مطالب گذشته

جستجو

امروز:

حجت‌الاسلام بهاری گفت: هر فراز از دعای رجبیه به نحوی خاص خداوند را مورد خطاب قرار می‌دهد.
فلسفه دست کشیدن بر محاسن در دعای رجبیه چیست؟حجت‌الاسلام و المسلمین ابراهیم بهاری، کارشناس مسائل مذهبی در گفتگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص ادعیه مخصوص ماه رجب اظهار کرد: در کتب ادعیه مانند مفاتیح الجنان برای بسیاری از روزهای ماه های قمری دعای مخصوص وجود دارد.

وی گفت: رجب نام نهری است در بهشت که از عسل شیرین‌تر و از شیر سفیدتر است و هر کس در این ماه روزه بگیرد، از آن نهر آب می نوشد همچنین به ماه رجب «رجب الأصب» یعنی ماه ریزش رحمت خداوند بر مردم نیز می‌گویند.

بهاری افزود: اکثر روزهای ماه رجب دعای مخصوص به خود را دارد اما مهم‌ترین ادعیه این ایام «دعای ام داوود» در نیمه ماه و دعای کوتاه اما پرمعنی «رجبیه» است. 

وی عنوان کرد: دعای رجبیه از ادعیه بسیار منحصر به فرد بوده و هر فراز از این دعا به نحوی خاص خداوند را مورد خطاب قرار می‌دهد. 

این کارشناس مسائل مذهبی به نقل از علامه مجلسی خاطر نشان کرد: محمدبن ذکوان به خدمت حضرت صادق(ع) عرض کرد فدای تو شوم! این، ماه رجب است. مرا دعایی تعلیم نما که حق تعالی، مرا، به آن نفع ببخشد. حضرت فرمودند که در هر روز ماه رجب، در صبح و شام و بعد ازنمازها در شب بخوان «یا من ارجوه لکل خیر...». پس، حضرت محاسن مبارک خود را به دست چپ گرفتند و انگشت سبابه دست راست خود را به جانب چپ و راست حرکت می‌دادند و با انکسار تمام، این دعا را می خواندند: «یا ذالجلال ...» و دست از ریش مبارک خود بر نداشت تا از آب دیده مبارک اش، تر شد.»

وی در پایان گفت: دست کشیدن بر ریش در هنگام خواندن این دعا نشانه خضوع، فروتنی و التماس به درگاه حق تعالی برای بیان درخواست نیاز بوده و اشاره انگشت سبابه دست راست نشانه اشاره به قبله برای قسم دادن حضرت حق به آن است. 


خداوند در قرآن فرمودند که «من ورائهم برزخ» یعنی پشت سر مرگ، عالمی وجود دارد که به آن برزخ می‌گویند و به قیامت کوچک مشهور است.
حجت‌ الاسلام و المسلمین ابراهیم بهاری، کارشناس مسائل مذهبی در گفتگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان گفت: خداوند در قرآن اشاره فرمودند که «من ورائهم برزخ» یعنی پشت سر مرگ، عالمی وجود دارد که به آن برزخ می‌گویند و به قیامت کوچک هم مشهور است.

وی افزود: قیامت هر فرد با رسیدن زمان مرگش آغاز می‌شود اما تکلیف کلی انسان‌ها پس از برزخ و در روز قیامت روشن می‌شود، حساب و میزان متعلق به قیامت‌اند.

بهاری بیان کرد: در برزخ امکانات محدودی از دنیا و آخرت قرار دارد و زمان آن برای مومنان بسیار سریع‌ سپری می‌شود آن چنان که وقتی برای قیامت بیدارشان می‌کنند، می‌گویند چه زود سپری شد چند لحظه بیشتر نبود که آنجا بودیم.

این کارشناس مسائل مذهبی خاطرنشان کرد: از ظهر پنج‌شنبه ظهر تا ظهر جمعه به ارواح گفته می‌شود به سراغ وراث خود بروید و ببینید با آنچه از خود برجای گذاشته‌اید چه می‌کنند، از این رو مدام به ما سفارش شده است تا با خیرات کردن اموات را یاد کنیم تا در برزخ گرفتار نمانند.

بهاری یادآور شد: همچنین افرادی که در دنیا آثار خیر مثل فرزند صالح یا کتابی مفید از خود بر جای گذاشته‌اند، در برزخ از ثمرات آنها بهره‌ خواهند برد و چنین اعمالی مسیر برزخ را برای فرد هموار‌تر می‌کند و به طور متقابل آثار شر می‌توانند دوران برزخ را برای فرد سخت‌تر و طولانی‌تر کنند و او را به آتش دوزخ برسانند.

وی اظهار داشت: ارتباط میت با دنیا در برزخ برقرار است به طوری که آثار اعمال فرد مدام به وی می‌رسد ولی در مورد قیامت چنین نیست، هیچ فعل و عملی در دنیا صورت نمی‌گیرد و نتیجه خیر و شری را برای میت در بر ندارد بنابراین رحمتی در قیامت شامل حال او نمی‌شود مگر شفاعت پروردگار یا کسانی که خدا اذن شفاعت را به آنها داده است.

بهاری ادامه داد: در قیامت شفاعت بزرگان و ائمه اطهار(ع) به داد ما خواهد رسید اما در عالم برزخ هیچ دادرسی برای هیچ یک از افراد وجود ندارد و فقط حفظ اعمال هر فرد، وضعیت وی را مشخص می‌کند.

این کارشناس مسائل مذهبی یادآور شد: برخی از انسان‌های این دنیا هم می‌توانند با عالم برزخ ارتباط برقرار کنند و مفاهیم چشم برزخی و گوش برزخی وجود دارد که چشم برزخی به معنای دیدن باطن آدم‌ها است.

 بهاری افزود: مرحوم علامه طباطبایی هنگامی که از خیابان‌های قم گذر می‌کردند عبای خود را به روی سرمی‌کشاندند و دلیل این کار را این گونه عنوان می‌کردند که «آدم کمتر می‌بینم» یا فرمود «من تا زمانی که از سفره شهریان غذا نخورده بودم صدای مرده را می‌شنیدم.»

وی گفت: برخی مثل شیخ عباس قمی گوش برزخی داشته‌اند، وقتی ایشان وارد وادی السلام نجف شد متوجه صدایی ناله مرده‌ای شد که می‌خواستند او را به خاک بسپارند.

این کارشناس مسائل مذهبی با بیان اینکه زمان در برزخ و قیامت معنای متفاوتی از این دنیا خواهد داشت، تصریح کرد: در قرآن کریم آمده است که قیامت یک روز دارد ولی در دنیای شما چنین روزی 50 هزار سال می‌گذرد و در محکمه قیامت هم مثل دادگاه‌های این دنیا احکامی متفاوتی صادر می‌شود.

بهاری خاطرنشان کرد: ممکن است فردی پنج، ده یا پانزده سال به آتش جهنم محکوم شود و سپس به بهشت برود، اما طبق فرموده خدا سه دسته هستند که جهنم برای آنها جاویدان خواهد بود مشرکان، ظالمان و مایوسان از رحمت خدا ولی شفاعت شامل سایر افراد می‌شود.


پل صراط مصداق عینی و فیزیکی ندارد بلکه برای آشنایی بیشتر اذهان مردم با مفهوم آن، تعبیر از پل شده است.
حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم بهاری در گفتگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان اظهار داشت: در قرآن کریم نامی از «پل صراط» برده نشده اما در سوره‌هایی از جمله حمد و آل‌عمران بارها به صراط مستقیم اشاره شده است.

وی ادامه داد: صراط به معنای راه و مسیری است که طبق آیات و روایات ائمه اطهار علیهم السلام، انسان پس از ورود به برزخ تا راه یافتن به درهای بهشت طی می‌کند.

این کارشناس مذهبی با بیان اینکه پل صراط از فراز آتش جهنم می گذرد، گفت: بهشتیان این مسیر را بسیارسریع طی می کنند ولی برای آنهایی که در زندگی دنیایی خود از دستورات دین پیروی نکرده اند، این مسیر بسیار باریک و آزاردهنده خواهد بود.

حجت‌الاسلام بهاری افزود: بنا به فرموده‌ خدا در قرآن راه منافقان و ستمگران در صراط آخرت به وسیله‌ طلب‌کاران آنها سد می‌شود، اما در آنجا صحبتی از پرداخت پول مطرح نیست و خداوند در وهله‌ اول از اعمال نیک بدهکار می‌ستاند و به کارنامه‌ نیک فرد طلبکار می‌افزاید، در صورتی که برای فرد بدهکار عمل نیکی در دنیا ثبت نشده باشد از گناه‌های فرد طلبکار کاسته شده وبه گناه‌های فرد فاسق اضافه می‌شود.

این کارشناس مسائل مذهبی ادامه داد: پیامبر عظیم‌شأن اسلام فرموده‌اند که صراط چهار خواسته را از انسان طلب می کند، اینکه آیا فرد در دنیا مواظب زبان خود بوده یا با تهمت، دروغ، سخن‌چینی و زخم‌زبان زدن آن را آلوده ساخته؟ نیکی به پدر و مادر و نماز اول وقت از مطالبات دیگر صراط بوده و آخرین آن حقی است که ممکن است به گردن فرد باشد و آن را ادا نکرده نباشد.


انسان‌ها در این جهان هم بر روی پل صراط راه می‌روند


وی تصریح کرد: روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که می فرمایند: «صراط، یعنی طریق معرفت خداوند، که شامل دو صراط می شود، صراطی در دنیا و صراطی هم در آخرت. اما صراط در دنیا، امامی است که اطاعت او واجب است و اما صراط در آخرت، پلی است که بر روی جهنم زده شده است، و هر کسی در دنیا از صراط دنیا، به درستی رد شود (یعنی امام خود را بشناسد و او را اطاعت کند) در آخرت نیز از پل آخرت به آسانی می گذر. و کسی که در دنیا امام خود را نشناسد، در آخرت هم، قدمش بر پل آخرت می لغزد و به درون جهنم سقوط می‌کند.»

حجت الاسلام بهاری اظهار داشت: امام صادق(ع) همچنین در تفسیر آیه 14 سوره فجر «ان ربک لبالمرصاد» می فرمایند «مرصاد پلی است بر طریقی که از جهنم می گذرد و کسی که حق مظلومی بر گردن او باشد، از آن نخواهد گذشت» و در جای دیگر اشاره کرده اند که «بر روی جهنم پلی است که از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است.»

این کارشناس مذهبی با اشاره به اینکه پل صراط یکی از مواقف روز قیامت است، خاطرنشان کرد: پل صراط مصداق عینی و فیزیکی ندارد بلکه برای آشنایی بیشتر اذهان مردم با مفهوم آن، تعبیر از پل شده است و می‌تواند تعبیر از راه راستی باشد که قرآن از آن به عنوان «صراط مستقیم» یاد کرده، یعنی مسیر هدایت الهی که در نهایت به بهشت برکات خداوند می انجامد و اگر فردی روی پل صراط دنیوی در مسیر راست حرکت کند، در آخرت نیز ادامه این راه را به آسانی خواهد پیمود.


نماز مردان خدا

 

فیلسوف بزرگ، مرحوم حاج شیخ محمد حسین غروى، درسى از حكمت الهى و عرفان اشراقى در منزل داشت، بیش از شش نفر را در این درس نپسندیده بود، دو نفر از آنان یكى حضرت آیت اللّه العظمى سید محمد هادى میلانى بود كه این فقیر از محضر اخلاق و عرفانش استفاده‏ها برده و از او داراى اجازه روایى هستم و دیگر مرحوم ایروانى بود كه من خدمت فرزند عالم و دانشمندش رسیده‏ام؛ فرزند مرحوم ایروانى از پدرش و از پنج شاگرد دیگر غروى نقل كرد كه:

شبى براى حضور در درس به خانه استاد رفتیم، ظاهراً از وقت مقرر زودتر رسیدیم، استاد در جنب اطاق درس مشغول نماز بود؛ ناگهان متوجه شدیم، آنچه در حول و حوش ماست، با استاد بزرگوار ما در نماز هم‏آهنگ شده و آهنگ نماز از تمام اشیاى اطاق و در و دیوار، به دنبال نماز استاد به گوش ما مى‏رسد


عاشقانه‏ ترین مناجات‏

 

از امام باقر علیه السلام روایت شده: امیرالمؤمنین على علیه السلام آن گاه كه در عراق بود، روزى پس از نماز صبح، به وعظ و نصیحت پرداخت و از خوف خدا گریست و دیگران هم از گریه حضرت به گریه نشستند، آن گاه فرمود:

به خدا قسم كه از زمان دوستم رسول خدا صلى الله علیه و آله اقوامى را به یاد دارم كه صبح مى‏نمودند و شب مى‏كردند، در حالى كه چهره‏ها گرفته و احوالشان پریشان و شكم‏ها از گرسنگى به پشت چسبیده و پیشانى آنان از اثر سجده چون زانوى شتر بود!! شب را در حال سجده و قیام براى پروردگارشان به روز مى‏آوردند، گاهى مى‏ایستادند و گاهى پیشانى به خاك مى‏نهادند و با خداى خود سرگرم گفتگو و مناجات بودند و آزادى خویش را از آتش جهنم از حضرت او مى‏خواستند، به خدا سوگند با همه این احوال آنان را مى‏دیدم كه بیمناك و هراسانند!!

و در بعضى از روایات به دنباله این گفتار آمده كه:

آنان چنان بودند كه گویا صداى افروخته شدن آتش در گوش آن‏ها است، هرگاه نزد آنان نام خدا برده مى‏شد، چون درخت خم مى‏شدند و چنان بودند كه گویا شب را در غفلت به روز آورده‏اند.

راوى مى‏گوید: پس از این سخنان، دیگر آن حضرت را خندان ندیدند، تا به جوار رحمت حضرت حق منتقل شد



زلزله روز قیامت حادثه بزرگ‏

 

روایت شده كه: در غزوه بنى المصطلق بود كه شبانگاهى آیه اول سوره حج بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد، در حالى كه مسلمانان در حال حركت بودند:

[یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‏ءٌ عَظِیمٌ* یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى‏ وَ ما هُمْ بِسُكارى‏ وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِیدٌ].

اى مردم! از پروردگارتان پروا كنید، بى‏تردید زلزله قیامت، واقعه‏اى بزرگ است.* روزى كه آن را ببینید [مشاهده خواهید كرد كه‏] هر مادر شیر دهنده‏اى از كودكى كه شیرش مى‏دهد، بى‏خبر مى‏شود، و هر ماده باردارى بار خود را سقط مى‏كند، و مردم را مست مى‏بینى در حالى كه مست نیستند، بلكه عذاب خدا بسیار سخت است.

پیامبر ندا داد و مردم را امر به ایستادن كرد، تا این‏كه گرد شمع وجود مقدسش جمع شدند، آیه را بر آنان قرائت كرد؛ راوى مى‏گوید: من هیچ وقت به اندازه آن شب گریه كننده ندیدم، چون صبح شد زین از چهارپایان نمى‏گرفتند و خیمه برپا نمى‏نمودند، مسلمانان را مى‏دیدى كه یا گریه مى‏كنند یا محزون و غمگین به فكر فرو رفته‏اند!


هلهله فرشتگان

 

رفتار و برخورد علما با همسر و خانواده خود همواره بر اساس اصول دینی و اسلامی بوده و دانستن شیوه آنان در این گونه تعامل جالب و مفید به نظر می رسد.

در شب اول ذیحجه که هلال ماه با کرشمه خودنمایی می کرد، خورشید به خانه علی علیه السلام وارد شد. باد صبا همه را خبر رسانید که: زیور ببندید؛ نور با نور پیوست و جهان روشن شد. درختان شکوفه های خود را بر زمینیان ارزانی داشتند. ابرها مُشک بر زمین باریدند و از خاک صد هزار لاله بر آمد. هلهله ای از شادی و پایکوبی برخاست و جهان یکسره در شور و ولوله شد.

 

ازدواجی ساده با ساز و برگی اندک، اما صفا و صمیمیتی بسیار، صورت گرفت که تحسین همگان را بر انگیخت و اسوه ای برای آیندگان شد. آن پیوند ساده و بی ریا جز پیوند دو معصوم و برگزیده، علی و فاطمه، نبود.

 

در ادامه مقاله با توجه به اینکه علما شیعه همیشه الگویهای رفتاری خود را از ائمه اطهار می گرفتن به سبک زندگی و خاطراتی از زندگی آنها خواهیم پرداخت چرا که این شیوه زندگی آنها برگرفته از زندگی عاشقانه امام علی علیه سلام و حضرت زهرا سلام الله علیها هست و به جهت اهمیت این موضوع در ادامه به نقل نکاتی از زندگانی علما خواهیم پرداخت.

یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی در زمینه‌ی تحکیم خانواده ، تدبیر در حسن سلوک با همسر است. این مفهوم از مفاهیم پیچیده‌ای است که چندین مفهوم دیگر در تشکّل ساختار آن نقش‌آفرینی می‌کنند.

فراست و کاردانی در تدبیر منزل و رفتار با همسر، می‌تواند از تعیین‌کننده‌ترین عوامل موفقیت در آیین همسرداری به حساب آید.به عنوان نمونه به مواردی اشاره خواهیم نمود.

 

سیره علامه طباطبایی(ره) با همسر

نقش همسر افراد در اعتلای زندگی مشترک آنها به تناسب میزان درک، تحمّل و گذشت هر یک متغیر است. آنچه که در زندگی شخصیتی چون علامه طباطبایی(ره) کمتر بدان پرداخته شده و میزان ضرورت آن شاید کمتر از جنبه‌های دیگر نباشد، توجهی است که خداوند متعال از طریق همسر ایشان به وی نموده است.

 

آنچه مسلم است این که همسر علامه از خانواده‌ای روحانی و مذهبی بوده، ولی این به تنهایی برای تحمل آن همه شداید کافی نبوده، بلکه باید گفت: زمینه‌های روحی و معنوی بسیاری در او نمودار بوده که شخصیتی چون علامه طباطبایی(ره) هماره خود را مدیون او دانسته و ثناگو و قدردان او بوده است. فرزند علامه در این رابطه می‌فرماید:

«پدرم... صاحب اختیار خانه و امور آن را مادرم می‌دانستند. مادرم به کارهای ما، درس ما و رفت و آمدهایمان رسیدگی می‌کرد و همه مسائل را کنترل می‌کرد و به قدری با هدایت عمل می‌کرد که پدرم با فراغت خاطر تمام به امور علمی خود می‌پرداختند.»  

 

مرحوم علامه طباطبایی(ره) بارها از همسر خود به عنوان زنی صبور و شکیبا یاد کرده است و خود نیز در قدردانی از محبت‌هایی که همسرش به وی نموده بود کوتاهی نمی‌کرد و در این خصوص از رفتار خوب خود ذکری به میان نمی‌آورد و همه خوبی‌ها را به همسرش نسبت می‌داد.  

 

فرزند علامه طباطبایی می‌گوید: «رفتارشان با مادرم بسیار احترام‌آمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتار می‌کردند گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگو مگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم. به قدری نسبت به هم مهربان و فداکار و باگذشت بودند که ما گمان می‌کردیم اینها هرگز با هم اختلافی ندارند آنها واقعاً مانند دو دوست با هم بودند.»

 

وقتی همسر مرحوم علامه در سال 1344 بیمار می‌شوند، علامه هرگز اجازه نمی‌دهند تا همسرشان برای انجام کاری از بستر بلند شوند.

«مادر من حدود 27 روز پیش از فوت در بستر بیماری بود و در این مدت پدرم از کنار بستر ایشان لحظه‌ای بلند نشدند. تمام کارهایشان را تعطیل کردند و به مراقبت از او پرداختند.» (6)

 

گریه شدید برای فوت همسر

همسر علامه که از دنیا رفت، علامه بیش از حد و عجیب گریه و بی تابی می کرد. گفتند شما ما را به صبر در مصائب نصیحت می کردید، چرا این قدر گریه می کنید؟

گفت: "مرگ حق است. همه باید بمیریم. من برای مرگ همسرم گریه نمی کنم. گریه من برای کدبانوگری و محبت های خانم است. ما زندگی پر فراز و نشیبی داشتیم. " "در نجف اشرف با سختی هایی مواجه می شدیم و من از حوایج زندگی و چگونگی اداره آن بی اطلاع بودم. اداره زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما هیچ گاه نشد خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی کرد. یا کاری را ترک کند که بگویم کاش این عمل را انجام داده بود. در تمام دوران زندگی ام هیچ گاه به من نگفت چرا فلان عمل را انجام دادی یا چرا ترک کردی؟"

 

نحوه رفتار استاد شهیدمرتضی مطهری(ره) با همسرش

در این بخش، نگاهی کوتاه به نحوه رفتار پاره تن امام، استاد شهیدمرتضی مطهری با همسر گرامیشان خالی از لطف نخواهد بود. همسر ایشان می‌گوید:

«در مدت 26 سالی که با ایشان زندگی کردم، همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار می‌کردند، با صدای متین و چهره خندان، به طوری که من با یک ارادت و عشق خاصی کار می‌کردم و علاقه شدید ایشان به من و محبت‌هایی که می‌کردند، مرا در انجام کارهای منزل رغبت و شوق عجیبی می‌بخشید. من بسیار کم سن و سال بودم که به منزل ایشان آمدم. ولی با همه آن کمی سن، هیچ وقت یادم نمی‌آید که از ایشان ناراحتی و رنجی دیده باشم. بسیار مهربان و با گذشت بودند، و به آسایش و راحتی من و بچه‌ها اهمیت می‌دادند.

 

نوبت من است

امام خمینی (ره)

بگو مگو می کردند. همین طور شوخی و جدی سرظرف شستن آن روز یکی به دو می کردند. یکی شان می گفت خسته ام. امروز خیلی خسته ام. این دفعه تو ظرف ها را بشوی! آن یکی جواب می داد اگر تو خسته ای من هم خسته ام. نوبت خودت است. خودت باید ظرف ها را بشویی! بگو مگو برنده نداشت و بدون نتیجه تمام شد. ظرف ها مانده بود و هر دو رفته بودند سراغ کار خودشان تا بالاخره یکی شان خستگی اش را در کند و خودش برود ظرف ها را بشوید.

 

اذان ظهر را که گفتند، چشم شان به آقا افتاده بود که می رود توی آشپزخانه، لابد طبق معمول برای وضو. اما وضوی آقا این بار خیلی طول کشیده بود؛ بیشتر از هر وقت دیگر. نگران شده بودند. رفتند سمت آشپزخانه که ببینند خدای نکرده اتفاقی برای آقا نیفتاده باشد. وارد آشپزخانه که شدند، خشک شان زد. آقا بود و آستین های بالا زده یک کپه ظرف شسته شده ترو تمیز. آقا که تعجب شان را دیده بود، لبخندی زده بود و گفته بود حرف هایتان را که شنیدم، احساس کردم که این دفعه نوبت من است که ظرف ها را بشویم.[1]

 

امید است که به برکت سالروز ازدواج ملکوتی امام علی(ع)و فاطمه زهرا(س)تمام جوانان زندگی شاد و خرم و با صفایی با همسرانشان داشته باشند و همیشه سبک زندگی خود را از این بزرگان بگیرند.

 

پی نوشت:

[1]برگرفته از کتاب «مهربان تر از نسیم» انتشارات ذکر

 

منابع:

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

سایت خراسان رضوی

سایت شهید آوینی

سایت مرکز ملی پاسخگویی

تهیه و فرآوری:جواد دلاوری-گروه حوزه علمیه تبیان


زهد در دنیا و نور باطن‏

 

 منابع مقاله:

کتاب  : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، جلد نهم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

 زهد در دنیا

بهره‏گیرى از دنیا و آنچه كه از این سفره گسترده بر انسان حلال است، به نحوى كه آبروى انسان را محفوظ بدارد، و اهل و عیال برابر شأنشان در گشایش باشند، و از این طریق آخرت انسان آباد گردد، امرى است مشروع و طبیعى و ممنوع نمودن خویش از دنیا و نعمت‏هایى كه در آن قرار دارد، مسئله‏اى است خلاف شرع و برنامه‏اى است غیر طبیعى، و اگر كسى به نیّت رسیدن به كمالات ملكوتى و مقامات معنوى خود را از امور دنیا و كسب و كار و معیشت و بهره برى از نعمت‏هاى الهى و الطاف ربانى محروم سازد، باید بداند كه این برنامه علت رسیدن به مقامات الهى و میدان قرب حق نیست، بلكه محرومیت صرف است، و تحمّل زجر و مشقت بیهوده و بى ثواب، و آنان كه زهد را به این معنا گرفته‏اند مرتكب اشتباه و خطا شده‏اند.

زهد آن چنان كه از معارف الهى و قواعد اسلامى، و روایات نورانى استفاده‏ مى‏شود امرى قلبى و حقیقتى باطنى است كه نسبت به امور حرام و برنامه‏هاى باطل جنبه بازدارندگى دارد.

كسى با توفیق حق و عنایت الهى، قلب خود را منور به نور زهد مى‏كند كه از حلال خدا به اندازه استفاده مى‏كند، و از حرام الهى مانند گوسپند از گرگ فرار مى‏نماید، و مازاد درآمد خود را در جائى كه خداوند مهربان مقرر فرموده، خرج مى‏كند.

زاهد كسى است كه قانع به حلال حق، و خوددار از حرام الهى، و در صرف مال و ثروت در راه خدا، انسانى سهل و آسان است. زهد از اخلاق انبیا و امامان و اولیاى خاص الهى و طالبان سعادت دنیا و آخرت است.

بدون زهد نمى‏توان سالم زیست، و دامن از حرام الهى پاك داشت.

ادامه مطلب


هوای نفس در برابر توحید

 

هوای نفس در برابر توحید است:

(أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ)

مردم چه نیازی دارند به معبود باطل تکیه کنند. خدا که همة امور مردم را در دنیا و آخرت به بهترین وجه اداره می‌کند. آدمی یك اشتباه در مقابل معبود باطل می‌کند، دودمانش را به باد می‌دهند. آن وقت مردم در برابر پروردگار، چهل سال گناه می‌کنند و در یک خلوت، اشکی می‌ریزند و به پروردگار می‌گویند اشتباه کردیم:

(قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً)[12]

به هیچ کس هم نمی‌گوید: عقب ماندی؛ برو! به هیچ کس هم نمی‌گوید: چون دیر آمدی، قبولت نمی‌کنم. چون گناهت سنگین است، آمرزیده نمی‌شوی. اصلاً این سخنان در حریم معبود حق نیست. حق فقط می‌گوید: اصلاح‌گری، حکمت، عدالت، رحمت، رزاقیت و ربوبیت. این ارادة معبود حق است. با خدا خیلی به انسان خوش می‌گذرد؛ و با غیرخدا، به معنای واقعی خوش نمی‌گذرد.

بی خانمـانی از سـر کـویت کجـا روم

دولت در این در است از این در کجا روم

محـروم هــر قبیلـه و مطرود هـر دیار

بـی دولتـی کـزین در دولت سـرا روم

چشم و چراغ ماست شب‌افروز عارضت

آن روز ظلمت است که از چشم ما رود

جایی که بی‌ذوق تو بخشند مباح نیست

گامی که در طریق غیرتو باشد خطا رود

از سلطنت چـه کم شـود آن پادشـاه را

 

کز مـرحمت بـه پرسش حال گـدا رود


امامان و توحید خداوند


فرازهای زیارت جامعه کبیره متون اصیل امام شناسی اصیل است در مقالات گذشته به شرح بخشی از فرازهای این زیارت عمیق پرداختیم و اینک به شرح جمله «والمخلصین فی توحید اللّه» می پردازیم.

سلام بر شما که گواه اخلاص در توحید خداوند دارید.

توحید ذات مقدّس ربوبی از اساسی ترین معارف الهی است که امامان علیهم السلام هم در تبیین نظری آن و هم در تجلّی به اخلاص در آن در صدرند، نه در تبیین مسئله توحید و نه در اخلاص در آن کسی به پای معصومین(ع) نمی رسد.

«توحید» مسئله ای است که اولین عنوان دعوت همه انبیاء است: «ولقد بعثنا فی کل امة رسولاً انا اعبدوا اللّه واجتنبوا الطاغوت؛(1) تحقیقاً در هر امتی پیامبر فرستادیم تا به آنها بگوید که خدا را بندگی کرده از طاغوت اجتناب کنید.»

«توحید» خدا و یگانگی حضرتش در حوزه ذات و صفات و افعال عبادت و خوف و رجا و... مهم ترین دستاورد رسالت انبیاء است. «و ما امروا الّا لیعبدوا الهاً واحداً؛(2) و دستور داده نشدند مگر برای آنکه خدای واحد را بپرستند.»

«توحید» مبنای تربیت اخلاقی و پرورش صفات انسانی در مکتب ماست زیرا که ریشه اخلاق همان اخلاص و پاکسازی دل از غیر خداست.

«توحید» است که درس خلوص نیّت به انسان می دهد، درس مبارزه با شرک در همه اشکال آن (هواپرستی، جاه پرستی، دنیاپرستی، شیطان پرستی و...) می دهد.

ادامه مطلب


شرك،‌ ظلم عظیم

 

قرآن مجید همة انسان‌ها حتی انبیا و پیامبر اسلام را فقیر و محتاج خدا می‌داند. یعنی هیچ کس از خودش هیچ چیز ندارد. تأمین‌کنندة نیازهای شما خداست. بعد در قرآن مجید می‌فرماید:

(إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ)

زندگی کردن در پناه معبودان باطل یعنی از خدا بریدن و به معبود باطل تکیه کردن؛ كه این کار ظلم عظیم است. چون در فضای این ظلم، تمام پیشرفت به سوی كمال متوقف می‌شود و بشر، غلام حلقه به گوش معبود باطل می‌گردد و استقلال و رشد عقلی و رشد علمی پیدا نمی‌شود. تمام جنگ‌های دشمنان در دنیا، به دلیل روشن شدن چراغ تشیع در کرة زمین است که ریشه حقیقی تشیع، توحید واقعی است؛ توحید هم نفی شرک است.

 

اکنون جوانان بسیاری در دنیا به طرف توحید اهل بیت حركت می‌کنند.


اخلاق در معبود باطل

 

معبود باطل، اخلاق را در سه بخش جهت می‌دهد: اخلاق حیوانی؛ اخلاق سبعی؛ و اخلاق شیطانی.

باطل، باطن انسان را به حالات چهارپایان و شیطانی تبدیل می‌کند. این فرهنگ معبود باطل است.

این فرهنگ معبودی است که در برابر خدا بر پا شده است. حال یا خود انسان خواسته، یا یکی خود را در محور حیات او قرار داده و به او باورانده که من در زندگی نباشم، زندگی تو نمی‌چرخد.

 

کارگردان عالم، وجود ذات حق است. کلید‌ها همه در دست او است. باطلی که خود را باورانده که اگر من نباشم، ابداً زندگی تو نمی‌چرخد، دروغ و شرک است.


قلب جلوه­ گاه حق

 

قلبی که چراغدان توحید باشد، یقیناً از نظر رتبه در همة عالم هستی، با ارزش‌ترین حقیقت است. قلبی که سرچشمة طلوع توحید است، ساختمان آن در آخرت، از ارزش بسیار عظیمی در قرآن برخوردار است.

قلبی که خورشید توحید بر آن تجلّی دارد، تمام وجود انسان را در تسخیر خود در می‌آورد و هر عضوی از اعضا، منشأ امور خیر بسیار سنگینی می‌شود. برای تحقق توحید، باید هر معبود باطلی نفی شود. این مسأله نكتة بسیار دقیقی است.

کلمه «اله» به معنای معبود است؛ یعنی موجودی که انسان در گردونة اطاعت و تسلیم شدن به خواسته‌های او و فرمان‌های او قرار می‌گیرد. قرآن مجید معبود حق را فقط «الله» می‌داند و انسان چنانچه در مدار فرمان‌های غیرخدا قرار گیرد، مشرک می‌شود.

انبیای الاهی فرستادگان خود حضرت حق هستند و تنها مسؤولیتی که بر عهدة ایشان بوده، این است كه (وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ)؛ مردم را به خدا دعوت می‌کردند و از جانب خدا مأمور بودند که مردم را به خدا پیوند دهند.

بنابراین در فرهنگ انبیا و ائمه:، فرمانی غیر از فرمان خدا نبوده است. همه (داعِیاً إِلَى اللَّهِ) بودند. آنان مردم را به خود نمی‌خواندند، که اگر این گونه بود، آن‌ها هم معبود می‌شدند؛ ولی آن‌ها فقط رسانندة پیام‌های خدا هستند:

(الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لایَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ حَسیباً)

انبیا: هیچ خوف و دغدغه‌ای نسبت به غیرحق نداشتند. همة دغدغة آنان این بود که مسؤولیتی که خدا بر عهده‌شان گذاشته بود، ادا کنند. مردم را از معبودهای باطل نجات دهند و به معبود حق كنند. از این رو معبود باطل، بت است که خود آدم می‌سازد و از او جهت می‌گیرد. لازم نیست که فرمان بت، لفظی باشد که معبود باطل بگوید به تو امر می‌کنم. همین که انسان در مدار جاذبة شیئی خلاف پروردگار قرار گیرد و مجذوبش شود و خود را هزینة او کند، این شرک و بت‌پرستی‌ می‌شود.

در تاریخ بشر اگر كسی شریکی برای خدا قرار داده، شرک او شرک در اطاعت و عبادت بوده است. گروهی در دنیا با اطاعت از تمام فرمان‌های فرعونیان، نمرودیان و قارون‌هایی که همه ضد خدا بودند، مشرک می‌شدند.

 

پیام قرآن مجید این است که اطاعت غیر از خدا، بشر را متحرکی می‌کند که او به طرف بی‌نهایت کوچک شدن حرکت كند و تمام مقام انسانیت را نابود كند.



کودک نمازخوان ، بهترین عکس رویترز

رویترز، عکسی از یک کودک در حال تقلید نمازخواندن در مسجدی در شهر استراسبورگ فرانسه را به عنوان بهترین عکس تولیدی خود انتخاب کرد. 

 

 

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ خبرگزاری رویترز، عکسی از یک کودک در حال تقلید نمازخواندن در مسجدی در شهر استراسبورگ فرانسه را به عنوان بهترین عکس تولیدی خود انتخاب کرد.

این عکس روز چهارشنبه گذشته، نخستین روز ماه رمضان در فرانسه، گرفته شده بود.

 

این عکس، به طور گسترده ای از سوی کاربران شبکه های اجتماعی بازنشر شده بود.

رویترز روزانه 400 هزار تا 600 هزار کلمه خبر و گزارش خبری و به طور میانگین 1000 عدد عکس در روز تولید می کند و هر روز از میان عکس های تولیدی، بهترین را انتخاب می کند.


زمین‏هایى كه در سطح كره زمین هست، از نظر استعداد، تفاوت زیادى با هم دارند. قرآن مجید و نهج البلاغه در خطبه اول، در باب خلقت آدم، به این تفاوت‏ها اشاره دارند.

زمین‏هاى سخت و شوره‏زار، ریگزار، پوشیده از رمل و زمینى كه استعدادش براى كار كشاورزى، استعداد متوسطى است و یا زمینى كه استعدادش صد در صد است، انواع مختلف زمین هستند.

پس بخش‏هایى از زمین‏ها، آمادگى و استعداد كشاورزى ندارند و زمین‏هایى كه استعداد كشاورزى متوسط دارند و گاهى یك سال در میان، باید كاشته شوند و زمین‏هایى كه در سال چند بار، كشت شده و محصول مى‏دهند.

قرآن مجید از زمین‏هاى مستعد به «بلد طیّب» تعبیر كرده است:

 

« وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ »[1]

 

پروردگار با بیان این مسائل مى‏خواهد مردم را بیدار كند؛ كه بدانید و بفهمید
در این عالم چه خبر است. یك مالك واقعى وجود دارد و بقیه شما مملوك هستید.

این مالك با احسان، رحمت و لطف به مملوك خویش نظر دارد و اگر مملوك را در اختیار خودش گرفته است، به خاطر این است كه از هر راهى محبتش را در عمل به او برساند.

محبتِ تنها كه فایده‏اى ندارد. مثلاً كسى به دیگرى بگوید: دوستت دارم و فقط در این لفظ حبس باشد. هیچ كارى براى او نمى‏خواهد بكند. فقط دوستت دارم، این دوستى چه فایده‏اى دارد و این محبت، با نبود آن چه فرقى مى‏كند؟ محبت خدا غیر از این كه معنوى است، در عمل نیز مى‏باشد.

معامله، بیع، خرید و فروش با این مالك، معامله حقّى است، چون در جاى خودش قرار مى‏گیرد و معامله با غیر او، معامله باطلى است و خدا هرگز بناى امضا كردن معامله باطل را ندارد.

اگر من بروم و از جانب مالك با كسى معامله كنم، این را «بیع فضولى» مى‏گویند، یعنى بیعى كه بدون اجازه مالك انجام گرفته كه تمام فقها مى‏فرمایند: اگر مالك فهمید و این بیع را اجازه داد، این بیع بعد از اجازه او صحیح است. اما اگر اجازه ندهد، آن بیع باطل و باید به هم بخورد.

در معامله با مالك واقعى، چون همه چیز مملوك اوست؛ بدن، مال، زمین، خون، قلب، زن، فرزند، نعمت‏هایى كه در اختیار ماست، همه براى اوست. اگر من با غیر او معامله كنم، این معامله بیع فضولیى است كه تا ابد از طرف مالك ـ خدا ـ اجازه‏اش صادر نمى‏شود تا معامله صحیح باشد. وقتى معامله باطل بود و مالك اجازه صحّت آن را نداد، قابل قبول او نیز نخواهد بود.

این «اذن ربّه» در كنار «بلد طیّب» مسأله قابل توجهى است. زمین پاك، یعنى داراى استعداد كامل، اما زلف آن گره خورده به اذن پروردگار است، نه «اذن اللّه،
اذن الرحمن، و اذن الرحیم»
 ربّ یعنى مالكى كه لحظه‏اى از پرورش دهى ساكت و آرام نیست. مالكى است كه مملوك را رها نكرده و نمى‏كند و تا ابد نیز رها نخواهد كرد.

این كه مملوك را در اختیار دارد، یعنى با رحمت، لطف، محبت و كرامت در اختیار دارد. این اختیار، اختیار زیبایى است، چون مملوك را در اختیار دارد، فقط براى این كه عنایات، الطاف و احسانش را از هر راهى كه قرار داده، یا صلاح مى‏داند و یا اراده مى‏كند به او برساند. چون رسیدن احسان او به مملوك، از یك راه و یك جاده نیست.


خیانت در امانت امانت داری یعنی چه؟
امین به کسی گفته می شود که به مال و عرض و ناموس کسی خیانت نکرده باشد رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در دوره جاهلیت و آغاز اسلام در امانت داری آنچنان مشهور بود که او را به محمد امین لقب دادند. در برابرش کلمه خائن وجود دارد و به کسی اطلاق می گردد که به نوعی در مال و عرض و مقام و موقیعت شخصی خیانت روا داشته باشد.
دانمشندان ادبیات عرب کلمه امین را که صفت مشبهه است به کسی اطلاق می کنند که صفت امانت داری او ثابت بوده و سالیان سال هرگز از او خیانت دیده نشده باشد و کلمه خائن که اسم فاعل است دلالت بر حدوث می کند یعنی اگر شخصی در تمام عمرش یک بار خیانت کرده باشد باو خائن می توان اطلاق کرد با این که به یک بار امانت داری نمی توان کلمه امین را به کار برد.
حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ پس از درخواست تشکیل محکمه داوری گفت: «ذلک لیعلمَ أنِّی لَم اَخُنهُ بالغیبِ».[1]
این کار را انجام دادم تا عزیز مصر بداند من در پنهان به زنی خیانت نکردم.
بدیهی است این امانت داری راجع به ناموس بود در موارد دیگری از قرآن درباره ی همسر نوح و لوط پیامبر آمده که آن دو نسبت به مقام نبوت و پیامبری همسرانشان خیانت روا دانسته افشا گری کرده اطلاعات و اخبار را در اختیار دشمنان قرار می دادند.
خداوند می فرماید:

ادامه مطلب


غیبت بدان كه حقیقت غیبت آن است كه چیزى نسبت به شخصی كه شیعه باشد ذكر كنى كه اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضى نباشد، خواه آن نقص، در بدن او باشد، مثل این كه بگویى: فلانى كور، یا كر، یا گنگ، یا نیم مرده، یا كوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد و امثال اینها است، یا در نسب او باشد مثل این كه بگویى: پسر فلان، فاسق، یا ظالم، یا حمال زاده، یا نانجیب و نحو اینها است. یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل این كه بگویى: بد خلق، یا بخیل، یا متكبّر، یا ترسو، یا ریا كار، یا دروغ‏گو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بى‏وقت به خانه مردم مى‏رود، و نحو اینها است، یا در چیزى باشد كه متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مركب. چنان كه بگویى: جامه فلان كس چركین است. یا خانه او چون خانه یهودیان است. یا عمامه او مثل گنبدى است، یا بقدر گردویى است. یا كلاه او دراز است. یا مركب او (جلف) است. و امثال اینها.
و همچنین در سایر امورى كه منسوب به او باشد و به بدى یاد شود كه اگر آن را بشنود ناخوشش آید.

ادامه مطلب


امانتداری
از خصلت های بسیار زیبا و پسندیده، امانتداری و بازگرداندن بموقع و همراه با حفظ سلامت امانت است. معمولاً انسان در زندگی به انسان های امین نیازمند می شود، تا مال، وسیله، راز یا مطلب مهمی را نزد آنها به امانت بسپارد. امانت گذاری ناشی از اعتماد به امانت گیرنده است. حفظ امانت دیگران، مراعات اعتماد آنها و احترام به احساسات پاك انسانی است.
امانتداری در اسلام
همه ادیان مقدس الهی، خصوصاً اسلام در تقویت این صفت نیك توصیه های فراوان كرده اند. قرآن مجید می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»[1]
همانا خداوند به شما فرمان می دهد كه امانت ها را به اهل آن بدهید.
حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«ان الله عزوجل لم یبعث نبیاً الا بصدق الحدیث و اداء الامانه الی البر و الفاجر»[2]
خداوند هیچ پیامبری را بر نیانگیخته، جز به راستگویی و ادای امانت به نیكوكار و بدكار.

ادامه مطلب


تواضع
تواضع آن است كه انسان، خود را از كسانی كه در جاه و مقام از او پایین ترند، برتر نداند و نیز به معنای شكسته نفسی و افتادگی آمده است كه آدمی خود را از دیگران بالاتر نبیند.[1]
ریشه تواضع «وضع» است به معنای خویش را كوچك نشان دادن، در مقابل «تكبر» كه خود را بزرگ دانستن است.[2]
باید توجه داشت كه مفهوم تواضع به معنای كوچكی كردن و به دیگران ارج نهادن است، نه آنكه تواضع خود را خوار كردن و زیر بار ذلّت رفتن باشد، تواضع اقدامی است كه انسان داوطلبانه در برابر دیگران به خاطر امتیازاتی كه در آنان احساس می كند، انجام می دهد، ممكن است فردی خود را برابر دیگران از جهتی یا جهاتی دارای امتیاز ببیند، برای اینكه مبادا به غرور و تكبر مبتلا شود باید به جهات امتیاز خود توجه نكند، بلكه به امتیازهای دیگران، حتی احتمال پاره ای امتیازات در آنان توجه كند و به خاطر همان جهات امتیاز، فروتنی كند؛ اما ذلّت امری است كه معمولاً از ناحیه دیگران تحمیل می گردد، و در ذلّت، فردِ ذّلت پذیر تحقیر می شود، اگر تواضع با ذلت همراه شود، مردود است.

ادامه مطلب


عدل و ظلم از جمله واژه هایی هستند كه بحث درباره آنها، دامنه ای وسیع دارد. رفتار انسان، از وظایفی كه نسبت به خداوند دارد، تا جزئی ترین فعلی كه از او در ارتباط با خود با دیگران سر می زند، می تواند مصداق عمل عادلانه و یا ظالمانه باشد.
با این وجود علمای اخلاق بیش از آنكه پیرامون ابعاد نفسانی و آثار فردی این دو صفت بحث كنند، درباره آثار اجتماعی آنها سخن گفته اند. چرا كه این دو از اوصاف اولیه نظامهای حكومتی و بیانگر وضع امنیت و آسایش مردم در روزگار سیستم اجتماعی و حكومتی عادلانه و یا ظالمانه است.
روایاتی نیز كه از ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ نقل شده، نشانگر اهمیت اجرای عدل و پرهیز از ظلم از جانب حكّام و متصدیان امور و مردم است.
در این درس به سیری گذرا در آیات و روایات می پردازیم. به امید آنكه قدمی هر چند كوتاه در راه آراستن هر چه بیشتر فرد و جامعه به زیور عدل باشد.

ادامه مطلب


 

امار وبلاگ

  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
  • افراد حاضر در این وب

لینك نگار
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات