها اشتباهی به دنبال سراب می رود. قرآن می فرماید: «هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا × الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»[8]کسی که انتخابش دنیاست، ترقی و صعود ندارد سقوط و عقب گرد دارد.

شش چیز در شش جا

حدیث قدسی را خدمتتان عرض کنم، البته این حدیث نیاز به منبر مفصل دارد، ولی من به اشاره از کنارش رد می شوم. خداوند متعال می فرماید: من شش چیز را در شش جا گذاشته ام؛ اما مردم اشتباهی به جای دیگر می روند.[9]ببینید! اگر به شما گفتند یک گنج در این زمین است شما اشتباهی یک متر و یا نیم متر آن طرف تر را بکنی و گنج را پیدا نمی کنی.

اگر به شما گفتند اینجا آب دارد شما یک متر آن طرف تر را بکنید، آب پیدا نمی کنید.

اگر گفتند این سؤال ها، جوابش این است اگر گزینۀ درست را بزنی جواب را می یابی ولی اگر اشتباه بزنی خراب می شود یکی از آن شش چیز آرامش است.

آرامش در بهشت

«اِنّی وَضَعْتُ الرَّاحَةَ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی الدُّنْیَا»موسی! مردم دنبال راحتی اند و من راحتی را در بهشت قرار داده ام، ولی مردم در دنیا دنبالش می گردند. دنیا خانۀ راحتی نیست، همین که به فکر جوانیت می افتی موهایت سفید می شود، تا می خواهی از سلامتی بهره ببری، مریض می شوی، یک آدم بی درد در این دنیا پیدا نمی شود. اگر پولدار است می گوید: نمی توانم غذا بخورم و مرض قند دارد. اگر کسی سالم است چیزی ندارد که بخورد!

درم داران عالم را کرم نیست     کرم داران عالم را درم نیست

اگر همه چیز دارد اولاد ندارد، اگر اولاد دارد مشکل دار است. علی (ع) می فرماید: «دَارٌ بِالْبَلاٰءِ مَحْفُوفَة»؛[10]دنیا خانۀ راحتی نیست، تا می خواهید زندگی را سر و سامان دهید می بینید که پدر خانه از دنیا رفت، بچه تصادف کرد. دین نمی گوید در دنیا راحت نباش؛ اما مقصود دین است که نگاهت به دنیا، نگاه راحت طلبانه نباشد. « لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا»[11]امر بیهوده و گناه در بهشت نیست و در آنجا همه اش راحتی است.

دنیا مزرعه ای بیش نیست و زمینه ای است که انسان زندگی توأم با خیر داشته باشد. انسان وقتی به روزنامه ها نگاه می کند، می بیند که چقدر کلک، جنایت، خیانت، سرقت، هوس و عشق های جوانی وجود دارد. شخص به خاطر اینکه به هوس خودش دست پیدا کند، پسرش را از پای در می آورد، مادرش را از پای در می آورد، همه این داستان ها نشان دهندۀ این است که انتخاب این گونه افراد اشتباه بوده است.

تواضع عامل عظمت و بزرگی

یا موسی! «اِنّی وَضَعْتُ الرَفْعَةَ و الدَّرجَةَ فی التَوَاضُعِ و النّاسُ یَطْلُبُونَها فی التَکَبُّرِ»ای موسی! من عظمت و رفعت را در تواضع گذاشته ام، اما مردم در تکبر دنبالش می گردند. باید دانست که آدم متکبر زمین می خورد، خدا قول داده خدا قول داده که او را به زمین می زند، خداوند در قرآن می فرماید: «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللهِ قیلاً»[12]کسی از خدا در این عالم صادق تر – اصلاً تعبیر صادق تر غلط است چون خداوند صادق و صدق محض است – خداوند متکبر را زمین می زند این همه متکبر نظیر فرعون، قارون و صدا زمین خوردند. همین صدام می گفت من شش روزه ایران را فتح می کنم اما عاقبت با ذلت بالای دار رفت.

مشهور است که شب عروسی، حضرت زهرا لباس عروسی اش را انفاق می کرد، مشهور است نان شبش را به یتیم و مسکین و اسیر می دهد.[13]در روایت آمده سه شب این عمل اتفاق افتاد و غذای خودش را انفاق کرد و خود گرسنه خوابید! سلمان از فقر حضرت زهرا (ع) تعجب کرده است.[14]سلمان در حالی یک فرد زاهدی است، پیش پیغمبر (ص) آمد و فرمود: یا رسول الله! به فریاد برسید، فاطمه روزگار سختی را سپری می کند، در کنار بچه داری و کارخانه، زندگی همراه با فقر مادی برای زهرا مشقت زادی دارد. پیغمبر (ص) فرمودند: «إِنَّ ابْنَتِی فَاطِمَةَ مَاَأَ اللهُ قَلْبَهَا وَ جَوارِحَهَا إِیمَاناً وَ یَقِینا»؛[15]دخترم فاطمه، همه وجودش را ایمان فرا گرفته است. فاطمه ای که جوان است و پدرش رئیس حکومت، و اول شخصیت جهان اسلام است، کسی که وقتی وضو می گیرد آب وضویش را به عنوان تبرک می برند حال با این سادگی زندگی می کند. اگر کسی مسئول یک جایی شد و تواضع کرد این تواضع باعث رفعت اوست و هلاکت در تکبر او نهفته است.

نماز شب از عوامل عزت

یا موسی! «اِنّی وَضَعْتُ العِزَةَ فی قِیامِ اللَّیلِ و النَّاسُ یَطْلُبُونَهُ فی اَبْوابِ السَّلاطِینَ»ای موسی! من عزت را در نماز شب قرار دادم. عزت می خواهید نماز شب بخوانید؛ چون نیمه شب کسی نیست تا ریا کنید. کندن از رختخواب، پشت پا زدن به خواب، مشکل است.

خودت را از راحتی جدا کن، سرت را به سجده بگذار و بگو: «انا عَبْدُکَ الذَّلِیلُ». آن وقت است که من به تو عزت می دهم، در خدمت گذاری ثروتمندان و شاهان هیچ عزتی نهفته نیست؛ بلکه مزد چنین خدمتی سراسر ذلت و بیآبرویی است.

یک عمر عمر و عاص دنبال معاویه دوید تا به جایی برسد، بعد از شهادت امیرالمؤمنین (سال 43 هجری) او نیز ذلیلانه از دنیا رفت.

امام (ره) در همه عمر نیمه شب برای نماز بلند می شد و با خدای خود مناجات می کرد، عاقبت دیدیم که با چه عزتی از دنیا رفت؟ بنابراین نماز شب عزت آفرین است.

بی نیازی در قناعت

یا موسی «اِنّی وَضَعْتُ الغِنیٰ فِی الْقِنَاعَةِ و النّاسُ یَطْلُبُونَهُ فی کِثْرَةِ الْعُرُوضِ وَ لَمْ یَجِدُوهُ اَبَداً»ای موسی! من بی نازی و ثروت را در قناعت قرار دادم. جامعه ما امروزه مبتلا به چشم و هم چشمی است بعضی خانواده ها که جهیزیه درست می کنند، گاهی با من تماس دارند و می گویند: آقا، یک جهاز ده – پانزده میلیون، که بر ما تحمیل می شود، ما را فلج می کند. مبلمان ها و سرویس های چوب، حتماً باید سرویس چینی اصل باشد، اجناس جهیزیه حتماً باید مارک فرانسه باشد.

ببینید! حضرت زهرا (ع) زندگی اش از نظر مادی چه قدر ساده بود، خانه اش از نظر امکانات به چه میزان معمولی بود. بچه های حضرت گاهی لباس هایشان را مشترک می پوشیدند. لباسی اگر شسته می شد لباس دیگری نبود که جایگزین آن شود که آنها بپوشند. اما در این خانه حسن، حسین، زینب و... تربیت شد.

مکرر به من مراجعه می کنند که برای بچه ام ماشین، خانه، امکانات و کامپیوتر و... خریده ام؛ اما او دین ندارد، رو در رویم می ایستد و به من ناسزا می گوید.

تمام ائمۀ ما که تا سال 260 هـ ق در جامعه حضور داشتند هر کجا نام مادرشان به میان می آمد به او افتخار می کردند. امام سجاد (ع) وقتی می خواهد خودش را معرفی کند می فرماید: «منّا سَیِّدَةُ النِّساء»فاطمه، از ماست. امام حسین در روز عاشورا می گوید «أنَا ابْنُ فاطِمَةَ»من فرزند زهرا هستم. امیرالؤمنین به معاویه نوشت معاویه! «لِیَ الْفَخْرُ بِفاطِمَةَ»من افتخار می کنم که همسرم زهراست. امیرالمؤمنین که خودش افتخار جهانیان است، می فرماید: «لِیَ الْفَخْرُ بِفاطِمَةَ».

فراگیری علم در گرسنگی

یا موسی، «إنّی وَضَعتُ العِلمَ فِی الجُوعِ وَ النَّاسُ یَطلُبُونُهُ فِی الشَّبَعِ»ای موسی! من علم را در گرسنگی گذاشتم. کسی که شکم پاره باشد دیگر نمی تواند درس بفهمد، احساس فهم و منطق برایش شکل نمی گیرد.

اجابت دعا در لقمه حلال

یا موسی «إنّی وَضَعتُ الْاِجَابَةَ الدّعَاءَ فِی لُقمَةِ الحَلالِ»اجابت دعا را در لقمۀ حلال قرار دادم؛ ولی مردم آن را در داد و فریاد دنبال می گردند و فکر می کنند اگر کنار حرم امام رضا (ع) جیغ بزنند زودتر دعایشان مستجاب خواهد شد. نه خانم؛ جیغ و دادت را نامحرم می شنود، این حرم است. بعضی ها فکر می کنند که اگر خودش را به پای ضریح حضرت برساند دعایش مستجاب می شود. نمی داند که زیارت آداب دارد، دعا آداب دارد. فرمود: «النّاسُ یَطلُبُونَهُ فِی کِثرَةِ القِیلِ وَ القَالِ»[16]من اجابت را در لقمۀ حلال گذاشتم، اما مردم با سر و صدا و داد و قال دنبالش می گردند.

این حدیث را بیان کردم برای اینکه این مطلب روشن شود که انتخاب های آدمی مهم است. منتها باید بدانیم که گاهی آدم در انتخاب هایش اشتباه می کند. بعضی ها بعد از پنجاه سال زندگی به دادگاه طلاق و اختلاف خانوادگی رجوع می نمایند و می گویند من در انتخاب همسر اشتباه کردم، در انتخاب شوهر اشتباه کردم. عزیز من! اگر در انتخاب همسر اشتباه کردی راهکارهایی دارد، و زود سراغ طلاق را نگیر و که به سوی ازدواج مجدد رو کنی! و یا اگر در انتخاب رشته اشتباه کردی یعنی یک کد را بالا و پایین زدی ممکن است دانشگاه با راهکارهایی دیگر تو را بپذیرد؛ اما اگر در انتخاب دین اگر اشتباه کردی راه های هدایت را به روی خودت بسته ای. خطر و ضررش خیلی زیاد است. این خیلی بد است که انسان یک عمر دنباله رو کسی باشد و بعداً بفهمد که او در مسیر هدایت نبوده است. تنها در این صورت است که انسان واقعاً تأسف می خورد و بسیار سرشکسته می گردد، زیرا جبران آن بسیار دشوار خواهد شد.

انتخاب اشتباه

حضرت زهرا (ع) فرمود: «أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ»؛[17]شما اگر بخواهید برای بیماری هایتان پیش پزشک متخصص بروید، سراغ دانشجویی که سال اول پزشکی است نباید بروید؛ چون دانشجوی سال اول پزشکی چیزی بلد نیست. باید به کسی که درس خوانده و مدرک گرفته تخصص دارد مراجعه کرد. دنبال کسی باید رفت که از ده سالگی دنبال پیامبر بود. پیش از آن نیز یک لحظه به خدا شرک نورزید، پدر و آبائش موحد بودند «أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا أشهَدُ أنَّکَ کُنتَ نُوراً فِی الاصلابِ الشّامِخِهِ وَالارحَام الطّاهِرَةِ لَم تُنَجِّسکَ الجَاهِلِیَةُ بَأنجَاسَهِا».[18]تاریخ را نگاه کنید خلیفۀ اول چه زمانی مسلمان شد؟ کسی که از آغاز در غار حراء کنار پیامبر بود. و خودش می فرماید: من صدای وحی را که به پیامبر اعلام می شد، می شنیدم و فریاد و ناله شیطان را نیز در آن هنگام می شنیدم.

بهترین انتخاب: ائمه اطهار (ع)

علاقه پیغمبر به زهرای مرضیه (ع) علاقۀ یک پدر به دختر نیست، چنان که علاقۀ یعقوب (ع) به یوسف (ع) علاقه یک پدر به فرزند نیست. یعقوب دارای دوازده پسر است و همه را نیز دوست دارد؛ اما چرا روی یوسف (ع) حساب ویژه باز می کند. به خاطر اینکه می داند یوسف با دیگران فرق می کند، او برگزیدۀ خداست و بقیه باید در مقابلش خاضع باشند. پیامبر اکرم (ص) برای خدا حساب زهرا را از بقیه جدا کرد. زهرای مرضیه هم حساب امیرالمؤمنین را از دیگران جدا کرد. هم برای ازدواج هم برای امامت، در حدی که برای دفاع از ولایتش جان داد.

می خواستم به این نکته برسم که انتخاب های افراد مهم است. انتخاب زهرا، علی (ع) را به عنوان همسر، امام، و ولّی با اختیار خود حضرت زهرا (ع) صورت می گیرد. برادران عزیز! فاطمۀ زهرا را از انتخاب هایش بشناسید و از گزینش های او باید درس بگیریم. سعی کنید انتخاب هایتان درست و مناسب باشد. از روی لجاجت، جهل و سودجوی و از روی اشتباه در مصداق نباشد. انتخاب عروس، داماد، رفیق، منزل، شغل، بایستی از روی آگاهی باشد. خداوند در سورۀ «هل أتی»ملاک انتخاب حضرت زهرا (ع) را فقط رضا و لقای خداوند بیان کرده است.

بهترین یاور در عبادت

حضرت رسول، همان روزهای نخست ازدواج فرزندش منزل علی (ع) آمدند تا از دختر بزرگوار و داماد عزیزش احوالی بپرسند. از علی (ع) پرسید: فاطمه چه طور همسری است؟ غالباً این سؤال ها را مادرها می کنند و اینکه شوهرت چه طور است؟ مادرها غالباً مأنوس تر هستند؛ اما زهرای مرضیه مادرش در قید حیات نبود در واقع پیغمبر گرامی اسلام هر دو نقش را برای او اجرا می کند.

امیرالمؤمنین فرمود: یا رسول الله! «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَةِ الله»؛ فاطمه بهترین یاورم در راه بندگی خدا است. کسی که این حرف را می زند اسدالله است با آن عبادت و جایگاه می فرماید: فاطمه یاور من است در طاعت خدا.[19]می دانید یعنی چی؟ یعنی یک زن می تواند باعث بندگی خدا در زندگی شوهرش گردد و می تواند مسیر درس و تحصیل، اطاعت و بندگی، حیا و عفاف همسرش را تغییر دهد. در روایات آمده که برای ازدواج سراغ «خَضْرَاءُ الدِّمَن»؛ یعنی زیبارویان بی تقوا نروید.[20]ملاک برای انتخاب هایتان فقط مال و چهره نباشد گرچه آنها هم می توانند مهم باشند؛ اما ملاک تقوا باید در رأس ملاک ها قرار بگیرد؛ چون «هُنَّ لِبٰاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبٰاسٌ لَهُن»[21]زن ها پوشش شما و بهترین یاورتان در بندگی خداوند هستند. اما این انتخاب آگاهانۀ زهرا کوتاه بود که امیرالمؤمنین در پی جنازه اش می سوخت و اشک می ریخت و ناله می کرد.

روضه

عزیزان! فاطمیه، باید بیش از اینها تجلیل شود، زیرا سند مظلومیت شیعه است.

فاطمیه، فصل تجدید غم است     بر لب شیعه سرود ماتم است

فاطمیه، اعتقاد شیعه است     حبّ زهرا در نهاد شیعه است

فاطمیه، حرمت حیدر شکست     فاطمیه، پهلوی کوثر شکست

در فاطمیه یک دنیا اندوه وجود دارد. عاشورا و شهادت امیرالؤمنین جای خود، اما مصیبت فاطمه آغاز مصیبت های شیعه است. اول شهیدی که در راه امامت و ولایت فدا شد در این ایام بود. نمی دانم فاطمه در این شب ها چه حالتی داشت، اما نوشته اند: «کَالشَّبَهِ»به قدری لاغر شده بود مثل شبهی می ماند در رختخواب. دیگر فاطمه بعد از پدر «نَاحِلَةَ الْجِسْمِ، مُنْهَدَّةَ الرُّکْنِ، بَاکِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْب»[22]اشک چشمش خشک نشد، سوز قلبش آرام نگرفت و روز به روز لاغرتر می شد. اگر کسی پیش او می رفت می دید که امروزش با دیروزش به کلی فرق کرده است. بعضی از زن ها می آمدند سؤال می کردند: خانم! بیماری شما چیست؟ که این قدر بدنتان کاهیده شده و شما را از پا درآورده است؟ می فرمود: بیماری من تنها بیماری جسمی نیست، من از ظلمی که به حق علی (ع) روا داشته شده است می سوزم. فقدان پدر و ظلم به علی؛[23]جسمم را کاهانده و مانند شَبَه ساخته است.

سنگ صبورش قبر پیغمبر بود. بلند می شد، آرام می امد کنار قبر رسول الله و با خودش نجوا می کرد: یا رسول الله! «بَقِیتُ وَالِهَةً وَحِیدَةً وَ حَیْرَانَةً فَرِیدَة»بابا، به خدا بعد از تو تنها شدم. مردم از ما اعراض کرده اند. بابا! دیگر جواب سلام علی را هم نمی دهند. خانه ای را که شش ماه بر در آن خانه می آمدی و می گفتی: السّلام علیکم یا اهل البیت و آیۀ تطهیر را می خواندی، بلند شو ببین با آن چه کرده اند.

بنگر به جانب کاشانۀ زهرا     بنگر به در سوختۀ خانۀ زهرا

ماندم به میان در و دیوار زکینه     تا محسن من سقط شد ای ماه مدینه

به دل خستۀ زهرا نظری کن     بر پهلوی بشکستۀ زهرا نظری کن

بعد از تو پدر رفت ز کف عزّت زهرا     جز مرگ نباشد پس از این حسرت زهرا

بابا، یک خواهش از تو دارم. دعا کن فاطمه پیش تو بیاید و به تو ملحق گردد؛ «یَا إِلَهِی عَجِّلْ وَفَاتِی سَرِیعاً».[24]


--------------------------------------------------------------------------------

[1]. توبه، 119.

[2]. بحارالانوار، ج 43، ص 96.

[3]. بیت الاحزان، ص 33؛ بشاره المصطفی، ص 70.

[4]. الاحتجاج، ج2، ص 466.

[5]. مستدرک الوسایل، ج17، ص 58؛ بیت الاحزان، ص 32.

[6]. اعلی، 16 – 17.

[7]. حشر، 9.

[8]. کهف، 102 – 103.

[9]. اوحی الله تعالی الی موسیَ بن عمران (ع): قال: یا موسی سِتّهُ اشیاءٍ فی سِتَّة موضِعَ والنّاسُ یطلبونها فی سِتَّةِ اشیاءٍ فَلَمْ یَجِدُوهُ أبَداً.

[10]. نهج البلاغه، خطبه 226.

[11]. واقعه، 25.

[12]. نساء 122.

[13]. انسان، 8.

[14]. بحارالانوار، ج8، ص 303؛ کوکب الدری، ج1، ص 175؛ تفسیر برهان، 2، ص 246.

[15]. بحارالانوار، ج 43، ص 29.

[16]. مواعظ العددیه، ص 446.

[17]. یونس، 35.

[18]. تهذیب الاحکام، ج6، ص 114.

[19]. مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 356 و 355؛ بحارالانوار ج43، ص 133 و 117.

[20]. پیغمبر (ص) می فرماید: إِیَّاکُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ. قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ؟ قَالَ: الْمَرْأَةُ الْحَسْناءُ فِی مَنْبِتِ السَّوْءِ (کافی، ج5، ص 332).

[21]. بقره، 187.

[22]. بحارالانوار، ج43، ص 181؛ مناقب، ج3، ص 362.

[23]. بحارالانوار، ج 43، ص 156؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص 205 – 49.

[24]. بحارالانوار، ج43، ص 177.


آیا حدیث لولاك لما خلقت الفلاك ... دلیل منزلت بیشتر حضرت زهرا(س) بر حضرت علی(ع) و پیامبر(ص) نمی شود؟
در پاسخ به توضیح ذیل توجه کنید :
1- حدیث لولاک در منابع روایی به صورت مختلفی ذکر شده است که برخی از آنها چنین است :
الف- یَا مُحَمَّدُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ آدَمَ وَ لَوْ لَا عَلِیٌّ مَا خَلَقْتُ الْجَنَّة،
ای محمد ! به عزت و جلالم سوگند اگر تو نبودی آدم را نمی آفریدم و اگر علی –ع- نبود بهشت را خلق نمی کردم .
بحارالأنوار ج 40 ص 20 باب 91
ب- لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك‏
بحارالأنوار 16 405 و ج 15 ص 28 و ج 57 ص 199
2- در مورد این حدیث می توان سه گونه تحلیل وبیان ارائه داد :
1. هدف از خلقت جهان، چیزى است كه جز با وجود پیامبر(صلى الله علیه و آله) تحقق نمى‏یابد. از دیدگاه قرآن، همه جهان براى انسان آفریده شده است: «خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»بقره (2)، آیه . انسان نیز براى بندگى - كه تنها راه كمال و سعادت جاودان است - آفریده شده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»؛ ذاریات (51)، آیه 56. حقیقت عبادت خداوند و پویش راه كمال در میان انسان‏ها نیز محقق نمى‏شود؛ جز با هدایت پیامبران. از آنجا كه نبى اكرم(صلى الله علیه و آله)، پیام آور دین كامل الهى است، پس جز با وجود آن حضرت در میان بندگان خدا، هدف آفرینش به طور كامل محقق نمى‏شود.
2. پیامبر(صلى الله علیه و آله) مى‏تواند تمام هدف از آفرینش جهان را در خود متجلّى كند و محقّق سازد؛ به طورى كه بدون او هدف از خلقت جهان محقق نمى‏شد؛ اگر چه دیگر انسان‏ها هر یك به اندازه مرتبه كمالشان، آن هدف را به طور نسبى محقّق كرده‏اند. به عبارت دیگر هدف از خلقت انسان، رسیدن به حد اعلاى كمال امكانى است. این هدف در مرتبه نهایى آن در اولیاى خاص الهى و انسان كامل تحقّق مى‏یابد و انسان كامل؛ بلكه اكمل اولیاى الهى پیامبر(صلى الله علیه و آله) است.
3. گفتیم پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) كسى است كه هدف از آفرینش جهان را به تمام و كمال در خود محقّق ساخته است؛ اما براى اینكه پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) بتواند در این دنیا چنین كمالى را در خود محقّق سازد، باید همه این جهان آفریده مى‏شد و همه این انسان‏ها - چه مؤمن و چه كافر - خلق مى‏شدند تا پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله)، مجال رشد و تكامل پیدا كند و قابلیت‏هاى خود را در شرایط مختلف به فعلیت رساند. انسان‏هاى دیگر نیز هر یك به اندازه مرتبه كمالشان، غرض از خلقت‏اند؛ یعنى، هر اندازه كمال آنان بیشتر باشد، به غرض اصلى از خلقت نزدیك‏تراند و هر اندازه نقصان دارند، از آن دورتر.
سه معناى یاد شده با یكدیگر قابل جمع است؛ خداوند، مى‏خواهد همه انسان‏ها به كمال نهایى برسند و این كمال، متوقّف بر اطاعت از دین الهى است و دین كامل و خاتم را پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) آورده است. از سوى دیگر هر انسانى، به اندازه‏اى كه به كمال مى‏رسد، هدف از خلقت را در خود محقّق ساخته و در كوتاهى‏ها و نقصان‏هاى اختیارى‏اش، از هدف آفرینش دور شده است. پس وجود این كمبودها، غرض اصلى نیست. هدف اصلى، كمال مخلوقات است و پیامبر(صلى الله علیه و آله) تجلّى كامل و پیشاهنگ آن است.
3- آنچه در ذیل این روایت در مورد امیر مومنان –ع- و حضرت زهرا –ع- آمده و منظور شما است عبارت است از: «... و لولا على لما خلقتك و لولا فاطمة لما خلقتكما»مستدرك سفینه البحار، شیخ على النمازى، ج 3، ص 168 و 169 و نیز«فلولاكم ما خلقت الدنیا و الأخرة و لا الجنة و النار»همان، 167 همچنین آمده است: «و لولاكما لما خلقت الافلاك»بحارالانوار، ج 74، ص 116
4- جهت گیری روایت به سمت و سوی بیان جایگاه پیامبر و امیر مومنان و فاطمه زهرا –ع- است و تاکید دارد که در عالم آفرینش هر کدام از این سه بزرگوار جایگاه خاص خود را دارند به طوری که هر کدام نباشند نظام آفرینش و جهان هستی دچار اختلال و نابسامانی و نقص می شد و کمال جهان هستی و آفرینش در گرو وجود هر سه است .
4- با قطع نظر از اینكه آیا ذیل روایت «و لولا فاطمه لما خلقتك»با سند صحیح نقل شده یا نه؛ معانى و توجیهاتى مى‏توان براى آن در نظر گرفت. از جمله آنكه امامان حافظ دین هستند و اگر پس از وفات پیامبر(صلى الله علیه و آله)، امامت نبود، دین پیامبر(صلى الله علیه و آله) به انحراف كشیده مى‏شد. به عبارت دیگر خداوند، دین خاتم را از طریق «امامت» حفظ مى‏كند و امامان - به جز حضرت على(علیه السلام) - همه از فرزندان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) هستند. این مسئله چنان اهمیت دارد كه امام زمان(عج) مى‏فرماید: «دخت پیامبر(صلى الله علیه و آله) براى من سرمشقى نیكو است...» همان، ج 53، ص 179 و 180. بنابراین شاید از جهتى بتوان گفت: «اگر فاطمه نبود، امامان هم كه علت مبقیه دین هستند نبودند و دین باقى نمى‏ماند و همچنین اگر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نبود، امام عصر(عج) پا به عرصه وجود نمى‏گذاشت؛ در حالى كه با وجود و ظهور حضرت است كه در نهایت هدف از آفرینش جهان و انسان محقق خواهد شد».


سند روایت «...لولا فاطمه لما خلقتکما» چیست و معنای این روایت را توضیح دهید.
پرسش
سند روایت «...لولا فاطمه لما خلقتکما» چیست و معنای این روایت را توضیح دهید.
پاسخ اجمالی

این روایت را مؤلف «جنة العاصمة»، از «کشف اللئالی» تالیف صالح بن عبد الوهاب عرندس، نقل می کند. همچنین در «مستدرک سفینة البحار»، از «مجمع النورین» مرحوم فاضل مرندی نقل شده و نویسنده «ضیاء العالمین» جد امی صاحب جواهر نیز این روایت را در کتاب خود آورده است.

توضیح عبارت «لولا فاطمه لما خلقتکما» بطور اجمال این است که اگر به خاطر مقام عبودیت نبود نبوت و امامت به غایت خود نرسیده بود چرا که نبوت و امامت مقدمه ای برای رسیدن به مقام عبد مطلق است. این مقام در خود پیامبر(ص) و علی(ع) نیز بود ولی در فاطمه(س) منحصراً همین مقام تجلی کرد. بنابراین در این روایت تکیه اصلی بر آن حضرت سلام الله علیها شده است.

پاسخ تفصیلی

ادامه مطلب


تفسیر روایت «لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ»
حدیث شریف «یـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما» را بارها شنیده باشیم اما کنه و تفسیر این حدیث شریف روایت دیگری است؛ حضرت آیت الله العظمی روحانی در پاسخ به استفتایی تفسیر این حدیث شریف را چنین بیان فرموده اند...



متن استفتاء و پاسخ حضرت آیت الله العظمی روحانی دام ظله:

سؤال: تفسیر این حدیث شریف چیست که مى‏فرماید: «یـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما»؛ هان اى احمد! اگر تو نبودى، جهان را نمى‏آفریدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمى‏آفریدم.( الجنّة العاصمة، ص149 با اندک تفاوت در واژه‏ها؛ ضیاء العالمین، ص187 وکشف اللئالى عن جابر بسند وثیق وفى ذیله ثم قال جابر هذا من الاسرار التى امرنا رسول‏اللّه‏ صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله بکتمانه الا عن اهله؟ و ملتقى البحرین، ص14، و الجنة العاصمه، ص149 ومجمع البحرین.)

جواب: «أللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَة وَ أَبِیْها وَ بَعْلِها وَ بَنِیْها وَ السِّرِ الْمُسْتِوْدِعِ فِیْها»؛ من در سخنان همه علماى شیعه و بسیارى از دانشمندان أهل ‏سنّت و جماعت بسیار پژوهش نمودم و دریافتم که سرمایه و موادّ اصلى دنیاى وجود ظاهرى صدّیقه طاهره فاطمه زهرا علیهاالسلام از موادّ این جهان خاکى و فناپذیر نیست، بلکه بخش مادى و ظاهرى آن وجود گرانمایه، از بهشت پرطراوت و زیباى خدا و از بلندترین درختان و برترین میوه‏هاى آن است. امّا روح ارجمند آن بانوى بزرگ نیز که از سوى خداوند حکیم متناسب و هماهنگ با این جسم مبارک برگزیده شده، از رازها و اسرار الهى است که ما حقیقت آن را درنمى‏یابیم و نمى‏شناسیم.

تنها چیزى که ما در این مورد درمى‏یابیم، همان چیزى است که به‏وسیله روایات، رسیده و بیانگر آن است که روح تابناک فاطمه علیهاالسلام از فروغ عظمت و شکوه خدا آفریده شده است. چنین مفهوم و سخنى را برخى از کتاب‏هاى روایى از جمله کتاب «معانى الْأخبار صدوق» از امام صادق و او نیز از نیاى گرانقدرش سالار پیامبران خدا آورده است که فرمود: «خُلِقَ نِورُ فاطِمَة قَبْلَ أنْ یُخْلقَ الْأرْضُ وَ السَّماءُ...»( صدوق، معانى الْأخبار، ص396) نور وجود فاطمه پیش از آفرینش آسمان و زمین آفریده شد!

برخى از مردم پرسیدند: اى پیامبر خدا! آیا گوهر وجود فاطمه علیهاالسلام از انسانها نیست؟ پیامبر فرمود: فاطمه حوریه‏اى است در سیماى انسان، و خدا او را پیش از آفرینش آدم و عالم و دیگر ارواح انسانها... از فروغ تابناک خود آفرید. «فاطِمَةُ حَوْراءٌ إنْسِیّة خَلَقَهَااللّه‏ُ عزَّ وَ جَلَّ مِن نُورِهِ قَبْلَ أنْ یُخْلَقَ آدَم...». (صدوق، معانى الأخبار، ص396.) با این بیان، با نگرش به‏ محتواى این حدیث شریف قدسى که در بسیارى از مجموعه‏ هاى روایى آمده است، این معمّا حل مى‏شود که: «لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما»؛ اگر تو نبودى، جهان را نمى‏آفریدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، شما را پدید نمى‏آوردم، یعنى چه؟

و نیز روشن مى‏گردد که چرا در روز رستاخیز به هنگام ورود فاطمه علیهاالسلام به بهشت پر طراوت و زیباى خدا، پیامبران از آدم گرفته تا دیگران به زیارت او مى‏شتابند، و حتى سالار پیامبران خدا حضرت محمّد صلى ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله به دیدار دخت فرزانه خویش مى‏رود. و نیز روشن مى‏شود که چرا پیامبر پس از برانگیخته شدن مردم و پایان حسابرسى از آنان، نخستین کسى است که به سوى بهشت خدا مى‏رود و تنها یک گروه از او پیشى مى‏گیرد که آن گروه ارجمند نیز گروه فاطمه علیهاالسلام است.
 




