جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398  02:55 بعد از ظهر

 روایتی از جلال‌الدین محمد بلخی آمده که شمس او را از مطالعۀ کتاب‌های فقهی و شعر ‏منع کرده بود و او بدون اطلاع شمس اثر متنبی را در آستین داشت و مطالعه می‌کرد. تا اینکه ‏شبی متنبی را در عالم رؤیا می‌بیند که از او می‌خواهد دست از سر کتابش بردارد تا شمس ‏هم گریبان متنبی را رها کند. شیخ ابراهیم زنجانی نیز در خاطراتش روایت می‌کند که به ‏مطالعۀ رمان تعلق خاطر داشته اما به خاطر فضای حاکم بر ذهن و زبان حوزویان، رمان‌های ‏در دسترس‌اش را پنهانی در آستین می‌گرفت تا از طعنه و زخم زبان هم‌تایانش در امان باشد. ‏این دو فقره در تاریخ حوزه و روحانیت شیعی و سنی استثنا نیستند، بلکه فرایند قاعده‌واری ‏هستند که نشان می‌دهند ساکنان سرزمین فقه با علوم غیر فقهی سر آشتی ‏نداشتند. حکایت ورود فلسفه به حوزۀ قم نیز چنان شهرتی دارد که بی‌نیاز از تکرار ‏است.نعره‌های جان‌سوز غزالی را نیز نمی‌توان نادیده انگاشت که با وجود زهد و ورعی کم‌مانند، وضعیت دین در اثر غلبۀ رویکرد فقهی و بی‌توجهی فقهای سرآمد به سایر ارکان آن را ‏چنان رو به مرگ تشخیص داد که با دلیری دست به «احیا علوم دینی» زد و راه فرار از ‏نظامیه در پیش گرفت.نزاع فکری و تنگ‌نظری‌های فخر رازی با سلطان‌العلما نیز در تاریخ ‏پوشیده نماند؛ چیزی که دست کم به عنوان یک علت در تصمیم سلطان ولد برای مهاجرت ‏به قونیه اهمیت دارد.‏

به اجمال بگویم که فقه در دین اسلام، تنها یکی از ارکان چندگانه دین محسوب می‌شود. از ‏کارکردهای فقه در جامعۀ ایران پس از ورود اسلام که بگذریم، سلسلۀ صفویان جهد بلیغ ‏کردند تا دقیقا فقهای دنیوی‌اندیشی چون مجلسی‌ها ( پدر و پسر) را صدرالفقهای حکومت‌‏شان کنند تنها به امید استمدادی معیشتی؛ یعنی تأییدیه فقهی ( و در نتیجه دینی !) و ‏مشروعیت حاکمیت خود را توسط نایب امام عصر تثبیت کنند. شهادت تاریخ نشان می‌دهد ‏که صفویان از دو جهت در این کار توفیق یافتند. اول، هویت‌سازی مبتنی بر شیعه‌سازی در ‏مقابل امپراطوری عثمانی؛ و دوم، برساختن هویتی جدید برای فقها ممتاز از هویت‌های ‏قشرها و طبقات اجتماعی دیگر.‏

هر دو اقدام سیاسی صفویان به طور مستقیم بر زندگی اجتماعی و به خصوص دینی ما مؤثر ‏افتادند. هویت جدیدی که برای فقها تصویر و تعریف شد، آنان را در قامت گروهی نه در ‏تبادل با دیگر گروه‌های اجتماعی، که بر فراز آنها شناساند.فقها که همواره روابط بسیار ‏نزدیکی با بازاریان داشتند، حتی آنان را هم‌رتبه و هم‌شأن خود نمی‌دانستند و نمی‌دانند چه ‏رسد به کشاورز و رنگرز و پینه‌دوز و کفاش و فراش. از آن پس، فقها خود را گروهی دیدند ‏با زندگی رازورانه هم در تأمین معیشت و هم در معرفی منابع فکری خود. این هیمنه عوام‌ترسانه اگرچه تا روزگار مشروطیت سد محکمی در برترانگاری فقها نسبت به دیگران و به ‏ویژه منورالفکرها و تحصیل‌کردگان علوم جدید دائر کرده بود اما به تدریج به علت ورود ‏علوم جدید و نقادی رفتار و گفتار آنان و نیز آگاهی جامعه، ترک برداشت تا به امروز که ‏اهل فن از عمل‌کردهای سیاسی، اقتصادی و تحصیلی طلاب حوزه‌های فقهی اطلاع فراوانی ‏دارند.اما آن روحیه خود برتربینی و رازوری در زندگی شخصی و فکری و تحصیلی طلاب ‏هنوز هم حضوری سنگین دارد و پاسخ آیت‌الله سبحانی به دکتر محدثی را به نظرم بیشتر ‏بایستی از این منظر و در درجۀ بالا و والایی دید که استاد حوزه نسبت به دانشگاهیان ‏برای خویشتن و حوزه قائل است.‏

یکی از سخنان آیت‌الله و بلکه آیت‌الله‌ها به طور تکراری همین است که دیگران اهلیت و ‏صلاحیت سخن گفتن یا نوشتن در مورد امور دینی را ندارند و این مهم صرفا در شایستگی ‏طلاب و استادان حوزوی است.‏ خوب یا بد دین در زندگی همۀ ما حضور سنگینی دارد ( به علاوه که حکومت دینی ‏سراسربینی بر ما فرمان می‌راند). دین هم به‌خصوص پس از انقلاب سال 1357 حوزه‌های ‏خصوصی و عمومی و دنیوی و اخروی ایرانیان را به شدت متأثر و بلکه تسخیر کرده است. ‏خوشبختانه ما عمر کوتاهی داریم اگرنه معلوم‌مان نیست که این همه خوشبختی را در این ‏دنیا چگونه باید حل و هضم می‌کردیم؟!. اما مهم‌تر زندگی پس از مرگ است. به طور ‏قطعی، بسیاری از ما، بر اساس دین‌شناسی آیت‌الله سبحانی‌ها در قعر جهنم و قهر خداوند، ‏عذاب جاودانه خواهیم دید.دقت کنید که متأسفانه آنجا دیگر عمری چون اینجا کوتاه ‏نداریم که بالاخره مرگ رهایی‌مان بخشد. جایگاهی جاودانه در آتش و عذابی جاودانه. دقت ‏خواننده را به این سویه هم جهت بدهم که به نظر می‌رسد به احتمال فراوان، درصد بسیار ‏بالایی از کسانی که کمی و فقط کمی از تفسیرهای آموزه‌های دینی ارائه شده توسط ‏آیت‌الله سبحانی‌ها و دیگر فقهای شیعه دوازده امامی انحراف فکری و عملی و مناسکی ‏داشته باشند، به تعبیر ایرج میرزا، می‌جهمند!. ‏

اینک از حضور آیت‌الله (ها) پرسیدنی‌است که:‏

‏-‏  ‏ وقتی تفسیر فقهی ارائه شده از منابع چهارگانۀ تاریخی در میان فقهای یک حوزه و ‏یک مذهب و فاررغ‌التحصیلان یک حجره، این چنین مختلف و گاه در تضاد و ‏تعارض هستند؟؛

‏-‏  وقتی که تفسیرهای فقها الزاما تاریخی و بلافصل آغشته به غبار تاریخی و در نتیجه ‏غیریقینی و غیرقدسی است، چه ضمانتی در کار دارید که نتایج تفسیرهای‌تان با ‌‏«یقین» و «حقیقت» و «سعادت» فاصله فراوانی نداشته باشند؟. حتی اگر این سخن را ‏با احتمال بسیار پایینی در نظر آوریم، مسئولیت خیل عظیمی از مردم که جنت معهود ‏را از دست می‌دهند و منزل و مأوای‌شان جهنم خواهد بود، بر عهدۀ کیست؟.‏

تنها به این دلیل ساده که زندگی ما تحت سیطرۀ دین و تفسیرهای دینی آیت‌الله‌ها ‏قرار گرفته، متخصصان علوم انسانی که به کنار، تمامی مردم (اعم از عالم و عامی) ‏حق دارند نه تنها از فقها بپرسند که فقه و فقیه را یکجا در ترازوی نقد و ارزش‌گذاری بگذارند. آیت‌الله بپذیرد یا خیر، جهان جدید به تعبیر وبر «افسون‌زدایی» شده ‏و انسان جدید رازهای زندگی فردی و اجتماعی و کیهانی را به سرعت می‌گشاید و ‏در بازار تبادل به ویژه بازار فکر و اندیشه- آفتابی می‌کند.آفتابی‌شدن ماهیت و هویت هر ‏چیزی همان و نقادی آن و پرسش‌گری در مورد آن همان. در جهان جدید، حکایت، ‏حکایت سنگ و شیشه است و گر کسی سپر ندارد باید واپس گریزد که تیغ نقد به ‏تعبیر مولانا، با بی‌حیایی می‌برد و نیزه‌بازی در این میدان، نیزه‌باز را به تنگی می‌اندازد.‏

خلاصه کنم که به واسطۀ صلابت و تحکم عنصر نقد و نه شخص است که متهم ‏کردن مخالفان فکری به الحاد و اباحه‌گری، در روزگار ما به فلاخن خالی از سنگ ‏می‌ماند.هر چند انتظار بی‌جایی‌است اما کاش «صاحبان» حوزه‌های علمیه و استادان ‏حق‌مدار آن سرزمین پر از راز و رمز، تواضع علمی را قدر می‌نهادند و با منتقدان ‏خود برابرانه سخن می‌گفتند و پاسخ می‌شنفتند تا به پویایی روحیه و بینش علمی و ‏انتقادی کمک رسانند.‏بحث و مناظره‌ای چونین شفاف و ساده، چه جای مرتبط کردن به دشمنان خارجی و هجوم فرهنگی و غرب‌گرایی و غرب‌ستیزی دارد؟.

 https://t.me/httpstmekhayyamabbasee


  • آخرین ویرایش:جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
نظرات()   
   
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات