منوی اصلی
آریــــــــــــوداد
آریوداد در ایران باستان به معنای داده و فرزند ایران بوده است
  • صفحه نخست اولین پرشین بلاگ
    اولین تصویری که بلاگرهای قدیمی در ذهن دارند همین تصویر است...
    حالا کمی بیش از پانزده سال گذشته...
    تیم ایده‌پرداز ، نوآور و خلاق و مدیریت اولیه در پرشین بلاگ، موسسان واقعی وبلاگستان فارسی که شامل #بهرنگ_فولادی ، #سهند_قانون و #عطا_خلیقی_سیگارودی بودند به هزار و یک دلیل پس از دوره‌ای شراکت آن را به طور کامل واگذار کردند...
    سالها گذشت و #پرشین‌بلاگ با مدل جدیدی مدیریت شد. بارها #فیلتر و سپس رفع فیلتر شد. مدیرانش گاهی به جرایم نا مشخص بازداشت شدند!
    اگر درست ذهنم یاری دهد اولین و آخرین باری که این لوگوی جدید پرشین‌بلاگ را دیدم در جشن ۹ یا ۱۰ سالگی‌اش بود... در آن جشن از لوگو تایپ جدید رونمایی شد و وعده‌هایی هم از تغییرات گسترده که با تغییر در لوگو آغاز می‌شد به کاربران داده شد. وعده‌هایی که در عمل، رنگی از واقعیت و عمل به خود ندید.
    با وجود حفظ موتور اولیه در این سالها اما ، پرشین بلاگ تغییراتی بسیار جزیی در صفحات داخلی‌اش داشت. مثل پنل مطالب جدید منتشر شده در صفحه اصلی میز کار که بعدها حذف شد ، یا انتقال مطالب از بلاگر به پرشین‌بلاگ و ...
    اکنون که در حال انتشار این پست هستم دل‌نگران مطالبی هستم که در وبلاگ‌های قدیمی‌ام بود و حالا دیگر در دسترس نیست... کلا دیگر وبلاگم در دسترس نیست. نمیدانم چرا اما از همان روز اول هم وبلاگ من مشکل داشت!  نسخه‌ی پشتیبان نمی‌داد، آدرس پست‌ها گاهی اشتباه از آب در می‌آمد و ... حالا هم که دیگر از دسترس خارج شده...
    محیط این پرشین‌بلاگ جدید بد نیست ؛ اما نیازمند بررسی دقیق‌تر و گشت و گذار بیشتر است. محدودیت‌ها خیلی زیاد شده است. مثلا دسته بندی موضوعی یا ساخت صفحات جداگانه به نظر حذف شده است. وبلاگ و وبلاگ‌نویسی به #لینکستان اش معروف بود که آن هم ظاهرا دیگر وجود ندارد.
    دل نگران کننده‌تر اینکه به سبب اجتماعی‌تر شدن پرشین‌بلاگ به نظر می‌آید امکان انتشار پست‌ها روی دامین جداگانه از دسترس خارج شده باشد. البته پیش از این نیز چنین امکانی در پرشین‌بلاگ مشابه آنچه در دیگر سرویس‌ها شاهدش بودیم وجود نداشت و مستلزم تهیه هاست و دامین برای انتشار وبلاگ روی دامین شخصی بود. حالا اما تصور اینکه پست‌ها با این ورژن جدید چگونه روی هاست و دامین کاربران قدیمی پرشین‌بلاگ قرار خواهد گرفت را باید دید...
    همین که امکان کپی‌برداری نیست امکان خوبی است اما به کدام بها؟
    هنوز نمی‌توان با قاطعیت از این تغییرات خرسند بود و یا در نقدش بی‌رحمانه گفت... شاید #زمان لازم است تا بهتر این پرشین‌بلاگ #نوجوان را بشناسیم...


    آخرین ویرایش: دوشنبه 2 بهمن 1396 00:25

    ارسال دیدگاه
  • این روزها یک سره اخبار اغتشاشات و اعتراضات را می‌شنویم و صحبت از فیلترینگ و رفع فیلتر تلگرام همه‌جا هست. کلیپ‌های گاهی واقعی و بسیاری هم با هدف شایعه‌پراکنی و تفرقه افکنی در بین مردم دست به دست می‌شود. کلیپ‌هایی مثل شکستن شیشه‌های مغازه‌ها توسط نیروهای امنیتی و ورود به مغازه‌ها که اگر ذره‌ای سواد رسانه‌ای داشته باشی و حوصله و دقت کنی به وضوح متوجه تقلب شایعه‌پراکنان در انتشار چنین کلیپ‌های میشویم.
    در این بین آقای به اصطلاح ولیعهد هم از آن طرف آبها پیام تبریک و تسلیت و حمایت برای مردم ایران میفرستد و از درگیری نیروهای پلیس با مردم انتقاد می‌کند! یکی نیست بگوید شما که اینقدر مردم‌دوست هستید چرا سال ۵۷ روی مردم رگبار بستید؟ این سوال برای من جوان سی ساله که روزهای انقلاب را ندیده‌ام به وجود آمده ، آقای ولیعهد پاسخ بدهید لطفاً! البته اگر پاسخی دارید!

    سوال دوم اما اینجاست: چه لزومی دارد در پیام تصویری ولیعهد به وضوح آبلیسک - یکی از نمادهای ماسونی- دیده شود؟ آیا بجز این است که به دنبال نمادگرایی و نمایش آن به هم‌کیشان خود بودند؟

    بدون شک شروع ماجرا از اعتراضات به حق مردمی بود. اما در ادامه آشوب‌گران تمام همت خود را به کار گرفتند تا از اوضاع جامعه حداکثر استفاده را ببرند و به اغتشاش و درگیری بکشانند.

    اعتراض حق مردم است و ایستادگی نظام در مقابل آشوبگران و حفظ نظامی که مردم با خونشان در آن مشارکت داشته‌اند هم از حقوق همین مردم است...


    آخرین ویرایش: چهارشنبه 20 دی 1396 00:18

    ارسال دیدگاه
  • عاشقانه

    بهت قول میدم نبینی منو
    بهت قول میدم سراغت نیام
    بهت قول میدم عزیز دلم
    که چشمت نیفته دیگه تو چشام
    که اینقدر اشکام عذابت نده
    دیگه قسمت روزگارت نشم
    بهت قول میدم نمونم برم
    که یه لحظه هم بی قرارت نشم
    یه بارم نیارم دیگه اسمتو
    با این بغضی که تو گلوی منه
    قراره که خوشبخت باشی برو
    بهت قول میدم دلکم نشکنه

    بذار نامه‌هاتو بهت پس بدم
    که فکرت نمونه دیگه پیش من
    که با نامه‌هات خاطراتت رو هم
    بسوزونیشون توی آتیش من
    به چشمای من اعتنایی نکن
    دعایی که توی صدای منه
    خداحافظی کن خداحافظی
    بهت قول میدم دلم نشکنه

    یه بارم نیارم دیگه اسمتو
    با این بغضی که تو گلوی منه
    قراره که خوشبخت باشی برو
    بهت قول میدم دلکم نشکنه


    آخرین ویرایش: شنبه 16 دی 1396 16:04

    ارسال دیدگاه
  • روزی ملانصرالدین الاغ خود را با زحمت فراوان به پشت بام برد ؛بعداز مدتی خواست او را پایین بیاوردولی الاغ پایین نمی آمد. ملا نمی‌دانست الاغ بالا می‌رودولی پایین نمی آید.

    پس از مدتی تلاش ملا خسته شد و پایین آمد ولی الاغ رویپشت بام به شدت جفتک می‌انداخت و بالا و پایین می پرید تا اینکه سقف فرو ریخت والاغ جان باخت!

    ملا که به فکر فرو رفته بود ، باخود گفت : لعنت بر من که ندانستم اگر خری را به جایگاه رفیعی برسانم هم آن جایگاه را خراب می‌کند و هم خود راهلاک می‌نماید!!!


    آخرین ویرایش: شنبه 2 دی 1396 02:28

    ارسال دیدگاه
  • این روزها کلیپ کتک‌کاری مأمور شهربان با یک بساط‌گستر در شبکه‌های اجتماعی رد و بدل می‌شود و هر یک به طریقی هنگام بازنشر آنها را مورد عنایت خود قرار میدهیم بی‌توجه به آنکه اساس این ماجرا از کجاست و چرا باید بارها شاهد اتفاقاتی اینچنین در کشور باشیم.

    دوستان نازنینم لطفاً از واژگان گردن‌کلفت استفاده نکنید. همه ما تنها بخش چند ثانیه‌ای از فیلمی را دیدیم که فیلمبردارش را هم نمی‌شناسیم! و چون کارگردانش هم خود فیلمبردار است، بی شک ابتدا و انتهای آن درگیری را ندیده‌ایم. #قضاوت_نکنیم هشتگ زیباییست که به رخ دیگران میکشیم اما گاهی قضاوت میکنیم!! تردیدی نیست که حرکت زشت و ناپسند مأموران معبربان شهرداری و انتظامی مورد سرزنش و بیزاری همه ماست و هیچ عذری هم برای کتک زدن یک شهروند موجه نیست. اما خیلی مسائل هست که مطلع نیستیم چرا که تشخیص برخی مسئولان این است که ما ندانیم!

    دستفروشانی که به ظاهر نان حلال میبرند و دلمان برایشان میسوزد، در پیاده‌روها پشتشان می‌ایستیم و از ایشان در مقابل مأموران شهرداری حمایت می‌کنیم و حتی گاهی با همکاری هم مأموران را کتک می‌زنیم، گاهی چهره‌ای کاملا متفاوت از آنچه بظاهر مظلوم می‌نمایند دارند! براستی در زمان کتک خوردن همین مأموران و "قمه‌کشی" امثال همین دستفروشان با «حمایت مردم رهگذر» ، این دوربین‌های همیشه در صحنه کجاست؟

    این قلم‌های تند و تیز و بدگو کجا هستند؟

    #سد_معبر به خودی خود جرم است؛ فرار مالیاتی و... بدنبال دارد.

    لطفاً نگویید که چون درآمد ندارند مجبورند بجای بالا رفتن از دیوار مردم و کسب لقمه‌ای نان حلال دستفروشی کنند یا پول اجاره مغازه ندارند و... «تمام» دستفروشانی که در برخی مناطق خاص بساط‌گستری می‌کنند (مناطق پر رفت و آمد شهری) برای همان یک وجب جا که در طول روز بساطشان را آنجا پیاده می‌کنند اجاره‌بهای هنگفتی بصورت روزانه و در مواردی ساعتی پرداخت می‌کنند! پس پول هست!

    در موارد بسیاری بخصوص در همین معابر پر رفت و آمد نظیر خ ولیعصر، دستفروشان بسیاری با همکاری دو نهاد شهرداری و انتظامی به جرم هتک حرمت نوامیس مردم (در آن شلوغی - در مواردی حتی شرط‌بندی برای انجام حرکتی بسیار زشت و هتک حرمت بانوان در کنار همسر یا پدرانشان! )،فروش مواد مخدر و... دستگیر شده‌اند.

    همه دستفروشان مجرم نیستند،اما بساط‌گستری بستر را برای برخی که اساساً شغلشان چیز دیگری است مهیا میکند.

    کلام پایانی اینکه در آن فیلم ، جنگی تمام عیار دیدیم بر سر لقمه‌ای نان! یکی با بساط‌گستری و عبور از قانون و دیگری در خدمت قانون. آن یکی از راه فروش محصولاتی که مشخص نیست چقدر به بدنه جامعه،سلامت مردم،تولید ملی و... ضربه می‌زند و این یکی برای حفظ کاری که هیچ امنیت شغلی‌ای هم ندارد اما حفظ آب‌باریکه است!

    آن یکی بساطش سرمایه‌اش است و نباید اجازه دهد هستیش نیست شود و این یکی اگر بساط را جمع نکند آب‌باریکه‌اش خشک می‌شود!

    به همین راحتی! جنگ بر سر نان است!

    در این گیر و دار و هیاهو، یادمان نرود که از مسئولان مطالبه کنیم:

    چرا اوضاع معیشت مردم تا این حد بد شده که برای لقمه‌ای نان باید با هم بجنگند؟!

    چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید...


    آخرین ویرایش: یکشنبه 26 آذر 1396 01:41

    ارسال دیدگاه
تعداد صفحات : 133 ... 3 4 5 6 7 8 9 ...
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات