منوی اصلی
آریــــــــــــوداد
آریوداد در ایران باستان به معنای داده و فرزند ایران بوده است
  • شب گذشته به یکی از مساجدی رفتم که آقای دکتر رائفی پور در آن سخنرانی داشت؛ در طی این سخنرانی یاد گرفتم که چگونه دعا کنم و به نظرم رسید که در اینجا نیز آن را با شما سهیم شوم.


    برای دعا کردن ابتدا باید چند چیز را بدانیم

    اول آنکه دعاهای ما حتما مستجاب خواهد شد بنابراین اگر دعایی کردیم و فکر کردیم که دعاهای ما مستجاب نمی شود فکر غلط است اگر دعای ما مستجاب نمی‌شود به این دلیل است که ما درست بلد نیستیم دعا کنیم. دعا کردن هم مثل تمام کارهای دیگر روش خاص خود را دارد اما باید بدانیم که برای چه دعا می کنیم و چگونه دعا می‌کنیم و از چه کسی می‌خواهیم. ما باید بدانیم که ما فقط درخواست کننده هستیم و آن که تمام امور در دست اوست خدای یکتاست.

    خداست که می‌داند خیر ما در چیست و چه کاری برای ما شر در پی دارد؛ بنابراین اگر ما دعایی می کنیم و از نتیجه آن مطلع نیستیم باید به خدا اطمینان کنیم و بدانیم که اگر دعای ما مستجاب نشد خیر ما در مستجاب نشدن آن دعاست.


    دعاهای ما به سه طریق مستجاب می شوند روش نخست اینکه دقیقاً همان چیزی که دعا می‌کنیم برای ما اتفاق می‌افتد روش دوم این که آن چیزی که ما دعا میکنیم به خیر و صلاح ما نیست و بنابراین به آن نتیجه دلخواهی که مدنظر ماست نمی رسیم و فکر می کنیم که دعاهای ما مستجاب نمی شود در صورتی که این به صلاح خود ما بوده است. روش سوم نیز این است که دعای ما ذخیره می‌شود برای آخرت و در آخرت به نتایج مطلوب خواهیم رسید که این رضایت‌بخش‌تر است! بطوریکه شاید در آن زمان بگوییم کاش دعاهای ما در این دنیای فانی مستجاب نمیشد و ذخیره‌ای می‌شد برای آخرت ما!!


    ایراد بزرگ ما در این است که ما هرگز به خدا اطمینان نمی‌کنیم. خداست که میداند چه چیز به صلاح ماست و چه چیز به صلاح ما نیست. پس بنابراین باید در هنگام دعا کردن به او اطمینان کامل داشته باشیم و بدانیم و اطمینان کنیم که نتیجه کار هرچه که بود به صلاح ماست و خود را چون یک تکه چوبی در دریای خروشان رها کنیم. هر شب و هر روز و هر لحظه دعا کنیم. هر چه بیشتر دعا کنیم خدا بیشتر دعاهای ما را مستجاب می‌کند.


    اگر اتفاق خوبی برای ما رخ داد اگر پیشرفتی در کار داشتیم و یا اگر دعای ما به نتیجه رسید، در هر لحظه باید بدانیم و به این فکر کنیم و یقین کنیم که خدا مسبب بوده و ما و اطرافیان ما هیچ نقشی بجز وسیله بودن در نتیجه کار نداشته‌ایم. حتی اگر در ظاهر مشکلی برایمان پیش آمد باید یقین کنیم که خدا از خیر و صلاح ما با خبر است و اوست که می‌داند چه چیز برای ما بهتر است. پس در مواجهه با مشکلات بجای نالیدن از اینکه چرا من؟! از خودش بخواهیم در عبور از این به ظاهر مشکل یاریمان کند و در عین حال قلباً یقین و اطمینان داشته باشیم که جز این اتفاق نخواهد افتاد.

    خدا می‌خواهد ما بفهمیم که اوست یکتای مقتدر و هر چه خواست اوست اتفاق می‌افتد نه آنچه خواست ماست! به همین دلیل است که خیلی از مواقع در کاری که همه جوانبش را سنجیده‌ایم از جایی شکست میخوریم که حتی فکرش را نمی‌کردیم!! البته که این برای مؤمنان است! خدا دوست دارد بنده مومنش در هر لحظه چیزی از او بخواهد و به یادش باشد و از آنجا که عموما ما فقط در سختی‌ها یادش می‌کنیم گاهی تقدیر بر این قرار می‌گیرد که به خواست خود نرسیم تا یادش کنیم و از او بخواهیم... دعا کنیم...

    با همین نگاه به راحتی متوجه می‌شویم که چرا گاهی آنانکه مومن به خدا نیستند و به دنبال کسب درآمد و... از هر راهی هستند اتفاقا بیشتر از ما در کارهایشان گشایش اتفاق می‌افتد! همانطور که گاهی خود ما برای اینکه کسی را نبینیم و تحمل حضورش را نداشته باشیم می‌گوییم "بیا این را بگیر و برو نبینمت!"، خدا هم اینگونه با برخی از بندگان ناصالح‌اش برخورد می‌کند و آنچه که می‌خواهند را سریع مستجاب می‌کند اما وعده روز حساب پابرجاست...!!

    یکی بزرگترین اشتباهات ما در دعا کردن این است که آنچه را که تصور می‌کنیم برای ما خوب است از خدا می‌خواهیم و اتفاقاً برای خدا راه هم تعین میکنیم! مثلا دعا می‌کنیم خدایا فلان مشکل من حل شود از فلان طریق هم رفع شود!! چک دست کسی داریم و پول در حساب نیست، خدایا برگشت نزند و فلانی که از او طلب داریم پولمان را بدهد که حساب خالی نماند و چک برگشت نخورد!! ما با این روش دعا کردن، دعایمان مستجاب نمی‌شود. باید طوری دعا کنیم که خیرمان را از آن طریقی که خدا می‌داند بخواهیم. گاهی آنچه که برای ما خیر است برای دیگری شر است! می‌گوییم خدایا باران ببارد تا محصول پرباری داشته باشیم در حالیکه شاید کمی‌ آن طرف‌تر کسی که سقف خانه‌اش سوراخ شده دعا می‌کند که باران نبارد!! و اگر باران بارید دچار غرور می‌شویم که این من بودم که خواستم و اگر نبارید می‌نالیم که خدا ما را فراموش کرده و دعاهای ما مستجاب نمی‌شود.

    دعا که میکنیم باید خیر عمومی را بخواهیم، فردی به همه قضایا نگاه نکنیم.

    از همین لحظه دم به دم یادش کنیم.

    علی به ذکر الله تطمئن القلوب.

    راه که می‌رویم، نفس که می‌کشیم، به مقصد که می‌رسیم... شکر کنیم که خواست خدا در این بوده است.

    درست دعا کنیم و زیاد دعا کنیم تا مستجاب شود.


    آخرین ویرایش: - -

    ارسال دیدگاه
  • حدود یک دهه از تجربه وبلاگ‌نویسی من می‌گذرد. چه روزها و شب‌هایی که در کنار مانیتور گذشت. ده سال در دنیای مجازی با ماندگارترین نوع انتشار محتوا گذشت. این روزها اما دچار تب انتشار و بازنشر در شبکه‌های اجتماعی شده‌ایم. پست‌هایی که حتی شاید در بازنشرشان تلاش نکرده باشیم یک بار هم خودمان بخوانیم  صرف اینکه فردی منتشر کرده و لایک خورده ، ما هم باز نشر می‌کنیم! پست‌هایی که امروز و حتی این ساعت منتشر شوند اما در ساعتی بعد حتی یادی از آنها در خاطرمان نیست و اثری هم در آن شبکه‌های مجازی از آنها نمانده. حتی رد پایی هم در موتورهای جستجو از آنها نمیتوان یافت. و این بزرگترین تفاوت ماندگاری وبلاگ و وبلاگ‌نویسی در مقایسه با این شبکه‌های نوظهور است و افسوس که این روزها وبلاگ‌نویسی در افول و رو به نابودی است...


    آخرین ویرایش: سه شنبه 15 آبان 1397 00:32

    ارسال دیدگاه
  • امشب به پیشنهاد همسرم به تماشای فیلم سینمایی ۳ احمق مشغول شدیم که بسیار زیبا بود. ژانر اصلی فیلم کمدی است و عامرخان نقش اصلی این فیلم را در کنار کارینا کاپور بازی کرده است. ظاهرا این فیلم رتبه اول محبوب‌ترین فیلم در اکران خارج از هند محسوب می‌شود  
    3 idiots (۳ احمق)
    محصول ۲۰۰۹ هندوستان
    ژانر : کمدی - درام

    داستان فیلم:
    فرهان، راجو، رانچو و چاتور در یک دانشگاه مهندسی درس می‌خوانده‌اند. چاتور ده سال قبل در زمان دانشجویی به آنها گفته بود که پس از ده سال در دانشگاه همدیگر را ببینند و بفهمند چه کسی موفق تر است. اما فرهان و راجو که دوستان صمیمی رانچو بوده‌اند نمی‌دانند او کجاست و سالهاست او را ندیده‌اند؛ بنابراین به دنبال آدرسی که چاتور داده هر سه به دنبال رانچو می‌روند و فیلم به عقب بازمی‌گردد...


    آخرین ویرایش: یکشنبه 18 شهریور 1397 00:23

    ارسال دیدگاه
  • مدت زیادی بود که وبلاگم رو بروز نکرده بودم. طبیعتا هجوم انواع شبکه‌های اجتماعی از یک سو و مشکلات عدیده زندگی از سوی دیگه ، لذت وبلاگ‌نویسی رو در این مدت از من گرفته بود. اما خوشحالم که الان این فرصت رو دارم. 
    وبلاگ فارسی تا همیشه زنده است...

    در طول این مدت زندگی روزهای خوب و گاهی سخت رو به ما نشون داد. ما یعنی من ، همسرم و عزیز دل بابایی آقا مهراد. آقا مهراد دیگه توی ۲۱ ماهگی هستش و کم کم داره تلاش میکنه با ما ارتباط کلامی قوی‌تری برقرار کنه. بابا ، آبا ، ماما ، توپ ، آبه ، طوطی ، چطوری (البته به سبک خودش!) ، یا الله ، سلام ، پیشی ، هامه و کلماتی از این دست رو میگه.
    یه وقت‌هایی به این فکر می‌کنم که واقعا قدیمیا راست میگفتند که "بچه شیرینی زندگیه!" . توی خیلی از لحظات زندگی مشترکمون ، من و همسرم بارها و بارها به این جمله رسیدیم و واقعا از داشتن فرزند لذت بردیم! و شخصا خیلی حس کردم این کوچولوی دوست داشتنی ما شدیدا به یک خواهر یا برادر نیاز داره. اما واقعیت اینه که در روزگاری که زندگی می‌کنیم حتی تصور فرزند دوم بدون یک پشتوانه مالی قوی حتی تا حدودی تمسخر آمیزه! و باز در کنار این لذت بی‌پایان همیشه برای من به عنوان پدر یه نگرانی وجود داشته و اون اینکه آیا توانایی تأمین آینده فرزندم رو دارم؟ البته که خدا بزرگه و روزی رسونه اما گاهی می ترسم از آینده‌ای که در انتظار پسر من و فرزندان این مرز و بومه. 
    شیطان از همیشه به ما نزدیک‌تره...
    کاش از خدامون غافل نشیم....
    کاش به خودمون و به همدیگه وفادار بمونیم...


    آخرین ویرایش: یکشنبه 21 مرداد 1397 17:49

    ارسال دیدگاه
  • شب و روزت همه بیدار
    که آید شاید،
    کور شد دیده بر این
    کوره ره شاید ها.
    شاید ای دل
    که مسیحا نفست
    آمد و رفت،
    باختی هستی خود
    بر سر می آید ها

    زنده‌یاد حسین پناهی


    آخرین ویرایش: دوشنبه 30 بهمن 1396 02:42

    ارسال دیدگاه
تعداد صفحات : 133 ... 2 3 4 5 6 7 8 ...
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات