اخلاق در معبود باطل
معبود باطل، اخلاق را در سه بخش جهت میدهد: اخلاق حیوانی؛ اخلاق سبعی؛ و اخلاق شیطانی.
باطل، باطن انسان را به حالات چهارپایان و شیطانی تبدیل میکند. این فرهنگ معبود باطل است.
این فرهنگ معبودی است که در برابر خدا بر پا شده است. حال یا خود انسان خواسته، یا یکی خود را در محور حیات او قرار داده و به او باورانده که من در زندگی نباشم، زندگی تو نمیچرخد.
کارگردان عالم، وجود ذات حق است. کلیدها همه در دست او است. باطلی که خود را باورانده که اگر من نباشم، ابداً زندگی تو نمیچرخد، دروغ و شرک است.
قلب جلوه گاه حق
قلبی که چراغدان توحید باشد، یقیناً از نظر رتبه در همة عالم هستی، با ارزشترین حقیقت است. قلبی که سرچشمة طلوع توحید است، ساختمان آن در آخرت، از ارزش بسیار عظیمی در قرآن برخوردار است.
قلبی که خورشید توحید بر آن تجلّی دارد، تمام وجود انسان را در تسخیر خود در میآورد و هر عضوی از اعضا، منشأ امور خیر بسیار سنگینی میشود. برای تحقق توحید، باید هر معبود باطلی نفی شود. این مسأله نكتة بسیار دقیقی است.
کلمه «اله» به معنای معبود است؛ یعنی موجودی که انسان در گردونة اطاعت و تسلیم شدن به خواستههای او و فرمانهای او قرار میگیرد. قرآن مجید معبود حق را فقط «الله» میداند و انسان چنانچه در مدار فرمانهای غیرخدا قرار گیرد، مشرک میشود.
انبیای الاهی فرستادگان خود حضرت حق هستند و تنها مسؤولیتی که بر عهدة ایشان بوده، این است كه (وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ)؛ مردم را به خدا دعوت میکردند و از جانب خدا مأمور بودند که مردم را به خدا پیوند دهند.
بنابراین در فرهنگ انبیا و ائمه:، فرمانی غیر از فرمان خدا نبوده است. همه (داعِیاً إِلَى اللَّهِ) بودند. آنان مردم را به خود نمیخواندند، که اگر این گونه بود، آنها هم معبود میشدند؛ ولی آنها فقط رسانندة پیامهای خدا هستند:
(الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لایَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسیباً)
انبیا: هیچ خوف و دغدغهای نسبت به غیرحق نداشتند. همة دغدغة آنان این بود که مسؤولیتی که خدا بر عهدهشان گذاشته بود، ادا کنند. مردم را از معبودهای باطل نجات دهند و به معبود حق كنند. از این رو معبود باطل، بت است که خود آدم میسازد و از او جهت میگیرد. لازم نیست که فرمان بت، لفظی باشد که معبود باطل بگوید به تو امر میکنم. همین که انسان در مدار جاذبة شیئی خلاف پروردگار قرار گیرد و مجذوبش شود و خود را هزینة او کند، این شرک و بتپرستی میشود.
در تاریخ بشر اگر كسی شریکی برای خدا قرار داده، شرک او شرک در اطاعت و عبادت بوده است. گروهی در دنیا با اطاعت از تمام فرمانهای فرعونیان، نمرودیان و قارونهایی که همه ضد خدا بودند، مشرک میشدند.
پیام قرآن مجید این است که اطاعت غیر از خدا، بشر را متحرکی میکند که او به طرف بینهایت کوچک شدن حرکت كند و تمام مقام انسانیت را نابود كند.
علی و زهرا علیهما السلام زیر یک سقف
عاشقانه های حضرت علی و فاطمه علیهما السلام ایده آل ترین الگوی زندگی عاشقانه برای همسران مسلمان است.
در زندگی حضرت علی و فاطمه دوست داشتن هیچ گاه با سوء استفاده و توقعات نابجا همراه نبوده است. بعید نیست اگر بگوییم فاطمه سلام الله علیها محبوبترین زن در نزد شوهر درتمام دنیا بوده است. چرا که یک انسان کامل همسر یک انسان کامل بوده، با تمام لطافتهای یک روح سالم. چنین پیوندی قطعا بسیار عاشقانه و زیبا بوده است.
همانطور که حضرت علی علیه السلام هم خود در مورد عشقشان می فرماید:
تحصیلات |
وصایاى موسى
موسى علیه السلام این پیامبر عزیز از مصدر وحى مسائل بسیار مهمّى را نقل مىكند كه به گوشهاى از آن آداب و مسائل اشاره مىشود:
موسى علیه السلام از جانب حضرت حق به چهار چیز وصیت شد كه بر تمام مردم واجب است به این چهار حقیقت توجّه كنند:
1- تا نمىدانى خداوند تو را آمرزیده به عیوب مردم كار نداشته باش بلكه در فكر وسیله آمرزش خویش باش.
2- تا نمىدانى گنجهاى خزائن من تمام شده از براى روزى غصه مخور كه آنچه مقدر توست به آن مىرسى.
3- تا نمىدانى سلطنت و حكومت من خاتمه پیدا كرده به كسى امیدوار مباش.
4- تا خبر مرگ شیطان این دشمن خطرناك به تو نرسیده از مكر او ایمن مباش.
به حضرت وحى شد:
مرا دوست داشته باش و مردم را نیز به محبت من آراسته كن «1».
عرضه داشت: تو مىدانى كه تو را از همه بیشتر دوست دارم، اما بندگانت را چگونه به محبتت بخوانم؛ پاسخ آمد نعمتهایى را كه به آنها دادهام به یاد آنان آر تا قدردان نعمت شوند و از این طریق به من علاقهمند گردند؛ زیرا دلها به احسان صید مىشود «2».
حضرت موسى شخصى را در سایه عرش آرمیده دید،
عرضه داشت: خدایا! این عبد با كدام عمل به این مقام رسیده؟
جواب شنید به دو عمل:
1- مصونیت از عقوق پدر و مادر.
2- نداشتن حسد «3».
عرضه داشت: الهى! ثواب كسى كه عیادت مریض كند چیست؟
فرمود: بوقت بیرون آمدن از قبر ملكى را مىفرستم تا او را در ظلمات قیامت راهنمایى كرده به محشر واردش كند.
عرضه داشت: ثواب شستن میت چیست؟
فرمود: وى را از گناهان بیرون مىآورم همانند روز تولد از مادر.
عرضه داشت: ثواب تشیع جنازه چیست؟
فرمود: ملائكه را مىفرستم تا وى را از قبر به محشر مشایعت كنند.
عرض كرد: ثواب تسلیت دادن به مصیبتزده چیست؟
فرمود: در قیامت كه سایهاى نیست وى را در سایه عرش قرار مىدهم.
اى موسى! سائل را گرامى دار، گرچه به انفاق چیز كمى به او باشد و یا با زبان خوش او را دور كن كه گاهى ملكى را به صورت سائل براى امتحان مردم به سوى مردم مىفرستم تا ببینم چه مىكنند «4»؟
در حدیث معتبر آمده:
روزى موسى براى مناجات به كوه طور مىرفت، شیطان هم به دنبالش روان بود، یكى از اعوان آن رجیم درگاه، به او گفت: مگر به اغواى موسى هم امید دارى؟
گفت: پدرش را از بهشت راندم، امید است كه بتوانم وى را نیز گمراه كنم!!
خود را به حضرت موسى رساند، موسى وى را با كلاهى هزار رنگ دید، از رنگهاى كلاهش سؤال كرد، پاسخ داد: به این رنگها دل مردم را برده و آنان را مىفریبم، اى موسى! براى تو هزار و پنج كلمه نصیحت دارم، گوش كن تا برایت بگویم كه تو را در این مواعظ منفعت هست.
حضرت فرمودند: مرا به موعظه تونیازى نیست، جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: پنج كلمه او را بشنو و از بقیه صرفنظر كن كه در بقیه گفتارش اغوا دارد، موسى ایستاد و فرمود بگو.
شیطان گفت: پنج عمل است كه خود من در آن پنج عمل متصدى فریب و اغواى مردمم و به اعوان و انصارم وانمىگذارم كه از عهده آن برنیایند.
1- به وقت غضب خود را به اولاد آدم مىرسانم كه هیچ زمانى به اندازه وقت غضب تسلّط بر آنان ندارم، ممكن است به دو دقیقه غضب آنان را به قتل و یا گناهان دیگر بیندازم، پس در حال غضب خود را حفظ كن مبادا كه به هلاكت افتى.
2- در خود عجب و خود پسندى راه مده؛ زیرا عجب و تكبر مرا به این تیرهبختى نشاند، در حدى كه رانده درگاه حق شدم و مورد لعن او و بندگانش قرار گرفتم.
3- با زن اجنبیه خلوت مكن كه من تمام قدرتم را براى به عصیان كشیدن تو به كار مىگیرم و كمتر كسى مىتواند در خلوت خود را حفظ كند.
4- تا مىتوانى با خداى خویش عهد و نذرى مبند كه من تا جایى كه قدرت دارم نمىگذارم كسى به عهدش پاى بند باشد و مخالفت نذر علاوه بر این كه عصیان كرده مورد غضب خدا هم هست.
5- چون قصد دادن صدقه كردى عجله كن ورنه تو را از فضیلت آن محروم خواهم كرد «5».
کودک نمازخوان ، بهترین عکس رویترز
|
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ خبرگزاری رویترز، عکسی از یک کودک در حال تقلید نمازخواندن در مسجدی در شهر استراسبورگ فرانسه را به عنوان بهترین عکس تولیدی خود انتخاب کرد.
این عکس روز چهارشنبه گذشته، نخستین روز ماه رمضان در فرانسه، گرفته شده بود.
این عکس، به طور گسترده ای از سوی کاربران شبکه های اجتماعی بازنشر شده بود.
رویترز روزانه 400 هزار تا 600 هزار کلمه خبر و گزارش خبری و به طور میانگین 1000 عدد عکس در روز تولید می کند و هر روز از میان عکس های تولیدی، بهترین را انتخاب می کند.
برنامه سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین ابراهیم بهاری در ماه
مبارک رمضان 1434 قمری
2 دهه اول بعد از نماز مغرب و عشا واقع در خ فلاح خ کمالی مسجد صاحب الزمان
3 دهه دوم بعد از نماز مغرب و عشا واقع در خ دامپزشکی مسجد اولیا
4 دهه دوم ساعت 22/45 میدان بریانک حسینیه بریانک
5 دهه سوم بعد از نماز مغرب و عشا واقع در مهراباد جنوبی مسجد امیر المومنین (ع)
6 از شب 19 تا 23 رمضان به مدت 5 شب حسینیه حضرت زینب واقع در نازی اباد بازار دوم جنب پارک 17 شهریورساعت 23/30
7 شبهای احیائ ساعت 2 بامداد مسجد یحیی واقع در خ شهید مدنی بالاتر از بیمارستان امام حسین(ع)
8 شب 23 رمضان امام زاده معصوم ساعت 12/30 بامداد واقع در خ قزوین
زمینهایى كه در سطح كره زمین هست، از نظر استعداد، تفاوت زیادى با هم دارند. قرآن مجید و نهج البلاغه در خطبه اول، در باب خلقت آدم، به این تفاوتها اشاره دارند.
زمینهاى سخت و شورهزار، ریگزار، پوشیده از رمل و زمینى كه استعدادش براى كار كشاورزى، استعداد متوسطى است و یا زمینى كه استعدادش صد در صد است، انواع مختلف زمین هستند.
پس بخشهایى از زمینها، آمادگى و استعداد كشاورزى ندارند و زمینهایى كه استعداد كشاورزى متوسط دارند و گاهى یك سال در میان، باید كاشته شوند و زمینهایى كه در سال چند بار، كشت شده و محصول مىدهند.
قرآن مجید از زمینهاى مستعد به «بلد طیّب» تعبیر كرده است:
« وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ »[1]
پروردگار با بیان این مسائل مىخواهد مردم را بیدار كند؛ كه بدانید و بفهمید
در این عالم چه خبر است. یك مالك واقعى وجود دارد و بقیه شما مملوك هستید.
این مالك با احسان، رحمت و لطف به مملوك خویش نظر دارد و اگر مملوك را در اختیار خودش گرفته است، به خاطر این است كه از هر راهى محبتش را در عمل به او برساند.
محبتِ تنها كه فایدهاى ندارد. مثلاً كسى به دیگرى بگوید: دوستت دارم و فقط در این لفظ حبس باشد. هیچ كارى براى او نمىخواهد بكند. فقط دوستت دارم، این دوستى چه فایدهاى دارد و این محبت، با نبود آن چه فرقى مىكند؟ محبت خدا غیر از این كه معنوى است، در عمل نیز مىباشد.
معامله، بیع، خرید و فروش با این مالك، معامله حقّى است، چون در جاى خودش قرار مىگیرد و معامله با غیر او، معامله باطلى است و خدا هرگز بناى امضا كردن معامله باطل را ندارد.
اگر من بروم و از جانب مالك با كسى معامله كنم، این را «بیع فضولى» مىگویند، یعنى بیعى كه بدون اجازه مالك انجام گرفته كه تمام فقها مىفرمایند: اگر مالك فهمید و این بیع را اجازه داد، این بیع بعد از اجازه او صحیح است. اما اگر اجازه ندهد، آن بیع باطل و باید به هم بخورد.
در معامله با مالك واقعى، چون همه چیز مملوك اوست؛ بدن، مال، زمین، خون، قلب، زن، فرزند، نعمتهایى كه در اختیار ماست، همه براى اوست. اگر من با غیر او معامله كنم، این معامله بیع فضولیى است كه تا ابد از طرف مالك ـ خدا ـ اجازهاش صادر نمىشود تا معامله صحیح باشد. وقتى معامله باطل بود و مالك اجازه صحّت آن را نداد، قابل قبول او نیز نخواهد بود.
این «اذن ربّه» در كنار «بلد طیّب» مسأله قابل توجهى است. زمین پاك، یعنى داراى استعداد كامل، اما زلف آن گره خورده به اذن پروردگار است، نه «اذن اللّه،
اذن الرحمن، و اذن الرحیم» ربّ یعنى مالكى كه لحظهاى از پرورش دهى ساكت و آرام نیست. مالكى است كه مملوك را رها نكرده و نمىكند و تا ابد نیز رها نخواهد كرد.
این كه مملوك را در اختیار دارد، یعنى با رحمت، لطف، محبت و كرامت در اختیار دارد. این اختیار، اختیار زیبایى است، چون مملوك را در اختیار دارد، فقط براى این كه عنایات، الطاف و احسانش را از هر راهى كه قرار داده، یا صلاح مىداند و یا اراده مىكند به او برساند. چون رسیدن احسان او به مملوك، از یك راه و یك جاده نیست.
بشر در انتظار چیست؟!
مقدمه
بشر در انتظار است! در انتظار چه چیزی؟! در انتظار یک تغییر! در انتظار یک حادثه و رویداد! چرا بشر در انتظار است؟! چرا بشر انتظار یک واقعه را می کشد؟! کدام واقعه بشریت را این چنین منتظر خود کرده است؟!
بشر در انتظار چیست؟!
این همان سوال بسیار با اهمیتی است که خردمندان آگاه از موجودیت انسان و صاحب نظران اقوام و ملل، از آغاز تاریخ بشری تاکنون همواره برای خود و دیگر انسان های عاقل و اندیشمند مطرح کرده اند! امّا انگیزه ی این سوالات مهم در عواملی خلاصه می شود که می توان آن ها را بدین صورت مطرح نمود!
انگیزه ی پرسش!
اولین انگیزه برای طرح چنین پرسشی عدم رضایت از وضع موجود است. این عدم رضایت دامن گیر اغلب مردم جوامع است که از مشاهده ی پایمال شدن حقوق انسان ها و تجاوز و بی عدالتی هایی که گریبان گیر اکثریت آنان است و ایشان را به سختی می فشارد، ناشی می شود. احساس ناگوار در نابسامانی های زندگی بشری او را به فرداهایی متمایل می سازد که از ناملایمات رهایی یابد. پس او در انتظار فرداهایی روشن و به دور از ناگواری هاست.
عمر من شد در پی فردای من وای از این فردای ناپیدای من
انگیزه ی دوم انتظار بشر عدم رضایت تکاملی اوست. بسیاری از تکامل یافتگان بشری در هر زمانی که زندگی کنند و در هر موقعیتی از فرهنگ و تمدن بشری که قرار بگیرند، موقعیتی بالاتر از آن را می جویند و به وضع موجود قناعت نمی کنند! پس ایشان نیز به دنبال فردایی روشن هستند که انتظارش را می کشند.
بشریت همواره در انتظار فردا و فرداهایی روشن تر از امروز است فرداهایی بدور از ناملایمات و ناگواری ها، فرداهایی برای پیشرفت و تکامل بهتر، و فرداهایی که رنگ خدا داشته باشد. پس همه ی بشریت به نوعی امید و انتظار دارند
انتظار مقدس!
گروه دیگر به علت عدم رضایت مقدس، انتظار می کشند. ایشان انگیزه ای عالی تر از دو گروه دیگر دارند. زیرا انسان دارای استعدادها و قوا و سرمایه های وافر و خیره کننده است، هیچ وضع و موقعیتی او را نمی تواند اشباع کند. اگر چه عالی ترین فرهنگ ها و تمدن ها و جوامع را برای خود تهیه کرده باشد. زیرا عظمت وجود خود را در حدی می بیند که هیچ چیزی نمی تواند او را احاطه و اشباع کند. از طرف دیگر هیچ گونه پیشرفت و گسترش علمی و سلطه ای در این کیهان بزرگ نتوانسته است او را به موقعیتی که خود برای خود ساخته است، قانع کند.
این عدم قناعت ریشه در گرایش انسان به ماورای طبیعت و فطرت او دارد.
انسان با این عامل عدم رضایت مقدس همواره در انتظار روزهای خدایی و الهی به سر می برد.
پیوند قرآن با امام عصر(ع)
این ذات مقدس، وجود مبارک حضرت ولی عصر روحی فداه، در این ماه (شعبان) به دنیا آمده است. آنچه که منشأ نجات عالم است، وجود مبارک ولی عصر، ارواحنافداه، است که ما هم در کنار سفرة آن ذات مقدسیم. جریان وجود مبارک حضرت ولی عصر(ع) مانند قرآن، آنقدر برای پیغمبر(ص) محترم بوده که به هر بهانه ای و به هر وسیله ای نام مبارک حضرت حجت(ع) را می برد؛ مثل اینکه به هر وسیله ای جریان قرآن را مطرح می کرد.
وجود مبارک حضرت پیامبر اکرم(ص) به جابربن عبدالله انصاری می فرماید:
جابر، بعداز ارتحال من، سجاد فرزندی دارد به نام محمد[ع]، اسم او اسم من است و تو او را در کودکی می بینی. اگر او را دیدی، سلام مرا به او برسان و چند چیز به او بگو، یکی از این حرف ها این است [که] به او بگو، مهدی (عج) فرزند توست.
ببینید، حضرت، از هیچ فرصتی برای مطرح کردن این مطلب فروگذار نمی کردند. جابر در کوچه پس کوچه ها که راه می رفت، به او گفتند، این [امام] باقر(ع) است. فهمید [که ایشان] وجود مبارک امام باقر(ع) است. رفت دست ایشان را بوسید و ادب و احترام کرد. گفت من نابینایم و از اصحاب پیغمبرم. جدّت سلام رساند و اسمتان را به من گفت و گفت مهدی موعود آخرالزمان(عج) فرزند توست.
این اهمیت مهدویت است؛ این احیای این نام است. هرجا، جای حساسی باشد، سخن از قرآن است و از وجود مبارک حضرت ولی عصر(عج) است. حیف نیست این مهدی موجود موعود منتظر(ع) با چند جشن سادة بی محتوای کف زنی بگذرد. این قدر شأن ایشان پایین آمده. ما الان باید داعیة جهانی شدن را داشته باشیم. در صورتی که آن کسی که چهار تا کفش دارد، یا چهار تا پوشاک دارد یا چهارتا اتومبیل و آهن دارد، او حرف جهانی را به عنوان تجارت جهانی می زند. او که دارای بَصَل و فُوم و عدس و سیر است حرف جهانی را می زند، ما که دارای منّ و سلوی هستیم چرا حرف جهانی را نزنیم؟
ما دارای مهدی جهانی هستیم. ما مصلح جهانی داریم. ما عدل جهانی داریم. ما علم جهانی داریم. ما باید حامی جهانی شدن این تز و مکتب باشیم آیا این را با کف زدن باید پایین بیاوریم.
أمن العدل، امن الأدب، أمن الإحسان؛ أمن الإیثار، أمن العقل؟
[آیا این نوع کار برخاسته از عدل و یا ادب یا احسان یا ایثار و یا عقل می باشد؟]
آیا این مجالس باید تا این حد تنزل کنند؟ شما علما اگر در این مجالس نروید، مجالس را دیگری اداره می کند. نگویید برای ما کسر (شأن) است. این منبر رفتن فخر ماست. ما از آن روزی که به این ویروس، که منبر رفتن برای ماکسر است مبتلا شدیم، منبر را دیگری اداره می کند. این چنین نیست که مسجد و حسینیه بدون سخنرانی و برنامه باشد. شما نشد، دیگری؛ شما نشد، آقازادة یتان؛ آقازادةیتان نشد، شاگردتان؛ اگر او نشد، مداح اداره می کند. مبادا خدای ناکرده این صحنه را خالی بگذارید. جابر توی کوچه، نابینا، در سنّ پیری این رسالت رسمی اوست از طرف پیغمبر اکرم، علیه آلاف التحیة و الثناء؛ که به نوه ام به باقر بگو که مهدی فرزند توست. این نشان دهندة اهمیت مسأله است. خوب آنوقت بیاییم شأن این را با آن جشن های ساده پایین بیاوریم. ادبای ما سهمی دارند هنرمندان ما سهمی دارند، نویسندگان ما سهمی دارند. آیا ما که دارای ولایت، امامت و عصمتیم حرف جهانی نزنیم. حرف جهانی را باید با فکر جهان شمول ارائه کرد. برای این وجود مبارک، حضرت مهدی(ع) این چراغانی ها خوب است؛ این جشن ها بسیار خوب است، پخش شیرینی ها بسیار خوب است، اما خوب تر از همة اینها، معارف مهدویت است.
وجود مبارک امام صادق(ع) به زراره فرمود: وظیفة شیعیان ما در عصر غیبت این است که این دعا را بخوانند.
اللّهمّ عرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجتّک. اللّهمّ عرّفنی حجّتک فإنّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی.
این دعا «برهان لِمْ» را به ما یاد می دهد. این دعا می گوید: غدیر حق است و سقیفه باطل. چرا؟ (چون) می گوید: خدایا، خودت را به من بشناس؛ اگر من موحد ناب نباشم، خداشناس نباشم، پیغمبر شناس هم نیستم؛ زیرا پیغمبر خلیفة الله است. وقتی من مستخلفٌ عنه [کسی که پیامبر جانشین او است] را نشناختم، خلیفه را نمی شناسم. خدایا توفیق بده من نبوت را، رسالت را، پیغمبر و پیغمبری را عمیقاً بشناسم؛ زیرا اگر من پیغمبر را نشناسم، گرفتار سقیفه می شوم. امام، خلیفه و والی مردم نیست، و از طرف مردم وکیل نیست. مردم سالاری محض نیست تا سقیفه، مسأله را حل کند. امام، جانشین پیغمبر است. اگر کسی مستخلفٌ عنه را نشناسد، گرفتار سقیفه می شود. خلیفه شناس نیست. عرض می کنیم، خدایا پیغمبرت را به من بشناس برای اینکه من می خواهم بفهمم جانشین پیغمبر کیست؟ حجت من کسی است که جای پیغمبر بنشیند نه مردم به او رأی بدهند. این مسأله، برهان لِمْ است . این دعا نیست، این حکمت است. گفته اند آنرا بعداز نماز بخوان، توی نماز بخوان و در فرصت های مناسبی که داشتی بخوان. اگر می خواهی به غدیر برسی و از ویروس سقیفه برهی، این دعا را بخوان. گاهی، شما، دعای محض (می خوانید) اما گاهی در حکمت و کلام، برهان اقامه می کنید. این، برهان است.
امیدواریم این جریان نیمة شعبان، با جلال و شکوه علمی شما حوزویان و اساتید بنام دانشگاه ها، که مفاخر ما هستند، با وضع مناسبی اداره شود. آن کارهای صوری اش هم ان شاءالله سامان بپذیرد.
پی نوشت:
برگرفته از خطبه های نماز جمعة شهر قم، 18/6/84.
ولادت امام مهدی(عج) در دیدگاه شیعه و اهل سنّت
شیعه و تولّد امام مهدی(عج)
در جامعه شیعه دوازده امامی، هم در بین عالمان و صاحبنظران و هم در میان مردم عادی، تولد امام مهدی(عج) مورد اجماع بوده، از ضروریات مذهب قلمداد می شود و در این میان کسی را نمی توان سراغ گرفت که کوچک ترین تردیدی در این باره داشته باشد. این باور در جای جای آثار شیعه از کهن ترین آنها تا دوره های کنونی انعکاس یافته است. مرحوم کلینی در الکافی با صراحت می نویسد:
«ولد علیه السلام للنصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین»(1).
مسعودی در احادیث زیادی همین را گزارش کرده(2) و مرحوم صدوق نیز در ضمن روایات متعددی، آن را بیان کرده است(3). شیخ مفید در الارشاد نیز همین باور را منعکس نموده(4) و سید مرتضی در تنزیه الانبیاء آن را مستدل ساخته(5) و شیخ طوسی در کتاب الغیبه، همانند عالمان پیشین، این واقعه را ذکر کرده(6)؛ و به همین سان، دانشمندان شیعه تا دوره های معاصر، بر این مسئله تأکید ورزیده اند. مرحوم علامه طباطبایی در کتاب شیعه در اسلام می نویسد:
«حضرت مهدی موعود، فرزند امام یازدهم که اسمش مطابق اسم پیامبر صلی الله علیه و آله بوده در سال دویست و پنجاه و شش و یا دویست و پنجاه و پنج در سامراء متولد شدند»(7).
مرحوم مظفر در عقاید الامامیه به هنگام معرفی عقاید شیعه، یکی از آن باورها را ولادت امام مهدی(عج) معرفی می کند(8) و بدین سان می توان گفت یکی از مشخصات شیعه نزد سنیان، اعتقاد به متولد شدن امام مهدی است.
ابن قیم جوزیه در المنار المنیف می نویسد:
«و امّا الرافضة الامامیة فلهم قول رابع و هو انّ المهدی هو محمّد بن الحسن العسکری من ولد الحسین بن علی»(9).
اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اگر با شادی حامیان حسن
روحانی و حضور آنان در خیابان همراه شد و همه مسئولان و کاندیداها هم به
رئیسجمهور منتخب تبریک گفتند، از سوی دیگر باعث سرافکندگی رسانههای مخالف
جمهوری اسلامی شد؛ تا جایی که حتی یکی از سایتهای مطرح این جریان که توسط
کاریکاتوریست فراری روزنامههای اصلاحطلب مدیریت میشود، صراحتا از
«اعتراف به اشتباه» خود سخن گفت که پیش از این اعلام کرده بود امکان ندارد
روحانی رئیسجمهور شود.
|
وقتی 4 سال قبل به خیابانها آمدیم تا پیروزی کاندیدای محبوبمان را جشن بگیریم، جز آتش و دود و اعتراض چیزی ندیدیم؛ شادی رأی آوردن کاندیدای محبوبمان را به زهر تبدیل کردید و در جلوی چشم ما، رأی ما را «دروغ» خواندید.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس وبلاگ علم سیاه نوشت:
4 سال قبل، وقتی کاندیدای محبوبمان با ٢٤ میلیون رأی رئیس جمهور شد، سخت طالب آن بودیم که شادی کنیم
دوست داشتیم به خیابان بیائیم و خستگی یک انتخابات داغ و پر تنش را از تن به در کنیم
اما وقتی به خیابان آمدیم
جز آتش و دود و اعتراض چیزی ندیدیم
شیشه خیابانها را شکستید و به مردم و نظام تهمت زدید و همه قواعد سیاسی و
انسانی را زیرپا گذاشتید و ما «فقط» نظاره میکردیم
آمدیم برای شادی دلهای دوستانمان «بوق» بزنیم؛ اما دیدیم که بوق زدن به نماد اعتراض تبدیل شد
شادی رأی آوردن کاندیدای محبوبمان را به زهر تبدیل کردید و در جلوی چشم ما،
رأی ما را «دروغ» خواندید...
این خاطرات در ذهنم رژه میروند وقتی میبینم شما را که حالا، با شور و شعف وصف ناشدنی
به خیابانها آمدهاید؛ شاد هستید و بوق و سوت و کف میزنید
ما فرصت شادی کردن را از شما نمیگیریم؛ این پیروزی گوارای وجودتان باد...
بغضم میگیرد وقتی یاد 4 سال قبل و مظلومیت نظام میافتم
حسرت آن روزها و شادی نکرده خود را نمیخورم؛ اما نمیتوانم آه نکشم.
باید توجه داشت كه همان شورای نگهبان و وزرات كشوری كه 4 سال قبل در
معرض اتهام تقلب 11 میلیونی قرار داشت، امروز حتی حاضر نیست یك درصد آرای
حسن روحانی ( تقریبا 370 هزار رای) را جا به جا كند تا بواسطه آن، انتخابات
را به دور دوم بكشاند و در نهایت با استفاده از این ظرفیت، فرصتی برای
ناکامی او در انتخابات فراهم سازد.
|
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تقدیر از حضور پرشور مردم در انتخابات روز گذشته، تأکید کرد: ایران دموکراتترین انتخابات دنیا را برگزار کرد و هیچ شبههای نمیتوان به آن وارد کرد.
کسی این را میگوید که این دولت را دروغگو میخواند
امت حزب الله از آراء رقیبش آنچنان حمایت میکند که از ناموس خود
به گزارش ایسنا، رجانیوز به نقل از صفحه گوگل پلاس وحید یامین پور نوشت: ما هم خوشحالیم که زیر سایه ی ولایت طعم پیروزی را می چشید
کسانی که سربازان از پیکار برگشته را شماتت میکنند، خائناند. ماجرای ما همان ماجرای لشکر زخمی پس از اُحد است. نیزههای شکسته و پرچمهای نیم سوخته ...به شماتت ابلهان گوش نکنید.
«عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم» چه بسا که از چیزی بدتان می آید ولی برای شما بهتر است... باشد تا آنانکه حماسه ی سیاسی 88 را به سرافکندگی فتنه بدل کردند دریابند که امّت حزب الله جمهوریت را فدای اشرافیت نمیکند و از آراء رقیبش آنچنان حمایت میکند که از ناموس خود. حسن روحانی از صندوقهای دولتی بیرون آمد که به دروغگویی مشهورش کرده بودند. وفاداران به ایران در آراء خیانت نمی کنند.
ما هم خوشحالیم که زیر سایهی ولایت طعم پیروزی را میچشید. رهبر انقلاب در 2 خرداد 76 دربرابر جریان راست ایستاد و از آرای خاتمی دفاع کرد. در 3 تیر 84 دربرابر هاشمی ایستاد و از آرای احمدی نژاد دفاع کرد. در 22 خرداد 88 در برابر کل دنیا ایستاد و از آرای مردم حمایت کرد و امروز همانطور. این شگفتی خمینی است؛ همان نظامی که به دیکتاتوری متهمش میکنند.
یامین پور در پی نوشت خود در ادامه آورده است: جای حاجی بخشی خالی که پرچم بچرخاند و بلند بلند بگوید ماشاءالله ... حزب الله
1. قال الامام الكاظم - علیه السّلام - : اِنَّ خَواتیمَ أعمالِكُم قَضاءُ حَوائجِ إخوانِكُم والإحسانِ إلیهِمْ ما قَدَرْتُم و الاّ لَمْ یُقْبَلْ مِنْكُم عَمَلٌ.
«بحار الانوار، ج 75، ص 379»
امام كاظم - علیه السّلام - فرمود: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیكی كردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی شود.
1- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ كانَ فی كَنَفِ اللّهِ، وَأظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْكْبَرِ:
مَنْ أَعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَرِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أَنَّهُ فی طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْب حَتّی یَتْرُكَ ذلكَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.
«بحارالأنوار، ج 75، ص 141، ح 3»
امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: سه حالت و خصلت در هر یك از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهی می باشد و از سختی ها و شداید صحرای محشر در امان است: اوّل آن كه در كارگشائی و كمك به نیازمندان و درخواست كنندگان دریغ ننماید. دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتی بیندیشد كه كاری را كه می خواهد انجام دهد یا هر سخنی را كه می خواهد بگوید آیا رضایت و خوشنودی خداوند در آن است یا مورد غضب و سخط او می باشد. سوّم قبل از عیب جوئی و بازگوئی عیب دیگران، سعی كند عیب های خود را برطرف نماید.
الله مهار هر طلسمی
الله سرور روح سالک
حامی و همای در مهالک
الله ورای کل کامل
سرسلسله همه مراحل
محمود مسلم ملائک
امار مطاع در ممالک
هم سالک و هم سلوک و مسلوک
او مالک و ماسواه مملوک
هر حکم که داد هر دل آگاه
سر لوحه حکم اسم الله
اسمی که در او دوای هر درد
اسمی که روای مرئه و مرد
اسمی که مراد آدم آمد
اسمی که سرود عالم آمد
سوداگر اگر در او دل آسود
سودا همه سود دارد و سود
مر همدم کردگار عالم
کی هول و هراس دارد و همّ
دل در حرم مطهر او
گل گردد و هم معطّر او
هر دل که ولای وصل دارد
همواره هوای وصل دارد
موسی که هوای طور دارد
کی دل سر وصل حور دارد
ای وای مر آدم هوس را
دل داده کام سگ مگس را
در وصل صمد رسد رصدگر
در اسم احد رود سراسر
درگاه سحر مراد سالک
دادار دهد علی مسالک
لوح دل آملی اوّاه
دارد صور ملائک الله