حکایتی است زیبا در بیان حدیثی از فضائل فاطمه

نگارنده مؤلف قاصر حسن میرجهانی طباطبائی جرقوئی اصفهانی عفی الله عن جرائمه گوید زمانی که در نجف اشرف مشرف بودم بر حسب اتفاق برای اخذ کتابی از فضیلة العلامة خلد مقام شیخ محمّد سماوی مؤلف کتاب ابصارالعین فی انصارالحسین علیه‏السلام شرف خدمت ایشان را حاصل کردم در مکتبه ایشان به کتابی مخطوط که در مقابل داشتند نگاه می‏کردم از نام آن کتاب پرسیدم فرمودند کتاب کشف اللئالی تالیف عالم جلیل شیخ صالح بن عبدالوهاب بن العرندس حلّی است که یکی از علماء بزرگ شیعه بوده از علماء قرن نهم و کتاب را به من دادند کتابی بود به قطع وزیری کاغذ زرد قریب سیصد صفحه به خط شیخ احمد تونی نوشته شده بود در ضمن اینکه مشغول دیدن عناوین آن بودم برخورد کردم به حدیثی که مکرر از زبان معدودی از بزرگان اهل فضل شنیده بودم بطور مرسل و هر چند تفحص کرده و از بعضی از محدثین از سند آن پرسش می‏کردم اظهار بی‏ اطلاعی می‏کردند و بعضی هم از احادیث موضوعه می‏دانستند دیدم در آن حدیث را مسندا نقل نموده از مرحوم سماوی استجازه استنساخ آن را نمودم ایشان هم مضایقه نفرمودند من با نهایت خوشحالی در میان مجلس حدیث را نوشتم چون در فضیلت بی‏ بی معظمه فاطمه زهراء سلام ‏الله علیها بود مقتضی دیدم که در این کتاب درج نمایم والعهدة علی راویه
فی کتاب کشف اللئالی لصّالح بن عبدالوهّاب بن العرندس انه روی عن الشیخ ابراهیم بن الحسن الذّراق عن الشیخ علی بن هلال الجزائری عن الشیخ احمد بن فهد الحلّی عن الشیخ زین‏ الدّین علی بن الحسن الخازن الحائری عن الشیخ ابی‏ عبداللّه محمّد بن مکّی الشهید بطرقه المتصّلة الی ابی‏ جعفر محمّد بن علی بن موسی بن بابویه القمّی بطریقه الی جابر بن یزید الجعفی عن جابر بن عبداللّه الانصاری عن رسول‏اللّه صلی اللّه علیه و آله عن اللّه تبارک و تعالی انه قال یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما- ثم قال جابر هذا من الاسرار التی امرنا رسول‏ اللّه صلی اللّه علیه و آله بکتمانه الّا عن اهله


یعنی به سند مذکور از جابر بن عبداللّه انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود خدای تبارک و تعالی فرمود ای احمد اگر تو نبودی افلاک را نمی‏ آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی‏ آفریدم و اگر فاطمه نبود هیچیک از شما را نمی‏ آفریدم

تحقیقی از مؤلف قاصر

مؤلف کتاب کشف اللئالی یکی از علماء قرن نهم هجری بوده و او یکی از مؤلفین از علماء شیعه در فقه و اصول و حدیث بوده کان عالما ناسِکاً زاهداً ورعاً ادیباً شاعراً و در حدود سال هشتصد و چهل هجری تقریباً وفات یافته و قبر او در حلّه هیفاء مزاری است که به آن تبرک می‏جویند

و سلسله راویان حدیث همه عدل امامی و از بزرگان مشیخه به شمار می‏روند و سند حدیث در نهایت اتقان است

آنچه که در اینجا مقتضی بحث در اطراف آنست مفهوم متن حدیث است نسبت به جمله دوم و سوّم که بیشتر مغزها تحمل حمل آن را ندارد از این راه این حدیث در نزد ایشان تلقی به قبول نیست و بسا انکار می‏کنند و موضوع می‏دانند و حال آنکه این هر سه اعضاء رئیسه و فاطمه زهراء سلام‏ الله علیها مجمع‏ البحرین دریای نبوّت و دریای علم و مجمع النورین نور نبوّت و نور امامت است و ذوات مقدسه محمّد و علی و فاطمه هر سه قائم به یکدیگرند که اگر هر کدام از آنها نبودند دیگری هم نبود برای تقریب به ذهن تنظیر می‏کنیم تمام عوالم امکانیه را به شخص تام الخلقه مرکّب از اعضاء و جوارح داخلیّه و خارجیه که بعضی از اجزاء و اعضاء آن خادمه و بعضی مخدومه و در اجزاء مخدومه هم بعضی از آنها رئیسه‏اند که قوام و بقاء سایر اعضاء بواسطه آنها است که اگر آنها نباشند باقی آنها هیچکدام نخواهند بود و قوام اعضاء رئیسه هم هر کدام از آنها به یکدیگر است مثلا اعضاء رئیسه در بدن هر شخصی عبارت است از دماغ که به منزله پیغمبر است در بدن و قلب که بمنزله امام است در آن و جگر که مجمع‏البحرین آن دو است پس اگر گفته شود اگر دماغ نبود قلب هم نبود و اگر جگر که منشاء رسانیدن خون به قلب و از آن به دماغ و سایر اعضاء است نبود نه دماغ بود و نه قلب جای تردید و اشکالی باقی نمی‏ ماند

حق جان جهان است و جهان جمله بدن
ارواح ملائکه قوای این تن

افلاک و عناصر و موالید اعضا
توحید همین است دگرها همه فن

خلاصه کلام- آنچه که در پیرامون این حدیث شرح داده شد جواب کسانی است که می‏گویند- از ظاهر متن حدیث لازم می‏آید که فاطمه سلام‏الله علیها افضل از پدر بزرگوار و شوهر عالیمقدارش باشد این گمان غلطی است که ذهن سلیم متتبع از آن ابا دارد-

حدیث مشهور مستفیض بلکه متواتر نبوی صلی اللّه علیه و آله که فرموده فاطمة بضعة منی و حدیث فاطمة روحی التی بین جنبی که هر دو حدیث را فریقین روایت کرده‏اند پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه علیهاالسلام را به عضویت خود معرفی فرموده و آن بی‏بی معظمه را روح خود خوانده بر سبیل حقیقت است نه مجاز
و قول قاضی عضدی صاحب مواقف که گفته است این کلام پیغمبر از باب مبالغه و کثرت محبت بوده نسبت به آن حضرت و بر وجه مجاز بوده نه اغراض دیگری- قابل قبول نیست زیرا که مقام شامخ رسالت بالاتر از آنست که مجازگوئی کند- لفظ بضعة (بفتح باء) به معنای جزء است و اصل در جزء عدم جواز تفکیک است از کل در صفات آن به این بیان مثلاً هرگاه کسی دارای صفتی باشد آن صفت نسبت به ذات موصوف شامل تمام اعضای او است بر وجه حقیقت و شکی نیست که نسبت حمل آن به اعضاء موصوف برابر و یکسان است و تفکیک میان اعضاء به سلب وصف از بعض دیگر یا به تفاوت آن با اعضاء دیگر از حیث شدّت و ضعف یا کم و زیاد غلط و واضح البطلان است
مثلاً اگر شخصی به صفت سخاوت متصف باشد می‏گویند آن شخص دارای ملکه سخاوت است و نمی‏گویند که چشم او یا گوش او یا دست او این ملکه سخاوت را ندارد یا هر کدام از آنها که باشد سخاوتش کمتر است یا زیادتر از سایر اعضای او و بقدری این مطلب ظاهر و روشن است که محتاج به دلیل و استدلال نیست
این بیان عینا در موضوع حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله نیز در مقام فضیلت و متصف بودن به آن جاری است در فضائلی که دارد سوای فضیلت نبوت و رسالت که آن به دلیل خاص خارج است
پس گفته نمی‏شود که فلان عضو یا روح مبارکش فاقد وصف فضیلتی یا اوصاف فضائل او است یا بهره آن عضو یا روح از اعضاء دیگر آن حضرت کمتر است یا ضعیفتر
بنابر این می‏گوئیم حدیث مستفیض بلکه متواتر بضعه و حدیث روح بر وجه حقیقت است نه مجاز و افضلیت آن بی‏ بی معظمه از جمیع انبیاء و رسل مسلّم است باستثناء پدر بزرگوار و شوهر عالی مقدارش- صلوات‏ اللّه علیهم و علی آلهم الطیبین




********************************************


مرحوم میرجهانی در ادامه مطلبی دارند که بسیار زیبا می باشد :

حقیقت پیغمبر و امام و زهراء را بشر نمی‏تواند بشناسد

در جزء اول از کتاب اصول کافی چاپ طهران در سال 1381 هجری قمری و در کتاب امالی شیخ صدوق چاپ سنگی امین‏الضرب در سال 1300 قمری در طهران صفحه 399 و در کتاب عیون اخبار الرضا تالیف صدوق چاپ سنگی سال 1317 قمری صفحه 120 و در کتاب احتجاج طبرسی چاپ نجف سال 1386 قمری جزء دوم صفحه 226 و در کتاب غیبت نعمانی و غیر اینها مسندا از عبدالعزیز بن مسلم از حضرت امام رضا علیه‏السلام حدیث مفصلی را در صفات جامعه امام علیه‏السلام که محل شاهد ما در اینجا از آن حدیث اینست که فرموده
هیهات هیهات فمن ذا الذّی یبلغ معرفة الامام او یمکنه اختیاره ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حارت الالباب و خسئت العیون و تصاغرت العظماء و تحیّرت الحکماء و تقاصرت الحلماء و حصرت الخطباء و جهلت الالباء و کلّت الشعراء و عجزت الادباء وعیت البلغاء عن وصف شان من شانه او فضیلة من فضائله و اقرّت بالعجز والتقصیر و کیف یوصف بکلّه او ینعت بکنهه او یفهم شی‏ء من امره او یوجد من یقوم مقامه و یغنی غناه لا کیف و انَّی و هو بحیث النجم من ید المتناولین و وصف الواصفین فان الاختیار من هذا و این العقول عن هذا و این یوجد مثل هذا اتظنّون انّ ذلک فی غیر آل الرسول محمّد صلی اللّه علیه و آله کذّبتهم واللّه انفسهم و منّتهم الاباطیل فارتقوا مرتقا صعباً دحضاً تزلّ عنه الی الحضیض اقدامهم راموا اقامة الامام بعقول حائرة بائرة ناقصة واراءٍ مضلّة فلم یزدادوا منه الّا بُعداً قاتلهم اللّه انَّی یؤفکون و لقد رامُوا صعباً و قالوا افکا و ضلّوا ضلالا بعیداً و وقعوا فی الحیرة اذ ترکوا الامام علی بصیرة
(الحدیث)
ترجمه حدیث

یعنی- کیست که برسد بکنه معرفت امام یا برای او ممکن باشد اختیار کردن چنین امامی دور است دور است چنین گمانی عقلها گم و سرگردان می‏شود و صاحبان عقول متحیّر می‏مانند و چشمها منع می‏کند و بزرگان کوچک می‏گردند و حکماء در تحیّر می‏مانند و فکر خردمندان کوتاه است و خطبا از وصف کردن امام خسته می‏مانند و اهل خرد به نادانی فرومی‏مانند و شعراء وامی‏مانند و صاحبان ادب عاجز می‏شوند و فصحاء و بلغاء خسته می‏شوند از وصف کردن شأنی از شئون امام یا فضیلتی از فضیلتهای او کو عقلهائی که بتواند امام را بشناسد و کو آن کسی که بتواند همه اقرار به تقصیر خود می‏کنند چگونه می‏توانند همه صفات او را وصف کنند یا کنه صفات او را تعریف کنند یا بیابند کسی را که قائم مقام او باشد و بی‏نیاز کند مانند بی‏نیاز کردن او چنین است چنین کسی پیدا نمی‏شود و از کجا پیدا شود امام مانند ستاره‏ایست که دست گیرندگان از آن کوتاه است و وصف‏کنندگان نمی‏توانند او را وصف کنند کجا می‏توانند چنین امامی را خودشان اختیار کنند و کجا عقلهایشان می‏رسد به آن و کجا می‏توانند مانند چنین امامی را پیدا کنند آیا چنین گمان می‏کنند که در غیر آل محمّد صلی الله علیه و آله می‏توانند چنین امامی پیدا کنند به ذات خدا قسم نفسهای ایشان، ایشان را تکذیب می‏کند و این آرزوهای باطل آنها را می‏کشد هرآینه ایشان بالا رفته‏اند به جایگاه بلند دشواری که قدمهایشان خواهد لغزید و فرو خواهند افتاد چنین قصدی کرده‏اند که به عقلهای سرگردان خود و فکرهای کوتاه خود و رأیهای گمراه‏کننده خود امامی برپا کنند چیزی برای خود زیاد نمی‏کنند مگر اینکه از حق دور می‏شوند خدا بکشد ایشان را چگونه دروغ سازی می‏کنند و دروغ می‏گویند و گمراه شده‏اند گمراه شدن بسیار دوری و در سرگردانی افتاده‏ اند زمانی که امام را از روی بصیرت شناختند و ترک او کردند

مؤلّف حقیر گوید
پس پی بردن بکنه مقام و حقیقت صاحبان ولایت مطلقه از محالات است و ماسوای از ایشان که نسبت به مقام و منزلت ایشان مردهاشان سمت غلامی و زنهاشان سمت کنیزی ایشان را دارند کجا می‏توانند به تمام معنی عارف شئون و کنه حقایق و عظمت مراتب ایشان شوند زیرا که ملکه ولایت مطلقه و اولوالامری غیر از ملکات عادیه ظاهریه است که اهل ظاهر به کنه آن بتوانند برسند یا اگر هم نتوانند حقیقت آن را بفهمند از امارات ظاهریه برای فهمیدن آن راهی به دستشان بیاید مانند حسن ظاهری که کاشف از ملکه عدالت است مثلا و بالعکس- پس باید دانست که پی بردن به کنه و حقیقت ولایت مطلقه یا به تعبیر دیگر سلطنت کلیّه الهیّه نسبت به تمام سلاسل عوالم امکانیه از فهم بشر عادی ولو هر اندازه دارای مقام علم و دانش باشد بیرون است مگر اینکه مخصوصین به این منصب خدائی خودشان پی به کنه حقیقت همدیگر ببرند

چنانچه شیخ فقیه علّامه عزّالدین ابومحمد حسن بن سلیمان حلّی تلمیذ شهید اوّل صاحب لمعه اعلی الله مقامهما در کتاب (المحتضر) چاپ نجف اشرف در مطبعه حیدریه سال 1270 هجری قمری در صفحه (38) قول رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را نقل کرده که فرمود- یا علی ما عرف اللّه الّا انا و انت و ما عرفنی الّا اللّه و انت و ما عرفک الّا اللّه و اَنَا یعنی نشناخت خدا را یا علی کسی جز من و تو و نشناخت مرا کسی جز خدا و تو و نشناخت تو را کسی جز خدا و من

در مناقب ابن شهر آشوب

در مجلد دوم چاپ سنگی سال 1317 در ایران در جزء هفتم راجع به امام ششم حضرت صادق علیه‏السلام صفحه 326 از صفوان بن یحیی از بعضی از رجال او از آن حضرت روایت کرده که فرمود
واللّه لقد اعطینا علم الاوّلین والاخرین فقال له رجل من اصحابه جعلت فداک اعندکم علم‏الغیب فقال له ویحک انّی لاعلم ما فی اصلاب الرّجال و ارحام النساء و یحکم وسعّوا صدورکم و لتبصر اعینکم وَلْتَع قلوبکم فنحن حجة اللّه تعالی فی خلقه و لن یسع ذلک الّا صدر کلّ مؤمن قویّ قوّته کقوّة جبال تهامة الا باذن اللّه واللّه لو اردت اَنْ احصی لکم کلّ حصاة علیها لاخبرتکم و ما من یوم و لا لیلة الّا والحصی یلدا یلادا کما یلد هذا الخلق واللّه لتباغضون بعدی حتّی یاکل بعضکم بعضاً
یعنی- به ذات خدا سوگند که ما عطا کرده شدیم علم اولین و آخرین را پس مردی از یاران او به او گفت فدایت شوم آیا علم غیب نزد شما هست فرمود رحمت بر تو باد من قطعاً می‏دانم آنچه را که در پشت پدران و رحمهای مادران است رحمت بر شما باد سینه‏های خود را گشایش دهید باید ببیند چشمهای شما و باید نگاهداری کند دلهای شما ما حجت خدای تعالی هستیم در میان خلق او و توسعه قبول این سخن را ندارد مگر سینه پرقوّت مؤمن صاحب قوت که قوت او مانند قوت کوههای حجاز باشد به اذن خدا به ذات خدا سوگند اگر بخواهم همه سنگریزه‏ها را برای شما بشمارم همه آنها را که روی زمین است می‏شمارم و خبر می‏دهم شما را نیست روز و شبی مگر اینکه این سنگریزه ‏ها می‏زایند زائیدنی همچنانکه این خلق می‏زایند به ذات خدا سوگند که شما کینه همدیگر را در بعد از من در دلهای خود خواهید گرفت تا اینکه می‏خورد بعضی از ایشان بعض دیگر را


از جمله آیات داله بر ولایت کلیه داشتن آن حضرت

لیاقت نداشتن احدی از خلق عالم است از آدم تا خاتم برای همسر شدن با آن ولیّةالله عظمی سلام‏ الله علیها غیر از وجود مبارک پسر عم بزرگوارش ولیّ‏ الله اعظم امیرالمؤمنین علی علیه‏ السلام- لیاقت نداشته‏ اند زیرا در امر مزاوجت کفویت یعنی هم‏شأن یکدیگر بودن از مقررات شریعت مقدسه اسلامیّه است و قطع نظر از آن بنای عرف هم بر همین است  چنانچه در عرب هم مرسوم بوده در بسیاری از موارد کفویت رعایت می‏شده حتّی در جنگهای تن به تنی هم بسیار مورد نظر بوده- و در امر مزاوجت بالخصوص گذشته از وجهه شرعی جنبه طبیعی هم داشته و دارد چنانچه هر صنفی با صنف خود میل درد ازدواج کند عالم با عالم تاجر با تاجر و هکذا چنانچه شاعر هم گفته کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم‏جنس با هم‏جنس پرواز و این امر طبیعی بشر است گرچه در تحقق کفویت غیر از اتحاد در صنعت و شغل امور دیگری هم مدخلیت دارد که هر فامیل و قومی بیشتر آن را اهمیت می‏دهند- و لیکن طبقه انبیاء و اولیاء کفویت و هم‏شان بودن را در علم و معرفت و قرب به خدا و شرافت معنویّه و زهد و تقوی می‏دانند و ثروتمند بودن و ریاست و صنعت و دنیاداری به هیچ وجه منظور نظرهای ایشان نیست زیرا با مقام نبوت و مرتبه امامت کاملا منافات دارد و با یکدیگر معارضند و آنچه گفته شد بسیار آشکار و روشن است .


حدیث قدسی «لولاک لما خلقت الأفلاک» در کدام یک از مصادر شیعه و سنی آ‌مده است؟


 


پاسخ:
این روایت با دو مضمون (البته نه دقیقا همین عبارات)  نقل شده است :  

1 تنها در مورد رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) 
2- در مورد اهل بیت علیهم السلام

 مضمون اول(فقط در مورد رسول خدا صلی الله علیه وآله):

 در مورد متن اول باید گفت که این مضمون ( عین عبارت یا شبیه آن )  به عنوان مضمون حدیث ( بدون سند ) در بسیاری از کتب شیعه و سنی آمده است . عده ای آن را به عنوان روایت ( با سند یا بدون سند ) نقل کرده و عده ای نیز به آن استشهاد کرده اند : 
حاکم نیشابوری :

وی مضمونی شبیه مضمون این روایت را در دو جا نقل نموده و حتی آن را تصحیح نیز کرده است :

الف) ماجرای توسل حضرت آدم به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم : 
حدثنا أبو سعید عمرو بن محمد بن منصور العدل حدثنا أبو الحسن محمد بن إسحاق بن إبراهیم الحنظلی حدثنا أبو الحارث عبد الله بن مسلم الفهری حدثنا إسماعیل بن مسلمة أنبأ عبد الرحمن بن زید بن أسلم عن أبیه عن جده عن عمر بن الخطاب رضی الله عنه قال قال رسول الله  صلى الله علیه وسلم  لما اقترف آدم الخطیئة قال یا رب أسألک بحق محمد لما غفرت لی فقال الله یا آدم وکیف عرفت محمدا ولم أخلقه قال یا رب لأنک لما خلقتنی بیدک ونفخت فی من روحک رفعت رأسی فرأیت على قوائم العرش مکتوبا لا إله إلا الله محمد رسول الله فعلمت أنک لم تضف إلى اسمک إلا أحب الخلق إلیک فقال الله صدقت یا آدم إنه لأحب الخلق إلی ادعنی بحقه فقد غفرت لک ولولا محمد ما خلقتک . 

هذا حدیث صحیح الإسناد

المستدرک على الصحیحین ج2/ص672 شماره 4228

از عمر بن خطاب نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه (وآله) وسلم فرمودند » وقتی که آدم گناه را مرتکب شد  گفت : خدایا تو را به حق محمد قسم می دهم که من را ببخشی ؛ خداوند فرمود : چگونه محمد را شناختی با اینکه هنوز او را نیافریده ام ؟ پاسخ داد : زیرا وقتی مرا با دست خویش آفریدی و در من از روح خویش دمیدی ، سر خویش را بالا گرفتم ؛ پس در پایه های عرش دیدم که نوشته است " لا اله الا الله محمد رسول الله " ؛ پس دانستم که تو نام او را در کنار نام خویش آورده ای ، مگر به این علت که او محبوب ترین آفریدگان در نزد تو است ؛ خداوند فرمود : راست گفتی ای آدم ؛ او محبوب ترین آفریدگان نزد من است ؛ من را به حق او بخوان ؛ به تحقیق که تو را آمرزیدم ؛ و اگر محمد نبود تو را نمی آفریدم

این روایت سندش صحیح است .

مرحوم علامه امینی در مورد تصحیح این روایت می فرمایند :

وأقر صحته السبکی فی شفاء السقام ص 120 ، والسمهودی فی وفاء الوفاء ص 419 ، والقسطلانی فی المواهب اللدنیة ، والزرقانی فی شرحه 1 ص 44 ، والعزامی فی فرقان القرآن ص 117 .

 الغدیر :ج 5 ص 435:

صحیح بودن این روایت را سبکی در شفاء السقام ص 120 و سمهودی در وفاء الوفاء ص 419 و قسطلانی در مواهب و زرقانی در شرح خویش ج 1 ص 44 و عزامی در فرقان القرآن ص 117 تایید کرده اند .
البته ما تنها به برخی از مصادر دسترسی داشتیم که آن ها را برای شما نقل خواهیم نمود .


ب) ماجرای توسل حضرت عیسی به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم :

حدثنا علی بن حمشاد العدل إملاء حدثنا هارون بن العباس الهاشمی حدثنا جندل بن والق حدثنا عمرو بن أوس الأنصاری حدثنا سعید بن أبی عروبة عن قتادة عن سعید بن المسیب عن بن عباس رضی الله عنهما قال أوحى الله إلى عیسى علیه السلام یا عیسى آمن بمحمد وأمر من أدرکه من أمتک أن یؤمنوا به فلولا محمد ما خلقت آدم ولولا محمد ما خلقت الجنة ولا النار ولقد خلقت العرش على الماء فاضطرب فکتبت علیه لا إله إلا الله محمد رسول الله فسکن

هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه

المستدرک على الصحیحین ج2/ص671 شماره 4227

خداوند به عیسی وحی کرد که ای عیسی ؛ به محمد ایمان بیاور و دستور بده که هر کس از امت تو در دوران او حضور یافت ،  به او ایمان آورد ؛ پس بدرستیکه اگر محمد نبود آدم را نمی آفریدم و اگر محمد نبود بهشت و دوزخ را نمی آفریدم و بدرستیکه عرش را بر روی آب آفریدم پس به لرزش افتاد ؛ پس بر روی آن نوشتم لا اله الا الله محمد رسول الله پس آرام گرفت .

این روایت سندش صحیح است ولی بخاری و مسلم آن را نیاورده اند .

- تقی الدین سبکی :

او نیز این دو روایت را نقل کرده و سند آن ها را صحیح می داند .

 شفاء السقام ص 295 باب حدیث توسل آدم علیه السلام بالنبی صلی الله علیه وآله وسلم


 
3- قندوزی :
 


وی نیز در ینابیع المودة این دو روایت را و تصحیح حاکم را نقل کرده و به آن ایرادی نمی گیرد .


 
ینابیع المودة ج 2ص 336 ش 980 و 981

- صالحی شامی : 

وی نیز در کتاب خویش در ابتدا روایت حضرت عیسی را و نیز تصحیح حاکم و سبکی و نیز بلقینی را ( در کتاب فتاوی ) نقل می کند و چند صفحه بعد روایت حضرت آدم را نقل می نماید .

 سبل الهدی والرشاد ج 1 ص 74 و 85

5- زینی دحلان :

وی نیز روایت حضرت آدم و تصحیح حاکم را نقل می نماید .

الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة ص 


6- ثعلبی :
 


وی در تفسیر خویش روایت حضرت عیسی را نقل می نماید .
تفسیر الثعلبی ج7/ص61



7- أبو الشیخ الأنصاری :  


مولف کتاب طبقات المحدثین باصبهان متوفای 369 نیز روایت حضرت عیسی را نقل می نماید .
طبقات المحدثین بأصبهان ج3/ص287



8- سیوطی:
 


او نیز در الخصائص در ابتدا روایت حضرت عیسی را با مصادر ان و نیز روایت حضرت آدم را همراه با نقل تصحیح حاکم را و اشکال ذهبی به جهالت وی به یکی از روات آن ( یعنی ظاهرا روایت صحیح است ، زیرا اشکال ذهبی این است که تنها یک راوی را نمی شناسد ، یعنی روایت اشکال دیگری ندارد ؛ اما وقتی حاکم آن را تصحیح کرده است ، یعنی آن راوی را می شناخته است ) نقل می نماید
الخصائص الکبرى ج1/ص12 و 14



9- بیهقی:
 


او نیز در کتاب دلائل النبوة روایت حضرت آدم را نقل می نماید .
دلائل النبوة ج5/ص489



10- حلبی :
 


علی بن برهان الدین حلبی نیز در کتاب معروف خویش "السیرة الحلبیة"
روایت حضرت آدم را نقل می نماید .
السیرة الحلبیة ج1/ص354
و سپس روایت دیگری را نقل کرده می گوید :
وذکر صاحب کتاب شفاء الصدور فی مختصره عن علی بن أبی طالب رضی الله تعالى عنه عن النبی  صلى الله علیه وسلم  عن الله عز وجل أنه قال یا محمد وعزتی وجلالی لولاک ما خلقت أرضی ولا سمائی ولا رفعت هذه الخضراء لا بسطت هذه الغبراء وفی روایة عنه ولا خلقت سماء ولا أرضا ولا طولا ولا عرضا



السیرة الحلبیة ج1/ص357


 
صاحب کتاب شفاء الصدور از علی بن ابی طالب نقل کرده است که رسول خدا از خداوند نقل فرمودند که ایشان فرموده اند ای محمد قسم به عزت وشوکت خودم که اگر تو نبودی من نه زمینم را خلق می کردم و نه آسمانم را و نه این سبزه را بر این تیرگی گسترش می دادم . و در روایتی از ایشان است که نه آسمان را خلق می کردم و نه زمین را و نه طول و عرضی را



11- ابن کثیر :
 


وی نیز در کتاب معروف خویش "البدایة والنهایة"  در دو جا روایت حضرت آدم را نقل می نماید :
البدایة والنهایة ج1/ص81 و ج2/ص322



12- عجلونی :  


عجلونی از علمای به نام اهل سنت در کتاب کشف الخفاء این روایت را با نقل از دیلمی از ابن عمر نقل می کند :



91 .أتانی جبریل فقال یا محمد لولاک ما خلقت الجنة ولولاک لما خلقت النار   رواه الدیلمی عن ابن عمر
کشف الخفاء ج1/ص46



جبریل به نزد من آمد و گفت ای محمد اگر تو نبودی بهشت را نمی آفریدم و اگر تو نبودی آتش را نمی آفریدم این روایت را دیلمی از ابن عمر نقل کرده است .



13- لکنوی هندی:


لکنوی هندی می گوید : 
 قال علی القاری فی تذکرة الموضوعات  حدیث لولاک لما خلقت الأفلاک قال العسقلانی موضوع کذا فی الخلاصة لکن معناه صحیح  فقد روى الدیلمی عن ابن عباس مرفوعا أتانی جبریل فقال قال الله یا محمد لولاک ما خلقت الجنة ولولاک ما خلقت النار انتهى



الآثار المرفوعة اللکنوی الهندی ص44



ملا علی قاری در کتاب الموضوعات گفته است که روایت لولاک لما خلقت الافلاک را عسقلانی مجعول می داند . در کتاب خلاصه این مطلب آمده است ؛ اما معنی این روایت صحیح است . زیرا دیلمی از ابن عباس روایت کرده است که جبریل نزد من آمد پس گفت که خداوند فرموده اند ای محمد اگر تو نبودی من بهشت را نمی آفریدم و اگر تو نبودی من آتش را نمی آفریدم



14- محدث قاوقچی :
 


شبیه همین مطلب که لکنوی هندی از ملا علی قاری نقل می کند در کتاب شرح إحقاق الحق آیت الله مرعشی  ج 1 ص 430 از اللؤلؤ المرصوع محدث قاوقچی از علمای اهل سنت ص 66 چاپ مصر نقل شده است .



استشهاد به مضمون این روایت :
 


1- ابی بکر دمیاطی در اعانة الطالبین:
 


بکری دمیاطی ( ابی بکر بن السید محمد شطا ) از علمای معروف شافعی در کتاب خویش می گوید :


 
بل هو أصل الایجاد لکل مخلوق ، کما قال ذو العزة والجلال : لولاک لولاک لما خلقت الأفلاک .
إعانة الطالبین ج 1 - ص 13

ادامه مطلب


از میان احادیث فراوانی که دلیل بر عظمت بی بی دو عالم حضرت زهرا «سلام الله علیها» دارد حدیث معروف «لولاک لما خلقت الافلاک، و لا لا علیًّ لما خلقتک، و لو لا فاطمة لما خلقتکما»[۱] است. در نظر ابتدایی کسی که این حدیث را می خواند این اشکال به ذهن او می رسد که آیا با توجه به معنای ظاهری حدیث، این حدیث دلالت بر برتری مقام حضرت صدیقه کبری «سلام الله علیها» بر امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» و حضرت خاتم النّبیین «صلی الله علیه و آله» می کند. اما این حدیث از جمله اسرار و رموزی است که هر کسی قادر به فهم و درک آن نیست.

در مقدمه کتاب «فاطمة الزهراء سرور دل پیامبر» که ترجمه کتاب «فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی» است که توسط دانشمند گرانمایه و محقق فرهیخته حضرت حاج شیخ احمد رحمانی همدانی (ره) نوشته شده است این اشکال بدین صورت مطرح و جواب داده شده است که به شرح زیر می باشد:

از جمله انتقادات نقل حدیث شریف قدسی «لولاک لما خلقت الافلاک، و لا لا علیًّ لما خلقتک، و لو لا فاطمة لما خلقتکما»[۲] بوده است که ما آن را درصفحه ۹ عربی این کتاب  آورده بودیم. با اینکه حدیث از حیث سند در کمال اتقان و محکمی است و تمام راویان آن و ناقلان آن همگی از مشیاخ بزرگ حدیث و دانشمندان بزرگوار و مورد اطمینان هستند که آگاهان و آشنایان به شرایط صحت روایت تردیدی درباره آن ندارند، اما ایراد آنها در متن حدیث است که مقام حضرت فاطمه «سلام الله علیها» را از مقام حضرت رسول«صلی الله علیه و آله»  و امیرالمؤمنین«سلام الله علیه»  برتر می­داند. و می­گوید اگر فاطمه«سلام الله علیها»  نبود خداوند آن دو بزرگوار را نمی­آفرید!؟

ما قبول داریم حدیث در یک نظر سطحی و ابتدایی چنین پنداری را به وجود می­آورد اما اگر دقت بیشتری شود خواهیم دید که این حدیث در مقام بیان افضلیت و برتری حضرت زهرا«سلام الله علیها» نیست بلکه گویای استمرار شریعت راستین خاتم­الانبیاء به وجود حضرت زهرا«سلام الله علیها»  و مبارزات آن حضرت می­باشد. این حدیث از سخنان مرموز و اسرارآمیز امامان است که فهم آن دشوار می­باشد و تنها فقیهان و آگاهان به حقیقت معنای آن را پی می­برند و از نظر امامان کسی را می­توان فقیه و آگاه و آشنای با فرموده­های آنان دانست که تکیه­گاه و محور سخنانشان را شناخته باشد و از کنایات و نکات باریک آنها سر درآورد.

مضمون این حدیث به قرینه و کمک دیگر روایاتی که در این باره نقل خواهیم کرد در راستای همان مضمونی است که از آیه شریفه (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه)[۳] می باشد.

علامه طباطبایی در ذیل آیه شریفه چنین می گوید: اگر در ابلاغ ولایت علی اهمال می شد، در حقیقت در ابلاغ تمامی احکام اهمال شده بود و دین به سان جسمی بی جان می شد که اگر روح در آن نباشد حس و حرکت و زندگی از بین می رود. و این آیه کاشف از این است که خداوند متعال رسولش را به حکمی دستور داده که تمامیت امر دینش وابسته به آن است و بدان وسیله بر تخت استواری و پایداری جلوس خواهد کرد، و انتظار می رفت که مورد مخالفت مردم قرار گیرد و در مقابل پیامبر بایستند و اساس دینش را ویران سازند و پایه های آن را از هم بگسلند.[۴]

آلوسی د رذیل این آیه گوید: مقصود آن است که اگر آنچه را که بر تو نازل شده تبلیغ نکنی، بر تو حکم خواهد شد که اصلاً تبلیغی انجام نداده ای.[۵]

بنابراین، همانگونه که این آیه در مقام برتری کسی بر کسی نیست، بلکه ارتباط و وابستگی ولایت و نبوّت را می رساند که اگر آن نبود اثری و اسمی از نبوّت باقی نمی ماند. همچنین سیاق این حدیث از این معنی و مقهوم بیرون است و گویا غلو و برتری نیست بلکه می خواهد این نکته را برساند که اگر فاطمه«سلام الله علیها» وجود نداشت ارکان رسالت و امامت ویران و منهدم می شد و نامی از آنها برقرار نمی ماند. به همین معنا و برداشت، اخبار فراوانی نیز وارد شده است که نمونه هایی از آنها را می آوریم:

۱٫ «إنّی أَنَا اللَّهُ أَرْسَلْتُ الْبَحْرَیْنِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع بَحْرَ الْعِلْمِ وَ فَاطِمَةَ بَحْرَ النُّبُوَّة»[۶].

ترجمه: «من خداوندم، دو دریا را روان ساختم: علی بن ابی طالب دریای علم و فاطمه دریای نبوّت.»

۲٫ از رسول خدا«صلی الله علیه و آله» نقل شده است که فرمودند: «انا شجرة و فاطمة فرعها و على لقاحها»[۷].

ترجمه: «من درختم، و فاطمه ریشه آن و علی عامل باروری آن است.»

۳٫ به حضرت علی «علیه السلام» فرمودند: «یا عَلیُّ اَنفِذ ما اَمَرَتکَ بِهِ فاطمَةُ»[۸].

ترجمه: «ای علی، هر دستوری که فاطمه به تو داد انجام بده.»

۴٫ حضرت باقر «علیه السلام» فرمودند: «الشجرةُ رسول الله و علیُّ فرعُها و فاطمةُ عنصرُالشجرة»[۹].

ترجمه: «درخت، رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام شاخه و فاطمه علیها سلام ریشه آن است».

همانگونه که درخت از ریشه تغذیه کرده و رشد می کند شریعت و آیین نورانی نیز به وجود حضرت زهرا «سلام الله علیها» و پیشوایی و امامت امامان رشد می کند و دوام و جاودانگی می یابد. زیرا اگر فاطمه «علیها سلام» نمی بود درخت امامت به شهادت حضرت علی «علیه السلام» قطع می شد و دنباله نداشت.

….

این است آن مقصود والا و روشن از این حدیث قدسی نه آنچه که به برخی از اذهان ساده اندیش خطور کرده که فکر کرده­اند حدیث در مورد بیان افضلیت علی «علیه السلام» بر پیامبر «صلّی الله علیه و آله» و حضرت زهرا «سلام الله علیها» بر آن هر دو بزرگوار است.

مرحوم استاد دکتر محمّد ابراهیم آیتی در کتاب «سرمایه سخن» عبارتی در همین راستا دارند که عین عبارات ایشان را در اینجا می­آوریم:

علت غایی آفرینش پرستش و عبادت خداوند است . این علت در ذهن مقدم و در وجود مؤخّر است. واسطه در پیدایش این علت رسول خدا «صلّی الله علیه و آله» است. او نخستین موجود و اشرف موجودات است و افلاک به خاطر وجود او آفریده شده­اند از این رو خداوند فرمود «لولاک لما خلقت الافلاک» .

و نباید از جمله دوم چنین برداشت که مقام حضرت علی «علیه السلام» از مقام حضرت رسول «صلّی الله علیه و آله» بالاتر است، چگونه می­توان چنین گفت در صورتی که خود حضرت علی «علیه السلام» فرموده است «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّد»[۱۰] بلکه مقصود آن است که چون انگیزه و هدف از آفرینش حضرت رسول، هدایت و راهنمایی انسانهاست همان گونه که خود حضرت فرمود « آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِی»[۱۱] و این هدایت تمام نمی­شود مگر به وجود مناسبتی بین آموزنده و دانش­آموز و آن همان ولایت است که اگر ولایت نمی ­بود نبوّت مفید نبود بلکه بیهوده و بی­ فایده بود و خداوند متعال برتر از آن است که عمل عبث و بیهوده انجام دهد و اصل ولایت حضرت علی «علیه السلام» است و لذا فرمود و «لو لا علی لما خلقتک» و اگر فاطمه «سلام الله علیها» وجود نمی داشت ولایت استمرار پیدا نمی­ کرد زیرا او وعاء امامت و درخت نبوت و  ولایت است و اگر او نبود درخت نبوّت و ولایت بدون میوه می ماند، از این رو فرمود: «و لو لافاطمة لما خلقتکما».[۱۲]

 


[1]. ترجمه : اگر به خاطر وجود تو نبود عالم هستی را به وجود نمی آوردم، و اگر علی نبود تو را نمی آفریدم، و اگر فاطمه نبود هیچکدام از شما دو نفر را خلق نمی کردم.

[۲]. این حدیث را سیّد حسن میرجهانی (ره) در کتاب «جنّة العاصمه، ص۱۴۸» به سند خود از جابربن یزید جعفی، از جابربن عبدالله انصاریف از پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» از خدای تبارک و تعالی نقل کرده است که فرمود: ای احمد… .

[۳]. مائده، آیه ۶۷٫ «اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى.»

[۴]. تفسیر المیزان، ج۶، ص۴۷٫

[۵]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۱۸۹٫

[۶]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۶۳۲٫

[۷]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۲۰۵٫

[۸]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۱۵۴٫

[۹]. تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۲۰۵٫

[۱۰]. کافی، ج۱، ص۹۰٫

[۱۱]. الخرائج و الجرائح، ج‏۲، ص ۸۷۶٫

[۱۲]. «فاطمة الزهراء سرور دل پیامبر» ترجمه کتاب «فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی»، ص


یکی از مشترکات اعتقادی بین فریقین، این است که نبی مکرم اسلام، حضرت محمد مصطفی، برترین مخلوقات خداوند است. مخلوقی که بهانه آفرینش بوده و خلقت عالمین به جهت وجود نازنین ایشان بوده است.

ما نیز مانند دیگران بر این موضوع اعتراف داریم اما آن چه در این‌جا قرار است که بررسی شود، آن‌که آیا عبارت «لولاک لما خلقت الافلاک» از احادیث قدسی است یا به عبارت دیگر از فرمایشات خداوند متعال است و آیا عبارات «لو لا علی لما خلقتک» و «لو لا فاطمه لما خلقتکما» نیز از احادیث قدسی است؟

* بررسی عبارت اول: «لولاک لما خلقتک»

در منابع مکتب اهل بیت، ظاهرا برای اولین بار، این عبارت در کتاب شریف مناقب ابن شهر آشوب (ص ۲۱۷) آمده است. ابن شهرآشوب مازندرانی که از علمای قرن ششم هجری است، این عبارت را بدون ذکر هیچ سندی و به صورت کاملا مرسل بیان کرده است.

این عبارت، بعد از ایشان، در کتب علمای قرن نهم به بعد مکرر ذکر شده است. به عنوان مثال حافظ برسی (قرن نهم) در کتاب مشارق الانوار الیقین فی اسرار امیرالمؤمنین، مجلسی اول (قرن دهم) در کتب روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه و لوامع صاحبقرانی، سید شرف‌الدین حسینی (قرن دهم) در کتاب تأویل الآیات، محمد حسینی موسوی (قرن دهم) در کتاب تسلیه المُجالس و زینه المَجالس.

مرحوم علامه مجلسی نیز علاوه بر کتاب مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، در کتاب شریف بحار الانوار (ج ۱۶، ص ۴۰۵ و ج ۷۱، ص ۱۱۵) نیز این عبارت را آورده است.

آن‌چه مهم است آن‌که این افراد و دیگران مانند ملا محمدصالح مازندرانی، ملا محسن فیض کاشانی، ملا صدرا، ملا هادی سبزواری و . . . همگی یا به نقل از مناقب ابن شهرآشوب روایت کرده‌اند و یا بدون ذکر منبع که به هر حال با توجه به مرسل بودن آن فرقی ندارد.

در ضمن مرحوم شیخ حر عاملی که تلاش کرده است تا احادیث قدسی را در کتاب «جواهر السنیه»، جمع‌آوری کند، اشاره‌ای به این حدیث ندارد.

جمع‌بندی آن‌که این عبارت از باب سند چنان مخدوش است که قدسی دانستن این عبارت و انتساب آن به خداوند متعال و این که کلام حضرت حق است، ممکن است که عواقب شرعی نیز داشته باشد.

* بررسی عبارت دوم و سوم: «لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما»

برخی در ادامه عبارت اول، این دو عبارت را نیز اضافه می‌کنند. در کتاب عوالم العلوم، نوشته عبدالله بحرانی اصفهانی که از نویسندگان قرن دوازدهم هجری است، آمده است که در کتاب «الجنه العاصمه» آمده است که در نسخه ارزشمند خطی از کتاب «کشف اللآلی» نوشته صالح بن عبدالوهاب العرندس حدیثی را به این سند دیدم که شیخ ابراهیم بن حسن الذراق از شیخ علی بن هلال الجزایری از شیخ احمد بن فهد الحلی از شیخ زین‌الدین علی بن حسن الخازن الحائری از شیخ ابی‌عبدالله محمد بن مکی الشهید (شهید اول) به طرق متصله به ابوجعفر محمد بن علی بن موسی بن بابویه القمی (شیخ صدوق)، به طریقش به جابر بن یزید الجعفی از جابر عبدالله الانصاری از حضرت رسول الله از خداوند تبارک و تعالی که فرمود «یا احمد! لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما».

کتاب «الجنه العاصمه» نوشته شخصی به نام سید میرجهانی است که در سند این روایت، جابر عبدالله الانصاری، جابر بن یزید الجعفی و ابوجعفر محمد بن علی بن موسی بن بابویه القمی (شیخ صدوق) همگی از اجلای روات امامیه‌اند.

صالح بن عبدالوهاب العرندس صاحب کتاب «کشف اللآلی»، ابراهیم بن حسن الذراق، علی بن هلال الجزایری، احمد بن فهد الحلی، ابی‌عبدالله محمد بن مکی الشهید (شهید اول) و زین‌الدین علی بن حسن الخازن الحائری نیز از علمای امامیه می‌باشند.

اما آن‌چه مهم است آن‌که بین شهید اول (متوفای ۷۸۶) تا شیخ صدوق (متوفای  ۳۸۱) حدود ۴ قرن فاصله است و این در حالی است که علی رغم شهرت مرحوم شیخ صدوق و نیز شهرت بسیار کتب او، هیچ کسی (چه بین مرحوم شیخ تا شهید که حدود ۴۰۰ سال فاصله است) چنین مطلبی را روایت نکرده و در کتب او ندیده است و بسیار بعید و بلکه تا حدودی غیر ممکن به نظر می‌رسد که این حدیث با این محتوای خاص را مرحوم شیخ در کتبش ننوشته و تنها به نقل شفاهی اکتفا کرده باشد و این نقل شفاهی از طریقی که معلوم نیست، به مرحوم شهید رسیده باشد، لذا بعید نیست که ناخواسته اشتباهی از جانب مرحوم شهید و یا یکی از افراد بعد از ایشان رخ داده باشد.

مضافا بر این‌که بین خود شیخ صدوق (قرن ۴) تا جابر بن یزید جعفی (قرن ۲) نیز ارسالی ۲ قرنه وجود دارد و در مبحث توثیقات عام، گفتیم که مرسلات شیخ صدوق از قاعده کلی مرسلات خارج نیست.

خلاصه آن که سند این روایت چنان مخدوش است که منسوب کردن آن به رسول الله که از قول خداوند متعال، چنین مطلبی را فرموده باشند، کاملا محل اشکال است.

از جهت محتوا نیز کاملا واضح است که این عبارات، خلقت نبی مکرم اسلام که اشرف همه مخلوقات بوده‌اند را به جهت خلقت امیر مؤمنان دانسته و آن‌چه واضح است آن‌که مقام حضرت رسول الله را پایین‌تر از مقام امیر مؤمنان قرار می‌دهد و مقام این دو بزرگوار را پایین‌تر از مقام حضرت صدیقه کبری و این بانوی مکرمه را که سیده زنان دو عالم است، علت غایی خلقت در بین مخلوقات معرفی می‌کند در حالی که بنا بر قطعیات فریقین شیعه و سنی که بر ادله معتبر استوار است، اشرف مخلوقات، من الابد الی الازل و علت غایی خلقت در بین مخلوقات، حضرت ختمی مرتبت، رسول خداوند عالمیان، حضرت محمد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است.

دیگران مانند علامه مرندی در ملتقی البحرین، شیخ علی نمازی شاهرودی در مستدرک سفینه البحار و شیح محمدفاضل مسعودی در الاسرار الفاطمیه، یا مرسل و بدون ذکر سند و منبع روایت کرده و یا از یک‌دیگر و بعضا نیز از کتاب کشف اللآلی که درباره آن صحبت شد.

* جمع‌بندی:

هر چند قسمت اول این عبارات (لولاک لما خلقت الافلاک) از نظر سند معتبر نیست اما بنا به قرائنی، متن آن قابل قبول است، در حالی که بخش های دوم و سوم (لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما)، چه از نظر سند و چه از نظر محتوا، کاملا غیر قابل قبول و نادرست بوده و بعید نیست که از جعلیات دوستان نادانی باشد که به غلو گرفتار شده و یا کار دشمنان دانایی باشد که قصد فساد در مذهب حقه امامیه را دارند.


این حدیث در کتاب مناقب علی (ع)ج1،ص217 ذیل عنوان(فصل النادر فی اللطائف فی فضل نبینا ص )به طور مرسل وبدون سند ودر بحارالانوار ج15 به نقل از کتاب (الانوار فی مولد نبینا المختار)نوشته"بکری" عالم شافعی قرن هفتم،(البته فقط قسمت اول حدیث)آمده است.اما متن دارای سند آن به نقل از (کشف اللئالی) چنین است:

از جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اسلام واز خداوند تبارک وتعالی نقل شده است که:

"یا احمد!لولاک لما خلقت الافلاک ولولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما.ثم قال(ص) :یا جابر!هذا من الاسرار التی امرنا رسول الله ص بکتمانه الا عن اهله.

(ای پیامبر!اگر تو نبودی،جهان را نمی آفریدم واگر علی نبود تو را واگر فاطمه نبود،هیچیک از شما دو نفر را نمی آفریدم.)

[احتمالا منظور از جابر دوم،جابر جعفی است که این حدیث را از قول جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده است.]

اولا:منابع نقل شده حدیث ،هیچکدام از مصادر اولیه حدیث نیست.

ثانیا:در حدیث آمده است که این مطلب از اسرار است که باید از غیر اهلش مخفی باشد،در حالیکه عملا چنین نشده است.

ثالثا:بر فرض صحت،حدیث به هیچوجه در صدد آن نیست که شرافت و افضلیت علی(ع)وفاطمه(س)را بر پیامبر اعلام دارد بلکه مقصود آن است که این سه نفر،غرض نهایی از خلقت عالم وهمه موجودات هستند وبدون این ذوات مقدسه،مقصود از خلقت تامین نمیشود وهستی به مقصود خود نمیرسد.

بایستی تاکید کرد که برداشت از این روایت که علی (ع) از پیامبر و فاطمه (س)از هر دو برتر است،کاملا غیر منطقی و غیر عقلانی است زیرا اینگونه نیست که هر چیز بعد از کلمه "لولا"باشد از ماقبل آن برتر باشد.زیرا خیلی چیزهاست که اگر نبود،انسان خلق نمی شد واگر خلق میشد،دوام پیدا نمیکرد.به عنوان مثال:حتی اگر بشر نبود، پیامبری خلق نمی شد،چون پیامبر با وصف پیغمبری باید برای انسانها پیام بیاورد.

پس اگر گفته شود:

"لولا البشر لما خلق النبی"(اگر انسانها نبودند،پیامبر آفریده نمیشد)

دلیل برتری بشر نسبت به پیامبر نخواهد بود.

از طرف دیگر،پیامبر در روایتی که شیعه وسنی هر دو نقل کرده اند،فرمود:

"فلولا الخبز ما صمنا ولاصلینا ولاادینا فرائض ربنا عزوجل"

(اگر نان نبود،ما نماز نمیخواندیم و روزه نمیگرفتیم و واجباتمان را انجام نمیدادیم-فروع کافی،ج5،ص73،باب سوم،حدیث13)

در مورد تکریم فاطمه س توسط پیامبر همچنین آورده شده است:

"پیامبر به فاطمه بسیار احترام می گذاشت به حدی که...حتی انها دخلت علیه،اخذ بیدها فقبلها و اجلسها فی مجلسه"

(پیامبر دست حضرت فاطمه را می بوسید واو را بر جای خودش می نشاند)

این حدیث را فقط "اربلی" در(کشف الغمه-ج2،ص76،79 و88 )به نقل از کتاب(معالم العتره النبویه)که در اصل،نوشته"دولابی"سنی(م 310  ه.ق)

است،نقل کرده است.و "دولابی"نیز خبرش را از "عایشه" نقل کرده است واین حدیث از طریق شیعه،از امامان (ع) نقل نشده است.

اشکال این احادیث این است که در مورد تکریم پدر و مادر توسط فرزند،برعکس رفتار شده است.گویا پیامبر موظف ومامور بوده که تکریم فوق العاده و خارج از حد متعارف در مورد حضرت زهرا(س) انجام دهد وبرای بزرگداشت آن حضرت،شان ومرتبه پیامبر پایین آورده شده است.


برگرفته از کتاب"شیوه استفاده از متون تاریخی،ترجمه وتالیف:فرزانه حکیم زاده،تدوین:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها،دفتر نشر معارف،چاپ اول،پاییز1380،ص87 تاص9


 
  • تعداد صفحات :7
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

امار وبلاگ

  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
  • افراد حاضر در این وب

لینك نگار
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات